خانواده مهدوی هماهنگ با روح انتظار و منتظرساز است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، خانواده، مهمترین و اساسیترین نهاد برای ساخت یک جامعه است. خانواده مهمترین باشگاه انسانسازی و خودسازی است. سعادت و شقاوت یک جامعه به کیفیت خانوادههای آن بستگی دارد. به همین دلیل، نقش اساسی و بیبدیل این نهاد مقدس همیشه مورد توجه و طمع دشمنان اسلام و «ایران اسلامی» بوده است.
مراجعه به اسناد و آمار جنایتها و توطئههای استکبار جهانی علیه اسلام و ایران نشان میدهد که آنها همواره تلاش نمودهاند که دو آسیب جدی و بزرگ را به خانوادههای ما وارد کنند:
1. کاهش جمعیّت؛
2. اضمحلال خانواده و بالا بردن آمار طلاق به روشهای گوناگون.
این تلاش حتّی قبل از انقلاب نیز وجود داشته است. بعد از انقلاب اسلامی تا پایان دوران دفاع مقدّس، کشور ما تحت تأثیر موج انقلاب و انفجار نور الهی و شرایط حماسه و معنویت در بین ملّت از این آسیبها تا حدود زیادی در امان ماند؛ ولی پس از پایان جنگ و شروع جریان به اصطلاح سازندگی، این دو آسیب با قدرت و شدّت زیادی بر پیکره خانوادهها وارد شد؛ البتّه این موضوع تنها به دلیل قدرت دشمن در تهاجم و شبیخون فرهنگی علیه ملّت ما نبوده است؛ بلکه عامل اصلی، بیتوجّهی مسؤولان، به ویژه مسؤولان نهادهای فرهنگی نسبت به این فاجعه عظیم بوده است. تذکّرها و هشدارهای نخبگان و دلسوزان نیز در آهن سرد آنان تأثیر چندانی نداشت.
اگر به عملکرد دولتها، نهادهای تصمیمگیرنده و دستاندرکاران امور فرهنگی بعد از دوران دفاع مقدّس توجّه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که نداشتن درک درست از فرهنگ و تعاریف غلط و غربزده از آن، همچنین خودباختگی و شیفتگی در برابر فرهنگ منحطّ دشمن، آنها را به نوعی بیاعتقادی به انجام فعّالیتهای فرهنگی مؤثّر و سازنده رسانده است. بنابراین شیوع فساد و انحراف در بین جوانان و خانوادههای ما، صرفاً به دلیل بیتوجّهی مسؤولان نبوده است؛ بلکه در بسیاری از موارد، بیاعتقادی به فرهنگ اسلام ناب محمّدی(ص) و خودباختگی قلبی در برابر فرهنگ منحطّ دشمن، آنها را به نوعی تقابل و تلاش عمدی برای آسیب دیدن خانوادهها کشانده است.
این مسأله، بارها مورد اعتراض رهبری نظام، مراجع تقلید، نخبگان و دلسوزان فرهنگی قرار گرفته است تا جایی که مقام معظّم رهبری در سفر به «خراسان شمالی»، بیست آفت خطرناک و شایع را در کشور را که ناشی از سبک زندگی غلط مردم میباشد، برشمردند و در پایان سال 92 نگرانی عمیق خویش را از اوضاع فرهنگی کشور ابراز داشتند. ایشان سال 93 را نیز سال اقتصاد و فرهنگ نامگذاری کردند. قطعاً اگر عملکرد مسؤولان و دستگاههای فرهنگی مثبت و مناسب بود، نباید بعد از سی و پنج سال، این بیست آفت خطرناک، از جمله افزایش وحشتناک آمار طلاق و کاهش وحشتناکتر رشد جمعیّت در کشور اتّفاق میافتاد.
دشمنان ما بارها نیّت شوم و خطرناک خویش را بدون هیچ نوع مخفیکاری و واهمهای، مبنی بر ضرورت کاهش جمعیت ایرانیان و نابودی نهاد خانواده در ایران اعلام نمودهاند. واقعیت تلخ جامعه ما نشان میدهد که آنان تا چه حد، در این اهداف پلیدشان موفّقیت داشتند. اگر سری به آمار طلاق در کشورمان بزنیم، خواهیم دید چه وضعیت اسفباری در خانوادههای ما وجود دارد!. عمق فاجعه، زمانی بیشتر آشکار میشود که از آمارهای طلاقهای عاطفی و درگیریها و اختلافهای خانوادگی مستمر که منجر به طلاق نمیشوند، ولی کانون خانواده را سرد و بیروح میکنند و آفتهای زیادی را به جامعه تحمیل میکنند، مطّلع گردیم.
