دوست دارم روضهخوان خطاب شوم

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از هفته نامه پنجره، دقیقا نمیدانم چند سال است که هیاتیها یا منبرهایی هستند. اما 22 سالی میشود که طلاب حوزه علمیه پای درسش مینشینند. اما همراه نام سید حسین مومنی بیشتر پررنگتر از همه چیز، روضههای حضرت اباعبدالله(ع) است که به ذهنها متبادر میشود. او که به اذهان اهل فن این وادی، کاربلد رضهخوانی است. می داند چطور مستمع را قدم به قدم با خودش همراه کند و از هر مبدا به مقصد مشترک دشت کربلا عصر روز دهم محرمالحرام سال 61 برساند. به بهانه دیدار با او، توفیق زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) هم نصیبمان شد. در کوچه پس کوچههای اطراف حرم، مهمان خانهاش شدیم تا راه و رسم روضهخوانی جدش را برایمان شرح دهد.
بهنظر شما در جلسات عزاداری، بخش منبر اهمیت بیشتری دارد یا روضه؟
واقعا نمیشود گفت کدام بر دیگری سبقت دارد. این خالکوبیهای قدیم -که البته الان متأسفانه دوباره شایع شده است- به این صورت انجام میشود که ابتدا نقشی را روی دست میکشند؛ بعد مواد جوهر یا مرکب یا هرچه هست را روی نقش میریزند؛ بعد شروع میکنند سوزن سوزن زدن. اگر شما قسمت اول و دوم را انجام ندهی و فقط شروع کنی به سوزن زدن، جز درد چیزی ندارد؛ یا بالعکس هم نقش را بکشی و هم مرکب را روی پوست بریزی ولی مرحله آخر که سوزن زدن باشد را انجام ندهی، باز هم فایدهای ندارد. هر سه مرحله کنار یکدیگر اثرگذار است. منبر و روضه هم به همین شکل است. اصلا من قبول ندارم که یکی بر دیگری سبقت دارد. این دو همدیگر را تکمیل میکنند. من نظر شخصیام این است که بحث سخنرانی و معرفتی جلسه آن شکل و موادی است که روی دست میریزند و اشک بر امام حسین (علیهالسلام) و توسل و گریه و سینه زدن، همان سوزن سوزن زدن است. من به صورت مستقیم و غیرمستقیم از رهنمودهای چند استاد اخلاق بهره بردم، از جمله حضرت آیتالله میانجی (رحمتاللهعلیه)، حضرت آیتالله العظمی مظاهری (حفظه الله ) و حضرت آیتالله شب زندهدار. به یاد ندارم که این سه استاد اخلاق حتی یک جلسه درس اخلاق را بدون روضه بر امام حسین (علیهالسلام) تمام کرده باشند. حضرت آیتالله العظمی مظاهری میفرمودند: « اگر قرار باشد این کلام من اثر کند، به برکت انکسار قلبی است که از روضه سید الشهدا (علیهالسلام) در دل بهوجود میآید». بعضیها میگویند در جلسات روضه شور بر شعور غلبه دارد. بهنظر من افرادی که بیگانه با این تشکیلات هستند، این حرف را میزنند. من از شما سؤال میکنم. وقتی یک جوان در جلسه روضه حضور پیدا میکند و با اینکه این همه جا برای تفریح و تفرج هست یا حداقل میتواند پای کامپیوتر خودش بنشیند ولی مجلس امام حسین (علیهالسلام) را ترجیح میدهد، آیا میتوان گفت که این جوان فقط شور دارد نه شعور؟!
