جنگهای صلیبی و خدمات اسلام به اروپا
به گزارش خبرگزاری رسا، تعبیر «جنگ صلیبی» معادل واژه انگلیسی Crusade است که خود از واژه اسپانیایی «Cruzada»(دارای نشانِ صلیب) برگرفته شده است؛ زیرا شرکتکنندگان مسیحی در این جنگ، بر روی شانه راست لباس یا زره خود نشان صلیب میدوختند. واژه «Crusade» در سده هجدهم میلادی ابداع شد که تاکنون نیز به کار میرود.
تاریخ جنگهای صلیبی
در سال 1071 میلادی مسلمانان سپاهیان مسیحی امپراتوری بیزانس را در «جنگ منزیکرت»، در ترکیه کنونی، شکست دادند. مسلمانان برای تسخیر مجدد سرزمین فلسطین به جنگ ادامه دادند و پس از پیروزی، مدتهای بسیاری بیت المقدس را در اختیار خود داشتند.
پاپ اوربان دوم نخستین جنگ صلیبی را در سال 1095 و گرگوری هشتم که کمتر از دو ماه پاپ بود، سومین جنگ صلیبی را شروع کرد. اوربان هدفش را از این تفکر آن دانست که اروپاییها دیگر با یکدیگر نجنگند و خشونتشان را بر سر مردم دیگر کشورها خالی کنند. او در سخنرانی معروفش گفت: «جمعیت فرانسه بسیار زیاد شده و آذوقه کم آمد، در حالی که سرزمین مقدس کنعان لبریز از شیر و عسل است.»
اگوست 1096 هنگامی که پیروان پیتر هرمیت به اندازه کافی مجهز نبودند، به آسیای صغیر رسیدند و از مسلمان شکست خوردند. در همان سال، سپاهی از شوالیهها و اشراف به عنوان نخستین سپاه منظم صلیبی از لوپویی واقع در فرانسه، حرکت کردند و بعد از یک سفر زمینی خطرناک که سه سال طول کشید، به نواحی اطراف بیت المقدس رسیدند.
سپس در سال 1099 بعد از یک محاصره کوتاه، صلیبیان بیت المقدس را تسخیر کردند. آنها اهالی شهر را قتل عام کردند و مسلمانان و یهودیان را با هم کشتند. تسخیر فلسطین توسط صلیبیان ادامه یافت تا این که در سال 1181 میلادی جنگجویی مسلمان به نام «صلاح الدین»، پادشاه مصر شد. او یک فرمانده نظامی بسیار ورزیده بود که سپاه اسلام را متحد کرد. سپاه صلاح الدین نیروهای صلیبی را در «جنگ حطین» در هم کوبید و قصرها و پایگاه های صلیبی ها یکی پس از دیگری به دست صلاح الدین افتاد و بیت المقدس تسخیر گردید.
سومین و چهارمین سپاه صلیبیان هرگز نتوانست به فلسطین دسترسی پیدا کند. اما در سال 1212 صلیبیان با استفاده از پسر بچه چوپان به نام استفهان، در نزدیکی «واندوم» در مرکز فرانسه، سپاه صلیبی از بچه ها را به سمت بیت المقدس راهنمایی کردند. آنها اعتقاد داشتند که کودکان می توانند به جای زور از عشق برای شکست دادن مسلمانان استفاده کنند و در حدود 30 هزار کودک از شهر «مارسی» در جنوب فرانسه، عازم بیت المقدس کردند که نتیجه آن جان دادن تعداد زیادی از کودکان در مسیر سفر، فروخته شدن برخی از آنها به عنوان برده و در نهایت رقم خوردن یک فاجعه توسط صلیبیان بود.
پایان جنگ های صلیبی
پنجمین، ششمین و هفتمین حمله صلیبیان نیز با ناکامی آنها تمام شد تا این که در سال 1291 مسلمانان شهر عکا، آخرین منطقه تحت نفوذ صلیبیان در ارض مقدس را فتح کردند و این پیروزی به جنگ های صلیبی پایان بخشید و صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از فلسطین به خانه هایشان در اروپا بازگشتند.
آثار جنگ های صلیبی
این جنگ ها اگر چه با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و مسلمانان توانستند سرزمین های خود را حفظ کنند، اما اروپاییان نیز از آن بهرههای اقتصادی، تمدنی و فرهنگی فراوان بردند. جنگ های صلیبی موجب آشنایی اروپاییان با مشرق زمین و به خصوص تمدن اسلامی شد. آنان از این تمدن و دانش مسلمانان بهرههای بسیار گرفتند و در حقیقت جنگ های صلیبی زمینهساز انتقال دستاوردهای تمدن اسلامی به اروپا شد.
