۰۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۶
کد خبر: ۱۱۹۹۶۵

تدبیر رهبری و حضور مردم در مهار فتنه 88

رهبری به صورت مرحله‌ای در توصیف جریان فتنه عباراتی را به کار می‌بردند که امید آنان را برای تأثیرگذاری بر نظام دائماً کاهش می‌داد. نظام، رهبران اصلی فتنه را بازداشت نکرد و برای جرایم آنان محکمه‌ای‌ برپاننمود و محاکمه آنان را وجدانی نمود.
واكاوي فتنه 88

مقدمه
9 دی زایش جدیدی از فرآیند استمرار و حرکت و معنابخشی و جهت‌گرایانه انقلاب اسلامی بر مبنای پیوستگی و همنشینی دوباره امامت و امت بود که توانست یکی از تهدیدات دامن‌گیر نظام اسلامی را به فرصتی بی‌بدیل تبدیل نماید.

9 دی ترکیب و سنتز دوباره فرهنگ عاشورا و ماندگاری ساختار سیاسی ایدئولوژیک شیعی با اتکا به اراده عمومی با محوریت ولایت فقیه در بستر پارادایم (امت ـ امامت) بود. از این رو تحلیل و رفتارشناسی سه طیف یا گروه اجتماعی ـ سیاسی به عنوان کنشگرانی نظم‌آفرین قابل توجه و ضروری می باشد:

1. حاکمیت و ولایت فقیه به عنوان پاسدار حریم حقوقی و مبانی شریعت محوری انقلاب اسلامی ایران که به صورت فرهمند، ارتباطی عاطفی، عقلانی با روایتی فقهی ـ شرعی با توده ملت ایران دارد.

2. امت یا توده پراکندگی که در عین پراکندگی از یک خصلت معنابخش مرکزیت‌گرای معرفتی برخوردار هستند که با تبعیت و فراخوان رهبری انقلاب به عنوان مهم‌ترین کنشگران تصمیم‌ساز، معادله آشوب را به فرصت پایداری نظام با اتکاء به مفاهیم و روایت‌های تاریخی، چون «عاشوار» و «انتظار» ایجاد می‌کند.

3. خواص و نخبگان به عنوان گروه‌های واسط امت و امامت که هم نقشی اصلاح‌گرایانه و آزادی‌بخش می‌تواند داشته باشد و هم کارکردی أفیون‌وار و مخدر که منجر به فریب و انحراف افکار عمومی و ایجاد نوعی مصلحت عارضه بدخیم به منظور جلوگیری از شتاب و نشاط انقلابی می‌شود.

شاید این نکته به ذهن خطور نماید که آیا می‌توان برای فتنه آثار و برکاتی بر‌شمرد؟ یا اینکه فتنه تماماً دارای فرجام شومی است؟ مسلماً فتنه دارای آثار و پیامدهای مثبت فراوانی است که در این مبحث به برخی از آنها پرداخته می‌شود.

آشکار شدن جریان انحرافی فتنه
جریان خارجی و داخلی فتنه با توهم موفقیت، هرچه را که در درون ‌داشت، بروز داد. در واقع در فتنه 88 همه دارایی جریان به صحنه آمد؛ چراکه آنان تردیدی در پیروزی خود برانقلاب نداشتند.

از لحاظ داخلی، جریان فتنه از مؤسسات منسوب به برخی از سران بلند پایه تا سازمان تروریستی منافقین که هزاران نفر از یاران و پیروان حضرت امام (ره) را به شهادت رسانده بود، امتداد داشت و از بعد خارجی رژیم‌های عربستان سعودی تا آمریکا را دربرمی‌گرفت.

همه شخصیت‌های این جریان به میدان آمدند و یکجا شکست خوردند و امروزه با یک بحران فراگیر مواجه شده‌اند.

از ساکتین در فتنه که با کج فهمی خود از فرمایش گرانسنگ امیرالمؤمنین(ع) (1) که فرمودند: «کُنْ‏ فِی‏ الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ وَ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَب» و با سکوت خود حسابی به دشمن سواری دادند.

برخی عناصر مجمع روحانیون که سعی می‌کردند و جهه حوزوی خود را حفظ کنند، در این فتنه واقعیت واداده خود را نمایش دادند. چهره‌های تئوریسین پشت پرده‌‌ای نظیر کیان تاجبخش، حسین قاضیان، بهزاد نبوی و عزت‌الله سحابی به میدان آمدند.

