۰۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۵
کد خبر: ۲۴۲۲۱۷
نقد و نظری بر جشنواره مردمی فیلم عمار

عرصه‌ای برای شکوفایی ظرفیت‌های هنری انقلاب اسلامی

خبرگزاری رسا - هدف گذاری جشنواره عمار از ابتدا روی مردم بود. هم در موضوع و سوژه و دغدغه‌های فیلم‌سازی و هم درباره مخاطب. قطعا مهم‌ترین علت موفقیت عمار همین موضوع بوده است؛ عمار بی‌پرده می‌گوید که فضای رسانه‌ای ما دچار آپارتاید شده و ملت را به شهروند درجه یک و دو تقسیم کرده است!
جشنواره فيلم عمار

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا جشنواره مردمی فیلم عمار که امسال پنجمین دوره‌اش را شاهد بودیم عرصه‌ای نو برای دیده شدن بخشی از ظرفیتهای مردمی این سرزمین است که تاکنون به هر دلیل، خودآگاه یا ناخودآگاه، از نظرها دور مانده و این جشنواره زمینه‌ای برای رونمایی از این ظرفیت‌ها بوده است.

 

در نوشتار ذیل که به قلم یکی از جوانان فعال در عرصه فرهنگ و قلم که دستی هم بر آتش جشنواره عمار داشته است نگاشته شده، نگاهی داریم به تجربیات، سیر تطور و همچنین ظرفیتهای بعضا مغفول مانده‌ای که جشنواره عمار سبب شکوفایی و بالندگی آن شده است.

 مدتی قبل در جلسه‌ای که با حضور تعدادی از فعالین فرهنگی و خصوصاً افرادی که دغدغه ثبت تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی دارند تشکیل شده بود، حضور یافتم و به سهم خود روند فعالیت و تجربیاتی که در این عرصه اندوخته بودم را ارائه دادم. حاصل آن جلسه علاوه بر آشنایی با دوستانی بسیار خوب و هم‌فکر، آغاز روندی برای نیل به اهدافی بود که سال‌ها در ذهن داشتم.

 

از جمله آن که در روند تاریخ نگاری مبارزات انقلاب و دفاع مقدسِ مردم روستایی به نام «ورین» ، که بیش از سه سال مشغول آن بوده‌ام، به موارد بسیار مهم و درخوری برخورده بودم که ارزش بسیار داشته و علاوه بر ظرفیت تامل و تعمق پژوهشی، سوژه‌های خوبی برای کار رسانه‌ای به نظر می‌رسیدند. از این رو همواره در پی محملی بودم تا علاوه بر ارائه تجربیات و یافته‌های خرد و کلان، این سوژه‌های موردی را نیز معرفی کنم، شاید مقبول اهل دیار سینما و سناریو و مستند افتد و تبدیل به محصولی دیدنی شود.

 

 

و از جمله این موارد خانمی روستایی سخت کوشی بود که در هشت سال دفاع مقدس، بدون چشمداشت، هزاران نان برای رزمندگان جبهه‌ها پخته بود. در هر صورت جمع مذکور - که از قضاء غالبا جزء دست اندرکاران جشنواره عمار بودند- از سوژه‌هایی که ارائه شد بیش از آنچه که در نظرم بود استقبال کردند و کمی بعدتر پیگیر تولید فوری مستندی از همین سوژه شدند و مقدمات کار به سرعت فراهم و چند روز بعد تصویربرداری و پس از مدت کوتاهی نیز تدوین آن انجام و نهایتاً مستند «ننه سکینه» با سرعتی باورنکردنی به جشنواره پنجم عمار رسید.

 

از بازتاب فوق العاده‌ای که این مستند (و البته بیشتر سوژه آن) در پنجمین جشنواره مردمی فیلم عمار و رسانه‌ها داشتند که بگذریم، می‌ماند برداشت‌ها و دیدگاه‌هایم در مورد این اتفاقِ موسوم به جشنواره مردمی فیلم عمار.