حدود سه چهارم ازدواجهای ما به نتیجه مطلوب و دلخواه نمیرسند. به عبارت دیگر یا گرفتار طلاق میشوند یا طلاق عاطفی را بدون درگیری تجربه میکنند یا گرفتار دعوا و درگیری بدون طلاق میشوند. آیا این وضعیت وحشتناک نشاندهنده سلامت و موفّقیت نهاد مقدّس خانواده و نیز سایر نهادهای فرهنگی در کشور ماست؟! در حــــــالیکه شعار دین ما و رهبران الهی ما(ع)، افزایش عشق و محبّت روزافزون در خانواده و جامعه است، ما شاهد افزایش شکست روزافزون در خانوادهها هستیم.
نبیّ اکرم(ص) درباره ارتباط مستقیم ایمان و عشق به همسر چنین میفرمایند: «کُــلَّـمَــا ازْدَادَ الْعَبـــــْدُ إِیمـــَانــاً ازْدَادَ حُبّــــاً لِلنِّسَــــاءِ؛ هـــرچــــه ایمان بنده بیشتـــر شود، دوستیاش به زنان بیشتر میگردد».
طبق این حکم نورانی، علامت و نشانـــه سلامت یک فرد و جامعه و علامت رشد معنویت و انسانیت یک فرد و جامعه، افزایش محبّت و عاطفه نسبت به همسر و سایر اطرافیان و مردم میباشد. کلمه نساء به معنی زنان در این روایت فقط یک مصداق است. اختصاصی به زنان ندارد؛ بلکه شامل همه افراد خانواده و اجتماع نیز میشود.
با توجه به آنچه که درباره اوضاع غمانگیز خانواده در کشورمان گفتیم، بر همه ما لازم است که به سهم خودمان نهایت تلاش و جدّیت را در احیای امر خانواده و ثبات آن بنماییم. بهترین و کوتاهترین راه برای غلبه بر آسیبهای خانواده و اصلاح امور آن، پیوند افراد و خانوادهها با امام و پدر آسمانی امان، حضرت بقیّهالله الأعظم ارواحنا له الفداء و تنظیم سبک زندگی با اهداف و آرمانهای مهدوی است.
خانواده مهدوی
خانواده مهدوی، هماهنگ با روح انتظار و منتظرساز است؛ تمام لوازم یک روح و یک شخصیّت منتظر در خانه و خانواده او نیز جلوه و ظهور دارد. این فقط خانه و خانواده منتظر نیست که از روح منتظر او حکایت میکند؛ بلکه تمامی انتخابها، ارتباطها، رفتارها و چینشهای فکری و جلوههای محبّتی او نیز از روح منتظر او حکایت میکنند. روحی که با حضرت مهدی(عج) به عنوان امام معصوم و یگانه هادی و منجیّ انسانها و نیز به عنوان پدر حقیقی و آسمانی انسانها پیوند خورده باشد، خواه ناخواه دارای خصوصیّاتی زیبا و متعالی است.
طبیعی و مسلّم است که این خصوصیات در ساحتهای زندگی او، از قبیل فرهنگ، سیاست، اقتصاد، هنر، مدیریت، اخلاق و خانواده او تأثیر عمیق و جداییناپذیر میگذارد. ما در این مجموعه مقالات، تأثیر روحیه منتظر را نخست در محیط خانواده بررسی میکنیم و سپس به حول و قوّه الهی در سایر ساحتهای زندگی او بیان خواهیم نمود.
پیوند با حضرت مهدی(عج) دوای همه دردهای فرد و جامعه
دشمنان اسلام همیشه توطئههای زیادی را برای نابودی امّت اسلامی طرّاحی و اجرا کردهاند که مبارزه با یکایک آنها نیاز به درگیر کردن تعداد زیادی از نیروهای جامعه و صرف مبالغ سرسامآوری از بودجه کشور دارد. توطئههایی از قبیل: سکس و فسادهای جنسی، اعتیاد و قاچاق، ایجاد شبهات دینی و گسترش انحرافهای عقیدتی با تبلیغ مکاتب منحرف گوناگون، ایجاد انحرافهای اقتصادی و آلوده کردن مردم به حرامخواری، از همپاشیدن خانواده و بالا بردن آمار طلاق و... .
