۱۴ بهمن ۱۳۸۹ - ۲۳:۳۸
کد خبر: ۹۷۲۲۵
در مسیر پیروزی (8)؛

امام در قم پس از آزادی: من پاپ نیستم/ 21 فروردین1343

حمید جلالی
امام خميني
خبرگزاری رسا، بازداشت حضرت امام خمینی (ره) بعد از حوادث 15 خرداد نمی توانست زیاد طول بکشد. شاه که گمان می کرد با شدت عمل خود ضربه خوبی به مخالفان زده، سعی کرد با برخی تغییرات صوری در دولت نارضایتی عمومی را نیز کاهش دهد. اسدالله علم 17 اسفند 1342 عزل شد و حسنعلی منصور جای او را گرفت. در پی این تغییرات امام خمینی (ره) در شب سه شنبه 18 فروردین 1343 بدون اطلاع قبلی آزاد شده و وارد قم شد.(1) آزادی ناگهانی امام به قدری غیر منتظره بود که تمامی نزدیکان و شاگردان امام خمینی (ره) را شگفت زده کرد.(2)

حضور حضرت امام در قم موجی از شادی و دلگرمی را به همراه داشت و تا مدتی گروه های مختلف مردم با حضور در منزل حضرت امام و مدرسه فیضیه با ایشان دیدار می کردند. رژیم هم در سوء استفاده از این فرصت غافل نبود و با انتشار مطلبی در روزنامه اطلاعات سعی داشت نشان دهد آزادی حضرت امام خمینی(ره) بر اساس توافقی بین روحانیت و رژیم اتفاق افتاده است.‌(3)

امام راحل برای خنثی کردن این توطئه در نخستین سخنرانی خود در جمع گروهی از دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران در تاریخ جمعه 21 فروردین 1343 نسبت به این ترفند از خود واکنش نشان دادند. امام در این سخنرانی، ابتدا دلیل آزادی خود را بیان می‌کند و می‌گوید:«بعد از این‌که دستگاه دید بیش از این نمى‏تواند این فضاحت را تحمّل کند و از تمام ممالک اسلامى و غیر اسلامى فشار آوردند و نفرت‌هاى ممالک اسلامى را نسبت به خود احساس نمود، وقتى اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاریک دیدند، اینها شبانه مرا به اینجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اینجا برسانند. آنها مى‏گفتند ما باید شما را محفوظ نگاه داریم. آنها مى‏ترسیدند که مردم به من آسیبى برسانند! آیا ملّت اسلام قصد جان مرا دارند؟! بعد از رسوایی‌ها، وقتى دیدند دیگر نمى‏توانند هیچ جاى پایى بگذارند و تمام ملت‌ها، دولت‌هاى خارجى با آنها نظر خوشى ندارند، و مخصوصاً دیدند اکنون ایّام حج و محرّم است و معلوم نیست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرّم چه خواهد شد، ما را آزاد کردند؛ ولى بعداً به خیال سمپاشى افتادند. فکر کردند با مطبوعات مى‏توانند ما را در نظر مردم خوار کنند؛ خیال کردند مى‏توانند بین مردم و روحانیت جدایى ایجاد کنند.»(4)

خمینى تفاهم نخواهد کرد

در ادامه حضرت امام به مطلب منتشر شده در روزنامه اطلاعات اشاره می کند و آن را بر خلاف نظر روحانیت دانسته و تاکید می کند: « روحانیون با این مفاسد دوستى ندارند. اگر روزنامه اطّلاعات جبران نکند، با عکس العمل شدید ما مواجه خواهد شد.»

امام البته به این حد اکتفا نمی کند و در این سخنرانی بر غیر قابل بحث بودن حقوق ملت و عدم امکان تفاهم روحانیت با رژیم شاهنشاهی تاکید می کند: «خمینى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمى‏شود اصلاحات کرد. با نوشتن «خمینىِ خائن» به دیوارهاى تهران که مملکت اصلاح نمى‏شود! دیدید غلط کردید؟ دیدید اشتباه کردید؟ خاضع به احکام اسلام شوید ما شما را پشتیبانى مى‏کنیم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه دیگرى دارند، اگر خیال دیگرى در سر دارند، اگر مى‏خواهند آشوب کنند، بسم اللَّه! بفرمایند.»