عناصر جاسوسی نظیر الهه اسفندیاری و سیامک پورزند به میدان آمدند. سفارتخانه‌های خارجی نقاب از چهره برداشتند و فعالیت‌های خلاف شئون دیپلماتیک را به نمایش گذاشتند. این‌ها همه خساراتی را برای فتنه‌گران برجای گذاشتند که تا 10 سال آینده هم قابل ترمیم نخواهد بود.

این فتنه در واقع مانند غربالی بی نقص عمل نمود و تمام کسانی که تا قبل از این جریانات نقاب بر چهره کریه-شان بود، نمایان کرد و زشتی عملشان و وادادگی هایشان در مقابل جریان اپوزیسیون به حدی مفتضح بود که روئی برای بازگشت نمانده و از این‌روست که آنان بعد از فتنه، بارها تلاش کردندتا بار دیگر از سوی مردم و نظام به عنوان «خودی» پذیرفته شوند ولی هنوز موفق نشده‌اند.

تأثیرات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای فتنه 88
غرب استعمارپیشه در صدد بود که با به راه انداختن این فتنه، به هدف نهائی خود که همان براندازی باشد، دست بیابد اما با عدم تعبیر چنین خواب آشفته‌ای، تلاش نمود تا این بازی تماماً باخت خود را به مساوی یا دست کم باخت به باخت بدل کند و سعی خود را مصروف این امر بنماید تا ابهت و اقتدار نظام اسلامی را چه در حوزه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با چالش مواجه سازد؛ لذا با این نگاه به دنبال این بحث بود که اولاً در داخل چنین وانمود نماید که نظام بر آمده از متن جامعه با بحران مشروعیت داخلی مواجه و ثانیاً به تبع ضعف در حوزه داخلی، قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران در ساحت جهانی و بین المللی با چالش‌های اساسی روبروست و برآیند ضروری آن چیزی نیست مگر ضعف ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی.

اما با مهار این فتنه که به تعبیر بزرگان از الطاف خفیه خداوند متعال بود و با فروکش‌کردن غبار آن سره از ناسره باز شناسایی شد و نه تنها از اقتدار نظام کاسته نشد بلکه علی رغم میل دشمنان نظام بر اقتدار آن افزوده شد.

راهبرد نظام در مهار فتنه
فتنه 88 بی‌تردید بزرگ‌ترین فتنه‌ای بود که درطول 32 سال اخیر رویداد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و دارای ریشه‌های ستبری بود و نزدیک به 24 سال در پست‌های بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان هوادار نظام را در زمین خود به بازی بگیرد. با این وصف کاملاً واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنه‌ای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.

درکشورهای دیگر معمولاً در مواجهه با فتنه‌ای به مراتب کوچک‌تر، ستادهای ویژه شکل می‌گیرند، افرادی عزل می‌شوند، افراد جدیدی نصب می‌شوند و کارهایی به صورت تعجیلی و طبعاً پر خطا انجام و شرایط فوق‌العاده اعلام شده و کارها از مجرای عادی به مجرای امنیتی منتقل می‌گردد.

دربعضی از کشورهای دنیا این وضعیت فوق‌العاده ده‌ها سال به درازا کشیده شده به گونه‌ای که در جریان انقلاب اخیر مصر، یکی از مطالبات مردم لغو حالت فوق‌العاده بوده است.

رهبر معظم انقلاب و کنترل جریان فتنه
همانگونه که بیان شد، انتخاب دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده‌ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیت‌ها و واقعیت‌های جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.

شاید اولین بار بود که گروه‌ها و جریانات سیاسی، شخصیت‌های شناخته شده کشور، رسانه‌ها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشته‌های خود را در فضای واقعی به دور از رانت‌های مرسوم مانند جایگاه-های حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند رو کردند.

در چنین بستری بسیاری از واقعیت‌های مکتوم آشکار شد، باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شده و در مواردی تحلیل‌ها از افراد و گروه‌ها و مجموعه‌ها، اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. در این بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیرها و مولفه‌ها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی‌ها و ظرفیت‌های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصاً برای نسل جوان که بر اثر کم کاری‌های علاقه‌مندان و حجاب‌های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.

ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالش‌های پیچیده و چند وجهی در یک تجربه علمی و عینی نشان داده شد خود بهترین پاسخ به پرسش‌ها و چالش‌های نظری در این باره محسوب می‌شود.

از رهگذر قرار داشتن رهبر انقلاب در عالی‌ترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردم‌سالاری دینی به نیازها و مسائل مبتلا به فهمیده می‌شود و واقعیت پدیده مستحکم جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش درک و تحلیل می‌گردد.

به دلیل برخی نصاب شکنی‌ها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهت‌های محتوایی بین چالش‌های پدید آمده در این حوادث با چالش های آینده (جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد و می توان به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند کرد.

رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه اخیر در حالی که بعضی از نهادهای مسئول کشور دچار مسمومیت و انفعال شده بودند وارد میدان شدند و با درایت فوق‌العاده مسایل را به خوبی مدیریت کردند.

اولین اقدام رهبری گفتمان‌سازی است؛ ایشان در دیدار خصوصی با موسوی به او یادآورشد که شکایت‌های خود را در چارچوب قانون پیگیری کند و سپس فرمودند که اگر تقلب به گونه‌ای که در نتیجه دخالت داشته باشد، اتفاق افتاده، مانعی برای انحلال انتخابات وجود ندارد و رهبر خود آن را محقق می‌گرداند.

اقدام دوم بر اساس همان سیاست گفتمان سازی، رهبری یک هفته به رایزنی‌های خصوصی با افراد پرداختند و سپس در روز جمعه 29 خرداد ـ یک هفته پس از انتخابات‌ ـ ابعاد توطئه‌ای که علیه کشور طراحی شده است را با صراحت برای مردم توضیح دادند و با قطعیت فرمودند که عدم پذیرش قانون و تأکید غیرمنطقی بر ابطال آرای مردم آغاز دیکتاتوری است و رهبری زیر بار چنین چیزی نمی‌رود.

تدبیر سوم رهبری دستور تمدید یک هفته‌ای دوره رسیدگی به شکایات بود و در عین حال هیأتی مرکب از آقایان محمدحسن رحیمیان، غلامعلی حداد عادل و علی‌اکبر ولایتی مأمور نظارت بر باز شماری تصادفی 10 درصد از صندوق‌ها کردند.

تدبیر چهارم رهبری برگزاری جلسه با اعضای ستادهای انتخاباتی 4 کاندیدا به منظور شنیدن نظرات و احیاناً مدارک ادعایی آنان بود.

اقدام پنجم رهبری روشنگری بود. حضرت آیت الله خامنه‌ای (دامت برکاته) بمناسبت‌های مختلف ابعاد توطئه را افشا کرده و در هر سخنرانی لایه‌ای از موضوع را تبیین نمودند.

اما در طول این دوران، رهبری به نهادهای نظام اتکا و اعتماد داشتند و از این رو نه هیأتی خاص تعیین کردند، نه دستور ویژه‌ای دادند، نه کسی را عزل کردند و نه نصب جدیدی داشتند.

این موضوع به نظر می‌رسد به چند دلیل صورت گرفت، تأسیس هیأت جدید برای مهار فتنه در واقع ثابت‌کننده عدم کفایت نهادهای مسئول بود و این همان خطی بود که فتنه‌گران با محوریت تاج‌زاده آن را از آذر 87 دنبال می‌کردند. عزل و نصب‌‌ها هم می‌توانست از بی‌ثباتی و خارج‌شدن کنترل کشور از دست نظام حکایت کند و دشمنان خارجی را در اعمال فشار جرأت داده و امیدوار نماید. رهبری حتی عضویت عناصر فتنه در نهادهای حساس نظام را لغو نکردند در حالی که اخراج این افراد از این نهادها می‌توانست به داعیه نبود آزادی انتقاد در ایران را که پروژه مشترک غرب و فتنه‌گران بود کمک کند.

نظام در مواجهه با فتنه تحت هیچ شرایطی از نیروی نظامی خود ـ ارتش و یا سپاه ـ استفاده نکرد و حتی بخش اعظم نیروهای بسیج را هم به میدان نیاورد. کنترل فتنه‌گران به عهده نیروی انتظامی بود. پیام این برای خارج و داخل این بود که شرایط در ایران بحرانی نیست و خود این مسئله نشان داد که نظام می‌تواند فتنه‌های داخلی علیه خود را مهار نماید.

