در مسیر پیروزی(11)؛
نخستین نامه امام پس از تبعید به ترکیه: مفاتیح و جانمازم را بفرستید / 13 آبان 1343
مجید قنبری

خبرگزاری رسا، یوم الله سیزدهم آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی یادآور سالروز 3 حادثه مهم تبعید حضرت امام خمینی از ایران به ترکیه در سال 1343 و شهادت جمعی از دانش آموزان عزیز در جلوی دانشگاه تهران در سال 1357 و تسخیر لانه جاسوسی شیطان بزرگ آمریکا در سال 1358 است.
چرا امام تبعید شد
ایستادگی در مقابل مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی، حوادث پانزدهم خرداد 1342، سخنرانی کوبنده امام در مورد تصویب ننگنامه کاپیتولاسیون و مسائل مشابه را می توان از دلایل تبعید ایشان برشمرد. اما شاید با دقت در تاریخ به این نتیجه برسیم که همان گونه که امام هم فرمودند: «شاید خود دولت هم نداند که چرا مرا تبعید کرده اند(به این مضمون)»، این تصمیم آمریکاییها بود که با مشاهده قدرت امام در مبارزه با کاپیتولاسیون دستور تبعید ایشان را صادر کردند. سخنرانی حضرت امام علیه کاپیتولاسیون در چهارم آبان 1343 صورت گرفت و تبعید ایشان به ترکیه 9 روز بعد اتفاق افتاد.
صبحدم روز چهارشنبه 13 آبان 1343 هواپیمای هرکولس نیرویهایی ارتش شاهنشاهی ایران که حامل مرجع امت و رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی بود، از فرودگاه مهرآباد به سوی ترکیه به پرواز درآمد.
آنگاه که هواپیما اوج گرفت، امام به سرهنگ افضلی که در کنارش نشسته بود رو کرد و گفت: «آیا شما می دانید که من به جرم دفاع از حیثیت ارتش و استقلال وطنم تبعید می شوم؟» سرهنگ افضلی که گویا انتظار روبرو شدن با چنین سؤالی را نداشت بی اختیار جا به جا شد و با صدایی گرفته پاسخ داد: تا روزی که به آمریکا احتیاج داریم ناچاریم یک سری آوانسهایی به آنها بدهیم. امام بی درنگ پاسخ داد: «یعنی نوامیس مملکت خود را نیز در اختیار آنها قرار دهیم؟» سرهنگ افضلی پاسخی نتوانست بدهد لیکن با حرکت سر به این پرسش پاسخ مثبت داد.
روح خدا در ترکیه
پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز، هواپیما در فرودگاه آنکارا به زمین نشست و امام به هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق 514 منتقل شد.
اما فردای آن روز بدلیل هجوم خبرنگاران داخلی و خارجی به آن مکان، مأموران ترکیه ایشان را به یک ساختمان فرعی در خیابان آتاتورک بردند.
امام از همان ساعات اولیه ورود به ترکیه به آموزش زبان ترکی پرداخت چه آنکه مردان خدا در همه جا و در همه حال از وظیفه دانش پژوهی غفلت ندارند. دیگر آنکه امام می خواست با فراگیری زبان ترکی، رسالت خود را در میان ترک زبانان دنبال کند.
رژیم ایران و ترکیه از او وحشت داشتند و مرتب مکان اقامتش را عوض میکردند. با اینکه مقامات امنیتی ترکیه به شدت مراقب اوضاع بودند، مقامات ساواک ایران به این بسنده نکرده و خود نیز مأموران ویژه ای برای امام گمارده بودند.
امام در ایامی که در آنکارا بسر می برد بر مزار چهل تن از عالمانی که بدست مصطفی کمال به شهادت رسیده بودند حضور یافت. اما پس از آن ایشان را از دیدن مراکز دینی ترکیه منع کرده و با جسارت تمام به بهانه اینکه پوشیدن لباس روحانیت در ترکیه ممنوع است، علیرغم امتناع و مخالفت شدید امام، ایشان را از پوشیدن لباس روحانیت باز داشتند.
مقامات ترکیه پس از جابجایی های مکرر محل اقامت امام، سر انجام در 21 آبان 1343 ایشان را به شهر بورسا واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا منتقل کردند.
مفاتیح، صحیفه سجادیه و جانمازم را بفرستید
چه دلنشین و زیبا است که امام در اولین نامه خود هنگام ورود به آنکارا به حاج آقا مصطفی می نویسد که مفاتیح و صحیفه سجادیه و مهر و جانماز بفرست. و سرهنگ افضلی در گزارش خود تلاوت قرآن را یکی از برنامه های روزانه ایشان ذکر میکند.
امام همچنین در نامه فرموده بود که کتاب مکاسب و حاشیههای آن و برخی کتب فقهی را برایش بفرستند. انگیزه امام از درخواست کتب فقهی مبتنی بر رسالتی بود که در جهت تحول و دگرگونی رساله های علمیه و خط فکری حوزه های علمیه در تدوین و نگارش رساله بر دوش داشت و به انجام آن اهمیت می داد و دوران تبعید را بهترین زمان برای انجام این مهم می دید.
در آن روزگار تبعید دست به کار نگارش کتاب «تحریر الوسیله» شد و با طرح مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام در کنار مسائل عبادی در جهت بی اثر ساختن شعار استعماری «تفکیک دین از سیاست» گام ارزنده و استواری برداشت. چرا که دیگر مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام همچون امر به معروف و نهی از منکر از رساله های عملیه رخت بربسته بود. امام در مقدمه تحریر الوسیله به این نکته اشاره ای دارد.
