۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۵
کد خبر: ۲۱۳۰۵۰
استاد درس خارج حوزه علمه قم تشریح کرد؛

عوامل صلح امام حسن با معاویه

خبرگزاری رسا ـ استاد درس خارج حوزه علمه قم با اشاره به این که امامان معصوم(ع) متناسب با شرایط و اوضاع حاکم بر عصر خویش و بنابر وظیفه اى که خداوند متعال بر عهده آنان گذاشته بود، اقدام و به آن پاى بند بودند، گفت: اوضاع عصر امام حسن(ع) و شرایط آن زمان، اقتضا مى کرد که آن حضرت، برخلاف میل باطنى اش، صلح با معاویه را بپذیرد.
آيت الله محمدحسين احمدي فقيه يزدي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در شهرکرد، آیت الله محمدحسین احمدی فقیه یزدی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، ظهر امروز، در جمع نمازگزاران مصلی امام حسین(ع) شهر فارسان، با تبریک میلاد فرخنده و مسعود امام حسن مجتبی(ع)، به عوامل صلح امام حسن(ع) با معاویه پرداخت و گفت: هر یک از پیشوایان و امامان معصوم(ع) به یک فضیلت و برجستگى ویژه اى مشهور و معروف شده اند، در حالى که همه آنان، از عصمت و طهارت بهره مند و داراى اخلاق و صفات کامل انسانى بودند و در هیچ کدامشان نقص و ضعفى عارض نشده و همگى در قله شایستگى و برترى قرار داشتند.

 

وی با بیان این که امام حسن مجتبى(ع) به ویژگى بردبارى و صلح خواهى معروف شده است، تصریح کرد: ایشان نه تنها پس از پذیرش صلح، بلکه پیش از آغاز امامت و بر عهده گرفتن امر خلافت، در دوران کودکى، به این صفت کامل انسانى متّصف بودند؛ رسول خدا(ص) در حالى که امام حسن مجتبى(ع) کودکى خردسال بود، درباره اش فرمودند که «این پسرم همانا شخصیت و سیّد بزرگوارى است که خداوند سبحان به وسیله او، میان دو گروه بزرگ، صلح و آرامش برقرار مى کند.»

 

آیت الله احمدی فقیه یزدی با اشاره به این که امامان معصوم(ع) متناسب با شرایط و اوضاع حاکم بر عصر خویش و بنابر وظیفه اى که خداوند متعال بر عهده آنان گذاشته بود، اقدام و به آن پاى بند بودند، خاطرنشان کرد: اوضاع عصر امام حسن مجتبى(ع) و شرایط آن زمان، اقتضا مى کرد که آن حضرت، برخلاف میل باطنى اش، صلح با معاویه را بپذیرد و حکومت را به وى واگذارد و این، وظیفه اى بود که از سوى پروردگار متعال بر عهده وى گذاشته شده بود.

 

استاد درس خارج حوزه علمیه قم با بیان این که درباره صلح امام حسن مجتبى(ع) نیز علل و فلسفه هایى بیان شده است که برخى از آن ها منطقى و قانع کننده است، اما ممکن است در وراى آن ها، راز بزرگترى وجود داشته که غیر از خود آن حضرت و امامام معصوم(ع) کسى از آن اطلاعى نداشته باشد، ابراز داشت: دانش و اطلاعات امامان معصوم(ع) به مراتب بالاتر و عالى تر از اطلاعات و دانش دیگران است و آن چه که آن بزرگواران از طریق الهام آسمانى به آن دست یافته و عمل کرده اند، عقل سایر دانشمندان و پژوهندگان عالم در دست یابى به آن ها ناتوان است.

 

این مقام مسؤول با اشاره به این که در دین مبین اسلام، جهاد و جنگ با دشمنان و بدخواهان، داراى ارج و مقام ویژه اى است و از عبادت هاى بزرگ خدا شمرده مى شود، اما باید دانست که جهاد، ذاتاً مطلوب اسلام نیست، بلکه به دلیل ضرورت هایى که اجتناب از آن ها غیر ممکن است، واجب و مهم شمرده مى شود، خاطرنشان کرد: دعوت اصلى اسلام، همزیستى مسالمت آمیز و صلح و آرامش بین مردم، به ویژه میان مسلمانان است.

 

وی با بیان این که امام حسن مجتبى(ع) که راز دار و سنگربان مقام نبوت و امامت است، بیش از همه انسان ها به پاسدارى از تلاش هاى جدش محمد مصطفى(ص) و عدالت پرورى پدرش على مرتضى(ع) مى اندیشید، اذعان داشت: ایشان خود را در برابر آن ها مسؤول مى بیند و احساس مى کند که با ادامه نبرد و خون ریزى به چنین مقصودى دست نخواهد یافت و راه آسان تر و کم خطرترى نیز وجود دارد که آن، صلح است؛ بنابراین، پذیرش صلح و آرامش، نه تنها منافاتى با مبانى فکرى و عقیدتى مکتب اهل بیت(ع) ندارد، بلکه خواسته اصلى آن است.

