۱۱ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۴
کد خبر: ۹۶۸۸۸
به بهانه 28 صفر؛

مروری بر نگرانی های پیامبر خدا (2)

خبرگزاری رسا ـ در شماره قبل این مقاله نگرانی های پیامبر صلی الله علیه و آله پس از رحلتشان در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی، بر شمرده شد. در شماره دوم به دغدغه های اخلاقی و عقیدتی پرداخته می شود و در شماره پایانی نیز نگرانی های اقتصادی و فکری و فرهنگی خواهد آمد.
محمد رسول الله پيامبر خدا صلي الله عليه و آله
محمد مهدی فجری


3. مسائل اخلاقی

در دین مبین اسلام به اخلاق توجه خاصی شده است. بررسی آیات و روایات نشانگر عمق دقت این آیین در زمینه های اخلاق فردی، اجتماعی است و عدم توجه به آن انسان را از رسیدن به مقامات عالی انسانیت باز داشته، خسران دنیا و آخرت را بدنبال دارد.

دغدغه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز اینست که مبادا در جامعه اسلامی چنین اصولی به فراموشی سپرده شود و موجبات انحطاط اخلاقی جامعه را به وجود آورد. برخی از این اصول اخلاقی عبارتند از:

1) آرزوهای طولانی

بدون شک امید و آرزو و یا به تعبیر عرب «امل» عامل حرکت چرخ زندگى انسانها است، که حتى اگر یک روز از دلهاى مردم جهان برداشته شود، نظام زندگى به هم مى‏ریزد، و کمتر کسى دلیلى بر فعالیت و تلاش و جنب و جوش خود پیدا مى‏کند.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَرا»(15) امید مایه رحمت امت من است، اگر نور امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى‏داد، و هیچ باغبانى نهالى نمى‏کاشت؛ که اشاره به همین واقعیت است.
ولى همین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوى دور و دراز در آید بدترین عامل انحراف و بدبختی خواهد بود، و درست همانند آب بارانی که مایه حیات است اما اگر این آب از حد بگذرد مایه غرق شدن و نابودى خواهد شد. (16)

آرزوها و امیدهاى دور و دراز در میان امت، یکی از عوامل هلاکت و نابودی است که یکی از نگرانی های رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تشکیل داده بود. چرا که چنین آرزوهایی انسان را به خود مشغول کرده و در عالمى از تخیل غرق مى‏سازد، به گونه ای که انسان از زندگى و هدف نهای اش به کلى بیگانه می شود. چنانکه می فرماید: «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا یُخَافُ عَلَیْکُمْ خَصْلَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ»(17) همانا بدترین چیزى که بر شما بیمناکم دو تا است، پیروى کردن هوا و درازى آرزو؛ زیرا که پیروى هوا مانع از حق مى‏شود، درازى آرزو آخرت را از خاطرتان مى‏برد.

2) تبعیت از هوای نفس

چنانکه در روایت شریف فوق نیز به آن اشاره شد، تبعیت از هوای نفس، از دیگر دغدغه های رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) برای امت پس از خود است. هواپرستى عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است، و عامل مهمی است تا انسان را در خویشتن فرو ‏برده، و از همه حقایق جهان دور ‏سازد.

یک انسان هواپرست جز به اشباع شهوات خویش نمى‏اندیشد. آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت براى او مفهومى ندارد.
بى شک در وجود انسان، غرایز و امیال گوناگونى همچون خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال اینها وجود دارد که همه آنها براى ادامه حیات او ضرورت دارد و بدون تردید دستگاه آفرینش همه اینها را براى همان هدف تکاملى آفریده است.

اما مهم این است که گاه این غریزه ها از حد تجاوز مى‏کنند و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل در ‏آمده و بناى طغیان و یاغى‏گرى مى‏گذارند، عقل را زندانى کرده و بر کل وجود انسان حاکم مى‏شوند و زمام اختیار او را در دست مى‏گیرند.

این همان چیزى است که از آن به هوا پرستى تعبیر مى‏کنند که از تمام انواع بت پرستى خطرناکتر است، بلکه بت پرستى نیز از آن ریشه مى‏گیرد.
بى جهت نیست که پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) بتِ هوى را بزرگترین و بدترین بتها شمرده است، آنجا که مى‏فرماید: «ما تَحَت ظِلِّ السَّماءِ مِن إلهٍ یُعبَدُ مِن دُونِ اللّهِ أعظَمَ عِندَ اللّهِ مِن هَوىً مُتَّبَع‏»(18) در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد.