جنگ های صلیبی اگر چه در مجموع 200 سال طول کشید. اما در عمل بیش از 75 درصد آن به محلی برای آشنایی وسیع اروپاییان با تمدن اسلامی شده بود. پیشرفت های پزشکی مسلمانان و اکتشاف های آنان در علوم مختلف و راه ساخت وسایل و کاربرد آنها، اروپاییان را شگفت زده کرد و سبب آشنایی آنها با علوم مختلف شد. از میان نوشتههای مسلمانان، کتاب های فلسفی بیشتر مورد توجه اروپاییان قرار گرفت و تعدادی از این کتاب ها به زبان لاتین که زبان علمی و دینی اروپا در قرون وسطی بود، ترجمه شد.
صلیبیان علوم اسلامی را در شمال اروپا منتشر کردند. علوم جدیدی که صلیبیان با خود از شرق به اروپا بردند، همه چیز را از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از 0 تا 9(سیستم دهدهی) که مسلمانان آن را فرا گرفته بودند، در نتیجه جنگ های صلیبی به اروپا راه یافت و به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت.
قتل و غارت دوست و دشمن توسط صلیبیان
گوستاولوبون فرانسوی نویسنده کتاب تمدن اسلام و عرب در کتاب خود نوشته است که به دلیل بی فرهنگی و نابهره مندی صلیبیان از مظاهر تمدن، جنگ های صلیبی برای مسلمانان از آغاز تا پایان زیان بار بود؛ در حالی که بارور بودن درخت فرهنگ و تمدن در میان ملل اسلامی موجب شد اروپاییان با دستی پر از دانش و پیشرفت به خانه برگردند. او می نویسد: چنان که در ضمن بیان وقایع جنگ صلیبی معلوم شد، صلیبیان یک عده وحشیانی بودند که دوست و دشمن، خودی و بیگانه را قتل و غارت نموده، حتی ذخایر نفیسه علمی و فنی قسطنطنیه را که از یونان و روم باقی مانده بود، بر باد داده، به کلی نیست و نابود کردند. اهل مشرق از این وحشی ها انتظار فایدهای نداشت و واقعا نیز هیچ فایده ای نبردند. تنها نتیجه غیر مفیدی که عاید مشرق گردید، این بود که آنها از مغرب تنفر کلی حاصل کردند که حتی بعد از سالیان دراز نیز آثار آن باقی مانده است. جهالت و رذالت، توحش و شقاوت به طوری در اروپا شایع و جزء طبیعت شده بود که هنوز اثر آن باقی است. ـ تمدن اسلام و عرب، ص 421 ـ 422.
شکل گیری تمدن در غرب، پیامد مستقیم جنگ های صلیبی
علاوه بر جنبه های عمومی، تأثیر جنگ های صلیبی، پیامد این جنگ ها در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز از سوی مورخان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. «آلبرماله» و «ژول ایزاک» پیامد مستقیم جنگ های صلیبی را گسترش بازرگانی مشرق و مغرب و پیامد غیر مستقیم آن را شکل گیری تجمل پرستی و تمدن در مغرب زمین ارزیابی کرده و نوشته اند که این جنگ ها مراوده بازرگانی میان سرزمین های غرب و شرق را افزایش داد. حمل جنگجویان صلیبی از راه دریا، دریا نوردان شهرهای مارسی، ژن و پیزو به ویژه مردم ونیز را ثروتمند کرد و تا هنگامی که بندرهای شام در دست مسیحیان بود بازرگانان فرانسه و ایتالیا برای خرید کالاهای مشرق زمین پیوسته به آنجا سفر می کردند.
آغاز جنگ های صلیبی نوین از سال 2001
سیر تاریخی کینهتوزی از قرون وسطی تا امروز نیز ادامه دارد. در قرن 11 و 21 میلادی، غرب احساس کرد که یک مذهب الهی آمده و از اخلاق و معنویت و تقوای فردی سخن میگوید؛ اما در باب خانواده، نظام های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی هم بحث می کند و برای تمدنسازی، حرف و ادعا دارد و اگر کمی جلوتر بیاید، همه مردم اروپا هم مسلمان می شوند. آنها از این روند روبه رشد ترسیدند و واکنش های نامعقول و غیراخلاقی را آغاز کردند.
جورج بوش، ریسجمهور سابق آمریکا در سال 2001 پس از حوادث 11 سپتامبر هنگام سخنرانی در کنگره آمریکا برای توجیه جنگ افغانستان، از واژه جنگ صلیبی استفاده کرد. وی گفت: 11 سپتامبر یادآور دوران جنگ صلیبی است و آمریکا برای مقابله با این روند، حمله پیشدستانه آغاز خواهد کرد.
