۲۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۸
کد خبر: ۲۵۴۷۱۸

بیانیه لوزان؛ تبریک یا تسلیت؟

خبرگزاری رسا ـ این که رئیس جمهور آمریکا و ایران و وزرای خارجه دو کشور، بلافاصله، پیروزمندانه از یک بیانیه سخن‌ گفتند و موافقان و مخالفان، سنجیده و نسنجیده به راه افتادند و مسئولان دو طرف را تشویق و توبیخ کردند، همه در یک ماجرای پروپاگاندا می‌گنجد که می‌خواهد از هیچ، چیزی بتراشد.
قرائت متن بيانيه پاياني نشست لوزان
با انتشار بیانیه مطبوعاتی لوزان، سیلی از تبریک‌ها و تسلیت‌ها جاری شد بی‌آن که دقت شود ما در چه مرحله‌ای از توافق هستیم و مفهوم بیانیه مطبوعاتی چیست. این شد که در بحث‌های محفلی و رسانه‌ای و سخنان تحلیل‌گران، گمانه‌زنی‌های پراکنده و متناقضی رایج گردید که نشانه خوبی نداشت.
 
به نظر می‌رسید یک جریان پروپاگاندا پشت این ماجرا است که می‌خواهد از یک بیانیه مطبوعاتی به اهداف مشخصی برسد که می‌شود گفت در این نقشه موفق هم شد و البته قرائنی هم برای اثبات آن، وجود دارد.
 
در یک سوی ماجرا، شاهد تبریک‌ها و شادمانی‌هایی بودیم که بسیار تعجب انگیز می‌نمود، بدین دلیل که تبریک گفتن برای بیانیه مطبوعاتی که در آن قید شده هیچ الزام و تعهدی با خود ندارد، چرا باعث خرسندی افرادی از مسئولان نظام شده است. همین تبریک‌ها و پیام‌ها، باعث شد اطمینان کاذبی نسبت به موضوع، ایجاد شود چرا که افکار عمومی، از مسئولان و ائمه جمعه و جماعت و وزیران و وکیلان، انتظار دارند سخنی از روی غفلت به زبان نیاورند.
 
در سوی دیگر ماجرا اما شاهد انتقادها و تسلیت‌های کذایی بودیم؛ تو گویی همه چیز با یک متن مطبوعاتی، به تاراج رفته و راه بازگشتی نمانده است! برخی مدعی دو مرحله‌ای شدن توافق و برخی مخالف اصل مذاکره و برخی محتوای بیانیه را معادل ترکمان‌چای دانستند.
 
جالب‌تر این که عده‌ای در این سو، تیم مذاکره کننده را تا حد خائن و وطن فروش و جاسوس اجنبی پایین کشیدند و عده‌ای در آن سو، منتقدان را مخالف رهبری و هم‌سو با اسرائیل، معرفی کردند! چون ریز مذاکرات و جملات آن را هماهنگ با نظر رهبری و انتقاد صهیونیست‌ها را نشانی هم‌سویی با منتقدان دولت جمهوری اسلامی ارزیابی کردند!
 
در این میان، یک پیشینه رسانه‌ای هم وجود داشت. از روز آغاز مذاکرات در دولت جدید، عزم دولت‌مردان بر این بوده که محتوای مذاکرات را محرمانه نگه‌ دارند حتی از نظر نمایندگان مجلس! برای همین بود که در اخبار رسانه ملی با این که ساعت‌ها خبر و گزارش مستقیم، با اعزام خبرنگار، تولید می‌شد همه متن‌ها به دو جمله ختم می‌شد که مذاکرات به صورت جدی ادامه دارد و هنوز از محتوای مذاکرات چیزی منتشر نشده است! یعنی صدا و سیما، یک سال است این دو جمله را با عبارت‌های گوناگون، پخش کرده است!
 
مسئولان وزارت خارجه و رسانه‌ها، این گونه در اذهان، القا کرده بودند که باید در این دور اخیر مذاکرات، به نتیجه رسید وگرنه مذاکرات شکست خورده است. آمریکایی‌ها پیام می‌فرستادند که همه گزینه‌ها روی میز است و ایران باید تصمیم‌های سختی بگیرد و ایران هم پیام می‌فرستاد که به اندازه کافی نرمش نشان داده و اکنون نوبت طرف غربی است که انعطاف به خرج دهد.
 