رهبری و نظام در طول مدت فتنه، امتیازی به فتنه‌گران نداد. فشار برخی برای آزادی فتنه‌گران به جایی نرسید و رهبران فتنه روز به روز منزوی‌تر شدند. رهبری به صورت مرحله‌ای در توصیف جریان فتنه عباراتی را به کار می‌بردند که امید آنان را برای تأثیرگذاری بر نظام دائماً کاهش می‌داد. نظام، رهبران اصلی فتنه را بازداشت نکرد و برای جرایم آنان محکمه‌ای‌ برپا ننمود و محاکمه آنان را وجدانی نمود. این مسئله سران فتنه را خوار کرد و سبب به فراموشی سپرده ‌شدن آنان در اذهان اجتماعی گردید و این در حالی بود که بیش از دو میلیون نفر از شهروندان تهرانی به یکی از سران فتنه رأی داده بودند.

دستگیری سران فتنه می‌توانست چهره ایران را به عنوان نظامی که قدرت تحمل مخالفان را ندارد و ازسوی آنان احساس تهدید می‌کند، مخدوش گرداند. این در حالی صورت گرفت که نظام با دستگیری عناصر میانی- که واسطه بین سران و بدنه اجتماعی بودند- ارتباط سران فتنه با بدنه اجتماعی را از هم‌گسیخت ولذا علی رغم آزاد بودن سران فتنه، آنها نتوانستند با بدنه اجتماعی تماس برقرار کنند.

رهبری در این فتنه با عدم تشکیل کمیته ویژه وعدم عزل و نصب مسئولین کشور، اعتماد خود را به مسئولان و کارآمدی آنان و دستگاه‌های تحت امرشان نشان داد و خوشبختانه آنان نیز نوعاً به حسن اعتماد رهبری پاسخ مناسبی دادند. این موضوع از آنجا اهمیت داشت که یکی از راهبردهای فتنه ناکارآمد نشان‌دادن نظام و مسئولان آن بود.

رهبری در حالی که در فتنه در نوک حمله فتنه‌گران قرار داشته و بسیار مظلوم بودند و با اعتماد به خدای متعال بخش اعظمی از ‌ بار نجات انقلاب و مردم از فتنه را بر دوش کشیدند که این توانمندی بالای رهبری در مدیریت جامعه را به اثبات رساند.

رهبری در طول دوران فتنه، مراقب بودند که کارهای جاری کشور تعطیل نشود یا با تأخیرمواجه نگردد از این رو تحلیف و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تشکیل کابینه جدید در وقت خود و با صلابت تمام انجام شد و این به خوبی نشان داد که فتنه بزرگ 88 هیچ خللی در نظام پدید نیاورده است.

حماسه حضور مردمی
انتخابات 22 خرداد سال 88 حماسی‌ترین انتخابات جمهوری اسلامی و بلکه خاورمیانه بود که در آن 85 درصد واجدان شرایط رأی شرکت کردند و این درسی‌و‌یکمین سال پیروزی یک انقلاب بی‌سابقه و بسیار جذاب و دیدنی بود. کاملاً واضح بود که چنین انقلاب و نظامی را نمی‌توان با یک رشته آشوب و صف‌ بندی دشمنان به حاشیه راند. کاملاً واضح بود که همان مردمی که این حماسه انتخاباتی را رقم زده‌اند، از انقلاب خود دفاع خواهند کرد و دشمنان را عقب می‌رانند.

اولین نشانه‌ها در نماز جمعه 29 خرداد ماه تهران ظاهر شد. در این نماز با شکوه نزدیک به سه میلیون نفر از شهروندان تهرانی به میدان آمدند. این اجتماع اگرچه برای نماز بود ولی عملاً به یک تظاهرات معنادار ملی تبدیل گردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این نماز جمعه را به یک جبهه مستحکم برای پایان ‌دادن به فتنه‌ای که راه افتاده بود، تبدیل کردند.
 
رهبری راه حل را خود مردم دانسته و فرمودند: «اگر کسانی بخواهند راه دیگری- غیر از راه قانون- را انتخاب ‌کنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریح‌تر از این صحبت خواهم کرد».

پس از این حضور مردمی، برای غرب مسلم شد که از جریان فتنه برای واداشتن جمهوری اسلامی به عقب‌نشینی کاری ساخته نیست.