ما طلبهها یک بحثی داریم. میگوییم: « العلم علی قسمین علم اجمال و علم تفصیل.» یک علم اجمال داریم و یک علم تفصیل. جوانی که وارد مجلس امام حسین میشود - حالا با هر هدفی که باشد- ما اسمش را میگذاریم شعور اجمالی. حالا این شوری که در مجلس و محفل هست و انکساری که به برکت امام (علیهالسلام) در دل ایجاد میشود، زمینه را برای شعور تفصیلی آماده میکند. در روایت داریم که جبرئیل گفت: «آدم اگر میخواهی خدا از سر تقصیر تو بگذرد، نگاهی به عرش بینداز و ببین چه نوشته است: الهی یا حمید بحق محمد (علیهالسلام)... آدم نشست و گریه کرد نمیدانست برای چه؟ به جبرئیل گفت این آخرین اسم نام چهکسی بود که قلبم شکست و اشکم جاری شد؟» این شعور تفصیلی است که برای اولینبار جبرئیل نشست و برای حضرت آدم روضه خواند که از نسل تو کسی است به نام حسین (علیهالسلام) و الی آخر.
بر همین اساس من نمیتوانم بگویم کدام بر کدام سبقت دارد. من بهعنوان گوینده یک جلسه و فردی که بعد از ما میخواند، بهعنوان یک ذاکر اهل بیت (علیهمالسلام) کار همدیگر را تکمیل میکنیم. نه بدون سخنرانی میتوان کار کرد و نه بدون روضه میتوان اثر گذاشت. بنابر این هیچکدام بر دیگری سبقت ندارد و اینها مکمل یکدیگرند. بنده هر جا برای سخنرانی و منبر بروم حتی در مدرسهها بدون روضه منبر را تمام نمیکنم.
اگر قرار باشد که شما را با یکی از القاب روضهخوان یا منبری بشناسند، خودتان کدامیک را ترجیح میدهید؟
با اینکه در حوزه تدریس میکنم و از طرفی بحمدالله در زمینه سخنرانی مشغول انجام وظیفهام، اما شکر خدا مرا بیشتر به روضهخوانی میشناسند. بنده در زندگی به دو چیز افتخار کردم و این مطلب را بارها گفتم؛ یکی اینکه جاروکش حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هستم و خدمت افتخاری دارم و دیگری هم اینکه روضهخوان امام حسین (علیهالسلام) هستم. در مسجد اعظم طلبهای آمد و به آیتالله میرزا جواد آقا تبریزی که 6 یا 7 سال قبل به رحمت خدا رفتند، ایراد گرفت. این طلبه با یک حالتی به میرزا جواد آقا گفت: « آقا شما درس نمیگویی! شما روضه میخوانی!» ایشان روی منبر گریه کرد و گفت: « ای کاش من یک روضهخوان بودم.» روضهخوان در امتداد کلمات اهل بیت صحبت میکند. یک بزرگواری میفرمود که وقتی حضرت امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) تشریف بیاورند، چهکسی میتواند جلوی حضرت سخنرانی کند؟ ولی همان موقع نیاز به روضهخوان هست. من خودم خیلی دوست دارم که روضهخوان خطاب شوم و واقعا از این موضوع لذت میبرم.
بهنظر شما چهچیزهایی را باید در روضهها گفت و چهچیزهایی را نباید گفت؟ آیا خط قرمزی در روضه خواندن وجود دارد؟
به واقعه عاشورا و کربلا باید از دو منظر دقت کرد.اول اینکه علل و عوامل منجر به این فاجعه خیلی اهمیت دارد؛ چون امام حسین (علیهالسلام) به دست امت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به شهادت رسید. این اتفاق توسط افرادی رخ داد که مشرک و کافر نبودند و با علم به اینکه این کسی که در گودی قتلگاه افتاده است، فرزند رسول خداست، این کار را انجام دادند و این معلول یک سری علل دیگر است.
مقتلالحسین (علیهالسلام) خوارزمی مینویسد: «در کربلا هنگامی که سیدالشهدا تیر سه شعبه را از پشت کمر خویش بیرون آورد، با نالهای بلند گفت: «والله قتلنی فلان و فلان» این جمله اشاره به همان لعنهای زیارت عاشورا دارد. در بعضی از نسخ قبلی اسم بوده ولی چاپهای اخیر اصلا حذف کردند. در چاپهای قدیم که در کتابخانه حضرت آیتالله مرعشی نجفی موجود است و من دیدم این تعبیر هست. پس میبینید یک سری علل و عوامل از همان جریان سقیفه بوده است که به بیان امام منجر به این واقعه گردیده است. باید نسبت به این علل و عوامل توجه خاص داشت. این نظر شخصی من است و پشت این نظر شخصی هم استدلال هست یعنی حاضرم از نظر علمی در یک کارگاه با حضور اندیشمندان این مطلب را ثابت کنم که اگر میخواهیم بصیرت عمومی جامعه بالا رود، باید این مطلب را بین افراد جامعه جا انداخت.
