در مسیر پیروزی(15)؛
آغاز درس امام در نجف؛ تصور ولایت فقیه موجب تصدیق آن میشود / 23 آبان 1344
علی اسفندیار
خبرگزاری رسا، روشنگریهای امام و مبارزات بی وقفه و سخت ایشان با فساد و ظلم حکومت پهلوی، حاکمان جور پهلوی را ناگزیر به تبعید ایشان از وطن کرد. رژیم شاه که تنها راه مهار امام را دور کردن ایشان از ایران می داند، امام را ابتدا به ترکیه و سپس به نجف منتقل میکند تا ضمن آرام کردن جامعه و طرفداران امام که به شدت از تبعید امام ناراحت بودند، تلخی عنوان تبعید را که موجی از خشم را در میان مردم پدید آورده است، از بین ببرد و شخصیت برجسته علمی امام را نیز تحت الشعاع قرار دهد.
رژیم طاغوت گمان می کند که امام از نظر علمی در سطح پایینتری نسبت به سایر مراجع نجف قرار دارد و به همین دلیل تصور میکند که حضور امام در نجف، شخصیت علمی ایشان را در مقابل علمای نجف کوچک خواهد کرد. همچنین ایادی و مزدوران رژیم در نجف ایشان را تحقیر و ترور شخصیت خواهند کرد و از این طریق، موقعیت اجتماعی و محبوبیت مام در میان مردم و به ویژه شیعیان کاهش خواهد یافت.
اما توطئههای رژیم نتیجه معکوس میدهد. حضور امام در عراق و به ویژه نجف ـ بر خلاف تصور رژیم شاه ـ برکات زیادی برای این کشور و به ویژه حوزههای علمیه آن دارد و جنب و جوشى در حـوزه عـلمـیـه نـجـف پـدیـد میآید. فعالیتهای علمی امام در نجف سبب میشود که شخصیت امام درخشش بیشتری پیدا کند و برای حوزه علمیه نجف هم ثابت شود که امام در بالاترین مدارج علمی است به گونهای که بسیاری از علمای نجف بعد از آغاز درس امام درمییابند که ایشان حتی از مراجع نجف هم اعلم است و همه به شخصیت برجسته علمی امام پی میبرند.
حضور امام در حوزه علمیه قم
امام خمینی که پس از هجرت حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (1300 هجری شمسی) به حوزه علمیه قم رهسپار می شود به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را در حوزه قم طی میکند. ایشان علاوه بر ادبیات عرب و دروس فقه و اصول، به دیگر رشتههای علمی نظیر ریاضیات، هیئت، فلسفه، عروض، فلسفه اسلامی و فلسفه غرب و نیز اخلاق و عرفان علاقهمند است و آنها را نیز نزد استادان بنام حوزه فرا میگیرد.
در زمان زعامت حضرت آیت الله بروجردی، امام خمینی به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته میشود و زهد و وارستگی و تعبد و تقوای ایشان، زبانزد خاص و عام است. حضرت امام سخت معتقد به حفظ کیان حوزهها و اقتدار روحانیت و زعامت دینی به عنوان تنها پناهگاه مردم در آن روزهای خطیر و پرآشوب است و تلاش خویش را در خدمت به تحکیم حوزه تازه تأسیس علمیه قم معطوف میکند.
پس از رحلت آیت الله بروجردی امام علی رغم توجه طلاب و علما به ایشان به عنوان یکی از مراجع تقلید، به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در مدرسه فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملاصادق، مسجد سلماسی و ... همت می گمارد و سالهای طولانی را در حوزه علمیه قم به تدریس و تربیت طلبه ها می پردازد.