قرائنی در دست هست که نشان می‌دهد پس از چند روز مذاکره فشرده در دور آخر، توافقی حاصل نشده و برخی وزرای خارجه، محل مذاکرات را ترک کردند. خروج وزیر خارجه روسیه و چین، مفهوم بیشتری داشت و بدین معنا بود که یا دیگر نیازی به حضور نیست و ادامه کار فایده ندارد یا حضور بیش از این، مضر هم هست. از طرفی وزیر خارجه کشورمان هم هشدار می‌داد که طرف غربی باید از این فرصت، استفاده کند.
 
با پایان عملی مذاکرات، توافقی صورت نگرفت که نهایی یا اولیه باشد. تنها راه‌حل‌هایی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و اعلام شد مسائلی باقی مانده که هنوز حل نشده و طرفین، رسیدن به توافق را پنجاه، پنجاه، ارزیابی می‌کردند و آن را به تصمیم سیاسی طرف مقابل، نسبت می‌دادند.
 
اکنون اگر تیم مذاکره کننده، پس از 9 روز مذاکره شبانه روزی، دست خالی به کشور باز می‌گشت، چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا می‌شد منتقدین و مخالفین را اقناع و اسکات کرد؟ آیا می‌شد نظریه مذاکره با کدخدا را باز هم موفق جلوه داد؟ دستاورد طرف غربی هم بیش از این نمی‌شد. چرا که در صورت اعلام شکست مذاکرات باید توجیه مناسبی برای آن مطرح می‌شد وانگهی ایران به شرایط پیش از ژنو باز می‌گشت و همه رفت و آمدها بی‌ثمر می‌شد.
 
عطش رسانه‌ای هم مزید بر علت شد تا به جای اعلام موفقیت یا شکست مذاکرات، یک بیانیه مطبوعاتی ارایه شود که پاسخی به پرسش‌های بی‌شمار افکار عمومی جهانی باشد و از سوی دیگر وضعیت فعلی را به همین صورت، حفظ کند. یعنی ایران به وضعیت پیش از توافق ژنو بازنگردد و راه هم برای مذاکرات آینده بسته نشود.
 
این‌جاست که وزیر خارجه ایران و طرف غربی، در کسوت یک خبرنگار، ظاهر شده و گزارشی از مسائل مطرح شده و راه‌حل‌های مورد بحث، ارایه دادند. این بیانیه مطبوعاتی، نه گزارش یک توافق است و نه گزارش یک شکست! این بیانیه تنها عنوان می‌کند که درباره چه مسائلی صحبت شده و راه‌حل‌ها کدام است. یعنی مسائلی که باید نشست و در باره کلیات و جزئیات آن در آینده بحث کرد!
 
این که رئیس جمهور آمریکا و ایران و وزرای خارجه دو کشور، بلافاصله، پیروزمندانه از یک بیانیه سخن‌ گفتند و موافقان و مخالفان، سنجیده و نسنجیده به راه افتادند و مسئولان دو طرف را تشویق و توبیخ کردند، همه در یک ماجرای پروپاگاندا می‌گنجد که می‌خواهد از هیچ، چیزی بتراشد! چه این که برای همه طرف‌ها مهم است یک خروجی برای این همه مذاکره بتراشد و دست خالی به کشور باز نگردد!
 
به نظر می‌رسد توقع از رهبری معظم انقلاب برای اعلام موضع و ایراد سخنان حکیمانه ایشان، پیش از آن که تکلیف موافقان و مخالفان و نیروهای خودی و غیر خودی و دوستان و دشمنان را روشن کند، خنثی کردن همین پروپاگاندای مذکور بود.
 
سخنان معظم‌له، چنان روشن و صریح و شفاف بود که رسانه‌های جهان را مورد تأثیر قرار داد و همه بافته‌ها و ساخته‌ها را فرو ریخت تا جایی که غربیان و آمریکاییان را به فکر فرو برد که نکند سخنان پرطمطراق مسئولان غربی در تفسیر این بیانیه، یک نمایش سیاسی و تبلیغاتی بوده است چون می‌دانند رهبر انقلاب، نیازی به لاپوشانی و کتمان حقیقت ندارد.
 
اکنون که آسیاب دشمن از کار ایستاده و آب‌ریزان داخلی و خارجی فرصت یافته‌اند نگاه دقیق‌تر و عمیق‌تری به ماجرا داشته باشند، نیکو است به طور خلاصه، نظری به اصل ماجرای مذاکرات، توافقات و تعهدات بپردازیم.
 
1.       اصل مذاکره با غرب، پیشنهاد دولت قبلی و جدید بوده است و رهبر انقلاب، با آن مخالفت نکرده‌اند اما نسبت به ثمردهی آن بدبین هستند.
 
