۰۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۱
کد خبر: ۲۳۲۶۷۴

طلبه‌ای که آیت الله بهاءالدینی به امام زمان معرفی کرد

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند، طوری که شبنم اشک‏هایشان از گونه‏ها سرازیر می‏شد و روی عکس جلال می‏افتاد و بعد فرمودند: امام زمان از من یک سرباز می‏خواستند، من هم او را معرفی کردم؛ اشک من، اشک شوق است.
روحانيت و دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، روحانیت تشیع، مرزبانان فقه آل محمد(ص) در طول تاریخ پر افتخار شیعه، همواره در صف مقدم حرکت‏ها، فعالیت‏های سیاسی، اجتماعی و نهضت‏های رهایی بخش، بیرق‏دار مبارزات حق علیه باطل بوده‎‏اند.


مرزبانان فقه آل محمد(ص) در دوران هشت سال دفاع مقدس حماسه سازان بی بدیلی بودند که برگی از دفتر خاطرات این شهدا را تقدیم شما خوانندگان خواهیم کرد:


طلبه شهید جلال افشار


وقتی وارد جلسه شدند فرمودند:«در بین شما یکی از سربازان امام زمان(عج) هست و به زودی از میان شما می‏رود و بعدها که جلال افشار شهید شد، عکس را بردند خدمت آقا، آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند. طوری که شبنم اشک‏هایشان از گونه‏ها سرازیر می‏شد و روی عکس جلال می‏افتاد و بعد فرمودند: امام زمان از من یک سرباز می‏خواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است! ایشان می‏گفتند: جلال«ذاکر قریب البکاء» است.


در یکی از محله‏های اصفهان دیده به جهان گشود و دومین پسر بزرگ خانواده بود. در سال‏های 53 و 54 با ثبت نام در مدرسه علمیه حقانی که به مدیریت آیت الله قدوسی(ره) اداره می‏شد و از بهترین مدارس قم بود حال و هوای تازه‏ای یافت. او در ضمن تحصیل به مناطق محروم رفت و آمد داشت و در ساماندهی تظاهرات علیه رژیم غاصب پهلوی نقش فعال بر عهده گرفت. اعلامیه‏های امام، قطعنامه‏های راهپیمایی‏ها و متن‏های دیگر را با صدای شیوا و جذابی که داشت قرائت می‏کرد؛ چنانکه توسط ساواک دستگیر شد.


در خاطرات شهید جلال افشار آمده است که همه‏اش می‏گفت: «دنیا ارزشش را ندارد که بخاطرش آخرتمان را خراب کنیم».


دست و بالش تنگ بود، دارائیش از مال دنیا فقط یک موتور و همیشه خدا هم دست‏هاشی روغنی بود و تعمیرش می‏کرد، سوار موتور می‏شد و می‏رفت قبض‏های حقوقی یتیمان را توزیع می‏نمود.


طلبه شهید ابراهیم نصراللهی


در مدرسه ذوالفقار اصفهان طلبگی را شروع کرد. بعد هم آموزش در پادگان غدیر و عزیمت به دیار عاشقان، شغلش شده بود آرپی‏جی زن و تانک‏ها را شکار می‏کرد. همسرم می‏گفت: تنها هشت ماه از ازدواجمان سپری شده بود، روزی برای نماز صبح برخاستم او را ندیدم. سراغش را گرفتم فهمیدم راهی جبهه شده است. بعد هم با گلواژه نامه‏اش از من حلالیت طلبید.


طلبه شهید مجتبی شاه‏نظیر


مجتبی در عملیات کربلایی4، ماموریت خطرناکی را در تخریب پذیرفت و غواص خط شکن تیم ویژه عملیاتی شد. او با پشت سر گذاشتن ماه‏ها آموزش غواصی در اروند و کارون آماده شد تا با شنا از اروند عبور کرده و بر خصم زبون بتازد. این شهید عزیز حدود دوازده سال پیکرش در خاک گرم جنوب ماند تا سال 77 تشیع و به خاک سپرده شد./978/ت302/ی

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
زینب
Iran (Islamic Republic of)
۲۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۲:۴۲
من عاشق شهید جلال افشار شدم ومی خواهم از ایشان چیز های زیادی یاد بگیرم انشالله
1
0