۰۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۵
کد خبر: ۲۱۸۶۷۹

تحلیلی از نقش دین در جامعه

خبرگزاری رسا ـ دین در راستاى نقش هدایت و جهت دهى زندگى اجتماعى انسان در کنار توجه به ابعاد فردى بر اساس تعالیم الهى، جامعه‌اى را ترسیم مى‌کند که در کنار تامین نیازهاى مادى انسان‌ها و افراد جامعه به نیازهاى معنوى آنان نیز توجه می‌کند و پیشرفت مادى و معنوى را براى افراد جامعه به ارمغان می‌آورد.
تحلیلی از نقش دین در جامعه
دین با پایه‌ریزى جامعه‌اى بر مبانى ارزش‌ها و باورهای انسانى و معنوى، نقش محورى و اساسى در ترسیم ساختارهاى اجتماعى دارد. با این توضیح که دین و مذهب در حوزه اجتماعى به دنبال پى ریزى جامعه‌اى است که در آن ارزش‌ها و اصول انسانى و معنوى حاکم باشد و این ارزش‌ها و اصول در روابط اجتماعى افراد از کوچک‌ترین واحد اجتماع یعنى خانواده تا سطح کلان جامعه تبلور پیدا کند.
بدیهى است که بر اساس چنین جامعه‌اى، ساختار متناسب با آن باید ترسیم و پایه ریزى شود؛ به تعبیر دیگر دین در راستاى نقش هدایت و جهت دهى زندگى اجتماعى انسان در کنار توجه به ابعاد فردى بر اساس تعالیم الهى، جامعه‌اى را ترسیم مى‌کند که در کنار تامین نیازهاى مادى انسان‌ها و افراد جامعه به نیازهاى معنوى آنان نیز توجه می‌کند و پیشرفت مادى و معنوى را براى افراد جامعه به ارمغان می‌آورد. براى رسیدن به این اهداف، باید ساختارهاى اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى متناسب و همسو با اهداف و آرمان‎هاى جامعه شکل بگیرد.
بنابراین، دین در پایه‌ریزى، شکل‌گیرى و جهت‌دهى اجتماع در یک جامعه دینى که محور روابط اجتماعى بر اساس آرمان‌ها و اهداف ترسیم شده براى جامعه، تأثیرى محورى و اساسى دارد.
لذا ساختارهاى اجتماعى غیر دینى، در جامعه‌اى است که بر مبناى سکولاریسم شکل گرفته و دین را از عرصه اجتماعى کنار گذاشته است؛ زیرا ساختارهاى اجتماعى در هر جامعه‌اى بر اساس مبانى معرفتى و اهداف آن جامعه شکل گرفته و با آن همسو و هماهنگ است. در نتیجه دین آثار و کارکردهاى متعددی، علاوه بر حوزه فردى بر حوزه اجتماع دارد.
 
تاثیرات اجتماعی دین
کارشناسان و محققانى که در زمینه تاثیرات اجتماعی دین، پژوهش کرده‌اند، در مورد حوزه‌ها و گستره تاثیرات اجتماعی و فردی دین، نظریات مختلفی دارند. عده‌ای کارکردها، آثار و فواید دین را در امور فردى یا اخروى محدود کرده‌اند و عده‌اى هم خدمات و حسنات دین را به امور اجتماعى، عمومى و دنیوى نیز تعمیم داده‌اند. امّا حقّ این است که دین به خصوص دین اسلام در گستره وسیعى در ابعاد مختلف فردى و اجتماعى، دنیوى و اخروى، خصوصى و عمومى آثار مفید خود را نشان داده و مى‌دهد. به نمونه‌هایی از کارکردها و اثرات اجتماعی دین اشاره می‌کنیم.
 