بررسی سیاستهای دوران بوش نشان میدهد وی با تفکر جنگ صلیبی با محوریت کشتار مسلمانان و تخریب سرزمین آنها، هشت سال ریاستجمهوری خود را به پایان رساند و هرگز نیز از این تفکر دست نکشید. پس از وی در حالی باراک اوباما به عنوان چهل و چهارمین ریسجمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد که ادعای تغییر سیاستهای دوران بوش را مطرح کرده بود.
اوباما مدعی بود سیاستهای گذشته را تغییر داده و با نگاهی جدید به دنبال احیای جایگاه آمریکا خواهد بود. به رغم ادعاهای مطرح شده، بررسی کارنامه چند ساله اوباما نشان میدهد، وی نیز با همان تفکرات بوش مبنی بر جنگهای صلیبی، سیاست خارجی آمریکا را چینش کرده و کشتار و نابودی مسلمانان در اولویت سیاستهای آمریکا قرار دارد.
در کارنامه اوباما چند محور اصلی مشاهده میشود که نشانگر استمرار سیاست جنگ صلیبی در سیاستهای دولتمردان آمریکاست که محور آن را اسلامستیزی تشکیل میدهد. بر اساس گزارشهای منتشره در عرصه داخلی آمریکا، شرایط برای مسلمانان هر روز سختتر و اعمال فشارها بر آنها تشدید میشود. در فضای تبلیغاتی آمریکا نیز مسلمانان به عنوان تهدید امنیتی آمریکا معرفی و چنان وانمود میشود که آنها عامل اصلی بحرانها و چالشهای داخلی و خارجی این کشور هستند.
چرا با اسلام مخالفند؟!
سخنان مقام معظم رهبری در 1382/05/08پس از اعلام آغاز جنگ صلیبی توسط جرج بوش:
آنچه مهمّ است همه جوانان کشور به آن توجّه کنند، این است که بدانند نزاعى که امروز میان استکبار و اسلام وجود دارد، بر سر چیست. نمىتوانند انکار کنند که امروز استکبار با اسلام طرف است؛ چون خودشان صریحاً این را بیان کردهاند. رئیس جمهور امریکا اسم «جنگ صلیبى» را آورد. تبلیغاتچی هاى استکبار به طور دائم به شکلهاى موذیانه در سرتاسر دنیا علیه اسلام فعالیتهاى تبلیغى مىکنند؛ فیلم مىسازند، بازیهاى رایانهاى درست مىکنند، تبلیغات مىکنند، مقاله مىنویسند؛ همه علیه اسلام. چرا با اسلام مخالفند؟! این سؤال بزرگى است. آنها خودشان مىگویند ما با اسلام مخالفیم؛ چون اسلام جنگ و ترور و نفرت مىآفریند! به این وضوح و روشنى، دروغ و تهمت را در فضاى افکار عمومى دنیا منتشر مىکنند. امروز استکبار است که نفرت در دنیا مىپراکند. آمریکاییها هستند که جنگ را در دنیا به وجود مىآورند. آنها هستند که به حقوق ملتها و حدود کشورها تعرّض و حملات نظامى مىکنند. از هزاران کیلومتر راه، سربازان خودشان را برمىدارند و به این کشور، به آن کشور، به این مرز و به آن ملت تجاوز مىکنند. در تاریخ صد سال گذشته هم که شما نگاه کنید، مىبینید بیشترین جنگها را غربیها راه انداختند. دو جنگ بزرگ جهانى را اروپاییها به راه انداختند. جنگهاى فراوان در آسیا، در آفریقا و در آمریکاى لاتین را همین رژیمهاى سرمایهدارى حاکم بر آمریکا به راه انداختند. آنها هستند که بین ملتها نفرت ایجاد مىکنند. اسلام از این تهمتها مبرّاست. دعوا سرِ این نیست -دروغ مىگویند- دعوا سرِ این است که اسلام ملتهاى مسلمان را به استقلال فرا مىخواند؛ ملتهاى مسلمان را به عزّت خودشان متوجه مىکند؛ به ملتهاى مسلمان مىآموزد که حقوق خودشان را بشناسند؛ این حقوق را بخواهند و در مقابل متجاوزان به این حقوق بایستند. استکبار با این ایستادگى، با این دفاع و با این معرفت مخالف است. دعواى اسلام و استکبار بر سر این است.
/9462/701/ر
حسین اسکندری