کلاس های درس امام در حوزه قم از معتبرترین کانون های درسی حوزه محسوب می شود. امام در تدریس، به آینده می اندیشد و تربیت افرادی که آینده ایران را خواهند ساخت. درست به دلیل همین جذابیت کلاس های درس امام است که طلبه های زیادی را به پای درس ایشان می کشاند. بعضی مواقع، شاگردان حاضر در محضر درس امام به 1200 نفر هم می رسد که در میان آنان چندین مجتهد شناخته شده نیز حضور دارند و از مکتب فقه و اصول امام خمینی بهره می برند. در مسجد سلماسی، گاهی جمعیت آن قدر زیاد مى شود که گروهى از طلبه ها در خارج از مسجد در کوچه مى نشینند و از درس امام بهره می برند. متفکرانی چون شهید مطهری و شهید بهشتی افتخارشان این است که سال ها از محضر آن عارف کامل فیض برده اند.
درس فقه امام به اعتراف فضلاى شرکت کننده در آن، چـنـان عـمیق و سرشار از نکته سنجى هاى عالمانه است که آنان را به وجد می آورد و عـلاقـه عجیبی را برای حضور فعال در این درس ها به همراه می آورد.
مرحوم آیـت الله فاضل لنکرانى مى فرماید:«پس از اینکه ما وارد درس خارج شدیم چون مرحوم حضرت آیتالله بروجردی، یک درس بیشتر نمیگفتند و ما نیاز به سه درس داشتیم، به خاطر جاذبه حضرت امام در درس ایشان شرکت کردیم. کلاس درس حضرت امام آنقدر در ما شوق و علاقه به وجود آورد که حدود ده سال در درس های ایشان حضور یافتیم و هنوز شیرینی و حلاوت آن جلسات را در ذائقهام احساس میکنم؛ خاصه آنکه حضرت امام با یک فراغتبال و آسودگی خیال به جهات علمی میپرداختند و گاهی درس فقه ایشان حدود دو ساعت طول میکشید و ما اصلا احساس خستگی نمیکردیم. امام بزرگوار در درس ها مطالب علمی و اخلاقی را جدا از هم نمیدانستند. درس ایشان تنها یک سلسله مباحث علمی خشک نبود. در لابلای درس، ایشان به روشی تدریس و رفتار میکردند که یک طلبه واقعی را تربیت میکرد نه صرفا یک سلسله مطالبی از استاد به شاگرد انتقال یابد بلکه تربیت شاگردانی که برای آینده اسلام مفید فایده باشند مد نظر ایشان بود.»
حضرت امام خمینی در خصوص تحصیل علم به جوانان چنین توصیه می کنند:«باید چه طبقه جوان، روحانی، و چه دانشگاهی، با کمال جدیت به تحصیل علم ـ هر یک در محیط خود ـ ادامه دهند. این زمزمهی بسیار ناراحت کننده که اخیراً بین بعضی جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده ای دارد مطلبی است انحرافی و مطمئنأ یا از روی جهالت و بی خبری است و یا با سوء نیت و از القائات طاغوتی شیطانی است که می خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی باز دارند ... . اگر علوم اسلامی مردانی متخصص نداشت تاکنون آثار دیانت محو شده بود و اگر پس از این نداشته باشد این سد عظیم مقابل اجانب منهدم می شود و راه برای استثمار گران هر چه بیشتر باز می شود و اگر دانشگاه ها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را به دست می گیرد و سر پرستی می کند ».(1)
فعالیت های علمی امام در نجف
دوران اقامت 13 ساله امام در نجف در شرایطی آغاز می شود که مخالفتها، کارشکنیها و زخم زبانهای عده ای روحانی نماها و دنیا خواهان مخفی شده در لباس دین بسیار گسترده است. اینان که حضور امام را مانعی بر دستیابی به مطامع دنیوی خود می بینند از هیچ تلاشی برای تحقیر و دشمن با امام دریغ نمی کنند. این مشکلات آنچنان گسترده و آزاردهنده می شود که امام با همه صبر و بردباری معروف شان، بارها از سختی شرایط مبارزه در این سالها به تلخی تمام یاد می کنند.
