تطبیق نشانههای ظهور با گروههای افراطی انحراف از اصل مهدویت است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، انطباق حرکتهای افراطی و گروهکهای تروریستی که اکنون در منطقه خاورمیانه در حال فعالیت هستند، با روایاتی که از ائمه معصومین(ع) نقل شده است، یکی از موضوعاتی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول میکند، جهت بررسی این موضوع گفتوگویی را حجتالاسلام رحیم کارگر مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی، استاد مرکز تخصصی مهدویت و عضو هیأت مدیره انجمن علمی مهدویت حوزه علمیه قم انجام شده که به این شرح است:
به عنوان اولین سوال لطفا در مورد علل شکل گیری گروه های افراطی مانند القاعده و داعش در منطقه خاورمیانه چیست؟
یکی از مباحثی که از چندین سال پیش مورد توجه کارشناسان، به ویژه آیندهپژوهان قرار داشت، بحث شکل گیری حرکتهای افراطی و غیر قابل مهار در منطقه خاورمیانه است. اتفاقا وقتی به نوشتههای آنها نگاه می کنیم یکی از ویژگیهای خاورمیانه را افراط گرایی و رشد قارچ گونه گروههای افراطی و حرکتهای تند و شدید به ویژه در عربستان میبینیم.
اما در مورد علل شکل گیری این گروهها می توان به چند مورد اشاره کرد:
نکته اول: با رشد اسلامگرایی در منطقه، به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حرکت هایی از این دست شتاب بیشتری گرفت. یعنی وقتی عده ای مشاهده کردند که رشد اسلامیگرایی و حرکتهای اسلامی اینگونه مورد توجه مردم منطقه قرار گرفته، سعی کردند آن اهداف، آرمانها و ایدئولوژی و افکار خودشان را در ذیل همین اسلام گرایی پیگیری کنند و متأسفانه این قضیه منجر به آسیبهای فراوانی از سوی افراد جاهل و یا افراد آگاهی که عناد داشتند، شد.
در این میان میتوان نقش کشورهای ذینفع در منطقه مثل انگلیس نادیده گرفت. به باور بسیاری از کارشناسان داعش ساخته پرداخته طراحان انگلیسی در جهت ضربه زدن به اسلام و اسلام گرایی و تضعیف باورهای اصیل دینی به ویژه مهدویت است. به یقین در کنار انگلیس، کشور صهیونیستی و حتی صهیونیسم جهانی و حتی فراماسونری جهانی را نیز نباید نادیده گرفت، به یقین یکی از کشورهایی که نفع بسیاری از این وقایع و حوادث میبرد ، اسرائیل غاصب است و جالب اینکه فعالیتهای تند سلفیگری و طالبانیسم و داعشیسم و... هیچ گونه خطر و ضرری علیه اسرائیل غاصب ایجاد نکرده است.
نکته دوم: وضعیت خود کشورهای خاورمیانه است. اکثر این کشورها از عقب ماندگی و ارتجاع رنج می برند و از آزادی فکر و اندیشه لازم بی بهره هستندو هر نوع فشار و سخت گیری در این کشورها منجر به بروز حرکت های تند و افراطی در این منطقه میشود.
نکته سوم: عامل سوم حضور کشورهای ابرقدرت مثل شوروی و آمریکا و انگلیس است. می دانید که القاعده برای مقابله با شوروی ایجاد شد و برای جلوگیری از حضور شوروی در افغانستان شکل گرفت و این بهانه ای شد که این گروه ها به صورت قارچ گونه رشد کنند و گروههای مختلفی از دل القاعده به وجود آید.
در کنار این مسائل، فقر مادی و فرهنگی نیز نقش بسیار مهمی دارد. کسانی که در این گروه ها هستند دچار فقر معرفتی و فرهنگی شدیدی هستند. افراد جمود اندیش و مرتجع و جاهلی هستند که فکرشان به افق های بالا قد نمی دهد و فکر می کنند که همین کاری که انجام می دهند درست است. همچنین فقر مالی، این گروه ها چون دارای پشتوانه مالی و نظامی زیادی هستند و امکانات مالی فراوانی دارند، افراد نیازمند به این گروه ها می پیوندند که از نظر مالی تامین شوند و هم اینکه مشغولیتی داشته باشند.
بر این اساس گروههایی مانند القاعده و داعش با این نوع پیشینه های تاریخی شکل گرفتند. البته همان گونه که اشاره کردم شکل گیری این گروه ها بخصوص داعش توسط انگلیس و به صورت غیر مستقیم اسرائیل، غیر قابل انکار است. این گروه برای ضربه زدن به مسلمان، و زشت نشان دادن چهره اسلام و برای ایجاد شرایطی که حضور بلند مدت کشورهای قدرتمند در منطقه خاورمیانه را تأمین کند، و همچنین برای اینکه به قول خودشان حرکتهای آخرالزمانی را تحت الشعاع قرار داده و تحت مدیریت خودشان قرار دهند، دست به ساختن این گروهها زدند.