واکنش های داخل کشور
رژیم پهلوی پس از تبعید امام خمینی، از آنجا که از تکرار قیام خونین خرداد 1342 و واکنش شدید ملت مسلمان ایران در برابر تبعید امام وحشت داشت، بی درنگ به نیروهای نظامی و انتظامی به منظور سرکوب هر گونه حرکت مخالف، فرمان آماده باش داد و منازل علمای طراز اول و اماکن مهم را تحت محاصره، و یا مراقبت شدید قرار داد.
علما و مردم با تعطیل کردن بازار، نماز جماعت و محراب دست به مبارزه منفی زدند، سیل اعلامیه ها، طومارها و تلگرافها به سفارت ترکیه در اعتراض به تبعید از طرف مردم و علما جریان داشت. علما به افشاگری می پرداختند و به زندان و تبعید دچار می شدند؛ اما نهضت امام خمینی را سینه به سینه و بدون هیچ امکاناتی به همه جای ایران اسلامی می رساندند. شعارها بر دیوارها نوشته می شد و اعلامیه ها دست به دست بین مردم می گشت. ساواک از عکس امام هم وحشت داشت ولی نمی توانست جلوی انتشار آن را بگیرد.
برخی از علمای تهران و قم جلسه ای گرفتند تا آیت الله پسندیده، برادر امام را به عنوان نماینده به ترکیه بفرستند و از حال و اوضاع ایشان باخبر شوند. رژیم پهلوی با مسافرت ایشان موافقت نکرد؛ اما پس از اینکه علما آیت الله سید فضل الله خوانساری را پیشنهاد کردند رضایت داد. و ایشان به ترکیه سفر کرد و با امام دیدار کرد. چند روز بعد از بازگشت آیت الله خوانساری، رژیم پهلوی شهید مصطفی خمینی را در 13 دیماه 1343 به ترکیه تبعید کرد.
بازتاب تبعید امام در خارج از کشور
تبعید امام بازتاب گسترده ای در سطح جهان داشت. خبرگزاری ها، رسانه های گروهی، احزاب، افراد و شخصیت های بین المللی هر یک طبق خط و برنامه خود از آن تفسیرهای متفاوتی داشتند. رسانه های وابسته به جهان خواران غرب تا آنجا که توانستند علیه امام سمپاشی کردند ولی رسانه های وابسته به بلوک شرق و کمونیست از آنجایی که امام حرکت قهرآمیزی علیه امپریالیسم آمریکا درباره احیای کاپیتولاسیون آغاز کرده بود تا حدی جانب حق را رعایت کردند. از دیگر واکنش های برون مرزی در قبال تبعید امام، موج کارتها و ابراز احساساتی بود که از جانب مقامات و اتباع خارجی به عنوان حمایت از امام به ایران سرازیر می شد و طبق گزارش ساواک روز به روز بر تعداد آنها افزوده می شد.
با تبعید امام به ترکیه، امام موسى صدر به واتیکان سفر مىکند و طى ملاقاتى فشرده از پاپ اعظم مىخواهد که براى رهایى امام از تبعید اقدام کنند.
فعالیت های گسترده و دامنه دار دانشجویان ایرانی در خارج از کشور نیز نقش بسزایی در جلب افکار عمومی جهان داشت و حرکت این جوانان ایرانی نه تنها بسیاری از احزاب، سازمانها، مجامع و مقامات جهانی را به حمایت از امام وا داشت بلکه سازمان ملل را نیز در این مورد به عکس العمل وادار کرد.
به سوی نجف
با توجه اعتراضات گسترده مردم و موج نگرانیها و مشکلات به وجود آمده در داخل و خارج برای دولت، رژیم شاه تصمیم گرفت که بار دیگر نماینده ای از مقامات روحانی ایران را راهی ترکیه سازد تا از نزدیک با امام ملاقات کنند تا کمی از این نارضایتی ها و نگرانی ها پیشگیری کنند. آقایان شیخ محمد علی صفایی و مرحوم سید مهدی گلپایگانی به امر آی?الله محمد رضا گلپایگانی به ترکیه عزیمت کرده و با امام و حاج آقا مصطفی دیدار کردند. ولی با این کار نیز عطش مردم برای دیدار امامشان فروکش نکرد.
شاه بر آن شد که امام خمینی و مرحوم شهید حاج سید مصطفی را به عراق و نجف بفرستد تا به دست مهره های مرموز استعمار و عناصر کوته فکر و عقب مانده که در حوزه علمیه نجف رسوخ کرده بودند، صدای حق طلبانه و آسمانی او را برای همیشه خاموش کند و او را نه تنها از صحنه سیاست که از جرگه روحانیت نیز کنار بگذارد، تا در تاریخ برای دیگران درس عبرتی باشد که هیچگاه اندیشه قیام، مبارزه و نهضت علیه شاهان و ابر قدرت ها را در مغز خود راه ندهند! و با این پندار خادم اقدام به تبعید امام از ترکیه به عراق کرد.
روز 13مهر ماه 1344حضرت امام به همراه فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی از ترکیه به تبعیدگاه دوم، کشور عراق اعزام شدند.
منابع
1 ـ نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج2 ص 1 تا 196،
2 ـ دو دهه واپسین حکومت پهلوی نوشته حسین آبادیان (مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)،
3 ـ صحیفه نور ج1،
4 ـ پایگاه خبری جماران.
ارسال نظرات