مطلب دوم اینکه حتما میبایست به اتفاقاتی که در روز عاشورا افتاده است، دقت کنیم. خیلی از افراد برای سبک وقت میگذارند؛ برای شعر وقت میگذارند؛ برای انتخاب واحد و ذکر و شور و..... وقتهای زیادی میگذارند ولی در روضه فقط به محفوظاتشان اکتفا میکنند؛ یعنی نمیآیند بنشینند فکر بکنند که امام حسین و دیگر شهدا را در کربلا یکبار و هرکدام را به یک نحو به شهادت رساندند.
در روضهها باید فکر و تأملمان را بیشتر کنیم. چون من معتقدم که روضهها یک ظاهری دارند و یک باطنی. ظاهرش همین است که در مقابل ماست اما همین که دقت کنیم، مطالب زیادی را متوجه میشویم که هنوز جایی عنوان نشده است.
به عنوان مثال خیمهای در کربلا بوده است به نام دارالحرب. دارالحرب اتاق جلسات قبل از جنگ است که بعد از جنگ به اصطلاح معراج شهداست. شکی نیست که غروب عاشورا تمامی خیمهها به آتش کشیده شدند. میخواهم بگویم در مقتل علامت سؤالهای زیادی هست که دنیایی از روضه در آن نهفته است. سؤال این است که وقتی خیمه دارالحرب را آتش زدند، بدنها چه شد؟ آیا بدنها هنوز بین خیمه بوده است؟ وا مصیبتا! نبوده است؟ بالأخره یکی باید آمده باشد و بدنها را بیرون برده باشد. چهکسی بهجز زینب (سلاماللهعلیها) هست که بتواند این کار را انجام دهد؟ باز هم وامصیبتا! ببینید یک روضهای که مسلم است و همه هم میدانند.
تمام تأکید بنده دقت در مقتل و استخراج روضه از روضه است. نه تولید روضه. ما نیازی به تولید روضه نداریم. آنقدر روضه هست که نیازی به برخی مطالب ساختگی نیست. گاهی اوقات دیده میشود روضهای را که تأیید شده با بیان معصوم است، در جلسات میگویند آقا نخوانید و نامش را هم میگذارند روضه مکشوف. با این حرف شما در حقیقت امام رضا (علیهالسلام) را به روضه مکشوف خواندن متهم میکنید. اصلا ما روضه سنگینتر از روضه امام صادق (علیهالسلام)، امام رضا (علیهالسلام) و حضرت حجت (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نداریم. روضهخوان خدمت معصوم بود و خواست مراعات کند اما امام معصوم فرمود: « همانگونه که برای خودتان روضه میخوانید، برای ما هم بخوانید.»
من بحث مکشوف خواندن را بهصورت خاص در مورد اسارت حرم آل الله میدانم. باتوجه به مطالب کتاب لؤلؤ و مرجان مرحوم نوری اصلا ورود در این مقوله صلاح نیست ولی بیان نکات و روضههای دیگر به جهت اینکه انکسار قلب را زیاد میکند، لازم است.
بعضیها میگویند روضهها قساوت قلب میآورد. این حرف از حرف قبلی بدتر است. اهل بیت قرآن ناطقند. مگر گوش دادن به قرائت قرآن قساوت میآورد که بیان گوشهای از مصائب معصومین اینگونه باشد؟! کسی که این حرف را میزند، باید ببیند با چه انگیزه و هدفی وارد مجلس سیدالشهدا (علیهالسلام) شده است. نظرمن این است که هرچه حرارت بیشتر باشد و اقبال نسبت به مجلس صورت بگیرد، اثرش بیشتر خواهد شد.
