۰۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۰
کد خبر: ۱۲۹۵۴۲

یوگا؛ ورزش یا معنویت کاذب؟

خبر گزاری رسا ـ در بسیاری از رسانه های مکتوب و مجازی یوگا صرفا یک ورزش معرفی می شود، در حالی که در آثار و منابع اصلی، یوگا یک مکتب معنوی و عرفانی معرفی شده که ریشه در آیین های شرقی و هندی دارد، از این رو هیچ سنخیتی با آموزه های اسلامی ندارد.
يوگا


در جامعه امروز بشری، جریانها و نحله های فکری و سیاسی بسیاری در تلاشند تا از هر وسیله و روشی برای ترویج و گسترش افکار و عقاید خود استفاده کنند. در این میان رسانه ها و به طور خاص سایتها و صفحات مختلف اینترنتی از جمله ابزارها و دستاویز های تبلیغی و ترویجی هستند که در این راستا نقش خاصی را ایفا می کنند و زمینه ای برای انتشار افکار و ایده های فکری و تبلیغی را فراهم کرده اند.
 
جامعه اسلامی و خصوصا جامعه شیعی نیز از این ابزارها بهره مند بوده و در حد توان و ضرورت از آن در جهت ترویج آموزه های مذهب تشیع استفاده می کند، اما آنچه که در این فضا به عنوان آسیب به شمار می رود این است که برخی از سایتهای مذهبی که جایگاه خاصی در میان متدینین باز کرده اند، به طور خواسته یا ناخواسته مبلغ و مروج آموزه هایی می شوند که از پشتوانه مذهبی مناسبی برخوردار نیست، و صحت و سقم آن مطالب مورد کار کارشناسی قرار نگرفته است.

به عنوان نمونه می توان به مطالبی که درباره «یوگا» در فضای مجازی و حتی سایتهای مذهبی منتشر می شود اشاره کرد. در بسیاری از این سایتها «یوگا» صرفا یک ورزش معرفی شده و برای افزایش تحرک بدنی و جسمی به مخاطبین توصیه می شود.

این درحالی است که با یک جستجوی ساده در میان صفحات اینترنتی در اولین یافته های خود به مطالبی برخواهیم خورد که از یوگا به عنوان یک مکتب قابل تمجید یاد کرده و تمرینات آن را موجب رهایی از مشکلات روحی و عاطفی و جسمی معرفی می کند.

البته جریان خاصی در کشور سعی دارد این مکتب را در ایران بومی سازی کند و با توجه به شبهاتی که بعد از مطالعه کتابهای این مکتب در ذهن خواننده ایجاد می شود، آن را مکتبی کاملا اسلامی و موافق با آموزه های اسلامی معرفی کند.

آیا «یوگا» صرفا یک نوع ورزش است؟

برای یافتن پاسخ این سوال باید ابتدائا توجه داشته باشیم که «یوگا» که عبارت فارسی آن همان «یوغ» و یا «جوک» است از یک سو به عنوان ورزش و از سوی دیگر به عنوان راه حقیقت مورد توجه است، این مکتب در کشور ما پدیده ای نوظهور به شمار می آید، منشا آن کشور باستانی هند است که سابقه ای دو هزار ساله در این کشور دارد. موسس «یوگا» شخصی به نام « پاتانجلی» است که حدود قرن دوم پیش از میلاد مبانی و مسایل مربوط به یوگا را مدون کرده است.

امروزه هر چند در کشور ما از یوگا به عنوان یک ورزش یاد می شود، اما واقعیت این است که با مراجعه به منابع و کتابهای نوشته شده در این زمینه به خوبی در می یابیم که تقریبا در تمام کتابهای یوگا «به عرفان بودن» آن اشاره شده است و در بسیاری از این کتابها مبانی این ادعا توضیح داده شده است و در برخی از آنها، خدایان باستانی هند و آیین شرک آلود هند تقدیس شده است.

جای تعجب دارد که در برخی از سایتهای مذهبی مقالاتی به چشم می خورد که کاملا به جنبه عرفان بودن یوگا اشاره کرده و آن را راهی برای نجات از مشکلات روحی، جسمی و عاطفی می دانند.

در برخی از این مقالات آمده است: یوگا شناختی مستقیم و بی واسطه از ژرفای هستی خویش و هماهنگی با قوانین طبیعت است. این معرفت شهودی در پی سلوکی پی گیر و عشق صادقانه حاصل می شود.

درجایی دیگر می نویسد: یوگا تعریفی از یک گروه محدودی از تمرینات و حالات معینی نیست، بلکه بیشتر اشاره به مجموعه ای از فنون، از ساده تا بسیار پیشرفته، و احوال باطنی مختلف و در واقع یک سیر و سلوک کامل دارد.

در جایی دیگر از پاتانجلی، مؤسس یوگا به عنوان یک عارف بزرگ یاد می شود.

یوگا و اسلام

حال که روشن شد یوگا یک طریقت عرفانی است و نه فقط یک سلسله حرکات ورزشی، باید دید که نسبت این جریان فکری با آموزه های اسلامی چیست؟ و متدینین باید چگونه رفتاری با این مکتب و جریان داشته باشند؟

در این زمینه باید اذعان داشت بر خلاف آنچه که برخی از طرفداران یوگا در ایران القا می کنند، مبانی یوگا از آیین های هندی و شرقی گرفته شده است که چند گانه پرست بوده و آموزه های آنان هیچ تناسبی با آموزه های اسلامی ندارد.

با کمی دقت در مبانی و آموزه های یوگا در می یابیم که یوگا با اصول دین داری یک مسلمان که بدون آنها فقط نامی از اسلام باقی است که از جمله آنها اعتقاد به توحید و نبوت و معاد باوری است، در تضاد بوده و چند گانه پرستی را جایگزین یگانه پرستی و «گوروها» را جایگزین پیامبران و تناسخ را جایگزین معاد می کند.
 
خدا گریزی در یوگا
 
خدا در مبانی فکری یوگا که همان فلسفه «سانکهیه» است هیچ جایگاهی ندارد، موسس این مکتب فلسفی درباره خدا می گوید: در فلسفه نظام سانکهیه که اساس یوگا نیز همان فلسفه است، خدا جایی ندارد. در جای دیگر کاملا دلایل اثبات وجود خدا را بی پایه و اساس می داند.

یوگا و رسالت پیامبران

در یوگا به جای تاکید بر رسالت و نبوت پیامبران بر «گورو» و تقدس او تاکید می شود. در نظر این مکتب هیچ موجودی بدون رسالت پا به جهان نمی گذارد و انسانها نیز رسالتهایی دارند، رسالت انسان رسیدن به درجه روشن بینی است و «گورو» کسی است که به درجه وحدت با روح کل نائل شده است و می تواند دیگران را برای روشن بینی دستگیری نماید.

البته باید توجه داشت که گورو بر خلاف پیامبران الهی یک شخص عادی است که با انجام تمرینهای خاص به درجه استادی رسیده است.

معاد در آیین یوگا

معاد امری است که در مکتب یوگا از هیچ جایگاهی برخوردار نیست، چرا که تمام تمرینها و تلاشهایی که یک یوگی استاد یوگا انجام می دهد در راستای نجات از چرخه تناسخ و کارما و پیوستن به روح کل است که با این تعریف و قبول تناسخ دیگر جایی برای بحث از معاد نمی ماند. / یدالله زارعی، پژوهشگر موسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی
/925/ی702/ر

ارسال نظرات