۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۱
کد خبر: ۲۳۷۵۸۲

ماهنامه سنجاقک در ایستگاه صد و هفدهم

خبرگزاری رسا ـ صد و هفدهمین شماره ماهنامه سنجاقک از سوی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم منتشر و روانه بازار شد.
ماهنامه سنجاقک

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 117 ماهنامه فرهنگی آموزشی خردسالان ایران با عنوان سنجاقک به مدیر مسؤولی سعید روستا آزاد از سوی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم ویژه آذرماه 1393 منتشر شد.

 

در این شماره می‌خوانیم: «چهل»، «خنده گم شده»، «ممنونم ـ سر به هوا»، «می‌خواهم با خدا حرف بزنم»، «خورشید»، «شیر و شتر»، «محل زندگی»، «نُه(9)»، «مار و جوجه‌گنجشک‌ها»، «آی خنده، خنده، خنده»، «جدول»، «بازی و نقاشی»، «بَقَر»، «زبان انگلیسی»، «آش شلغم»، «شال سبز» و «ببین و بگو».

 

سنجاقک ماهنامه‌ای است که برای خردسالان تهیه شده است. این مجله برای جنبه‌های آموزشی، سرگرمی، افزایش مهارت‌های علمی، کسب اطلاعات و تقویت قدرت تجسم و تخیل خردسالان مفید باشد.

 

در بخشی از این ماهنامه ذیل موضوع می‌خواهم با خدا حرف بزنم مطالبی نقل شده که برخی از آن به این شرح است: «وقتی باران می‌بارد، من و تو خوشحال می‌شویم. صدای دام دام باران، خیلی دوست‌داشتنی است. قطره‌های باران با خدا حرف می زنند و می‌گویند: ای خدای مهربان ما! تو چقدر خوبی. ما از این‌که به دستور تو به دیدن گل‌ها و سبزه‌ها می‌رویم خوش‌حالیم! ما از این‌که آدم‌ها را شاد می‌کنیم، از تو سپاس‌گزاریم.

 

فکر می‌کنید موجودات دیگر، با خدا حرف نمی‌زنند؟ چرا آن‌ها هم حرف می‌زنند؛ درخت‌ها گنجشک‌ها، ماهی‌ها، گلها و زنبورها... رنبورها برای درست‌کردن عسل، همیشه با خدا حرف‌ می‌زنند و از او کمک می‌خواهند. گنجشک‌ها به خاطر آب و دانه همیشه از خدا تشکر می‌کنند. ما آدم‌ها هم با خدا حرف می‌زنیم؛ گاهی دعا می‌خوانیم، گاهی او را شکر می‌کنیم و گاهی هم قرآن می‌خوانیم. پیامبر عزیزمان می‌فرمایند: هر کس می‌خواهد با خدا حرف بزند، قرآن بخواند».

 

مار و جوجه گنجشک‌ها عنوان موضوع دیگری از این ماهنامه است که ذیل آن آمده است: پدر می‌گوید: امام رضا علیه‌السلام دوستی داشت که اسمش سلیمان بود. یک روز امام رضا علیه‌السلام با دوستش در باغ نشسته بودند و با هم صحبت می کردند. یک دفعه گنجشکی آمد و جلوی پای امام رضا علیه‌السلام بر زمین نشست. گنجشک هر لحظه بال‌هایش را بر هم می‌زد و مرتب جیک جیک می‌کرد. انگار از چیزی ترسیده بود!

 

امام رضا علیه‌السلام از دوستش پرسید: می‌دانی گنجشک چه می‌گوید؟ سلیمان گفت: نمی‌دانم. امام رضا علیه‌السلام گفت: گنجشک می‌گوید ماری می‌خواهد جوجه‌هایش را بخورد(او از ما کمک می‌خواهد، برخیز به حیاط برو و کمکش کن).

 

دوست امام رضا علیه السلام برخاست و به حیاط رفت. نگاهش به ماری افتاد که از دیوار بالا می‌رفت؛ کم مانده بود به لانه برسد. فریاد جوجه گنجشک‌ها برخاسته بود. سلیمان با چوبی که در دست داشت به طرف مار رفت. مار سرش را به طرف سلیمان چرخاند و چند بار فش فش کرد. بعد هم خودش را به زمین انداخت و فرار کرد. با خودم می‌گویم: اگر امام رضا علیه‌السلام نبود، چه بلایی سر جوجه‌گنجشک‌ها می‌آمد؟ به پدرم می‌گویم: دوست دارم قصه دیگری از امام رضا علیه‌السلام برایم تعریف کنی...

 

شماره 117 ماهنامه فرهنگی آموزشی خردسالان ایران با عنوان سنجاقک به مدیر مسؤولی سعید روستاآزاد از سوی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم ویژه آذرماه 1393 در 36 صفحه به قیمت 1500 تومان منتشر شده است./907/ن602/ق

ارسال نظرات