2.       مقام معظم رهبری در عین حال، ضمن حمایت کامل از پیشنهاد دولت و اظهار اعتماد و اطمینان به تیم مذاکره کننده، خطوط قرمز نظام برای مذاکرات را اعلام فرموده‌اند.
 
3.       رئیس دولت یک حقوق‌دان و باسابقه در مذاکرات هسته‌ای است که هم خوب است و هم بد. خوب است چون ظرفیت و مهارت بالایی دارد و می‌تواند برای یک خدمت تاریخی به ملت ایران از آن مهارت استفاده کند. گرچه نعوذ بالله همین مهارت می‌تواند در جهت عکس هم بکار گرفته شود که البته در شرایط فعلی، امری بسیار بعید به نظر می‌رسد چون چنین شخصیتی هرگز دوست ندارد نام خود را در تاریخ بلند ایران زمین، تاریک کند.
 
4.       وزیر خارجه کشورمان نیز جدا از مهارت‌ها و دانش‌ها و تجربه‌های مفیدی که دارد، مدت‌ها ساکن آمریکا بوده و به خوبی بر اوضاع و مسائل غرب، اشراف دارد که این هم خوب است و هم بد! خوب است چون می‌تواند از این ظرفیت برای احقاق حقوق ملت، استفاده کند و بد است اگر نعوذ بالله تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گرفته باشد که باز هم با توجه به اصالت خانوادگی و سابقه خدمت وی، این گزینه دور از ذهن خواهد بود.
 
5.       در دوران افتضاحات پس از دوم خرداد، ما به تعلیق روی آوردیم و چیزی به دست نیاوردیم چنان‌چه در دوران پیش از آن، بدون تصویب مجلس، تعهدات و پیمان‌های هسته‌ای را بر کشور تحمیل کردیم بی آن‌که چیزی از غرب، دریافت کنیم. در دوره پیشین هم پیشرفت‌های خوب هسته‌ای داشتیم اما قطعنامه‌ها و تحریم‌های ظالمانه بیشتری را به جان خریدیم.
 
6.       غرب با این که می‌داند ما در پی بمب هسته‌ای نیستیم، ادعا می‌کند فعالیت‌های هسته‌ای ایران، مسیری برای دستیابی به بمب هسته‌ای است و برای این ادعا، دلایل مضحکی دارد گرچه توانسته، قرائنی فنی برای اقناع دیگر قدرت‌ها و دستمایه‌ای برای تبلیغات منفی علیه کشورمان دست و پا کند و بخشی از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای را دوگانه معرفی کند.
 
7.       آمریکا می‌داند گزینه نظامی برای حذف امکانات هسته‌ای ایران، گزینه نهایی است که آن هم تبعات نامشخصی خواهد داشت و معلوم نیست واکنش ایران چه خواهد بود و از آن مهم‌تر این‌که با بمباران سایت‌های هسته‌ای، دانش بومی هسته‌ای از میان نمی‌رود و قابل بازگشت است پس بهتر است کاری کرد که ایران به صورت داوطلبانه به خواسته‌های غربی، تن دهد تا هزینه نظامی و پیامدهای آن را متحمل نشود.
 
8.       بنابر گفته‌های مسئولان فنی کشورمان، ما به 190 هزار سو غنی‌سازی نیازمندیم که با توجه به اشکال فنی و قدیمی بودن فن‌آوری دستگاه‌های موجود، لاجرم باید نسل نوین این دستگاه‌ها را به کار بگیریم. دستگاه‌هایی که کسی آن را به ما نمی‌فروشد و باید خودمان تولید کنیم. بر اساس همان آمارها که جناب آقای دکتر صالحی هم در سیما اعلام کردند هر دستگاه جدید 24 سو در یک دوره کاری تولید می‌کند که با توجه به امکانات زیر ساختی، ما به 8 هزار دستگاه جدید نیازمندیم. بدیهی است اگر بخواهیم زمان تولید را به نصف کاهش بدهیم باید 16 هزار دستگاه داشته باشیم. اظهار نظر در این باره را به اهل فن وامی‌گذاریم و به نکته بعدی می‌پردازیم.
 