من پاپ نیستم

امام خمینی(ره) در ادامه سخنان خود در جمع دانشجویان به تبیین نظریه سیاسی اسلام و نقش روحانیت در آن می پردازد و بر نقش روحانیت در سیاست همراه با دین پای می فشارد. امام عملکرد روحانیت مسیحی در کناره‌گیری از جامعه را تخطئه کرده و آن را بر خلاف روح جاری بر قوانین اسلامی می داند و می گوید: «در روزنامه [مورّخ 13/5/1342] که مرا از زندان قیطریّه آوردند، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الآن حقیقت موضوع را براى شما بیان مى‏کنم. آمد یک نفر از اشخاصى که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگى است! و آن را شما براى ما بگذارید! چون موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بکنم. گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما مى‏گویید نبوده ایم. امروز چون موقع مقتضى است، مى‏گویم.

اسلام این نیست. واللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفى کرده‏اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه مى‏گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهاى یک‌شنبه مراسمى انجام دهم و بقیه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور دیگر کارى نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامى اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاری‌ها نجات داد. نمى‏خواهند این مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمى‏خواهند مملکت آباد شود.»

حضرت امام افشاگری در مورد نیرنگ دغلکارانه حکومت شاهنشاهی را به همین سخنرانی ختم نمی کند و در این روز با ارسال تلگراف هایی به آیت الله محمد تقی آملی و آیت الله سید هادی میلانی از علمای برجسته تهران و مشهد به تکذیب مطلب روزنامه اطلاعات می پردازد. در تلگراف امام خمینی‌(ره) به آیت الله آملی آمده است: «حضرت آیت اللَّه آقاى آملى ـ دامت برکاته ـ تهران، حسن آباد.

پس از عرض اخلاص، مستدعى است مراتب تشکر این‌جانب را به حضرات حجج اسلام و علماى اعلام تهران ـ اعلى اللَّه کلمتهم ـ ابلاغ فرموده و تذکر دهید مطالبى که در روزنامه اطلاعات سه شنبه راجع به موافقت روحانیون با مقاصد دولت درج شده بود جداً تکذیب فرمایند؛ و به ملت ابلاغ فرمایید که هیچ روحانى نمى‏تواند با امور خلاف شرع موافقت کند و پس از این به مندرجات مطبوعات راجع به روحانیون ترتیب اثر ندهند. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. خمینى.»(5)

بدین ترتیب امام خمینی‌(ره) بر خلاف تصور شاه و رژیم پهلوی، بعد از دستگیری و تحمل مدتی زندان و تبعید، نه تنها محافظه کارتر نشده و دچار هراس از حکومت نشد؛ بلکه با توجه به تکلیف الهی خود، صریح‌تر و شجاعانه‌تر از قبل به تخطئه حرکات خلاف دین حکومت پرداخت. محمدرضا شاه پهلوی که با تربیتی غربی رشد کرده و سرسپرده بیگانگان بود، اهمیتی برای دین و روحانیت و مراجع قائل نبود و در زمان برخورد با حضرت امام حتی تصورش را هم نمی‌کرد که حرکت این روحانی سالخورده محجوب، طومار 2500 سال شاهنشاهی در ایران را در هم پیچد و انقلابی اسلامی را پایه‌گذاری کند.

منابع:

1ـ زندگی نامه سیاسی امام خمینی، محمد حسن رجبی، ص 202،
2 ـ دوران مبارزه، اکبر هاشمی رفسنجانی، 196،
3ـ زندگی نامه سیاسی امام خمینی، محمد حسن رجبی، ص 202،
4 ـ صحیفه امام، ج1، ص268،
5 ـ صحیفه امام، ج1، ص277.
ارسال نظرات