پاسخ به احساس تنهایى
یکى از احساسات مشترک انسان‌ها، احساس تنهایى است؛ بطوری‌که همه انسان‌ها از تنهایى رنج مى‌برند. تنهایى در پنج بُعد مختلف قابل تصور است:
1. تنهایى جسمى: تنهایی به اقتضاى زمان و مکان است. به عنوان مثال وقتی که در خانه یا مکانی تنها باشیم، احساس تنهایى مى‌کنیم. هر چند این تنهایى در همه جا، ناراحت کننده نیست.
2. تنهایى رفتاری: بدین صورت که فرد به دلیل یک سلسله خصوصیت‌ها و ویژگی‌های روحى و رفتارى و همچنین خُلق و خُوى روانى، از دیگران فاصله مى‌گیرد یا دیگران او را طرد مى‌کنند و شخص در معاشرت، احساس تنهایى مى‌کند؛ مانند پیرمردها و پیرزن‌ها که عمدتاً بین آنها و جوانان به خاطر خصوصیات روحى هر کدام، فاصله زیادی میانشان وجود دارد. این احساس تنهایى، ناراحت کننده است؛ گر چه قابل تحمل نیز است.
3. تنهایى روحى: بدین صورت که فرد احساس مى‌کند که دیگران اوضاع و احوال او را درک نمى‌کنند؛ ولى فرد از جهت بُعد اجتماعى جایگاه بالایى دارد؛ امّا استعداد مردم، در درک وضعیت او به فعلیت نرسیده است. این نوع تنهایى، با یافتن انسانى هم رتبه فرد تنها، قابل بر طرف شدن است؛ ولى در هر صورت رنج این تنهایی قابل تحمل است. البته این نوع تنهایى در نوابغ، اولیاى الهى و عرفا، بیشتر دیده مى‌شود.
4. تنهایى احساسی: بدین صورت است که فرد، تنها به دلیل احساسات قوى و نگاه واقع بینانه به اطراف خود، احساس مى‌کند که دیگران، خالصانه او را دوست ندارند و احساس و احترام مردم نسبت به خود، یا به دلیل آداب و رسوم اجتماعى و یا براى رفع نیازهاى طرف مقابل، می‌دانند.
5. تنهایى مُصیبتى: انسان‌ها هنگامی که در مقابل مشکلات و مصایب قرار مى‌گیرند و دیگران را نیز همانند خود در برابر مشکلات، رنجور و ضعیف می‌بینند، احساس تنهایى و ناامنى مى‌کنند؛ به طوری که احساس می‌شود که گویا کسى توان حل این مشکلات را ندارد.
احساس تنهایى، به خصوص در تنهایى احساسی و تنهایى مصیبتى، منشاء عواقب بسیار زیادی است؛ از جمله اینکه انسان، احساس مى‌کند هیچ مشکلى به وسیله انسان‌هاى دیگر حل نخواهد شد و این امر موجب مى‌شود که نظام ارزشى از بین رفته و به دنبال آن، زندگى و حیات دنیوى بى‌معنا شود.
دین اسلام، با اعتراف به عظمت خدای متعال، به اقسام مختلف احساس تنهایى، پاسخ مى‌دهد؛ زیرا خدایى که از درون ما با خبر است و به نیازهاى ما آگاهى دارد، آن قدر به ما نزدیک است که از روان ناخودآگاه ما نیز با خبر است؛ «وَ اعْلَمُواْ أنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ؛ بدانید که خدا میان آدمی و قلب او حایل می شود.» [1] «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن هم به او نزدیکتریم.» [2]
لذا اگر کسی این احساس درونى را نسبت به خدای متعال داشته باشد، با مناجات و دعا و راز و نیاز، به او تقرب می‌جوید و به آرامش می‌رسد و از آفات احساس تنهایى که عمده آن اضطراب و نگرانی است، نجات پیدا می‌کند.
بنابراین، با اعتقاد به دین و ارزش و باورهای دینی می‌توان به احساس تنهایى انسان، پاسخ داد و یکى از نیازهاى مشترک انسان‌ها را برطرف کرد.
 