9.       ما به گفته مسئولان فنی در حال گذار از دستگاه‌های قدیمی به دستگاه‌های جدید هستیم که بتوانیم با نصب آن‌ها نیاز داخلی و صلح آمیز هسته‌ای را پاسخ بدهیم و محتاج دیگران نباشیم که سر بزنگاه‌ها کشور را از سوخت هسته‌ای محروم کنند چنان چه پیش از آن دیده‌ایم. هم چنین چرخه تولید انرژی هسته‌ای و غنی سازی در کشورمان به همت دانشمندان فرهیخته و مجاهدمان، کامل شده گرچه در برخی قسمت‌ها مانند آب سنگین اراک، فن آوری‌های به روزتری را نیز در دست تحقیق داریم اما هنوز همین مرحله موجود نیز به پایان نرسیده و در شرف اتمام است. پس روشن می‌شود ما از نظر فنی در حال ارتقا از یک نردبان هستیم و در همین حین، طرف غربی علاقه پیدا کرده مذاکرات را به نتیجه برساند آن هم با ایجاد محدودیت‌هایی که در ژنو پذیرفته‌ایم.
 
10.   در راه‌حل‌های گزارش شده در بیانیه لوزان، شاهد اکتفای ایران به دستگاه‌های نسل اول، آن‌هم به صورت محدودتر از توافق ژنو هستیم و قرار است در مقابل، تحریم‌ها لغو شوند که سخن از لغو تحریم‌ها و امکان آن را به مقاله دیگری وا می‌گذاریم. همچنین برچیدن هسته اصلی تأسیسات اراک و جایگزینی تأسیسات پیش‌رفته‌تر که سال‌ها طول خواهد کشید و دوره اعتماد سازی هم در حالت خوش‌بینانه آن ده ساله خواهد بود!
 
11.   اگر فرض کنیم طرف غربی، این بار صادقانه پای کار آمده و تحریم‌ها را هم همان‌گونه که ما می‌خواهیم لغو کند، ما چه به دست آورده‌ایم و چه از دست داده‌ایم. دست‌آورد ما بر فرض خوش‌بینانه لغو بخشی از تحریم‌هایی است که از ابتدای پیروزی انقلاب، آن را به جان خریده‌ایم و تضمینی هم برای عدم صدور تحریم‌ها و قطعنامه‌های جدید به بهانه‌های جدید وجود ندارد. دست‌برد غربی‌ها و صهیونیست‌ها هم این است که تا سالیان سال مطمئن خواهند شد ایران از بکار گیری توان پیشرفته هسته‌ای به صورت داوطلبانه محروم خواهد شد حتی اگر دانشمندان در کتاب‌خانه‌ها و آزمایشگاه‌ها به آرزوهای بزرگی دست‌یابند که به مثابه نقاشی‌های خیالی، باقی خواهند ماند.
 
12.   در باره شیطنت‌های غربیان در تنظیم و اجرای توافق‌ نهایی و مشکلاتی که برای صنعت هسته‌ای کشور به وجود خواهند آورد و بهانه‌جویی‌ها و بازدیدهای جاسوسانه‌ای که به شهادت دانشمندان کشورمان خواهد انجامید و نمایش‌های تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی، سخن بسیار است و تجربه موجود و عبرت کافی!
 
در پایان نباید فراموش کرد که نرمش قهرمانانه ایران در توافق ژنو، برای ایجاد زمینه گفتگو، این فرصت را به غرب داده است که یک بار عاقلانه تصمیم بگیرد و از حمایت رهبری، درایت ریاست جمهوری و مهارت وزیر امور خارجه، بهره برده و خصومت‌های ناجوان‌مردانه خود را جبران کند. به راستی اگر این چند کشور زورگو امروز نخواهند دست از ادعاهای دروغ و تحریم‌های ظالمانه بردارند تا یک قرن آینده کسی خواهد توانست سخنی از مذاکره به زبان بیاورد؟ البته شیطان رجیم بیکار ننشسته و اعمال آنان را برای‌شان زینت می‌دهد و خودشان فریب تبلیغات‌شان را می‌خورند. آنان شاید گمان می‌برند در آینده سیاست ایران، دگرگون خواهد شد اما باید بدانند پرچم عزت انقلاب اسلامی از سال 42 برافراشته شده و پس از پیروزی در 57 نه تنها در ایران که در چشم‌انداز مستضعفان جهان، در اهتزاز است و کسی نخواهد توانست به آرمان‌های اسلامی و ملی کشور پشت کند. اگر خیال خام غربیان این است بگذار این آرزو را به گور ببرند که ایرانی زانو بزند! زهی خیال باطل!
 
اکنون چه چیز را باید تبریک بگوییم و چه چیز را تسلیت؟!
 
 حامد عبداللهی

/903/ی701/ج

ارسال نظرات