علامه طباطبائی باور داشت ائمه اطهار واسطه فیض هستند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، خانم طباطبائی دختر علامه سیدمحمدحسین طباطبائی و سیدرضا طباطبائی نوه علامه طباطبائی در برنامه ضیافت شبکه معارف صدا و سیما درباره شخصیت این عالم ربانی اظهار داشتند: ایشان حقیقت دین را تسلیم شدن در برابر خواست خداوند میدانست و در مسیر بندگی پروردگار از مراحل ترس و پاداش عبور کرده به عشق و فنای خداوند رسیده بود و براساس محبت و رضایت خداوند او را عبادت میکرد.
نوه علامه طباطبائی با بیان عشق و ارادت علامه طباطبائی به اهل بیت(ع) ابرازداشت: ایشان باور داشت که ائمه اطهار(ع) واسطه فیض هستند و افرادی همچون شهید مطهری به این سبب به ایشان نزدیک بودند که علاقه و شیفتگی بیشتری به ائمه اطهار(ع) داشتند.
دختر علامه طباطبائی خاطرنشان کرد: علامه طباطبائی علاقه و توسل به امام حسین(ع) را در مقدمه یکی از کتابهایش اینگونه بیان کرده است: هیچ کس به هیچ مرتبهای از معنویت نرسید و گشایش و فتح بابی نکرد مگر در حرم امام حسین(ع) و یا در توسل به آن حضرت.
وی افزود: علامه در جایی دیگر نوشتهاند: همه ائمه(ع) رئوف هستند اما رأفت امام رضا(ع) حسی است، همین که وارد حرم میشوی میفهمی که حضرت رئوف است.
سیدرضا طباطبائی در ادامه گفت: علامه طباطبائی در زندگینامه مختصری که خودشان نوشتهاند اینگونه بیان میکنند: در اوایل تحصیل علاقه چندانی به تحصیل نداشتم، هر چه میخواندم نمیفهمیدم، چهار سال بدین منوال گذشت، پس از آن عنایت خدایی دامنگیرم شد و در خود احساس شیفتگی و بیتابی به تحصیل کمال حس کردم بهگونهای که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریبا هجده سال طول کشید هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم، زشت و زیبای جهان را فراموش کردم و بساط معاشرت با غیر اهل علم را به کلی برچیدم و در خوردن، خواب و لوازم زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه میپرداختم، بسیار میشد بویژه در بهار وتابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه میگذراندم و همیشه درس فردا را پیش مطالعه میکردم.
نوه علامه طباطبائی با بیان این که علامه طباطبائی در پنج سالگی مادر و در 9 سالگی پدرش را از دست میدهد گفت: ایشان بعد از ازدواج در سن بیست و یک سالگی به نجف میرود و به مدت 10 سال در آنجا به تحصیل میپردازد که در ورود به نجف با علامه سیدعلی قاضی آشنا شده است و ایشان توصیه میکند در کنار تحصیل از تهذیب نفس غافل نشود.
وی گفت: آیت الله مرعشی نجفی درباره علامه بیان می کند: سید حسین بادکوبهای از فلاسفه قرون اخیر بود، مردی زاهد، عابد و گوشه نشین در مسجد بادکوبهای نجف تدریس میکرد، علامه طباطبائی ملازم سید حسین بادکوبهای شد، فلسفه، شرح اشارات، اسفار، شرح هدایه اسیری، شرح ابن مغله و دیگر کتابها را پیش ایشان تحصیل کرد، بعد از فراغ از تحصیلات در سیر و سلوک و اخلاق در درس عالم ربانی و مهذب نفسانی علامه سیدعلی قاضی مشغول تهذیب نفس، سیر و سلوک و تخلق به اخلاق کریمه بودند.
دختر علامه طباطبائی در ادامه در توصیف حالات ایشان گفت: در ایام ماه رمضان در قم با بوسه بر ضریح حضرت فاطمه معصومه(س) روضه خودش را افطار میکرد و با بیداری تا صبح به مطالعه و نوشتن مشغول بود، اراده عجیبی در انجام یا ترک امور داشت، کم غذا میخورد، با بودن چندین غذا در سفره همیشه از یک نوع غذا مصرف میکرد.
وی تأکید کرد: علامه طباطبائی به خانواده بسیار اهمیت میداد، با صبر و حوصله به حرف بچهها به کاردستی و نقاشی آنها توجه میکرد و در تمام عمر بابرکتش با خشم یا بیاحترامی با کسی و بهویژه با خانواده برخورد نکرد.
دختر علامه طباطبائی همچنین گفت: ایشان مقام زن را والا میدانست، برای همسرش احترام خاصی قائل بود، هرگز ایشان را با اسم کوچک مورد خطاب قرار نمیداد، اگر همسرشان در منزل نبود، منتظر میشد تا با ایشان غذا بخورد و همیشه از زحمات ایشان تشکر میکرد به گونهای که بعد از وفاتش تا چهار سال هر روز بر سر مزار ایشان حاضر میشد که بعد از کسالت و بیماری کمتر شد.
وی علامه طباطبائی را اهل مشورت با خانواده دانست و افزود: با اشاره به این که در آن زمان پدرها در امر ازدواج کمتر نظر دختران را جویا میشدند اما ایشان در حضور مادر نظرخواهی میکرد.
سیدرضا طباطبائی با اشاره به تألیفات علامه طباطبائی به روش تدریس ایشان اشاره کرد و یادآورشد: علامه طباطبائی معتقد به پیوند دین و عقل بود در تفسیر المیزان از تفسیر قرآن به قرآن بهره جست، در مناظرات و نقدهای علمی ادب و احترام علما و مخاطب را رعایت میکرد، در مباحث فلسفی از شعر و داستان استفاده نمیکرد، در کلاس تکیه نمیداد، بالاتر از شاگرد نمینشست، قبل از شاگردان در درس حاضر میشد، تعداد شاگردان برایش اهمیت نداشت، کتاب «نهایه الحکمه» را با یک شاگرد تدریس کرد و به تعبیر آیت الله مصباح که بیان داشت: در طول دوازده سال درس با ایشان حتی در برف و سرما درسشان تعطیل نشد.
در پایان جوانی 22 ساله در سال 1355 نامه ای به علامه طباطبایی نوشته و از ایشان راه حلی برای بیرون آمدن از گناه خواسته است که در ذیل این نامه با جواب علامه ارائه میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیه الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید، در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله و حرکت در مسیر استعداد خود باز داشته و می دارند ،درخواستی که از شما دارم ، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟
یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند، دستورات علمی برای پیروی لازم دارم ، همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت، باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سؤال نمی شود ، وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم، لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید، در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید .
پاسخ علامه طباطبائی به این نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی بر آورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خداعزّاسمه را مراعات خواهم کرد، آنوقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد ، هرچه باشد ، همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای درکارهایی روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید ، این رویه را هر روز ادامه دهید ، این روش اگر چه کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال ، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید، ان شاء الله موفق خواهید بود.
والسلام علیکم
محمد حسین طباطبایی
/908/202/ع