ما معتقدیم به جای صرف هزینه کلان از بیتالمال و غیربیتالمال و به جای اینکه تعداد زیادی از نیروهای کشور در قالبهای مختلف، مشغول مبارزه با این توطئهها شوند، کافی است که یک در مبارک روی همه باز شود و یک پناهگاه محکم و امن به همه معرفی شود تا ریشه همه مفاسد، یکباره خشکیده گردد و درهزینهها و نیروها به گونه چشمگیری صرفهجویی شود. این درِ مبارک و این پناهگاه امن و محکم، پیوند سبک زندگی متناسب با وجود مقدّس حضرت مهدی(عج) است.
اگر مردم با تمام وجود با پدر آسمانی و امام خویش پیوند بخورند و روح مودّت و نه فقط محبّت صرف بدون عمل بر آنها حاکم شود، نه تنها از تمامی آفتها در امان خواهند بود، راههای رشد و تعالی و نیز سعادت و سلامت فردی و اجتماعی، مادّی و معنوی نیز به روی آنها گشوده خواهد شد. در اینجا لازم است قبل از پرداختن به مباحث اصلی سبک زندگی مهدوی، به اختصار به بیان آثار و برکات پیوند با حضرت در سبک زندگی فردی و اجتماعی بپردازیم.
1. نجات از بلاتکلیفی علمی و عملی
معصومان(ع) مظاهر علم الهی و مفسّران حقیقی کتاب هدایت، یعنی «قرآن کریم» هستند. هدایتهای آنان مبتنی بر علم بدون نقص و جهل به همه نظام خلقت، از جمله علم به ابعاد عظیم وجود انسان است. کسی که از الگوی معصوم(ع) در همه ابعاد زندگی بهرهمند میشود، دچار هرج و مرج و بلاتکلیفی در علم و عمل نمیگردد. فرد و جامعهای که از الگوی معصوم(ع) استفاده میکند، با اطمینان و آرامش قدم برمیدارد و هرگز دچار پشیمانی نمیشود.
2. بهرهمندی از الطاف و مدد الهی
استفاده از الگوی معصومان(ع) و پیوند با خلیفه الهی، هماهنگی با هدف خلقت و حرکت مطابق نقشه مستحکم و مبارک الهی است. بدیهی است که چنین کاری، از حمایت و مدد الهی در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و مادّی و معنوی برخوردار است. قرآن کریم و فرمایشهای معصومان(ع) مملوّ از بشارت فراوان به کسانی است که شیوه زندگی خود را مبتنی بر آموزههای وحی و تعالیم حیاتبخش معصومان(ع) قرار دادهاند. چنین کسانی به دلیل هماهنگی با عالم غیب در تمام صحنههای زندگی، از خیرات و برکات غیبی و مدد اولیا و فرشتگان الهی بهرهمند هستند.
3. بهره مندی از دعای خیر معصومان
در منابع دینی ما احادیث متعدّدی در باب بهرهمندی پیروان معصومان(ع) از دعای خیر این انوار طیّبه وجود دارد.
4. دفع خطرات و بلاها
استفاده از الگوی معصومان(ع)، خطرها و مفاسد استفاده از الگوی غلط یا ناقص را از حیات فردی و اجتماعی دور میکند و نیاز به ترمیم خسارتهای ناشی از روشهای غلط را به حدّاقل میرساند. چنین جامعهای از تقلید و وابستگی به دشمنان و بیگانگان در امان خواهد بود و مجبور به نابود کردن سرمایههای مادّی و معنوی برای پیاده کردن الگوهای محدود و فاسد آنان نیست.
رها کردن آیین الهی، در واقع رویگردانی از آیین کامل و حیات بخش خداوند است. کسی که حق را رها کند، دچار گمراهی و فساد میشود. قرآن کریم این واقعیت تلخ را چنین هشدار میدهد: «فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلال؛ بعد از حق، چیزی جز گمراهی وجود دارد؟».
فرد و جامعهای که برطرف کردن موانع ظهور حضرت، مهمترین اولویّت حیاتش باشد، به شدّت از آن آفتها و خطرها دور میشود. کسی که دغدغه و آرمانش، رسیدن به چادر و قرارگاه حضرت و قرب و رضای ایشان باشد، روز به روز از آفتها و بلاهای ویرانگر و خانمانسوز، فاصله بیشتری میگیرد.