 

جشنواره‌ای که در دوره‌های ابتدایی‌اش کمتر کسی از برگزاری‌اش مطلع می‌گشت ولی امروز با ابتکارات غیر مرسومش در فضای رسانه و سینما و هنر و با ویژگی‌های متمایزش سری بین سرها بلند کرده. طوری که دیگر نمی‌شود چیزی از آن نگفت! بنا شد که همین تمایزات را بنگارم. تمایزاتی که عمار به رخ دیگران کشید و به واسطه آن‌ها خود را در فضای فرهنگی و سینمایی کشور اثبات کرد.

 

سوژه مردمی، مخاطب مردمی، سینمای مردمی

 

هدف گذاری جشنواره عمار از ابتدا روی مردم بود. هم در موضوع و سوژه و دغدغه‌های فیلم و مستندسازی و هم درباره مخاطب. قطعا مهم‌ترین علت موفقیت عمار همین موضوع بوده است؛ و اساسا هنری که به مشکل واقعی مردم می‌پردازد و نگاه نقادانه و اصلاح‌گرانه دارد، هنر مد نظر جشنواره عمار بوده است.

 

 

عمار بی‌پرده می‌گوید که فضای رسانه‌ای ما دچار آپارتاید شده و ملت را به شهروند درجه یک و دو تقسیم کرده است؛ و تحدی می‌کند به مخالفانش که یک مثال پیدا کنند در سی و چند سال بعد از انقلاب که یک فیلم «الف ویژه» رسانه ملی که در بهترین ساعات پخش می‌شود و بیشترین بودجه‌ها و حمایت‌ها را داشته و بهترین بازیگران در آن بازی کرده‌اند سوژه‌اش، دغدغه‌اش و اجرایش مربوط به مردم مثلاً سیستان و بلوچستان یا یک منطقه مرزی محروم باشد!

 

اگر این‌ها شهروند درجه دو نیستند کدام یک از کارگردانان و بازیگرانی که از جشنواره فجر مرتب جایزه گرفته‌اند و عزیز مردم شده‌اند این مردم را هم شناخته‌اند و به آن‌ها پرداخته‌اند؟ عمار با این نقد، سراغ این طیف دیده نشده رفت و اتفاقا بر خلاف تصور اولیه، تنها به داستان غم و درد و محرومیت این‌ها نپرداخت بلکه از دل همین مردم، قهرمانان بی‌نام و نشان را بیرون آورد و نشان داد و گفت این‌ها هم مردم و جامعه ما هستند. اساساً عمار با نقد بی‌عدالتی رسانه‌ای به میدان آمد و منتظر نماند ببیند آیا این نقد را کسی بر خواهد تافت یا نه، و خودش قیام کرد.

 

محتوا محوری

 

جشنواره عمار به محتوا بیش از بقیه عناصر از قبیل فرم و ساختار و... اهمیت می‌دهد. برخلاف برخی جشنواره‌ها که ممکن است در آن فیلم‌هایی که داستان ندارند و صرفاً به خاطر فرم خوب جایزه می‌گیرند، عمار محتوا محور است. بعضی از فیلم‌ها به قول ما طلبه‌ها بعد از اتمامش اگر بپرسی «ثم ماذا؟» هیچ پاسخی نخواهی یافت! اما عماری‌ها معمولا فیلم می‌سازند که حرف‌های نگفته را برسانند نه آنکه فیلم ساخته باشند. سینمای عمار سینمای تفریح و سرگرمی آخر هفته نیست، بلکه سینمایی است با حرف‌ها و دغدغه‌هایی به وسعت زندگی مردم.