از منظر قرآن هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى،(19) کفر و بى ایمانى(20) و بدترین گمراهى(21) معرفی شده است. رویدادهاى زندگى ما و تجربیات تلخى که در دوران عمر در مورد خویش و دیگران دیده‏ایم، شاهد زنده تمام نکته‏هایى است که در آیات و روایات فوق در زمینه هواپرستى وارد شده است.

افرادى را مى‏بینیم که چوب یک ساعت هواپرستى را تا آخر عمر ‏خورده اند!. جوانانى را سراغ داریم که بر اثر پیروى از هواى نفس چنان در دام اعتیادهاى خطرناک و انحرافات جنسى و اخلاقى گرفتار شده‏اند که تبدیل به موجودى زبون، ناتوان و بى ارزش گردیده، و تمام نیروها و سرمایه‏هاى خویش را از کف دادند.

در تاریخ معاصر و گذشته به نام کسانى برخورد مى‏کنیم که به خاطر هوا پرستیشان هزاران و گاه میلیونها انسان بى گناه را به خاک و خون کشیده‏اند و نام ننگینشان تا ابد به زشتى برده مى‏شود.

بنا بر این جاى تعجب نیست که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان(علیه السلام) مى‏فرمایند: خطرناکترین پرتگاهى که بر سر راه سعادت شما قرار گرفته، هواپرستى و آرزوهاى دور و دراز است چرا که پیروى از هوى شما را از حق باز مى‏دارد و آرزوهاى دراز آخرت را به دست فراموشى مى‏سپارد. (22)

چنین است که قرآن کریم در سوره اعراف به یکی از عالمان و دانشمندان اشاره می کند که نخست در مسیر حق بود، آن چنان که هیچکس فکر نمى‏کرد روزى منحرف شود اما سرانجام دنیا پرستى و پیروى از هواى نفس چنان به سقوطش کشانید که در صف گمراهان و پیروان شیطان قرار گرفت.
از بسیارى از روایات و کلمات مفسران استفاده مى‏شود منظور از این شخص مردى به نام بلعم باعورا بوده است که در عصر موسى(ع) زندگى مى‏کرد و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائیل محسوب مى‏شد و حتى موسى(ع) از وجود او به عنوان یک مبلغ نیرومند استفاده مى‏کرد، و کارش در این راه آن قدر بالا گرفت که دعایش در پیشگاه خدا به اجابت مى‏رسید، ولى بر اثر تمایل به فرعون و وعد و وعیدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد، تا آنجا که در صف مخالفان موسى(ع) قرار گرفت. (23)

3) ریا

ریاکاری یکی از ابزارهای مهم شیطان برای گمراه ساختن انسان ها است. بررسی آیات و روایات حکایت از آن دارد که ریاکاری تخریب کننده فضایل اخلاقی و عاملی برای پاشیدن بذر رذایل در روح و جان انسانها است. ریاکاری اعمال را توخالی و انسان را از پرداختن به محتوا و حقیقت عمل باز می‏دارد. هنگامی که جامعه‏ای به ریاکاری و تظاهر عادت کند همه چیز او اعم از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، بهداشت، نظم و نیروهای دفاعی از محتوا تهی می‏شود، و همه مردم به ظاهرسازی قناعت کرده، به جای خیر و سعادت جامعه، به سراغ چیزهایی می‏روند که ظاهرجالبی داشته باشد. به یقین این طرز فکر و کار، ضربات مهلکی بر جامعه وارد می‏کند که بر هوشمندان مخفی و پنهان نیست. به همین علت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ریا به شرک خفی تعبیر کرده و از غوطه ور شدن جامعه اسلامی به آن اظهار نگرانی می فرماید: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالُوا وَ مَا الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) هُوَ الرِّیَاءُ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِذَا جَازَى الْعِبَادَ بِأَعْمَالِهِمْ اذْهَبُوا إِلَى الَّذِینَ کُنْتُمْ تُرَاءُونَ فِی الدُّنْیَا فَانْظُرُوا هَلْ تَجِدُونَ عِنْدَهُمُ الْجَزَاء»(24) از چیزى که بیشتربر شما ترسانم شرک اصغر است، عرض کردند: شرک اصغر چیست؟ فرمود: ریا است، خداوند با عزت و جلال هنگامى که بندگان را بکردارهاى ایشان پاداش می دهد، به ریاکاران می فرماید: نزد کسانى که در اعمال خود براى ایشان ریا می کردید بروید و ببینید آیا نزد آنها جزا و پاداش اعمال خود را مى‏یابید ؟

4) بی توجهی به نیازمندان

یکی دیگر از نگرانی های نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) فراموش شدن مستمندان و نیازمندان جامعه اسلامی است. در جای جای دستورات روحبخش دین اسلام کمک به مستمندان یک اصل مورد توجه است چنانکه در آیه 177 سوره بقره به چند گروه از مستمندان و نیازمندان اشاره می فرماید. در این آیه شریفه در درجه اول بستگان و خویشاوندان آبرومند، در درجه بعد یتیمان و مستمندان، سپس آنهایى که نیازشان کاملا موقتى است مانند درماندگان در راه، بعد سائلان مورد سفارش قرار می گیرند.