5. در امان ماندن از خشم الهی و خطر خیانت به دین خدا و حجّت الهی
بیاعتنایی به سبک زندگی الهی و رنگ خدایی، گستاخی به دستاورد همه انبیای الهی و ائمّه معصومان(ع)، بیتوجّهی به ارزش جاودانه و الهی خویش و معطّل گذاشتن استعدادهای بیپایان انسانی است. قطع ارتباط با الگوی معصوم به طور قهری، موجب سقوط در جهنّم گمراهی خواهد بود؛ جهنّمی که دنیا و آخرت انسان را نابود میکند و انسان را همیشه از شادی و آرامشی که دستاورد دین است، محروم خواهد ساخت.
باید توجّه داشت که انتخاب سبک زندگی مهدوی یک پیشنهاد نیست؛ بلکه یک ضرورت و تنها راه نجاتبخش فرد و امّت اسلامی است. غفلت از حجّت و خلیفه خدا، محرومیّت از نگاه رحمت و لطف خداوند و دلشکستگی امام زمان(عج) را در پی خواهد داشت. غفلت از حجّت خدا در طول تاریخ اسلام، منشأ همه بدبختیها و نکبتهای موجود در امّت اسلامی، بوده و هست.
امام علی(ع) درباره محجور ماندن و غربت امام زمان(ع) در بین فرزندان و محبّان خویش و جامعه اسلامی چنین میفرماید: «هُوَ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِید؛ او طرد شده، اواره و تنهای تنهاست».
همانطور که گفته شد، سبک زندگی مهدوی، به معنای حضور حضرت در تمامی حیطههای زندگی فرد و جامعه است. بیتوجهی از ایشان و اهداف مقدّسشان، همچنین بیخیالی نسبت به وظایف مسلّم و واجب الهی در قبال حضرت، سیل آسیب و فجایع را به حیات فرد و جامعه سرازیر خواهد کرد. مشکلات بسیار زندگی فردی و خانوادگی ما، محصول فراموشی حضرت و عدم انتخاب سبک زندگی مهدوی است. همچنین مشکلات کلان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما در سطح کشومان نیز ناشی از بیتوجّهی به حضرت و انتظارات او از مسؤولان کشور است.
حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، هر مسؤولی را که از حضرت و اهدافش غفلت کنند، خائن و خطرساز معرفی میکند؛ هرچند به مردم خدمت کند؛ زیرا سایر خدمات رفاهی در همه زمینهها وقتی مردم را از امام و پدر آسمانیشان دور کند، به نوبه خود بزرگترین خیانت به مردم خواهد بود. بزرگترین نیاز مردم ما و مردم همه جهان، پیوند با امام معصــوم و حجّت الهی(ع) و بهرهمندی از فیوضات و هدایتهای ایشان است. رفاه و آسایش بدون چنین پیوندی عینی، غفلت و نکبت و عذاب است.
امام خمینی(ره)، این حقیقت تکاندهنده را که متأسّفانه مورد غفلت بسیاری از مسئولان است، چنین بیان میکند: مسائل اقتصادی و مادّی اگر لحظهای مسؤولان را از وظیفهای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آن را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند.
مودّت نسبت به امام زمان(عج) و یاری و پیوند با ایشان، عهد محکم و مورد تأکید خداوند از همه ماست. همانطور که خود حضـــــرت در « زیارت آلیس» خود را چنین معرفی میفرمایند:«یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَه؛ ای پیمان خداوند که آن را از همه ما اخذ کرده و به آن تأکید کرده است!».
این پیمان و تأکید آن در دهها آیه از قرآن کریم و صدها روایت از معصومان(ع) یادآوری شده است؛ هرچند این پیمان طبق اصل اصالت تخصّص، یک عهد فطری و عقلانی نیز هست. برای سهلانگاری نسبت به این میثاق محکم الهی و غفلت مردم و مسؤولان از آن، علاوه بر اینکه یک خیانت بزرگ به خداوند، معصومان(ع) و به خصوص خود حضرت میباشد، آفتها و خطرهای بزرگ را متوجّه مردم و کشور خواهد کرد. به همین دلیل، بر ضرورت زندگی مهدوی در سطح فردی و اجتماعی تأکید میشود.
