نماز؛ زیارت نامه خدا

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، محور بحث در سیر عملی مبحث سلوک الهی بود. روشن شد که هدف خلقت انسان، نه خالق بودن الله، این است که او بنده باشد، عبادت کند. و روشن شد که بندگی جدای از زندگی نیست، که مرزی باشد بین زیستن و خدا را عبادت کردن؛ بلکه تمام شئون حیات ما باید عبادی باشد طبق رهنمود ذات أقدس إله، که فرمود: اِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ العالَمین. و روشن شد که هدف مخلوق عبادت هست؛ یعنی بندگی، در همه امور زندگی او تجلّی کند، این عبادت را وجود مبارک پیغمبر (ص) تبیین کرده است که عابد باید به مقام « احسان » برسد. از آن حضرت سئوال کردند: عبادت مُحسنانه چیست، فرمود: اَنْ تَعبُدَ اللهَ کَاَنَّکَ تَراهْ فَاِنْ لَمْ تَکُ تَراهْ فَاِنَّهُ یَراک(2). یکی از دو فایده باید بر عبادت مترتّب باشد، یعنی یکی از دو اثر باید در بندگی و زندگی جلوه کند. اگر بندگی در صدر و ساقه زندگی ظهور دارد و اگر بندگی باید با یکی از این دو برکت همراه باشد؛ پس زندگی حتماً باید با یکی از این دو امر همراه باشد، که البته این مانِعَهُ الخُلُوّ است و جمع را شاید.
از برکات عبادت:عدم توجه به غیر خدا و رسیدن به مقام مراقبت
اوّلین برکت آن است که اَنْ تَعبُدَ اللهْ کَاَنَّکَ تَراه، گویا معبود را میبینی. انسان وقتی الله را با آن جمال و جلالش ببیند، به غیر خدا توجه نخواهد کرد: مَنْ ذَا الَّذِی ذاقَ حَلاوَهِ مَحَبَّتِکَ فَابْتَغَی مِنکَ بَدَلاً(3). از او جمیلتر، از او با جلالتر، از او شکوهمندتر، از او عظیم و کبیرتر فرض ندارد؛ چه اینکه مثل او هم فرض ندارد! اگر کسی او را مشاهده کرد،هرگز به غیر او نمینگرد، این اوّلین اثر: اَنْ تَعبُدَاللهْ کَاَنَّکَ تَراه و اگر انسان به این مقام شهود بار نیافت، به آن مرحله نازلتر بار مییابد که: فَاِنْ لَمْ تَکُ تَراهْ فَاِنَّهُ یَراک. می فهمد که الله او را میبیند، به مقام (مراقبت) می رسد.
ثمره مراقبت:حیای در محضر الهی و اتّصاف به اوصاف او
اگر به مقام مراقبت رسید، آن آیه نورانی سوره علق برای او جلوه میکند؛ خدای سبحان قبل از اینکه بشر را به دوزخ و با دوزخ بهراساند، اِنذار کند؛ آن را به حیا دعوت کرد، فرمود: اَلَمْ یَعلَمْ بِاَنَّ اللهَ یَری(4). انسان نمیداند که در محضر خداست و خدا او را میبیند؟! اگر به این مقام رسید، یعنی اهل مراقبت شد؛ آن سخن که خُوفاً مِنَ النّار یا شُوقاً اِلَیالجَنَّه عبادت بکند، در این فضاها اصلاً مطرح نیست! فضا، فضایی است که یا شهود است، یا مراقبت. اگر مراقب بود، سعی میکند که اوصاف معبود را در خود پیاده کند.
از وجود مبارک امیر مؤمنان(ع) پرسیدند: در اقامه که میگوئیم قَدْ قامَتِ الصَّلاه، این یعنی چه؟ فرمود: یعنی حانَ وَقتُ الزّیارَه . نماز، زیارت خداست؛ این قرائت و رکوع و سجود و اذکار نماز، زیارت نامه الهی است. طبق بیان نورانی حضرت امیر موحّدان، قَدْ قامَتِ الصَّلاه یعنی حانَ وَقتُالزّیارِه؛ هم اکنون وقت زیارت الله فرا رسیده است. گرچه او همیشه، به هر سمتی بنگریم اَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُالله(6)؛ ولی انسان گاهی موفق است که او را ببیند، گاهی در حجاب است. نماز بهترین فرصت است برای مشاهده خدا،و اگر او را مشاهده نکرد، لا أقل به این مقام می رسد که او انسان را ببیند؛ که در نوبت قبل اشاره شد یا (شهود) یا (مراقبت).
