بررسی پرونده پادشاه جدید عربستان در حمایت از تروریسم

به گزارش خبرگزاری رسا، پایگاه خبری_ تحلیلی "میدل ایست آی" در گزارشی با اشاره به تاریخچه اقدامات سلمان بن عبدالعزیز پیش از انتصاب در سمت پادشاهی آل سعود، نوشت : هنگامی که سلمان بن عبدالعزیز در در اواخر ماه گذشته به تاج و تخت آل سعود دست یافت ، رهبران غربی برای ادای احترام و تبریک به وی از یکدیگر سبقت می گرفتند . تا آنجا که باراک اوباما حتی سفر خود به هند را به تعویق انداخت تا بتواند به سلمان اداء احترام کند .

وی ( سلمان بن عبدالعزیز ) از سال 2011 و تحت پادشاهی ملک عبدالله فقید، وزیر دفاع و معاون نخست وزیر بوده است . اخرین ملاقات تبریک و تهنیت به پادشاه سعودی ها  با پرنس چارلز بوده که هفته گذشته نیز خطاب به سلمان بن عبدالعزیز درباره تعداد زیادی از جوانان انگلیسی که جذب گروه های افراط گر تروریست در منطقه می شوند ، اعلام خطر کرده بود .

مقامات آمریکایی از هر حزب و گروهی اعلام کرده اند که اطمینان و اعتماد کامل به همراهی پادشاه جدید ال سعود با اهداف ، منافع و برنامه های غرب در منطقه دارند . جیمز اسمیت ، سفیر آمریکا در عربستان در سال های 2009 تا 2013 در این باره می گوید : ما ملک سلمان را بخوبی می شناسیم .... هیچ انفصالی در روابط آمریکا و عربستان دیده نمی شود .

 افسانه ای بنام  مبارزه آل سعود با تروریسم

طی هفته های اخیر تغییر و تحولات در کابینه دولت عربستان در صدر اخبار مطبوعات و رسانه های دنیا قرار داشت .  از جمله این تغییرات برکناری بندر بن سلطان از سمت ریاست بر شورای امنیت ملی کشور می باشد ؛ بندر تا پیش از برکناری از استراتژی تامین مالی و تسلیحاتی تروریست های منطقه استفاده می کرد .  بی بی سی در گزارشی کورکورانه این اقدامات سلمان بن عبدالعزیز را در راستای اعطای اعتبارات برای مبارزه جدی با تروریسم معرفی می کند .

به نظر می رسد رسانه ها با سراسیمگی فوق العاده‌ای که در تقدیر و ستایش از ملک سلمان بن عبدالعزیز و دیگر مقامات جدید تعیین شده در خاندان سعودی از خود نشان داده اند ، سوابق سیاه و البته نگران کننده این پادشاه جدید را نادیده گرفته اند.  هفته گذشته یک مورد کوچک از سابقه ملک سلمان در همکاری با تروریسم در اعترافات  " زکریا موسوی " عضو عملیاتی القاعده نشان داده شد .

موسوی در بخشی از اعترافات خود با اشاره به نقش حمایتی آل سعود از القاعده اظهار داشته است :  در دهه 1990 ، جمعی از اعضای خاندان سلطنتی عربستان از جمله شاهزادگان ترکی الفیصل و بندر بن سلطان مسئول تامین بودجه مالی القاعده را بر عهده گرفته بودند . همچنین در دیداری که با سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهد داشتم نامه اسامه بن لادن را به آنان تحویل دادم .

سوابق سلمان بن عبدالعزیز در حمایت از تروریسم به همین مساله محدود نمی شود . مدارکی وجود دارد که نشان می دهد وی در دهه 1980 نیز از شبه نظامیان به اصطلاح اسلامگرا برای مبارزه در افغانستان علیه شوروری و در راستای منافع امپریالیسمی آمریکا حمایت و پیشتیبانی همه جانبه میکرده است .

 از بوسنی تا نیویورک

به گفته بروس ریدل ، مقام سابق سیا سلمان بر مجموعه کمک های مالی و تسلیحاتی برای شبه نظامیان افغان در دهه 1980 نظارت داشته است  . در نخستین سال های جنگ،  زمانی که انگلیس و آمریکا حمایت های پنهانی از شورش های ضدشوروی در افغانستان را انجام می دادند، تنها بودجه اساسی برای شبه نظامیان همین کمک های مالی سلمان بن عبدالعزیز بود . تخصیص 25 میلیون دلار در تنها یک ماه به شورشیان افغان برای مبارزه با شوروی یکی از این موارد می باشد .  

در دوران جنگ سرد نیز حمایت های مالی سلمان برای بوسنی وجود داشت تا علیه صربستان مبارزه کند. در سال 1992 ، وی از سوی ملک فهد بعنوان سرکمیسیون عالی عربستان برای کمک به بوسنی تعیین شد . اماحمله نیروهای ناتو به دفتر سارایو در زمان کوتاهی پس از حملات 11 سپتامبر ، تعداد زیادی از اسناد و مدارک مربوط به تروریست ها را در دسترس عموم قرار داد .