کنترل افراد جامعه
باورهاى دینى، به ویژه اعتقاد به خدای متعال و حیات اخروی، ضامن اجرایى ارزش‌ها و هنجارهاى دینى هستند و این ضمانت اجرایى، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزایى دارد.
به عبارت دیگر، افراد جامعه با دو روش، کنترل و نظارت مى‌شوند؛ 1. نظارت بیرونى که از طریق احکام جزایى و انواع مجازات صورت مى‌پذیرد. 2. نظارت درونى که از طریق باورهاى اعتقادى تحقق مى‌یابد و این نوع نظارت، علاوه بر هزینه کم، تأثیر و نقش بیشترى را ایفا مى‌کند. [3]
آیات عذاب و رحمت الهى نیز مؤیّد همین مطلب است؛ «وَ إِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ؛ بى‌شک جزاى اعمال واقع شدنى است.» [4] «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ؛ آن چه به شما وعده داده مى‌شود، به یقین واقع شدنى است.» [5]
 
مقدم داشتن منافع مهمتر دیگران بر منافع فردی
باورهاى دینى، زمینه پیدایش انگیزه‌هاى معنوی، گذشتن از منافع فردی و توجه به منافع اجتماعى و در نتیجه فعلیت بخشیدن به انفاق و شهادت طلبى و گذشت و ایثار را باعث می‌شود.
 
نقش دین در زندگی اجتماعى
«همبستگى و وفاق، اساس و پایه یک زندگى اجتماعى است و از بین رفتن آن، باعث فرو ریزى ساخت جامعه و از هم پاشیدگى حیات اجتماعى می‌شود.» [6]
از طرفى، هر فردى بر اساس غریزه‌ خود دوستى، به دنبال منافع خود است؛ گر چه منجر به ضرر و آسیب زدن دیگران شود. لذا این حالت غریزى، خواسته و یا ناخواسته باعث اختلاف و درگیرى می‌شود.
آیت الله وحید خراسانى در تبیین کنترل رفتار اجتماعى به وسیله دین مى‌فرماید: «انسان داراى شهوت و غضبى است که با غریزه زیاده خواهی، به هیچ اندازه و حدی، محدود نیست. اگر شهوت مال بر او غلبه کند، گنج‌های زمین او را قانع نمى‌کند و اگر شهوت مقام بر او چیره شود، حکومت زمین او را کفایت نمى‌کند، مى‌خواهد پرچم قدرت خود را کماکان برافرازد.» [7]
امّا دین با تبیین زندگانی دنیوى و مقدمه خواندن آن براى زندگى اُخروى و نیز دعوت به گرایش‌هاى معنوى و تربیت خاص اخلاقى، زمینه این وحدت و همبستگى اجتماعی را مهیا مى‌کند.
دین، همواره جامعه انسانى را به مسیر تعالى و رشد و توسعه دعوت می‌کند و از کژى‌هاى وسیع و خطرناک هشدار مى‌دهد. پیامبران الهی همیشه این روش را در جوامع بشرى به کار برده‌اند.
به عبارت دیگر آن گاه که مؤمن میان باور دینی و ایمانی خود با وضعیت امروز جامعه، تعارض و ناسازگارى مشاهده می‌کند و خواسته‌هاى حقیقى و اوضاع و احوال جامعه را ناسازگار ببیند، هیچ‌گاه به تغییر باور و ایمان دینى رضایت نمى‌دهد؛ بلکه سعی و تلاش خود را انجام می‌دهد تا جامعه را به وضع مطلوب نزدیک کند.
ابعاد مختلف اجتماعى احکام عبادى و معاملاتى دین اسلام، تقدیم حقّ جامعه بر فرد، تقدیم صلاح و مصلحت عمومى بر مصلحت فردى، تشویق به ایثار، فداکاری، تعاون و همکارى، توجه به اموال عمومى؛ مانند زکات، خمس و... و همچنین امنیت اجتماعى، همگی بر توجه دین نسبت به جامعه دلالت دارد؛ به طوری که جامعه مطلوب، خواهان آنهاست.
 