در آبان 1344، حـوزه درسـى امـام با پیشنهاد اطرافیان در مـسـجد شیخ انصارى آغاز می شود. مخالفان امام که تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تدریس امام بکار برده اند با ناکامی در این امر، به این دلخوش می کنند که امام بـا آن هـمـه مـشـکـلات و فـشـارهـاى سـیـاسـى از طـرف دولت ایـران و عـراق، انگیزه چندانی برای درس و بـحـث را ندارد. ولى با شروع دروس امام و روشن شدن احاطه علمى امام و نیز مـوشـکـافـىهـا و تـحـقـیقهاى ارزنده ایشان کاملاً مأیوس میشوند.
طولى نمیکشد که حوزه درسى امام به عنوان یکى از برجسته ترین حوزه هاى درسى نجف از لحاظ کمیت و کیفیت شناخته میشود. یکى از شاگردان امام مىنویسد:
«امـام درس رسمى خود را آغاز کرد و درهاى تازه اى از ژرفاى دانش خود را بر روى دانش پـژوهـان حـوزه نجف گشود و مطالب ارزنده و ناشنیده اى به حوزه علمیه نجف عرضه کرد کـه بـسـیـارى از عـلمـاى فـارغ التـحـصـیـل و بـى نـیـاز از تـحـصـیـل را بـه شـگـفـتـى واداشت و بهت زده کرد؛ تا آنجا که بعضى از مقامات برجسته روحانى آنگاه که در حوزه درس امام حضور یافتند، صریحاً اعتراف کردند که ما پیش از آمدن آیت الله خمینى به نجف اشرف باور نمى کردیم که در دنیاى علوم اسلامى حرف تازه اى بـاشـد کـه مـا نـشـنـیـده بـاشـیـم، ولى آنـگـاه کـه ایـشـان بـه نـجـف اشـرف منتقل شدند و درس شروع فرمودند، دریافتیم که خیلى مطالب علمى و پرارزش است که ما نـشـنـیـده ایـم. و نـیـز پـیـش از تـشـریـف فـرمایى ایشان به نجف اشرف ما خود را فارغ التـحـصـیـل پـنـداشـتـه، گـمـان مـى کـردیـم کـه از تـحـصـیـل بى نیازیم. لیکن وقتى در محضر درس آیت الله خمینى حاضر شدیم فهمیدیم که هنوز باید درس بخوانیم.»
یکی از علمای نجف نیز در توصیف مقام علمی امام چنین تعریف میکند که: وقتی امام وارد نجف شدند، من خود را مستغنی از درس خواندن میدیدم؛ نه فقط از درس امام، بلکه از بقیه مراجعی که در آنجا بودند و در آغاز کار به عنوان امتحان رفتم درس امام تا به عنوان آزمودن، ببینم امام چقدر قوت علمی دارد. پس از آنکه در درس امام حضور یافتم، فهمیدم که باید تازه درس خواندن را شروع کنم.
در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظم انصاری(ره) معارف اهل بیت(ع) و فقه را در عالیترین سطوح تدریس کرد و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو نمود.
زمینه های تدریس امام در حوزه علمیه نجف
حـضرت امام در نجف دروس متعددی را تدریس می کنند. ایشان به فقه سنتى و شیوه علماى سلف در اسـتـنـبـاط احـکـام شـرع و اسـتـخـراج آن از منابع معتبر فقهى، اهتمام مى ورزد و در مقاطع گوناگون، حفظ و تقویت آن را به حوزه هاى علمیه و روحانیت، سفارش مى کند و تخلف از آن را جایز نمى شمرد:« ... این جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جایز نمى دانم. اجـتـهـاد بـه هـمـان سـبک صحیح است، ولى این بدان معنا نیست که فقه اسلام، پویا نیست.» (2)
ایشان همچنین مى فرمایند:«حـوزه هـاى عـلمـیـه، امـروز بـایـد بـیـش تـر از سـابـق در مـسـائل اسـلامـى فـقه، جدیت نمایند و مسأله فقه به همان نحوى که مشایخ، درست کرده اند، باید محفوظ بماند.»
