شک اضطرابآور بیماری مشترک اهل جهنم است/ تکامل عملی پس از مرگ ممکن نیست
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی، پیش از ظهر امروز در مسجد اعظم در تفسیر آیات پایانی سوره مبارکه سبأ گفت: بخش پایانی سوره مبارکه سبأ درباره این است که شما برای خدا قیام کنید و اگر یک نهضتی برای خدا بود، همه مطالب اصلی و فرعی تأمین است، اگر از امام نقل شده است که « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» برای تأمین سعادت دنیا و آخرت است، این مطلب حق است، برای اینکه وقتی قیام لله بود هم اصول دین و هم فروع دین تأمین است.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ» اظهار کرد: در جریان معاد خدای کریم در این سوره و در جاهای دیگر برهان اقامه کرد که عالم یاوه و باطل نیست که هر کس هر کاری خواست بکند، یک سری بحثها هست که تجرد عقلی دارد، مانند اینکه روح از بین نمیرود و انسان مرگ را میمیراند، این در دسترس همه نیست و برای خواص است، اما آن چه که برای عموم مردم است، این است که این چنین نیست که هر کس آزاد باشد هر کاری انجام دهد، که در آیه 4 سوره سبأ به این مطلب اشاره کرد، « قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِکَ وَلَا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ».
وی اظهار کرد: عالم یاوه نیست که هر کس هر کار خواست بکند، اما آن معانی و براهین دقیق عقلی مقدور خواص است، در ابتدای این سوره سبأ برهان را برای عموم اقامه کرد که عالم حساب و کتاب دارد، اما اکنون در پایان سوره دارد نتیجهگیری آن بحث را میکند که هنگامی را که ببینی که کافران وحشتزدهاند و راه گریزى نمانده است و از جایى نزدیک گرفتار آمدهاند ، در بخشهای دیگر فرمود که عالم حق است یعنی هدفمند است و باطل نیست که بیهدف باشد، بلکه به دارالقرار میرسد که در آنجا صالح و طالح کیفر خود را ببینند، برهانی که در اوایل سوره مبارکه سبأ اقامه شد، قابل فهم برای همه مردم است، که عالم بیهوده نیست و در انتهای سوره از آن نتیجهگیری میکند.
حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: خداوند به پیامبر(ص) گفت در آن روز تو میبینی، این را به صورت مستقبل محققالوقوع یعنی ماضی بیان کرد، در آن روز میبینی که اینها به فزع میافتند، یا در هنگام مرگ، یا در برزخ به فزع میافتند، در جریان موت دست و پا میزنند و میگویند «رَبِّ ارْجِعُونِ»، اما خدا میفرماید «فَلَا فَوْتَ»، یعنی ما فوت در عالم نداریم، بلکه وفات داریم، یعنی هیچ چیزی از بین نمیرود، انسان وفات میکند، نه فوت، انسان متوفی میشود و چیزی از انسان گم نمیشود و تمام حقیقت انسان را خداوند استیفا و توفی میکند.
وی با قرائت این بخش که «وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ» ابراز کرد: یکی از لطایف المیزان این چند سطر است، چیزی از خدا به ما نزدیکتر نیست، حتی خود ما و بنا براین او به قول مطلق قریب و نزدیک است، از این رو خداوند در کمین است «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ» شیطان هم در کمین است، خداوند در کمین است که عدهای را دستگیری کند و عدهای را زمینگیر کند، اما باید توجه کرد رصدکننده بودن و کمین بودن خداوند در کمال قرب است.
استاد درس خارج حوزه علمیه اظهار کرد: از دعای کمیل معلوم میشود که خدای سبحان از فرشتگان مسؤول نوشتن اعمال به ما نزدیکتر است، فرشتههایی که مأمور هستند و آمدهاند کارهای ما را بنویسند، خدا از آنان به ما نزدیکتر است، در دعای کمیل میخوانیم که امام میگوید خدایا برخی از کارها را تو به ملائکه اجازه نمیدهی که بفهمند، «و الشاهد لما خفی عنهم و برحمتک سترته» در برخی از موارد حاضر نیستی که آبروی ما پیش ملائکه ریخته شود، خودت حفظ میکنی و خودت مخفی نگاه میداری، آنها کرام الکاتبین هستند اما خدا آبروی ما را حفظ میکند، از این رو خداوند قریب بالقول المطلق است و اگر این خداوند بخواهد انسان را بگیرد، هیچ مانعی در کار نیست که این کار را هم در هنگام احتضار یا پس از آن انجام میدهد «وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ».