از میان بردن عقاید باطل و خرافى از جوامع انسانى
خرافات و عقاید باطل، بزرگترین مانع رشد و تکامل و پیشرفت انسان‌هاست؛ به طوری که از بین رفتن آنها، از مبارزه با شرک و بت پرستى، سخت‌تر است. تقلیدهاى کورکورانه از باورهاى باطل گذشتگان، مانند مادّه پنداشتن فرشتگان، نگرش منفى به زن و فرزند کُشى، زیاده خواهی مادی، تفاخر و ده‌ها بیمارى دیگر، تنها به دست دین زدوده شده‌اند. [8]
علامه طباطبایى(ره) صاحب تفسیر المیزان در این باره فرموده است: «خصلت‌هاى نیکوى موجود در انسان‌هاى امروزى، هر چند اندک باشد، ناشى از تعلیمات دینى است.» [9]
البته امروزه نیز با خرافات و عقاید باطل و مدرن مواجه هستیم که از بین رفتن آنها، تنها به وسیله عمل کردن به دین اصیل اسلام میسّر است.
 
نتیجه
بنابراین، دین در پایه‌ریزى و شکل‌گیرى و جهت‌دهى اجتماع در یک جامعه دینى، تأثیرى محورى و اساسى دارد؛ همچنان‌که ساختارهاى اجتماعى غیردینى، در جامعه‌اى است که بر مبنای سکولاریسم شکل گرفته و دین را از عرصه اجتماعى کنار گذاشته است؛ زیرا ساختارهاى اجتماعى در هر جامعه‌اى بر اساس مبانى معرفتى و اهداف آن جامعه شکل گرفته است و با آن همسو و هماهنگ است. در نتیجه دین آثار و کارکردهاى متعددى، علاوه بر حوزه فردى بر حوزه اجتماع دارد. مثلا: باورهاى دینى، زمینه پیدایش انگیزه‌هاى معنوی، گذشتن از منافع فردی و توجه به منافع اجتماعى و در نتیجه فعلیت بخشیدن به انفاق و شهادت طلبى و گذشت و ایثار را باعث می‌شود.
ایمان و باور دینی، با پاسخ دادن به احساس تنهایى انسان، کارکرد مهم خود را نشان مى‌دهد و یکى از نیازهاى مشترک انسان‌ها را برطرف می‌کند.
از طرفی، باورهاى دینى، به ویژه باور به خدای متعال و حیات اخروی، ضامن اجرایى ارزش‌ها و هنجارهاى دینى هستند و این ضمانت اجرایى، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزایى دارد و باعث از بین خرافات و عقاید باطل نیز می‌شود.
از طرفی، همبستگى و وفاق، اساس و پایه یک زندگى اجتماعى است و از بین رفتن آن، باعث فرو ریزى جامعه و از هم پاشیدگى حیات اجتماعى می‌شود.
امّا دین با تبیین زندگانی دنیوى و مقدمه خواندن آن براى زندگى اخروى و همچنین با دعوت به گرایش‌هاى معنوى و تربیت خاص اخلاقى، زمینه این وحدت و همبستگى اجتماعی را مهیا مى‌کند.
ابعاد مختلف اجتماعى احکام عبادى و معاملاتى دین اسلام، تقدیم حقّ جامعه بر فرد، تقدیم صلاح و مصلحت عمومى بر مصلحت فردى، تشویق به ایثار، فداکاری، تعاون و همکارى، توجه به اموال عمومى مانند زکات، خمس و... و همچنین امنیت اجتماعى، همگی بر توجه دین نسبت به جامعه و اجتماع دلالت دارد؛ به طوری که جامعه مطلوب، نیز خواهان آنهاست.
منبع:
[1]. سوره انفال،24
[2]. سوره ق،16
[3]. تفسیر موضوعى قرآن، ج2، ص545-546
[4]. سوره ذاریات، 6
[5]. سوره مرسلات، 7
[6]. فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه‌ى باقر ساروخانى، ص 64-65
[7]. آیت ا... وحید خراسانى، توضیح المسائل، ص 24
[8]. فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2085
[9]. تفسیر میزان، ج 12، ص 151
عقیل مصطفوی مجد
975/702/ر
ارسال نظرات