 


 

البته این موضوع دلیل بی‌کیفیتی محصولات عمار نیست. بسیاری از کارهای امسال جشنواره عمار واقعاً قوی بود و موجب تحسین اهل فن و حائز استانداردهای این عرصه بود. گستره سوژه‌های عمار گویای دغدغه‌مندی و محتوا محوری اوست. برخی از موضوعات کلی‌ای که در عمار به آن‌ها پرداخته شده عبارتند از: مساله جمعیت، اقتصاد اسلامی، مبارزه با فقر، فتنه 88 یا به قول عماری‌ها شورش اشرافیت بر جمهوریت، بی‌عدالتی رسانه‌ای، استکبار ستیزی، زندگی روستایی، تاریخ معاصر ایران، تحجر، فرار مغزها، انرژی هسته‌ای، تولید ملی، موضوع فلسطین، بیداری اسلامی، جنگ نرم و...

 

سوژه‌ها همین کنارند

 

عمار نشان داد که می‌توان در همین اطراف خودمان سوژه‌های نابی پیدا کرد که ارزش نمایش به تمام انسان‌ها را دارد. اشکال ندارد اگر ما در یک شهر یا روستای دور هستیم که شاید اهالی پایتخت اسمش را هم نمی‌دانند. برای گفتن از یک واقعیت لازم نیست آن واقعیت حتما «مساله‌ای» در یک «جای مهم» باشد. عمار می‌گوید نگاهی نو باید! دستی بر چشمانمان بکشیم، سپس آن‌ها را بازگشائیم و آن گاه است که بسیار خواهیم دید آنچه پیش از این نمی‌دیدیم، حال وقت آن است که چشم دوربین بر آن بگشائیم تا همگان ببینند و بدانند!

 

کوچک‌ها هم می‌توانند

 

عمار نشان داد که سینما و مستند حیاط خلوت اختصاصی هیچ مدعی‌ای نیست و کوچک‌ترها هم می‌توانند بیایند در این وادی (و البته نه آنچنان که نیامده توهم استادی بزنند و خود را فارغ از هر آدابی بدانند) . عمار به مسئولان نشان داد که ظرفیت‌ها و استعدادهای بسیاری هست که شما هیچ‌گاه نمی‌بینیدشان و عرصه بدانها نمی‌دهید و ناچاراً باید محمل‌هایی این چنین راه انداخت تا کوچک‌ها هم بیایند و نشان دهند که می‌توانند، گاهی بهتر از مدعیان.

 

 

اکران همه جا میسر است

 

عمار همه جا را سینما کرد. مسجد، مدرسه، منزل، هیئت، خانه شهدا، دانشگاه و... بنده و دوستانم، سال گذشته در ایام نوروز انیمیشن‌های جشنواره عمار را برای کودکان و نوجوانان روستایی اکران کردیم و با استقبال فوق‌العاده خوب و ماندگار ایشان مواجه شد. انیمیشن‌هایی که هم حرفه‌ای و زیبا بود، هم انقلابی و سرشار از مفاهیم مثبتی چون نشاط و امید و مقاومت و مبارزه و... و از همه مهم‌تر اینکه ابزار مناسب، موثر و جذابی در دست یک طلبه و یک مبلغ بود.

 

معطل امکانات نمانیم

 

شعار عمار همیشه این بوده که برای گفتن حقایق و مستند سازی سوژه‌هایی که شاید دیگر فردا خبری ازشان نباشد روا نیست که بنشینیم به امید امکاناتی که هیچ وقت شاید نیابیم. اگر امکانات عالی در دسترس نیست با همان چیزی که هست دست به کار شویم ولو اینکه یک دوربین هندی کم باشد. اتفاقا از این رویکرد عمار استقبال خوبی شد و بهانه‌ای شد برای «قدم اول» خیلی‌ها که بعدتر حرفه‌ای شدند و البته غالبا حرفه‌ای‌ها، مشکل امکاناتشان حل شده است و می‌شود!

 

 

می‌شود بهانه‌ دورهمی‌ها، فیلم سینمایی باشد

 

عمار جا انداخت که بهانه دورهم جمع شدن یک جمع در شهر یا روستا یا مسجد یا یک محله می‌تواند فیلم‌های سینمایی یا مستند باشد. بچه بسیجی‌ها و بچه انقلابی‌ها می‌توانند غیر از هیئت و جلسات توجیهی! و... بهانه‌های خوب دیگری هم برای دور هم گرد آمدن داشته باشند؛ و قطعاً برکات خوبی در این جلسات نهفته است.