امام حتی در قسمتى از وصیت نامه سیاسى ـ الهى خود اهمیت فقه سنتی را گوشزد می کنند:« ... لازم اسـت عـلما و مدرسین محترم نگذارند در درس هایى که مربوط به فقاهت است و حوزه هـاى فـقـهـى و اصـولى از طـریقه مشایخ معظم که تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است، منحرف شوند و کوشش نمایند که هر روز بر دقت ها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق ها افـزوده شـود و فـقه سنتى که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است محفوط بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد.» (4)
امام در نجف مشکل ترین مباحث فقهی را برای تدریس انتخاب می کنند. بحث کتاب مکاسب امام نیز که از نظر فقهی از مشکلترین مباحث به شمار میرود در نجف مطرح می شود. امام تمامی کتاب مکاسب را در قالب پنج جلد به تقریر در میآورند.
امام در موضوعات عرفان و فلسفه و اخلاق هم آثار گرانبهایی بر جای گذاشته اند. کتاب های ایشان در مباحث اخلاق، از مهمترین منابع علمی در حوزه های علمیه است.
نظریه ولایت فقیه
درس حکومت اسلامی از دروس مهم حضرت امام است که خواهان بسیاری در نجف دارد. امـام بـراى نـخـسـتـین بار مبانى نظرى حکومت اسلامى را تحت عنوان ولایت فقیه بـیـان می کنند.
زمانی که امام این بحث را مطرح می کنند، شاید هیچ کس فکر نمی کرد که روزی این بحث نظری، جنبه عملی پیدا کند اما امام آنچنان محکم این مسئله را مطرح و اثبات می کنند که کاملاً تثبیت شده و به عنوان یکی از مهمترین مسائل فقه شیعه و بلکه اعتقادات شیعه مطرح می شود.
امام در نجف در فاصله 1/ 11/ 1348 تا 20/ 11/ 1348 مجموعاً 13سخنرانى با موضوع ولایت فقیه ایراد می کنند که در کتابی با عنوان «ولایت فقیه» انتشار یافته است. این سخنرانی ها در همان ایام به صور مختلف، گاهى کامل و گاه به صورت یک یا چند درس تکثیر و منتشر می شده است. این کتاب در پاییز 1349 پس از ویرایش و تأیید حضرت امام، نخست توسط یاران امام در بیروت به چاپ رسیده و به صورت پنهانى به ایران فرستاده می شود و همزمان به کشورهاى اروپایى و آمریکا و پاکستان و افغانستان نیز ارسال می شود.
امام خمینی، موضوع «ولایت فقیه» را فرصتى می داند که راجع به بعضى امور و مسائل مربوط به آن صحبت شود. از دیدگاه امام، ولایت فقیه از موضوعاتى است که تصور آنها موجب تصدیق مىشود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنا که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتى اجمالاً دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بىدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضرورى و بدیهى خواهد شناخت. (5)
امـام خـمـینى مبحث ولایت فقیه را به شکل شایسته اى احیا کرده و در مرحله جدیدى قرار می دهد و آن را از گوشه انزوا و لابه لاى کتاب ها بیرون می آورد و در سطح جهانى مطرح می سازد. ایشان بـراى نخستین بـار در جـهـان، عـمـلاً حـکـومـتـى بـراسـاس ولایـت فـقـیـه تشکیل می دهد که در دنیا بی نظیر است.
تدریس امـام خـمـیـنـى در طـول مـدت اقـامـت ایـشـان در نـجـف، حـدود چـهـارده سـال ادامـه مییابد تا اینکه پس از انـتقال ایشان به پاریس متوقف میشود.
منابع
1 ـ روزنامه ایران، 16/11/89،
2 ـ صحیفه امام، ج21، ص 289،
3 ـ صحیفه نور ج 2 ص 21 و22،
4 ـ وصیت نامه سیاسی الهى امام خمینی (ره)،
5 ـ کتاب ولایت فقیه امام خمینی (ره).
918/ز502/س
ارسال نظرات