6. قدرت رشد و بالندگی
خانواده و جامعهای که به دنبال پیوند با حضرت و آرمانهای ایشان و انتخاب سبک مهدوی است، از بالاترین قدرت و سرعت در رشد و بالندگی همهجانبه برخوردار است. علاوه بر دلائل گفته شده در بندهای پیشین، حدّاقل دو عامل دیگر در وجود منتظر و یار حقیقی حضرت وجود دارد که تأثیر شگرفی در پیشرفت همهجانبه او دارد:
الف) از آنجا که منتظر حقیقی، امام زمان(عج) را خلیفهالله و شاهد و ناظر بر همه اعمال و روحیات خویش میبیند، به طور طبیعی از آلودگیها و کژیها فاصله زیادی میگیرد. شرم حضور و ادب حضور، مانع بسیار بزرگی در انحرافها، در همه فعالیتهای فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میباشد. وقتی مردم و مسؤولان در کلّیه عملکردهای خویش، خود را در محضر حضرت ببینند، به هیچ وجه از صراط مستقیم الهی خارج نمیشوند و فقط و فقط به آن چیزی عمل میکنند که موجب رشد و تعالی آنهاست؛
ب) عشق به حضرت، وقتی به معنای حقیقی بر دل انسان حاکم شود، بر سایر کششهای مضرّ و خطرناک غلبه میکند؛ بنابراین سرعت رشد و قدرت حرکت به سوی کمال انسانی و ارزشهای الهی را به شدّت افزایش میدهد.
با توجّه به آنچه درباره ضرورت پرداختن به سبک زندگی گفته شد، از این پس، در سه سطح عقیده و معنویت، اخلاق و تربیت و اقتصاد خانواده مباحث سبک زندگی خانواده مهدوی را تقدیم میکنیم.
خانواده مهدوی و اقتصاد
اقتصاد هر چند مهمترین ساحت فعّالیت یک خانواده اسلامی و مهدوی نیست و به هیچوجه از نظر اهمّیت به ساحتهای اخلاقی، تربیتی و عقیدتی، معنوی نمیرسد؛ ولی در سیر رشد و شکلگیری ساحتهای دیگر، به عنوان یک مقدّمه بسیار مهم، نقش کلیدی را بازی میکند. به عبارت دیگر اگر وضعیت معیشت و اقتصاد یک فرد یا یک خانواده و به تبع آن، یک جامعه به صورت شرعی و خداپسندانه نباشد، رسیدن به رشد اخلاقی و معنوی نیز محال است.
ممکن است این سؤال پیش آید که مگر بدون عقیده و تربیت اسلامی، اقتصاد اسلامی و خداپسند ممکن است؟ پس چگونه میتوان مدّعی شد که عقیده و تربیت اسلامی، بدون اقتصاد و لقمه پاک و حلال به وجود نمیآید؟ در جواب باید گفت: هرچند بدون عقیده و اخلاق اسلامی، اقتصاد اسلامی نیز تحقّق نخواهد یافت، امّا رابطه اقتصادی از یک سو و معنویّت و اخلاق از سویی دیگر به عنوان رابطه دوسویه هستند.
به طور کلّی همه قابلیتهای تربیتی انسان، از جمله تربیت اقتصادی و رفتار اقتصادی او، تابعی از جهانبینی و عقاید او هستند؛ امّا کسی که خواستار تأثیرگذاری جهانبینی و معارف اسلامی در نسلهای آینده و طالب ساختن جامعهای مهدوی است، بدون توجّه به تأثیر لقمه حلال و آسیبهای لقمه و اقتصاد حرام به این تأثیرگذاری نخواهد رسید.
اگر کسی تحت عالیترین آموزشهای اسلامی قرار گیرد و بهترین اساتید را نیز داشته باشد و بالاترین معارف را نیز جذب کند، ولی لقمه و معیشت او آلوده به حرام باشد، از چنین آموزهها و معارفی استفاده چندانی نخواهد کرد. به همین دلیل هرچند اقتصاد تابعی از جهانبینی و تربیت اسلامی است، اما به علّت تأثیر مقدّماتی و شگرفی که در جذب و اثربخشی معارف الهی و تربیت دینی دارد، به عنوان بخش مستقل و مقدّماتی در ساحتهای خانواده اسلامی و مهدوی مطرح میشود./907/د101/س
منبع: پایگاه اینترنتی موعود