در این آیه با اشاره به نیازمندان سائل که با درخواست کمک از دیگران امرار معاش می کنند، مسلمانان را به این نکته اساسی رهنمون می دهد که نیازمندان، همه اهل درخواست کمک از دیگران نیستند، این افراد چنان خویشتندارند که ظاهر آنها همچون اغنیا است در حالى که در باطن سخت محتاجند. خداوند متعال در جاى دیگر نیز به این مهم تصریح کرده، خواستار توجه مسلمانان به این گروه است:« یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ»(25) افراد ناآگاه آنها را به خاطر شدت خویشتندارى، بی نیاز و غنی می پندارند.

با همه این سفارش ها دغدغه پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) اینست که در جامعه اسلامی فقرا و مستمندان فراموش شوند و کسی آنان را یاری نکنند.

آن بزرگوار می فرمود: «أَخَافُ أَنْ یُفْتَحَ عَلَیْکُمُ الدُّنْیَا بَعْدِی فَیُنْکِرَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ یُنْکِرَکُمْ أَهْلُ السَّمَاءِ عِنْدَ ذَلِک‏»(26) من بیم دارم که دنیا بر شما گشوده شود و بعضى از شما که توانگر می شوید، بعضى دیگر را که فقیر می باشند، نشناسید. در آن وقت اهل آسمان هم منکر شما شده[ شما را نخواهند شناخت و در نزول رحمت یا دفع و رفع بلا و نقمت، جانب شما را اجابت نخواهند کرد].

4. مسائل عقیدتی

یکی از دستورات دین مبین اسلام دوری از وساوس شیطان است. در قرآن کریم از وسوسه های شیطان با کلمه خطوات استفاده شده است: وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین‏؛(27) از گامهاى شیطان پیروى نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شما است.
جمله خطوات الشیطان (گامهاى شیطان) گویا اشاره به یک مساله دقیق تربیتى دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ مى‏کند.

وسوسه‏هاى شیطان معمولا به همین صورت است، انسان را قدم بقدم و تدریجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مى‏کشاند. این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست. تمام دستگاه هاى شیطانى و آلوده، براى پیاده کردن نقشه‏هاى شوم خود از همین روش" خطوات" (گام به گام) استفاده مى‏کنند، لذا قرآن مى‏فرماید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد. (28)

لغزش در فتنه ها

منحرف ساختن افراد از دین خدا به واسطه شبهه افکنی و تضعیف بنیان های اعتقادی یکی از وسوسه هایی که متاسفانه در سالهای اخیر شتاب بیشتری یافته است و به یقین این وسوسه ها نوعی فتنه برای اختلاف و پراکندگى و تزلزل مبانى عقیده‏اى مسلمانان بخصوص مومنین است.
اسلام عزیز دستور می دهد با فتنه گران در دین خدا مبارزه کنید تا فتنه بر چیده شود و دین یکپارچه براى خدا باشد. (29)
چنانکه در کتب تفسیری به آن اشاره شده است" فتنه" مفهوم وسیعى دارد که هر گونه اعمال فشار را شامل مى‏شود، لذا گاهى در قرآن کلمه فتنه به معنى شرک و بت پرستى که انواع محدودیت‏ها و فشارها را براى جامعه در بر دارد گفته شده است. همچنین به فشارهایى که از ناحیه دشمنان براى جلوگیرى از گسترش دعوت اسلام و به منظور خفه کردن نداى حق طلبان و حتى باز گرداندن مؤمنان به سوى کفر به عمل مى‏آید" فتنه" اطلاق شده است. (30)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:« لَیَغشَیَنَّ امَّتِی مِن بَعدی فِتَنٌ کَقِطَعِ اللیلِ المُظلِمِ، یُصبِحُ الرجُلُ فیها مؤمِنا ویُمسِی کافِرا، ویُمسِی مؤمِنا ویُصبِحُ کافِرا، یَبیعُ أقوامٌ دِینَهُم بعَرَض‏ مِن الدنیا قَلیلٍ»(31) پس از من، فتنه‏هایى همچون پاره‏هاى شب تار، امّتم را فرا مى‏پوشانَد، چندان که آدمى بر اثر آنها شب، مؤمن است و روز، کافر؛ روز، مؤمن است و شب، کافر. مردمانى دین خود را به اندکْ متاعى از دنیا مى‏فروشند.