بعد از خطبه‌های 29 خرداد، اعلامیه‌های مشترکی از سوی سران فتنه خطاب به دستگاه قضایی صادر شد. آنان کماکان شورای نگهبان را متهم به جانبداری از یک کاندیدا و تقلب به نفع او کردند اما دعوت آنان به تظاهرات 30 خرداد چندان جمعیتی را گرد نیاورد ولی عناصر مرتبط با گروهک‌های تروریستی که بعضی از آنان پس از دستگیری گفتند که اساساً در انتخابات شرکت نکرده‌اند به میدان آمدند. در این روز 7 نفر از نیروهای بسیجی پایگاه مقداد- در جنب دانشگاه شریف‌- با سلاح گرم به شهادت رسیدند، مرکز بسیج و مسجد لولاگر که در نزدیکی این پایگاه است به آتش کشیده شدند.

مردم بار دیگر در تظاهرات روز قدس سال 88- شهریور- به میدان آمدند ولی این حضور حول محور دفاع از قدس بود و بهره فتنه‌گران از خشم مردم محدود بود. ادامه فتنه در ماه‌های بعد هر چند رمق چندانی نداشت ولی فضای داخلی کشور و تصویر جهانی ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. از سوی دیگر در روز عاشورا- 6 دی‌- جریان فتنه از خلاء ناشی از حضور مردم در هیأت‌هاوتکیه ها استفاده کرد و خیابان انقلاب را به آشوب کشانده و به ساحت حضرت ابی‌عبدالله(ع) اهانت کردند.

مردم در واکنش به فتنه‌گران، سه روز بعد یعنی روز 9 دی‌ ماه به میدان آمدند و اجتماعی نزدیک به 4 میلیون نفررا در تهران به وجودآوردند.

تظاهرات عظیم و کم سابقه 9 دی و نقشی که مردم در این حضور ایفا کردند، بخوبی نشان داد که کلید حل همه مسائل نظام و انقلاب و ایران در دست «مردم» ‌است و از این رو توطئه‌هایی که با نادیده گرفتن این عنصرتوأم است هرچند از پیچیدگی وپشتوانه های زیاد برخوردار باشد به جایی نمی‌رسد.

چشم‌انداز و سخن پایانی
نمی‌توان گفت فتنه‌گران برای همیشه محو شده‌اند. مهمترین ویژگی این جریانات استفاده از «فرصت‌های نظام» است و در میان فرصت‌ها، «انتخابات» ‌موقعیت ممتازی دارد.

فتنه‌گران بارها از انتخابات استفاده کرده و در اکثر موارد به موقعیت‌هایی هم رسیده‌اند. از نظر آنان انتخابات به این دلیل که برای نظام فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد، ناچار است گارد خود را در برابر مخالفان تا حد زیادی باز کند و حضور آنان را بپذیرد و از طرف دیگر انتخابات فرصت تبلیغاتی فراهم می‌آورد تا در این فضا مخالفان انقلاب و نظام بتوانند حرف خود را بدون هزینه بزنند و حتی از تریبون‌های نظام هم استفاده نمایند.

علاوه بر این دو دلیل، از ‌آنجا که حضور رسانه‌ای‌ مخالفان نظام در تریبون‌های رسمی و غیر رسمی داخل کشور نوعی وجاهت و مشروعیت ـ و قابل قبول بودن ـ را به ذهنیت جامعه متبادر می‌کند، سربازگیری را برای آنان تسهیل می‌نماید.

با این وصف فتنه‌گران حتی اگر به ظاهر حضور در انتخابات را تحریم کنند و یا بدون تحریم، اعلام کنند که لیست ارائه نمی‌دهند و یا شعار عدم آزادی در انتخابات را سردهند، باز هم به صندوق‌های رأی بعنوان «طعمه‌ای بی‌بدیل» نگاه می‌کنند و درصدد برمی‌آیند که عوامل شناخته یا ناشناخته خود را از آنها بیرون بیاورند؛ لذا در مورد انتخابات اسفند 90 باید همه هوشیار باشیم.

امید که خداوند همه ما را در فضای تاریک فتنه از فرو افتادن در گرداب تردید محفوظ بدارد.

محمود حسین زاده خراسانی/علی اکبر گندمکار
/ی701/ر

پی‌نوشت:
1- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: 464

ارسال نظرات