پس از مرگ اراده و عزم از انسان گرفته میشود
وی با قرائت آیه «وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَکَانٍ بَعِیدٍ» ادامه داد: این «آمَنَّا بِهِ» اگر به مرجع نزدیک نگاه کنیم که یعنی قرآن، اما اگر به مرجع دور نگاه کنیم این آمنا به درباره پیامبر(ص) نیز صحیح است، و گفتند که ما ایمان آوردیم، این که گفتند ایمان آوردیم، مانند این است که یک انسان حیلهگر در خواب حرف دروغ میگوید، انسان تا هنگامی که زنده است بین کفر و ایمان وی، فاصله ارادی دارد و با اختیار خود به یک سمت حرکت میکند، اما وقتی که حال احتضار پیش آمد این اراده رخت برمیبندد و از انسان کار ارادی ساخته نیست، تکامل عملی پس از مرگ ممکن نیست، ممکن نیست او کاری کند که گناه باشد، یا کاری کند که ثواب باشد، اراده و عزم و نیت از انسان گرفته میشود، اما در بخشهای اندیشه و علم راه باز است، خیلی از چیزهایی که در دنیا نمیفهمید در مرگ و در برزخ فهم میشود.
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: انسان در برزخ و در هنگام مرگ اگر دروغ بگوید ظهور همان ملکات دنیا است، مانند انسان دروغگو که در خواب هم دروغ میگوید یا انسان مکار که در خواب هم در حال نقشهکشی است، این نقشهکشی و دروغگویی در حالت خواب ظهور ملکات انسان است، در خواب گناه و ثواب برای انسان نوشته نمیشود، از این رو این «آمَنَّا بِهِ» همان دروغی است که هنگام گرفتاری در دنیا میگفتند، است، بعد میفرماید فاصله میان اینها و ایمان به قرآن، یا ایمان به پیامبر(ص) بسیار زیاد است: «َأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ» تناوش شبیه تناول است، منتها این است که انسان چیز آسانی را از نزدیک بردارد و تناول از این مطلب اعم است، فرمود اینها دسترسی به ایمان ندارند، چگونه میخواهند ایمان بیاورند، زیرا فاصله بسیار زیاد است.
وی با قرائت آیه «وَقَدْ کَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَیَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِن مَّکَانٍ بَعِیدٍ» ابراز کرد: آن وقت که در مکان قریب بودند، کفر ورزیدند، در دنیا رجم به غیب زدند و گفتند که پیامبر ساحر و کاهن و امثالهم است، در آخرت هم رجم به غیب دارند، برای این که ایمان در دسترس و مقدور آنها نیست و از این رو میگویند که «آمَنَّا بِهِ» در دنیا رجم به غیب داشتند و در آخرت هم رجما بالغیب سخن میگویند، در دنیا و در آخرت یک طور رجم به غیب داشتند و غیب بودن هم برای این است که از مکان بعید است، این مکان هم مکان جسمی و فیزیکی نیست، بلکه به معنای مکانت و جایگاه است.
شک اضطرابآور درد اهل جهنم
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة با اشاره به آیه «وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشْیَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا فِی شَکٍّ مُّرِیبٍ» ادامه داد: آنان دو خواسته دارند، یک خواسته در قیامت دارند که ایمان بیاورند و از عذاب الهی برهند، یک خواسته هم از لحاظ دنیوی داشتند که اسراف و اتراف کنند، اما الان به جایی رسیدند که و میان آنان و میان آنچه مىخواستند حایلى قرار مىگیرد، آن خواسته آخرتی و دنیایی مقدورشان نیست، بین کفار و بین آن چه که اشتها داشته و دارند، فاصله شده است، در آخرت این خواسته را دارند که بگویند ایمان آوردیم، تا از خطرات جهنم محفوظ شوند.
وی بیان کرد: «ومَا فُعِلَ بِأَشْیَاعِهِم» خیلیها هم تابع اینها و پیرو اینها بودند، همان طور که آنها آرزوی خام داشتند و به آرزوی خود نرسیدند، اینها هم گرفتار هر دو محرومیت هستند، رمز این محرومیت آن درد مشترک و بیماری مشترک شکی است که آنها را میلرزاند، «إِنَّهُمْ کَانُوا فِی شَکٍّ مُّرِیبٍ» گاه انسان شک کننده تحقیقگر است، این شک باعث ریب نیست، ما یک عقل نظری داریم که مسؤول اندیشه است و یک عقل عملی داریم که مسؤول کار و اراده و نیت است، آن چه که عقل نظری در برابر قطع و یقین مبتلا میشود، شک است، آن چه که عقل عملی مبتلا میشود تردید در برابر طمأنینه است.
حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: تردید مال عقل عملی است و شک مال عقل نظری است، تردید انسان را میلرزاند و طمأنینه انسان را آرام نگاه میدارد، گاه انسان شک دارد که فلان چیز هست یا نه اما باعث لغزش او نیست زیرا مورد عمل او نیست، بعد تحقیق میکند و به یک نتیجه علمی میرسد، گاه یک شکی است که باعث اضطراب است، این شک اضطرابآور «مریب» میشود، انسانی که مردد است و میخواهد کاری انجام دهد مانند نابینای راهگمکرده است، منافقان و کسانی که طمأنینه ندارند کارشان شک اضطرابآور است./914/پ201/ج