 

آیت الله احمدی فقیه یزدی با اشاره به این که صلح امام حسن مجتبى(ع) از انقراض شیعه و نابودى محبان و پیروان مکتب اهل بیت(ع) به دست سپاهیان معاویه پیش گیرى کرده است، افزود: معاویه به دلیل کینه هاى عصر جاهلیت و نبردهاى خونین قریش بر ضد رسول خدا(ص) که بسیارى از آن ها با آتش افروزى و فرماندهى پدرش ابوسفیان شعله ور مى شود و از این سو با رهبرى پیامبر اکرم(ص) و مجاهدت هاى امیرمؤمنان(ع) به پیروزى سپاه اسلام مى انجامید، قلبى آکنده از عداوت و دشمنى نسبت به خاندان پیامبر(ص)و فرزندان امیرمؤمنان(ع) و یاران و شیعیانش در خود احساس مى کرد؛ خلافت امام على(ع) و جنگ صفین، آتش کینه نهفته وى را شعله ور و او را به تلاش آشکار و پنهان در نابودى مکتب اهل بیت(ع) واداشت.

 

مدرس حوزه علمیه قم اضافه کرد: ادامه نبرد امام حسن(ع) با معاویه و احتمال پیروزى سپاهیان شام بر سپاهیان عراق، آرزوى دیرینه معاویه را برآورده مى کرد و او با این بهانه شیطانى، ریشه اسلام ناب محمدى را مى خشکانید و به جاى آن، اسلام تحریف و تفسیر شده امویان را ترویج مى نمود.

 

این مقام مسؤول، صلح امام حسن(ع) را عمل به تقیه دانست و اذعان داشت: مفهوم تقیه این است که انسان در مواردى از روى ناچارى و ضرورت، خود را مخالف عامه مردم و یا حکومت غاصب و ستم کار نشان ندهد و به منظور حفظ اسلام یا جان و ناموس خود و یا مسلمانى از ابراز و اظهار برخى از معتقدات و یا کردار و رفتار خود چشم پوشى و وضعیت موجود را تحمل کند که صلح امام حسن(ع) نیز این چنین بود.

 

وی مهم ترین و اصلى ترین علت صلح امام حسن مجتبى(ع) را یارى نکردن فرماندهان و همراهى نکردن سپاهیان با آن حضرت بیان کرد و گفت: برخلاف سپاه امام حسن(ع)، معاویه داراى سپاهى یک دست بود که از آغاز ورود اسلام به منطقه شام و پذیرش اسلام توسط اهالى این منطقه، سایه شوم وى را بر بالاى سرشان احساس کرده و او را امیر فاتح مسلمانان و میزان اسلام و کفر مى خواندند و مخالفان و دشمنانش را مخالف اسلام و قرآن مى دانستند.

 

آیت الله احمدی فقیه یزدی با بیان این که یاران امام حسن(ع) داراى مرام واحد و اتحاد کلمه نبودند، اظهار داشت: گرچه آنان به ظاهر در سپاه امام حسن(ع) حضور داشتند و از امکانات و تجهیزات آن برخوردار بودند، اما در مواقع خطیر و حساس، به فکر و سلیقه خودشان عمل مى کردند و از فرماندهى کل قوا، پیروى نمى کردند؛ همان طورى که در عصر امام على(ع) نیز چنین مى کردند و آن حضرت را در لحظات حساس و سرنوشت ساز تنها مى گذاشتند و به طرق مختلف، وسیله آزار و رنجش وى را فراهم مى نمودند.

 

وی، احساس خستگى مردم از جنگ را از دیگر عوامل پذیرش صلح از سوى امام حسن مجتبى(ع) عنوان کرد و ادامه داد: گرچه برخى از بیعت کنندگان با امام حسن مجتبى(ع) در کوفه انتظار داشتند که آن حضرت، جنگ با معاویه را ادامه دهد تا او را از حکومت خودخوانده سرنگون سازد و شام را از سیطره اش بیرون آورد، امّا توده مردم به دلیل پشت سرگذاشتن چند جنگ داخلى و دادن کشته هاى زیاد و خسارت هاى قابل توجه، رغبت چندانى در ادامه نبرد با شامیان نشان نمى دادند.

 

این استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به این که اضمحلال و از هم پاشیدگى کشورهاى اسلامى، خطر دیگرى بود که جامعه مسلمانان را تهدید مى کرد، افزود: مسلمانان آن عصر، چه آنانى که در ظل حکومت عدالت جویانه امام حسن مجتبى(ع) زندگى مى کردند و چه در سیطره حکومت غاصبانه معاویه به سر مى بردند، با دشمنان مشترکى رو به رو بودند که از هر سو آماده هجوم به مناطق اسلامى و باز پس گیرى سرزمین هاى آزاد شده بودند؛ آنان گرچه داراى ملیت، قومیت و دین هاى متعدد و مختلف بودند، اما در یک چیز اتفاق و اتحاد داشتند و آن نابودى اسلام و کشتار بى رحمانه مسلمانان و غارت سرزمین هاى اسلامى بود./9457/پ202/ب2

ارسال نظرات