 

می‌شود نقد کرد

 

عمار نشان داد می‌توان نقد کرد و راهکار هم داد، می‌شود نقد کرد ولی همه چیز را سیاه نکرد، می‌شود نقد کرد ولی راهکار این نباشد که باید از این کشور رفت! می‌شود انقلابی بود و نقد کرد، می‌شود نقد کرد ولی نه نقدی که هدفش جشنواره‌های خارجی است.

 

شبکه و تشکیلات توزیع عمار

 

عمار نشان داد اگر مردم به سینما نمی‌آیند می‌شود فیلم را از سینما بیرون برد و نشانشان داد. عمار نگفت مردم بیائید؛ بلکه خودش دست به کار شد و رفت همانجا که مردم هستند. عمار ساختار و فکری که همه چیز را منحصر به داخل سینما و گیشه و فروش کرده به هم ریخت و فیلم را از سال بیرون برد، چرا که هدف عماری‌ها فروش و پول نبود. البته این کار شبکه و تشکیلات می‌خواهد و عمار آن را راه انداخت. شاید تا به حال برای جشنواره‌ای سینمایی، کمتر تشکیلات مردمی و سراسری راه افتاده باشد.

 

عمار؛ حلقه وصل جبهه فرهنگی سینمای انقلاب

 

ویژگی مهم و متمایز دیگر عمار آن است که صرفا جایی نیست که در آن مسابقه برگزار می‌شود، یا جایی که در آن فیلم می‌بینند. عمار یک محمل است برای هنرمندان انقلابی، یک جریان است برای هنر انقلابی و مردمی، یک کارگاه است برای رشد و آموزش، یک حلقه است برای وصل کردن عوامل متعددی که از جمعشان کارهای خوب بیرون می‌آید.

 

 

حساب کردن روی مردم نه دولت

 

عمار با بیست فیلم شروع کرد؛ و اکنون در دوره پنجم چند هزار اثر رسیده دارد! در این روند بیش از همه رشد عمار مرهون مردم بود، و مرهون ایده‌ عمار که روی مردم حساب کرد. نفوذ عمار نه با پول بود و نه با رسانه‌های تلویزیونی و مکتوب. جالب اینکه در دوره اخیر در شب‌های مختلف برنامه تقریبا اکثر افرادی که در عرصه فرهنگ و هنر دارای مسئولیت هستند به خودشان زحمت سر زدن به جشنواره ندادند و البته عماری‌ها می‌دانند که شروع افول برنامه‌شان روزی خواهد بود که به این نگاه‌ها دل ببندند.  

 

من هم می‌توانم

 

عمار فقط یک جشنواره نبوده است. عمار محملی برای شکل دادن به انگیزه‌ها، رشد دادن مبتدیان، شکوفایی استعدادها و تربیت و آموزش بوده است. عمار حتی به روستایی‌ها هم می‌گوید تو می‌توانی مستند خوب بسازی، طلبه‌ها هم همین طور، شهرستانی‌ها را هم تشویق می‌کند و زمینه رشد و آموزش آن‌ها را فراهم می‌کند. عمار اساساً بیشتر یک محمل رشد بوده است تا جشنواره. جشنواره بیشتر یک ویترین برای نمایش روند این حرکت و خروجی‌های آن است؛ و عمار از نظام قشربندی مرسوم در فضای سینمایی کشور تبعیت نکرده، نه در موضوع و سوژه، نه در مورد تولید کننده و نه در مورد مخاطب. به قول حافظ شیراز: هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو / گیر و دار و حاجب و دربان درین درگاه نیست

 

 

عمار و نقدِ «ندیدن» ها

 