تعدادی از این اسناد نشان دهنده تصاویر و جزئیات نقشه ساختمان های دولتی در واشنگتن ، عکس هایی از قبل و بعد از حملات به ساختمان های تجارت جهانی و نیز یادداشتی دست نویس از ملاقات با "اسامه بن لادن" است . حدود 41 میلیون دلار از سرمایه های ملی بوسنی نیز ناپدید شد . با این حال در تمام این مدت ، سازمان های اطلاعاتی آمریکا از حمایت های عربستان از شبه نظامیان وابسته به القاعده آگاهی کامل داشت و واکنشی نسبت به آن نشان نداد .

ما "ملک سلمان " را بخوبی می شناسیم

تا سال 1994 ، آژانس امنیت ملی آمریکا ( NSA ) مکالمات تلفنی خاندان سلطنتی آل سعود را شنود می کرد  .  یکی از مقامات این آژانس با اشاره به گزارش "سیمور هرش" ، خبرنگار و کارشناس برجسته غربی، در اظهاراتی بیان می کند که چگونه دولت سعودی از طریق سلمان بن عبدالعزیز به بسیاری از گروه های تروریستی کمک مالی ارسال میکرده است.

نیویورکر به نقل از این مامور سابق NSA تائید می کند که اعضای ارشد خاندان سلطنتی آل سعود چگونه محدودیت های مالی گسترده ای علیه گروه هایی که قصد براندازی خاندان حاکم در ریاض را داشتند  ، اعمال می‌کرده است . در 1996 ، جامعه اطلاعاتی آمریکا با انتشار اسنادی افشا می کند که پول سعودی ها از اسامه بن لادن در مقام رهبر ارشد القاعده و دیگر گروه های تروریستی افراط گرا در افغانستان ، لبنان ، یمن ،  آسیای مرکزی و سراسر منطقه خلیج فارس حمایت کرده است .

همچنین در همان زمان  گزارش مبسوطی از سوی سیا منتشر شد که نشان می‌داد از کمک های مالی سازمان های مردمی برای تامین مالی و تسلیحاتی تروریست ها استفاده می شده است . در بخشی از این گزارش اینگونه آمده است : ما همچنان به جمع آوری شواهدی که نشان می دهد اعضای رده بالای آژانس های نظارتی یا سازمان هایی در عربستان ، کویت و پاکستان  مانند "کمیسیون عالی سعودی " ( به رهبری ملک سلمان) در فعالیت هایی غیرقانونی از جمله حمایت از تروریست ها دخیل هستند ، ادامه می دهیم .

در ماه مه سال بعد ، اداره اطلاعات نظامی وزارت دفاع فرانسه گزارشی را منتشر کرد که نشان می‌دهد "کمیسیون عالی عربستان " تحت پوشش کمک های بشردوستانه در حال ترویج وهابیت و افراط گرایی دینی در بوسنی است . نتیجه موفقیت آمیز این طرح ایجاد گروهک های به اصطلاح بنیادگرای اسلامی ( افراط گرایان وهابی _ تکفیری ) است که مکان استقرار اصلی آنها اروپا بوده و پوشش برای اعضای سازمان اسامه بن لادن خواهد بود .

 همپیالگی آمریکا با آل سعود

دیوید واینبرگ ، نویسنده و کارشناس سیاسی در نشریه معتبر "فارن پالسی " می نویسد : مدارک مستدلی وجود دارد که حاکی از حمایت آل سعود از تروریست های تکفیری _ بعثی است . وی به نقش تسهیل کننده واشنگتن در کمک رسانه های ریاض به گروه های تروریستی نیز اشاره کرده است . پنتاگون نه تنها از این حمایت های مالی عربستان از تروریستها آگاهی داشت بلکه در دوران جنگ سرد نیز از اقدام ال سعود پشتیابی نیز میکرد تا از این طریق به اهداف کوته بینانه خوددست یابد .

طی سال های 1994 تا 2000 ، ایالات متحده از طالبان که به تازگی افغانستان را به کنترل خود درآورده بودند ، حمایت های مخفیانه می کرد . مانند همیشه ، آل سعود در خط مقدم اجرای این استراتژی آمریکایی در منطقه قرار داشت .

 میلیون‌ها دلار سرمایه از سوی سیا به عربستان داده شد تا از طریق کمک ها و آموزش های نظامی به تروریستها در پاکستان شرایط برای تحقق اهدافی مانند احداث خط لوله انرژی در سراسر افغانستان برای انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی به هند ، پاکستان و دیگر بازارها و دور زدن ایران و روسیه فراهم گردد . این استراتژی با مخالفت های طالبان با احداث خط لوله در افغانستان به خط پایان خود رسید ./1321/د102/ک