۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۶
کد خبر: ۱۴۵۵۷۷
به بهانه کنگره بزرگداشت آیت الله قاضی؛

آقا بزرگ تهرانی: او را مستقیم السیره، کریم الخلق و شریف الذات یافتم

خبرگزاری رسا ـ یکی از ویژگی‎‌های منحصر به فرد آیت الله سید علی آقا قاضی، استقامت در سیر و سلوک بود. استقامتی که بعضی عرفا در مدح آن گفته‌اند: کسی که استقامت دارد او را ولایتی است که کل عالم را فرا گرفته است.
سيد علي آقا قاضي
 سخن گفتن در مورد شخصیت عرفانی افرادی چون آیت الله قاضی برای کسی که از مقامات آنها به جز در عالم کلمات چیزی ذوق ننموده ممکن نیست. بلکه شاگردان این بزرگوار هم که مقاماتی را طی نموده بودند در مورد استاد به سختی سخن می‌گفتند. اما از باب "ما لا یدرک کله لا یترک کله" و به مناسبت بزرگداشت یاد این عارف بزرگ به یکی از ویژگی‌های آن بزرگوار اشاره‌ می‌شود.
آقا بزرگ طهرانی در طبقات شیعه می‌نویسد: دوستی و مراوده‌ ما با حضرت آیت الله سید میرزا علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی از هجرت من و ایشان به نجف آغاز شد چه اینکه ما هر دو در یک سال به نجف هجرت کردیم و چند دهه این دوستی ادامه داشت در این مدت او را مستقیم السیره، کریم الخلق و شریف الذات یافتم چنان‌که اهل علم و استقامت، او را بزگ داشته و تکریمش می‌نمودند.[1]
آقا بزرگ که به گفته خود، آیت الله قاضی را چند دهه از نزدیک می‌شناخته - با اینکه خدمت بزرگان زیادی را درک نموده بود- یکی از ویژگی‎‌های منحصر به فرد آن عارف صمدانی را استقامت در سیر و سلوک معرفی می‌کند. استقامتی که بعضی عرفا در مدح آن گفته‌اند: کسی که استقامت دارد او را ولایتی است که کل عالم را فرا گرفته است[2].
استقامت یکی از شاه کلیدهای موفقیت سالک است که بدون آن هیچ عارفی به سر منزل مقصود نخواهد رسید و گو اینکه راز عدم موفقیت اکثر مشتاقان به عرفان در آن نهفته است. چه بسیارند اشخاصی که با شنیدن احوال عرفا به عرفان علاقه‌مند شده و گاه با عمل به اوراد و اذکاری حالی به آنها دست می‌دهد، اما غافل از اینکه آن‌چه اولیاء الله در این راه به دست آورده‌اند به خاطر استقامت آنها بوده و الا شخص متلون ره به جایی نخواهد یافت.
در روایتی نقل شده که رئیس عرفا امیرالمومنین علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: مرا وصیتی کن. پیامبر(ص) فرمودند بگو: ربّی الله ثمّ استقم. امیرالمومنین(ع) عرض کردند: آن را گفتم و ادامه دادم: و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه أنیب‏. رسول الله(ص) فرمودند: علم تو را گوارا باد ای ابا الحسن! همانا از شربت علم نوشیدی و از آن سیراب گشتی[3]. و به حق همین طور است اگر سالک به ربوبیت حق با جان و دل اذعان کند و در این کار استقامت داشته باشد، به سر منزل مقصود خواهد رسید.
 
در تعریف استقامت چنین گفته شده: "استقامت هم‌واره‏ بودن است بى‏تلوّن[4]". و عرفا آن را از مقامات عرفانی به حساب آورده‌اند. اما این بدان معنا نیست که استقامت مقامی است در عرض دیگر مقام‌ها، بلکه این مقام بر دیگر مقامات سایه افکنده و عارف در هیچ مقامی به کمال نمی‌رسد مگر با استقامت. لذا گفته‌اند: استقامت درجه‌ای است که کمال و تمام‏ کارها به او بوده و همه‌ خیرات به او حاصل می‌شوند و هر کس که در حال خویش مستقیم نبود تلاش او ضایع شده و کوششش بى‏ثمر خواهد بود. کسی که استقامت نداشته باشد از آن‌جا که قرار دارد فراتر نمی‌رود و سلوک او سلوک صحیحی نیست. و چنان‌که استقامت در آغاز سلوک شرط است، در نهایت نیز عارف بدون استقامت ره بجایی نخواهد برد.[5]
 
یکی از عرفا، حضرت رسول صلی الله علیه و آله را در خواب دید و گفت یا رسول الله شما فرمودید: "شیبتنى سوره هود" آن‌چه شما را پیر کرد چیست؟ آیا قصص انبیا و هلاکت امم است؟ حضرت فرمودند: نه بلکه این کلام حق مرا پیر کرد: فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ.[6]در شأن استقامت همین بس که حضرت حق- جلّ جلاله- از پیامبر(ص) طلب استقامت کرده و پیامبر(ص) از اولیای خود بلکه از همه‌ی امت. خاتم العرفا حضرت امام خمینی(ره) می‌فرمایند: حدیث است که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله خطى مستقیم کشیدند و خطوطى در اطراف آن کشیدند و فرمودند: "این خط مستقیم طریقه‏‌ی من است". و گویند فرمود: "شَیَّبَتْنی‏ سُورَهُ هُودٍ لِمَکانِ هذِهِ الْآیَة. اشارَهُ الى‏ قَوْلِهِ تَعالى: فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ". و شیخ عارف کامل، شاه‏آبادی- روحی فداه- مى‏فرمود: "این فرمایش برای آن است که استقامت امت را هم، از آن بزرگوار خواسته‏اند؛ و لهذا این آیه شریفه در سوره شورا هم هست‏ و این فرمایش را راجع به آن نفرمودند زیرا که آن ذیل را ندارد". بالجمله، استقامت و عدم خروج از وسطیت در همه مقامات از اشدّ امور است بر سالک؛ که باید در حال قیام بین یدی اللَّه از عدم قیام به امر، چنان‌چه شاید و باید، شرمگین شود و سر خجلت و انفعال به زیر افکند و چشم را به مورد سجده، که خاک مذلت است، بدوزد و متذکر مقام تذلّل و قصور و تقصیر خویش شود و خود را در محضر مقدس ملک الملوکی که جمیع ذرات کائنات در تحت حیطه سلطنت و قهر و قدرت او هستند ببیند و متذکر مقام قیومیت ذات مقدس و قیام دار تحقق به او شود.[7]
 
حجت الاسلام اکبر راشدی نیا؛ کارشناس عرفان اسلامی
/975/702/ر
 


[1]. طبقات أعلام الشیعه نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، دار المرتضى، ج‏4، ص: 1566.
[2]. الفتوحات المکیه: ج2/ ص 216.
[3]. بحار الانوار: ج40/ ص 175.
[4]. صد میدان/ مجموعه رسائل فارسى خواجه عبد الله انصارى‏: ج1/  ص 278.
[5]. الرسالة القشریه: ص 311.
[6]. عوارف المعارف: ج1/ ص41.
[7]. سر الصلاه: ص73.
ارسال نظرات