یک ویژگی متمایز عمار توجهش است به روستا. روستا سرشار از زیبایی‌هاست و سرشار از امید و سرزندگی و تلاش و همت و اراده و پاکی. در روستا همه چیز واقعی‌تر است، خنده‌اش، گریه‌اش، حتی لباسش، حتی طعم غذایش، لذتش، و زندگی‌اش و همه چیزش؛ و این همان است که در شهر کم است و همان است که هر اهل شهری آنش آرزوست! پس چرا روستا را کمتر دیده‌ایم و نشان داده‌ایم؟

 

عمار این «ندیدن» را نقد کرد، اما نقد عملی؛ یعنی به آن پرداخت. عمار منتقد «دیدن» ی است که خودش را در جغرافیا محصور کرده، اگر رسانه آمده است که «دیدن» را شکل بدهد و بگوید «چه» را و «چگونه» ببینیم پس می‌توان بعد از سی و چند سال از انقلاب رسانه را نقد کرد که چرا «مساله» را در پایتخت منحصر کرده است، آیا نمی‌شد جور دیگر و جاهای دیگر را هم دید؟

 

جریانی به وسعت 365 روز

 

یک فصل ممیزه مهم دیگر عمار آن است که محدود به ایام ده روزه‌ی جشنواره نیست. ما در روستای خودمان انیمیشن‌های دوره سوم عمار را در ایام نوروز برای نوجوانان نمایش دادیم، برخی هر هفته یک نوبت نمایش فیلم دارند، برخی در ایام دهه فجر و برخی در ایام دیگر. هنر بزرگ عمار آن است که سینما را از یک تفریح آخر هفته دو ساعته یا جشنواره‌ای ده روزه در سینماهای تهران، تبدیل به جریانی کرده در تمام طول سال.

 

جشنواره‌ای برای هم افزایی‌ها

 

در عمار کسی رقیب دیگری نیست. همه آمده‌اند برای هم افزایی تا انقلاب بیشتر پالایش شود و رشد کند. هر کس دغدغه خودش را دارد اما همه دغدغه‌ها با هم می‌شود دغدغه مردم و کشور و انقلاب. از این جهت عماری‌ها دست به دست همند، کمک همند، مشوق همند، به هم دیگر انگیزه می‌دهند، در ساخت و اکران و جذب مخاطب.


 

اما چند نکته پایانی با عماری‌ها

 

به تعبیر بزرگواری، این جشنواره باید از اول انقلاب شروع می‌شد و ما در این موضوع سستی کردیم و البته تبعاتش هم دامنگیرمان شد. اما حال که این اتفاق افتاده عماری‌ها نباید کار را خراب کنند! عمار بایستی مرتب خود را آسیب‌شناسی کند، بایستی مرتب خود را از دید همین «مردم» اش محک بزند و از آفت‌ها پالایش شود و اگر چنین باشد قطعاً در سال‌های آتی، قله‌ها را فتح خواهد کرد.

 

عمار نباید مغرور باشد، نباید مکرر در مکرر خود را با فجر مقایسه کند و به فجر فخر بفروشد! می‌تواند نقد کند و گله کند، اما توقف در این موضوع خطاست، که البته تابحال توقف نداشته است. عمار باید راه خودش را برود و رشد کند. انتقاد اشکال ندارد ولی آنگاه که نگاه سلبی بر نگاه ایجابی غلبه پیدا کند، رشد و پیشرفت متوقف خواهد شد.

 

عمار نباید نماینده یک حزب یا جریان خاص شود. عمار باید خود را در طبقات مختلف بسط دهد و دایره خودی‌هایش را محدود نکند. مردم عمار نباید تنها بخشی از مردم باشد. «مردم» فصل ممیزه عمار است و ممکن است که عمار مغرور و خودشیفته شود و چشم‌هایش را ببندد و توهم کند که یک جریان محدود مردم‌اند! این را صریح می‌گویم تا تلنگری بر عمار باشد. چون عماری‌ها را دوست دارم باید صریح بگویم تا عمار مردمی به معنای اعم بماند. به امید آنکه بماند...

 

محمد بهرامی

 

/830/701/م

ارسال نظرات