باید دانست که آثار منفى فتنه و آشوب و زیانهاى آن، بیش از چیزهاى دیگر به مردمان آسیب مى‏رساند؛ و به همین جهت است که از آنها به «مضلّات الفتن- آشوبهاى گمراهى آفرین» یاد شده است، زیرا فتنه‏ها (آشوب هاى فکرى، اعتقادى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى)، مردم را دچار حیرت و سرگشتگى مى‏کند (و قدرت تشخیص را از آنان مى‏گیرد)، از این رو نمى‏توانند سخن حقگویان را از ادّعاى باطل‏سرایان بازشناسند.

به همین رو در قرآن کریم آمده است «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»(32) فتنه از کشتار بدتر است؛ «الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ»(33) فتنه از کشتار بزرگتر است (و زیان آن بیشتر). این تعبیر قرآن کریم از آن جهت است که در جنگ، دوست از دشمن و حق از باطل تشخیص داده مى‏شود، و شخص مى‏داند که آن کسی که در برابر وى ایستاده دشمن است و بر باطل است. لیکن فتنه چنین نیست. در جنگ امکان آن هست که شخص در راه حق کشته شود، که در این صورت، شهادت است و سعادت. و در فتنه ممکن است در راه باطل به زندگى ادامه دهد، که در این صورت، سقوط است و شقاوت. همچنین آتش فتنه بیشتر با خلافگویى، ظاهرسازى، غفلت گسترى، زبان بازى، دروغ پراکنى، و ایجاد بحران آفرینى سیاسى و اختلاف هاى گمراه‏کننده شعله‏ور مى‏شود.

پس- بحق- فتنه از کشتن و جنگ بدتر و زیان‏بارتر است، زیرا که در فتنه، دشمن با دگرگون ساختن حقایق و افزودن حیله‏ها پیروز مى‏شود، و راه اصلاح و رشد اجتماعى را مى‏بندد، و با قلمى پهن بر نقش سازنده افکار فروغ آفرین و نجات دهنده، بر جهت گیری هاى انسانى و هدف هاى عالى و خردمندانه آنها، خط بطلان مى‏کشد، و آثار جهاد مستمر و اثر خونهاى فراوانى را که سخاوتمندانه در راه برپا دارى قسط و عدل ریخته شده است از میان مى‏برد. (34)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمود: «ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْهُدَى وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ»(35) سه چیز است که پس از خود به امتم از آنها مى‏ترسم: گمراهى بعد از معرفت، لغزشها در فتنه‏ها، و شهوت شکم و فرج‏.
در زمان فعلی این دغدغه پدر امت، ملموس تر است. واقعیتی که بسیاری را از مسیر حقیقت دور کرده و نه تنها به کج راهه که به گرداب نابودی کشانده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
15.  أعلام‏الدین، حسن بن ابى الحسن دیلمى، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، اول، 1408 ق، ص 295
16.  تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، اول، 1374ش، ج‏11، ص 11
17.  عوالی‏اللآلی، ابن ابى جمهور احسائى، انتشارات سید الشهداء(علیه السلام)، قم، 1405 ق، اول، ج4، ص 76
18.  الدر المنثور فى تفسیر المأثور، جلال الدین سیوطى، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم،1404 ق‏، ج‏5، ص 72؛ سبل الهدى و الرشاد فى سیرة خیر العباد، صالحى شامى، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، 1414ق،ج‏3، ص34
19.  کهف/ 28.
20.  طه/ 16.
21.  قصص/ 50.
22.  أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا یُخَافُ عَلَیْکُمْ خَصْلَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ (وسائل‏الشیعة، ج2، ص 438)
23.  تفسیر نمونه، ج‏7، ص 14
24.  منیة المرید، شهید ثانى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1409 ق، ص 317
25.  بقره/ 273
26.  بحارالأنوار، ج79، ص 137
27.  بقره /168
28.  تفسیر نمونه، ج‏1، ص 572
29.  بقره/ 193
30.  تفسیر نمونه، ج‏7، ص 165
31.  کنز العمال، ج11، ص 127، ش 30893
32.  بقره/191
33.  بقره/ 217
34.  برگرفته از الحیاة، اخوان حکیمى- احمد آرام، ترجمه احمد آرام، ‏دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، تهران،1380 ش، ج‏4، ص 115
35.   امالی‏طوسی، ص157

702/ح
ارسال نظرات