عدهای معتقدند که با گذشت زمان نوآوریهایی در مداحی صورت گرفته و به همین دلیل بیشتر توانسته است مخاطبان را جذب کند اما اینگونه نوآوریها در سخنرانیها دیده نمیشود. آیا شما این دیدگاه را قبول دارید؟
اصرار بزرگان و علمای ما از جمله حضرت امام (رحمتاللهعلیه) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) حفظ «عزاداری سنتی» است چون با هر نوآوری ما باید منتظر یک سری از آسیبها و آفتها باشیم. من خواهش میکنم که شما این مطلب را محکم و با افتخار نگویید که تحول در مداحی! ما منکر این مسأله نیستیم ولی شما برخی از کتابها، مقالهها و جزوات را میبینید که در این زمینه نوشته شده و نقدهایی هم که وارد کردند، درست است. در هر نوآوری اگرکنترل نباشد، باید منتظر یک سری آسیبها و آفتها باشید. هر نوآوری باید تحت اشراف استاد باشد و باید معنای دقیق آن و هدف از انجامش برای ما معلوم باشد.
افراد میگویند ما نوآوری میکنیم ولی با چه هدفی؟ نوآوری بهخاطر اینکه اقبال بیشتر بشود؟ حالا شما این مطلب را بیاورید در بحث سخنرانی. من نوآوری کنم که اقبال بیشتر شود؟ یعنی چه کاری انجام دهم؟ مثلا از شعر بیشتر استفاده کنم و قال الصادق (علیهالسلام) و قال الباقر (علیهالسلام) را کم کنم؟ معنایش چییست؟ معنایش این است که برای افزایش اقبال مردم دیگر به جای روایات اهل بیت (علیهمالسلام) باید از شعر استفاده کنیم؟!
اعتقاد من این است که اتفاقا در منبر نوآوری داریم برخلاف آنکه شما فرمودید. من اسم میبرم؛ استاد محترم و سرور معظم جناب آقای انصاریان که من حضورشان ارادت زیادی دارم یا قبل از ایشان شهید بزرگوار مرحوم کافی یا بین اینها مرحوم آقای فلسفی. شما بروید روی سخنرانی این سه بزرگوار تحقیق و بررسی کنید.
از ویژگیهای ممتاز مرحوم آقای فلسفی این است که نکات را با زبانی شیوا و روان بیان میکنند.
مرحوم کافی با آن اخلاصش با کنار هم گذاشتن بیانات معصومین و روضه آن بزرگواران، این شکل سخنرانی را به اوج رساند.
شما الان سبک و سیاق بیان استاد محترم آقای انصاریان را نگاه کنید. ایشان متعلق به عصر و زمان ماست.
ما بحثی در مقوله بیان بدیع داریم. میگوییم وقتی شما میخواهید یک مطلبی را ارایه بدهید، اول مطلب را بپرورانید. از ویژگیهای استاد انصاریان این است که ایشان ورود به مطلب پیدا میکنند. مطلب را بهطور کامل برای مستمع تفهیم میکنند و جا میاندازند. بعد میگویند تمام این حرفهایی که من زدم، بر اساس یک کلمه از امام حسین (علیهالسلام) بود. این باعث میشود مستمع عطش پیدا کند.
سخنرانهای جدیدی هم که الان آمدند، نوآوریهای فراوانی داشتهاند؛ در عینحال که پشتوانه علمی خوبی هم دارند. انصافا آقای پناهیان تحولی در زمینه سخنرانی بهوجود آوردند. بهنظر من ایشان در سخنرانی یک پدیده است. من استاد محترم جناب آقای عالی را واقعا مثل نام خانوادگیشان عالی میدانم. ایشان واقعا اثرگذارند. شما سبک سخنرانی حاج آقا مهدی دانشمند را ببینید. اقبال خوبی ایجاد کرده است بهسمت منبر. ایشان توانمند و قدر است. البته نقاط ضعفی هم هست ولی در مجموع تحولات خوبی را شاهد هستیم.