هوی وهوس در مقابل حق
اگر مراقب بود، میکوشد اوصاف معبود خود را یکی پس از دیگری پیدا کند. وقتی اوصاف او را پیدا کرد، از محضر خدا بودن به مظهر خدا بودن میرسد. قهراً نه به میل خود عمل میکند، نه به میل دیگری! هوی در برابر حق است، غیر حق هر چه بود هوی است و پایان هوی هم همانند آغاز آن بطلان محض است، چیزی نیست.
انسان هوامدار همانطوری که در دنیا نابینا است، در آخرت هم محجوب است. اگر کسی اینجا نه اهل مشاهده بود که خدا را ببیند، نه اهل مراقبت بود که اوضاع خود را ببیند؛ چنین انسانی نابینا است و قیامت که ظرف ظهور حقیقت است، این حقیقت ظهور میکند و اینچنین انسانی نابینا محشور میشود. و اگر بگوید چرا مرا نابینا محشور کردی: رَبِّ لِمَ حَشَرتَنِی اَعمَی(7)، پاسخ داده میشود که: تو نابینا بودی؛ آیات الهی ما آمد، تو ندیدی. اگر کسی خدا را نبیند، یک؛ و نبیند که خدا او را میبیند، دو؛ این در حقیقت نابیناست. چنین انسانی همانطوری که در دنیا از شهود حق محروم بود، یک؛ از علم به اینکه حق او را میبیند، دو؛ محروم بود، نه دید و نه خود را در معرض دید مشاهده کرد؛ چنین کسی: اِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یُومَئِذٍ لِمَحجُوبُون . با اینکه ذات أقدس إله درآن روز با کمال نورانیّت تجلّی دارد، این شخص الله را در آن روز نمیبیند.
تحقق سلوک الهی، مشروط به فهم آمیختگی بندگی با زندگی
پس بنابراین ما برای اینکه سلوک الهیمان صبغه عملی پیدا کند، باید آن معرفت قبلی را داشته باشیم که بندگی عین زندگی است؛ یعنی هیچ برنامهای در زندگی ما نیست، مگر اینکه آمیخته با شأنی از شئون دینی است؛ و این کارها در راستای رهنمود الهی است و چون برابر رهنمود خدائی که ما را به عبادت خود دعوت کرد،پس ما هر کاری که انجام میدهیم، قهراً با توحید الهی باید همراه باشد. ممکن نیست کاری را ما اینجا انجام بدهیم که آغاز و انجام و وسط، ظاهر و باطن، یَمین و یَسار، اَمام و خَلف، فوق و مادون؛ اینها مشهود الهی نباشد. اگر این شد، انسان میتواند به مقامی برسد که رفته رفته ازمحضر الهی بودن به مظهر الهی بودن تبدیل بشود؛ که این وصف فرشتگان است.
از امیر مؤمنان علی بنأبیطالب(ع) سئوال کردند: چرا نسبت به ذات أقدس إله اینقدر مهر میورزی، عابدانه رفتار میکنی و خدا را دوست داری؟ فرمود: خدا دین بهترین موجودها را برای من انتخاب کرد؛ دین فرشتهها را، دین انبیاء را، دین مُرسلین را. راهی که برای آنها مشخص کرد، برای من هم مشخص کرد. طرح این مسئله باعث میشود که انسان از محضر خدا بودن به مظهر خدا بودن منتقل میشود./998/د101/ب6
منبع: کیهان. بیانات حضرت آیتالله جوادیآملی (مدظلّه) در برنامه تلویزیونی «سلوک الهی (2)، قم ؛خرداد 1393»