از این رو به جرأت میتوان گفت داعش گروهی است که انگلیس، فرانسه، آمریکا، عربستان، قطر و امارات نقش مهمی در شکل گیری آن دارند. البته داعش در عراق دارای پشتوانههای مالی و تاریخی هم هست، از آنجا که حزب بعث آن قدرت و امکانات لازم را از دست رفته میدید توانست نیروهای خود را جمع کند و با همکاری با نیروهای تکفیری تجدید قوا کند و به فکر باز پسگیری قدرت و حکومت بیفتد.
یکی از ادعاهایی که گروههای افراطی بخصوص داعش دارند، ادعای ایجاد خلافت اسلامی است، نظر حضرتعالی در این زمینه چیست؟
بحث ادعای خلافت اسلامی با اندیشه سلفی گری هم خوان است. سلفی گری به هر حال در این صد ساله اخیر گسترش فراوانی یافته و گروه های تکفیری مانند القاعده جزء گروه های سلفی به حساب می آیند، از نظر آنها جامعه اسلامی مطلوب، جامعه اسلامی صدر اسلام بخصوص دوره خلفای اولیه است و برگشت به آن دوران برایشان اصل اساسی به حساب می آید. از طرف دیگر رفتار خلفا و رفتار اصحاب برای گروه هایی مانند القاعده و داعش یک الگوی راهبردی و استراتژیک به حساب می آید. پس اینها در پس فکری و در پس معرفتی خودشان بحث بازگشت به سنت و سیره سلف را دارند که یکی از معیارهای آنها هم بحث خلافت اسلامی و گسترش و نفوذ آن است. در واقع یک بعد این قضیه تجدید خلافت اسلامی یک شعار عوام فریبانه بیش نیست.
نکته دوم این است که تشکیل خلافت اسلامی و یا خلافت جهانی به قول خودشان، در راستای بحث های آخرالزمانی است و در واقع این نوع حکومت را زمینه سازی برای رسیدن به آن حکومت موعود تفسیر می کنند. در واقعا در روایات اینها نیز صحبت از زمینه سازی ظهور مهدی موعود شده است !! البته مهدی موعود آنها شباهت بسیار زیادی با سفیانی دارد که ریشه در آل امیه و آل عباس دارد!! و اینها عاشق و شیفته سفیانی و سفیانی گری هستند.
نکته سوم چون این گروه ها اخیرا نفوذ زیادی بین جوانان داشته اند ایده تشکیل یک حکومت گسترده و قدرتمند در منطقه خاورمیانه یک شعار دلچسب و فریبنده به حساب می آید. در واقع ذیل این شعار می توانند افراد زیادی را به دور خودشان جمع کنند به ویژه جوانان پر شوری که از اشغالگریهای اسرائیل، از دخالتهای بی جای آمریکا، از ضعف حکومتهای عرب ناراحت هستند جذب این گروهها می شوند.
اینها سبب میشود یکی از شعارهای اصلی و فریبنده این گروهها همین شعار خلافت اسلامی باشد و جالب این است که بر اساس آماری که خودشان اعلام می کنند هر روز 1000 نفر جنگجوی خارجی به این گروه می پیوندد. و خلیفه خودخوانده دستور داده که هیچ نیروی عراقی را نپذیرند چون همین نیروهای خارجی برای ما کفایت می کند. البته دلیل البغدادی سرکرده گروه این است که افرادی که از عراق به این گروه می پیوندند نفوذی بوده و می خواهند این گروه را از بین ببرند. بنابراین تشکیل خلافت جهانی با حضور جنگجویان خارجی از اقصی نقاط جهان از پاکستان، هندوستان، اندونزی، مالزی، کشورهای شرقی و روسیه و ... به یک ایده فراگیری نیاز داشت که همان بحث خلافت اسلامی است.
اما این سؤال که آیا این تشکیل خلافت اسلامی واقعی است یا نه؟ باید در جواب بگوییم خیر، این فقط پوششی است برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را به پیش ببرند، و در واقع سرگرم کردن مردم مسلمان از مشکلات و مسائل اصلی کشورهای اسلامی است. از زمانی که داعش شکل گرفته و مردم را با مسأله خلافت اسلامی درگیر کردهاند، اذهان مردم از مسأله فلسطین و اشغال اسرائیل و حتی از مسأله حضور آمریکا در منطقه کاملا منفک شده و به سمت دیگر رفته است و تا حدودی هم توانستهاند به اهداف خود برسند. یعنی کسانی که ایده تشکیل خلافت اسلامی را مطرح کرده اند توانستهاند جوانان را جذب این گروه کنند و ذهن مسلمانان را از فلسطین و اشغالگیری اسرائیل دور کرده، چهرهای خشن و بد از اسلام در دنیا نشان دهند که این هم در واقع نقطه مقابل انقلاب اسلامی ایران است، که چهرهای پرقدرت و مقاوم از خود نشان داده و مظهر تبلیغ اسلام است.