پس من با این کلام شما موافق نیستم که میگویید نوآوری نشده است. نوآوری شده اما نوآوری را باید معنا کرد. آیا نوآوری این است که طرح آیات و روایات نهج البلاغه کمتر شود و ما بیشتر از شعر استفاده کنیم؟! اصلا من این را نوآوری نمیدانم بلکه بدعت میدانم؛ چون امام و رهبر و همه بزرگان میفرمایند «سنتی» و نکته مهمتر اینکه من هیچ موضوعی را اثرگذارتر از بیان معصوم نمیدانم.
از طرفی من اصلا قبول ندارم که میگویند اقبال به سخنرانی کم است. ما الان در کلانشهرهایی مثل تهران، اصفهان، مشهد، کرج و قزوین شاهد اقبال خوبی هستیم. در شهرهای کوچک که خیلی بیشتر است و این اقبال نشانه نوآوری داشتن و به روز بودن منبرهاست.
بهنظر من نوآوری را افراد باید با توسل پیدا کردن به دست بیاورند و از اهل بیت بخواهند تا به قول حاج آقا منصور ارضی در کلامشان اثر قرار دهند. ما نوآوری را میخواهیم برای اثرگذاری بیشتر و هیچ مطلبی هم مانند فرمایشات خود معصومین اثرگذار نیست.
آیا بهنظر شما روضه خواندن زمان و مکان خاصی میخواهد و یا همه جا و همه وقت میشود روضه خواند؟ بهطور خاص سؤالم در ارتباط با روضه خواندن در مجالس ولادت اهل بیت (علیهمالسلام) است.
حضرت رضا (علیهالسلام) میفرمایند: « ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلا و اورثنا الکرب و البلا الی یوم الانقضا» ما طلبهها بحثی داریم در اصول به نام مفهومگیری. از مفهوم این کلام امام رضا (علیهالسلام) میشود استنباط کرد که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این کلام روایت نیست ولی میشود از مفهوم کلام معصوم این را برداشت کرد.
ما عمدتا در مجالس جشن یک معصوم، روضه آن معصوم را نمیخوانیم. مدح حضرات خوانده میشود. این مدح اهل بیت (علیهمالسلام) هم برای افراد انکسار بهوجود میآورد. من خودم یکی دو کرامت از حضرات در جلسه میگویم ولی مردم شروع میکنند به گریه کردن. شاید در مراسم جشن اهلبیت، روضه خواندن زیاد و سینه زدن صحیح نباشد ولی جلوی انکسار مستمع را هم که در مجلس نمیشود گرفت.
مثلا در جریان ولادت امام حسین (علیهالسلام) در خانه امیرالمؤمنین هم بعد از اینکه جبرئیل آن خبر را آورد، همه گریه کردند. گریه تحفه است. همه جا نشانه حزن نیست؛ نشانه غم و مصیبت نیست. نظر معصومین هم همین است؛ آنجایی که میفرمایند: «یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا» پس روضه خواندن بیش از حد و سینهزنی احتیاطا جایش در مجالس سرور اهل بیت (علیهمالسلام) نیست. نظر مقام معظم رهبری هم در این قضیه همین است که جلسات جشن اهل بیت با شادی برگزار شود؛ یعنی اینکه مدحی خوانده شود و معارفی از معصومین بیان شود و با این مطالب، نشاط و سرور در دل مستمعین ایجاد شود.
توصیه پایانی؟
یکی از دغدغههای اصلی خانوادهها، فرزندانشان هستند. مرتب این طرف و آن طرف میروند و دستورالعمل میگیرند؛ پیش این مشاور، آن روانشناس، فلان جامعهشناس. ماهم بهعنوان یک کارشناس مذهبی عرض میکنیم که اگر خانوادهها میخواهند زندگی و نسلشان را بیمه کنند، منزلشان را از روضهها خالی نکنند. در خانه آسیبها با روضه از بین میرود. نیازی نیست که در قید و بند تشریفات باشیم؛ خیلی ساده و معمولی حتی با جمعیت دو نفر هم میتوانیم مجلس روضه را در خانههایمان برگزار کنیم./971/پ202/ج