روایتی که از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است «که حضرت فرمودند: إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض ولا تحرکوا أیدیکم ولا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة ...» زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید - به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید - سپس قومی ضعیف ظاهر میشوند که قلبهایشان مانند برادههای آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، ..."» آیا قابل تطبیق بر داعش است؟
اولا صرف وجود یکسری مشابهتها نمیتواند دلیل و مجوزی بر تطبیق کامل روایت بر افراد و حوادث و گروه ها باشد. مشکل اصلی ما در نشانههای آخرالزمان دقیقا همین مطلب است که صرفا به دلیل وجود برخی مشابهتها در روایات بر گروه های خاص، این روایت را بر آن گروه تطبیق می دهیم و می گوییم جریانی که در روایت به آن اشاره شده، دقیقا همین جریان است که در صدر اسلام پیشگویی شده است. در حالی که صرف وجود اندکی شباهت ، مجوز تطبیق کامل آن بر پیشگویی های روایات نیست !
نکته دوم این است که بحث تطبیق نشانه های آخرالزمان راهگشای تحلیل درست از حوادث و رویدادها نیست. یعنی اگر به سمت تطبیق برویم خودمان دچار اشتباه در تحلیل حوادث و رویدادها خواهیم شد و نمی توانیم درک درستی از تغییرات و تحولات جهانی و اهداف این گروه ها داشته باشیم. از طرفی ما نه ملزم به تطبیق هستیم و نه علم آن را در دست داریم و به همین جهت اشتباه است که سریعا حوادث و رویدادها را به روایات ارجاع دهیم بلکه باید کمال دقت و دور اندیشی و آینده نگری داشته باشیم !!
نکته سوم این است که اصولا پرچم های سیاه نشانه منفی نیست بلکه نشانه خوبی است. در روایات از پرچم های سیاهی یاد شده که به دست افراد صالح از خراسان برمی خیزند و اینها یاری کنندگان مهدی موعود هستند. اینها کسانی هستند که با تمام قدرت و امکانات در برابر طاغوت های زمان خودشان می ایستند. متاسفانه این مسئله تطبیق راویات منجر به سواستفاده های زیادی در طول تاریخ شده است، نمونه آن هم قیام ابومسلم خراسانی با همان پرچم های سیاه است و الان نیز برخی معتقدند که این پرچم های سیاه محقق شده و همان پرچم ابومسلم خراسانی بوده است. اما پرچم ابومسلم پرچم حق نبود و پرچمی برای یاری امام حق نبود. این پرچمی ساختگی بود که توانستند تا حدودی موفق شوند و در واقع یک تحریف عجیب معنوی و تحریف تاریخی را خلفای بنی عباس انجام دادند. الان هم که داعش شکل گرفته، از انتخاب نوع پرچم و لباس خود، اغراضی دارند و انتخاب اینها تصادفی نیست و بسیار حساب شده و براساس مطالعه روایات است که این گروه ها را با پرچم ها و پوشش های خاص شکل داده اند. همه اینها را که نگاه می کنیم می بینیم که نه تنها این روایت تطبیق نیست بلکه یک دروغ آشکار و یک تحریف آشکار از نشانه های ظهور است.
این نوع علائم و روایات هشدار دهنده هستند که در واقع وقتی دیدید که این اتفاقات می افتد بدانید که خطر و انحرافی در حال رخ دادن است و در این صورت باید با آمادگی و بصیرت بیشتری با مسایل برخورد کنیم !!
آیا این نوع حرکت ها هیچگونه ارتباطی با حوادث آخرالزمان ندارد؟ به عبارت دیگر آیا این گروه ها می توانند از نشانه های ظهور باشند یا نه؟
برخی از کسانی که ادعای کارشناسی مسائل مهدویت را دارند می گویند که این گروه ها هیچ ربطی به زمینه سازی ظهور یا مسایل آخرالزمان ندارند، اما بنده معتقدم که این گروه ها و حرکت ها مرتبط با نشانه ها و زمینه های ظهور هستند منتها نقش منفی دارند، اینها زمینه های منفی ظهور را به وجود می آورند. یعنی ظهور دارای دو زمینه است، زمینه های مثبت ظهور که توسط صالحان و خوبان ایجاد می شود و اینها باید قدرت خودشان را تقویت کنند، نیروهای خودشان را منسجم کنند و آمادگی فکری و ذهنی داشته باشند.
از یک طرف هم می بینیم نشانه های منفی ظهور شکل می گیرد و نشانه های سفیانی گری و دجال گری در دنیا و بخصوص در خاورمیانه رواج پیدا می کند. اینها برای این است که بتوانند مانع ظهور شوند و در عین حال خودبه خود باعث ظلم شده و دو دستگی در جوامع اسلامی به وجود می آورند و این می شود زمینه های منفی ظهور. به نظر بنده گروه های افراطی مانند القاعده و داعش که هر روز دارند یک عده بیگناه را به کشتن می دهند و ظلم و فساد را زیاد می کنند، جزو زمینه های منفی ظهور هستند. اینها خواسته یا ناخواسته می توانند در امر ظهور تسریع ایجاد کنند، چون منجر به جنگ، کشتار، قتل، غارت و ترس فراوان در آخرالزمان میشوند. البته وظیفه ما در قبال این مسائل معلوم است و ما تکلیف داریم در هر زمان و با هر وسیلهای علیه انحراف و ظلم و ستم و فساد قیام کنیم و با آن برخورد کنیم./907/د101/ی
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی