تأملی در باب آسیبها و علل ریزش طلاب در حوزههای علمیه
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، با پیشرفت علوم همواره و همه روزه دریایی از اطلاعات به داخل کشور روانه میشود، در گذشته بیشتر مخازن اطلاعاتی کشور توسط حوزههای علمیه تقویت میشدند اما اکنون دیگر این وضعیت به صورت بنیادین و اساسی تغییر کرده است، حال در چنین برههای از تاریخ که از یک طرف باید مردم دنیا با اسلام آشنا شوند و از طرف دیگر منابع ورودی و مخازن اطلاعاتی متعدد شدهاند؛ آیا زیبنده است جامعه روحانیت و علمای دینی از مردم کنارهگیری کرده و وضعیت آنها را در برابر این علوم معلوم نکنند؟ روشن است که پاسخ این سؤال منفی است اما برای کنش مناسب در این جریان میبایست ابتدا نواقص و کاستیهای موجود در این حوزه برطرف شده تا آنگاه از دیگران بخواهیم که جا پای روحانیت گذاشته و در پی این قشر روان شوند.
روشن است که دنیای امروز، آن دنیا و جامعه مورد نظر خداوند و اسلام نیست بلکه انسان با طغیانها و حیلهگریهای خود چنین دنیای پوچی را ساخته و در این شرایط اگر قرار است دنیا و مدینه مورد نظر اسلام و خداوند ساخته شود لازم است روحانیت «لبیک اللهم لبیک» را عملی کند.
از جمله وظایفی که روحانیت بر عهده دارد ویرایش دنیا و مجری حکومت خداوند بودن است، حال که وظیفه خود را را به عنوان عضوی از جامعه روحانیت شناختیم لازم است بدانیم بار کج هرگز به مقصد نمیرسد. اگر قرار است نظامی بر مردم حکومت کند که در آن حرف خدا حکومت میکند پس باید کارگذار این حکومت نیز به طریق اولی حکومت حرف خدا را پذیرا باشد. شاید این حرف تا زمانی که خود خدا نخواهد محقق نشود، آری برای آن که بتوانیم دنیا را خدایی کنیم لازم است ماهم خدایی شویم، پس تا وقتی که درسمان خدایی نیست، اخلاقمان خدایی نیست و رفتارمان خدایی نیست هرگز این هدف به طور کامل محقق نمیشود. در راه دستیابی به این هدف؛ یعنی تربیت طلاب و روحانیان دینی برای ساختن جامعهای دینی و الهی، مشکلات و موانع زیادی وجود دارد که یکی از آنها موضوع ریزش طلاب حوزههای علمیه است که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
انواع ریزش طلاب
به طور کلی دو نوع ریزش طلبگی وجود دارد؛
1- ریزش داخلی: این نوع ریزشها غالبا در خود پیکره حوزه اتفاق افتاده و در طول حوزه قرار دارند نه عرض آن و از ریزشهایی به شمار میروند که بیشترین عوامل و روابط آن در میان سازمان حوزه است، ریزشهای داخلی طلاب میتواند بر ریزش خارجی غلبه داشته باشد همچنان که یک تنه درخت اگر از داخل پوسیده شود بیشک شکستن آن از بیرون کاری ساده است.
به عنوان مثال اگر طلبهای تنها برای کسب نمره درس بخواند هیچ فرقی با یک دانشآموز دبیرستانی یا دانشجوی دانشگاهی ندارد چرا که فقط شب امتحانی درس میخواند و سود دیگری ندارد و در حالی که این طلبه باید در آینده مقابل دشمن با خشاب پر مقابل دشمن ایستادگی کند، با این کار سلاح خود را در مقابل دشمن خالی کرده و در نتیجه نفوذ دشمن قویتر از پیش خواهد بود، بر این اساس تحصیل سطحی و نمرهگرایی محض در حوزههای علمیه یک نوع ریزش نسبت به آینده بوده و بسیار نیز خطرناک است.
مثالی دیگر؛ بعضی از روحانیانی که در ادارات مشغول به کار شده و به کلی با روحانیت خداحافظی میکنند نیز از این دستهاند، این دسته از افراد، حوزه علمیه را پلی برای رسیدن به خواستههای خود میدانند؟ موضوعی که هر چند منطقی نیست اما متأسفانه رواج هم دارد.
2- ریزش خارجی:جدا شدن از پیکر حوزه، جدایی از اصل، گاهی اوقات قرار گرفتن در عرض حوزه، تقابل با حوزه، دوقطبی شدن در مقابل یکدیگر(حوزه و شخص) و... از جمله نمودهای ریزش خارجی طلاب محسوب می شوند.
اشخاصی که در این بخش قرار دارند دو دستهاند؛ دسته نخست شامل افرادی میشود که با جدایی از حوزه دیگر کاری به دین، مملکت، حوزه، خدا، پیغمبر و... ندارند بلکه همه را مقصر میدانند و دسته دیگر افرادی هستند که با جدایی از حوزه سعی در بر طرف کردن سوءتفاهمها دارند به گونهای که با عقل سلیم به قضیه نگاه میکنند.
نقش جایگاه اجتماعی طلاب در ریزشهای حوزه علمیه:
بررسی مشکلات خانوادگی طلاب یکی از راهکارهای مواجهه با موضوع ریزش طلاب در مدارس علمیه است، این مشکلها به تناسب جایگاه اجتماعی خانواده طلاب متفاوت است به عنوان مثال طلبهای در شهری کوچک با دیگری که در پایتخت یا شهری بزرگ زندگی میکند در نوع برخوردها و رفتارها متفاوت است، به بیان دیگر لازم است آماری از ریزش طلاب در سطوح و جایگاههای مختلف نسبت به قبل از طلبگی و بعد از طلبگی داشته باشیم تا بتوانیم هنجارها و روزنههای کارشکنی در مسیر رشد طلاب را شناسایی و درمان کنیم.
الگوگیری:
برای این که بخواهیم یک فرع داشته باشیم ابتدا باید یک اصل در اختیار ما باشد، طلاب علوم دینی چون بذر پیچکهایی هستند که درون باغ کاشته میشوند پیچکها در نقاط مختلف رشد میکنند تا این که نوبت به توسل و الگوگیری میرسد در این مرحله باید جلوی پیچکها شاخص بلند و مقاومی نصب کرد تا از آن بالا روند و شکوفههای خود را نمایان کنند. در حوزه نیز باید چنین حالتی حاکم باشد، به این بیان که تا طلبه بخواهد کمی قد راست کند باید یک شاخص به عنوان الگو به وی معرفی شود والا طلاب همچون علفهای هرز درون باغچه بر روی هم انباشته شده و هیچ سودی نخواهند داشت و اگر خدای ناکرده طلبهای به بندی انحرافی برسد و آن را دنبال کند چه باید کرد؟آیا این یک نوع ریزش در آینده نیست و نباید برای آن چاره ای اندیشید؟.
مدگرایی:
با توجه به این که بیشتر طلاب جوان از مقطع دبیرستان و راهنمایی وارد حوزه میشوند میتوان گفت این افراد قبل از آنکه طلبه شوند، شخص غیرطلبهای در دنیای خارج از حوزه با انواع مسائل و متعلقات بوده اند، حال سؤال اینجاست آیا این افراد باید همرنگ حوزه شوند؟ یا با هر رنگی وارد حوزه شده و حوزه را همرنگ خود کنند؟
مدگرایی همواره یکی از بحثهای مطرح در میان کارشناسان اجتماعی بوده و این که مدگرایی تا چه اندازه میتواند در هدفها، ارزشها، فرهنگها، شخصیتهای افراد و ... تأثیر بگذارد مبحث طولانی بوده که در این مقال نمی گنجد، اما در مجموع باید گفت اگر تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل از مدگرایی مثبت باشد چه بسا به نفع اجتماع و فرد خواهد بود و سبب سعادت اخروی نیز میشود که از جمله اثرات مثبت آن می توان به آگاهی کامل از محیط، ثبات شخصیت، هدفمند کردن زندگی و... اشاره داشت، اما اگر این نوع تأثیرپذیری منفی باشد باعث ضررهای سنگینی میشود که جبران آن مشروط به هزینه سنگینی خواهد بود، از جمله اثرات منفی مدگرایی گنگ بودن در اجتماع، از دست دادن عقل فردی و اجتماعی، نمادگرایی منفی و... است.
اکنون باید ابتدا از خود سؤال کنیم آیا مدگرایی در بین طلاب وجود دارد یا خیر؟ پاسخ روشن است؛ مدگرایی وجود دارد اما در این زمینه میبایست مد اسلامی به طلبهها معرفی شود، مدی که برخاسته از باور ایمان و حقیقت الهی باشد.
امام علی(ع)می فرمایند: «....ولا تکونوا کجفاة الجاهلیة لا فی الدین یتفقهون ولا عن الله یعقلون کقیض بیض فی اداح یکون کسرها و زرا و یخرج حضانها شرا؛ چون ستم پیشگان جاهلیت نباشید که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه میکردند، همانند تخم افعی در لانه پرندگان نباشید که شکستن آن گناه و نگاه داشتن آن شر و زیانبار است.»
با تأمل در سخن امیر مؤمنان(ع) به خوبی متوجه میشویم که چرا نباید تخم مدگرایی را شکست و یا آن را نادیده گرفت، اگر این تخم در آینده شکسته شود بیشک اژدهای درنده از آن بیرون میآید و نابود کردن این اژدها لازمه پرداخت غرامت سنگینی است.
تجملگرایی:
وقتی طلبه تجملگرا میشود حوزه با شهریه کم خود نمیتواند جوابگوی نیازهای او باشد، در پارهای مواقع برخی از طلبهها که از فضای روستا آمدهاند و آشنایی لازم را با محیط شهری ندارند، اگر دچار تجملگرایی شوند ناخودآگاه دچار کجروی فکری نیز شده و از اینکه در چه جایگاه اجتماعی قرار دارند غافل میشوند.
وقتی طلبهای با چنین حالتی روبهرو می شود به ناچار باید برای تأمین نیازهای اقتصادی روزافزون خود به فکر چاره باشد، لذا اولین و یا نزدیکترین راهحلها نظیر قرض گرفتن از دوستان یا فشار آوردن بر خانواده را در پیش میگیرد، بعد کمکم نوبت به نماز استیجاری میرسد و پس از آن نیز شیطان راهحل نهایی که بیرون رفتن از حوزه است را به وی پیشنهاد میکند.
این نکته را نباید فراموش کرد که اگر برای چنین اشخاصی مسائل به خوبی تبیین شود، دیگر کار به اینجا کشیده نمیشود و این همان تبیین جایگاه اجتماعی است.
سبک زندگی طلبگی:
سبک زندگی یکی از بحثهای داغی است که امروز میان پژوهشگران حوزوی و غیرحوزوی مکررا مطرح میشود، اما آنچه اینجا حائز اهمیت است سبک زندگی طلبگی است، در دنیای امروزی هر چه به جلو می رویم نیازهای ما نیز بیشتر شده و در عوض رافع این نیازها کمتر به چشم می خورد، مثلا آیا همین روحانیت تا امروز توانسته جوابگوی جامعه اسلامی باشد؟ چه از نظر کیفی و چه از حیث کمی؟ و کمی بالاتر و کلانتر؛ آیا ما به عنوان طلاب و جامعه روحانیت توانستهایم نیاز امروز دنیا و جامعه جهان را برآورده سازیم؟
از جمله نیازهایی که امروزه به شدت در حوزههای علمیه احساس میشود همین روش زندگی کردن است، درست است که با مطالعه زندگی علماء و بزرگان حداقل میتوان گوشهای از این نیاز را برطرف کرد اما سؤال اینجاست که مگر همه بحثهای مطرح در این سطح فقط در زندگینامهها یا داستانها وجود دارد؟ که حتی اگر هم وجود دارد به صورت پراکنده یا نامعلوم بوده و کم و بیش اینجا و آنجا به چشم می خورد.
با برنامهریزیهای آموزشی که امروزه توسط مسؤولین در مدارس علمیه انجام شده به جرأت میتوان گفت کمتر طلبهای پیدا میشود که بتواند حداقل یک صفحه در روز تاریخ را به صورت ویژه مطالعه کند، هرچند که برنامهریزیهای آموزشی مفید باشد اما باز هم نمی تواند خلاء چنین موضوع مهمی را پر کند.
نیازی که امروز طلاب متأهل و مجرد با آن روبهرو هستند، روش زندگی کردن است، اگر کسی بتواند در این زمینه گامی بردارد خدمت بزرگی انجام داده است، امروز مباحث جدیدی دامنگیر طلاب و حوزههای علمیه شده است، مواردی از قبیل خرج زندگی یا پز زندگی؟ متأسفانه باید پذیرفت که با به وجود آمدن تنوعها و فصلهای جدید در زندگی کردن آن هم از نوع غلط، ما هم در این دام گرفتار شدهایم و نمیدانیم که آیا «به هر قیمتی شده زندگی کنیم یا اینکه زندگی کنیم تا قیمت بگیریم».
واقعا در این زمینه در مدارس علمیه ما جای یک کتاب کامل و مشروح خالی است، اگر چه کتاب هایی نظیر آداب الطلاب، احادیث الطلاب و... توانستهاند در این بخش برخی از خواستههای طلاب را برآورده سازند اما این نیاز همچنان باقی است.
فارغالتحصیلی زودهنگام:
در این زمینه ذکر همین نکته بس که متأسفانه بعضی از طلاب بدون اینکه شناخت درستی از زمانه داشته باشند، یا این که رسائل یا مکاسبی بخوانند خیلی زود خود را فارغالتحصیل کرده و وارد حوزه امر و نهی میشوند که این کار نتیجهای جز لطمه زدن به نیروی خودی نیست.
دام عاطفی:
گرفتار شدن در دام عاطفی از مهمترین آسیبها و دلایل ریزش خصوصا برای طلاب جدیدالورود است، غالبا طلاب پیش از ورود به مدارس علمیه به دلیل سن کم با چنین مسائلی روبرو نشده اند اما وقتی به اقتضای سن و ارتقای جایگاه اجتماعی وارد این مقولات میشوند، اگر آگاه نباشند بنای انحرافات فکری چیده میشود که این مسأله به چند مرحله تقسیمبندی می شود:
1- سرازیر شدن موجی از عواطف: شخصیت خود را در برابر امواج عظیمی از محبتها و خیالپردازیها میبینند طوری که گمان میکند در حوزه علمیه و حجره همه از خواهر و مادر به وی نزدیکتر بوده و سنگ صبور دردها و دلگویههای او هستند.
2- کنترل امواج: گاهی بعضی از افراد چون موج سواری ماهر و یا نظیر سوارکاری خبره این امواج را رام و کنترل میکنند، اما در پارهای مواقع نیز به دلیل روشن نبودن برخی مباحث و مطالب، این طلبه از امواج مذکور آسیب بدی میبیند به گونهای که برای مدتها دچار کجفکری یا خیالپردازیهای غیرقابل وصف میشود.
3- بیرون آمدن از حالت بیهوشی یا کما: در این حالت نیز شخص طلبه دو بعد دارد: یکی این که بر مشکلات پیروز می شود اما در حالت دیگر وقتی به خود میآید که بنیان وی در حال فرو ریختن بوده و شیطان در آستانه پیروزی است.
بر این اساس اگر طلبه در مواجهه با مسائل عاطفی زیرک باشد میتواند در این زمینه نیز پیروزی را نصیب خود کند والا شیطان با استفاده از ضربه ناامیدی فرد را از میدان حوزه علمیه بیرون خواهد کرد، حال بماند که با بیرون آمدن فرد از حوزه چه عواقب و مسائلی به وجود میآید.
جنگ روانی دشمن علیه طلاب
تقریبا بعد از جریان تحریم تنباکو بود که دشمنان اسلام قدرت روحانیت را شناختند و آن را به عنوان دشمن اصلی خود تلقی کردند، به همین دلیل نیز در عصر حاضر همه روزه مشاهده میکنیم که انواع جنگهای سایبری، روانی و اجتماعی علیه طلاب انجام میشود. این نوع حملات باید حداقل در سطح آموزش هم که شده شناسایی و معرفی شوند تا از به هدف نشستن تیر دشمن جلوگیری شود.
سیر تاریخی:
یکی دیگر از راههای شناسایی عوامل ریزش طلاب، نگاه تاریخی به پرونده عالمان و صالحان صدر اسلام است، نگاه به این که در صدر اسلام چه چیز باعث ریزش و رویش شده است، در این بخش از نوشتار به اختصار سیر زندگی و صعود و سقوط تعدادی از صحابه معروف را مورد بررسی قرار می دهیم.
الف)ریزشها:
1- زبیر: کسی که پیامبر در حق او دعا کرد و جزء شجاعترین مردان بود و در ماجرای سقیفه و شورای شش نفره نیز ولایتمداری خود را اثبات کرد، اما طولی نکشید که تاریخ برگ جدیدی از زندگی زبیر را رو کرد، او به اعتبار این که قبلا از امام علی(ع) دفاع کرده بود، در حکومت وی حمایت و جاهطلبی ویژهای را برای خود توصیف میکرد که البته طولی نکشید امام علی(ع) حقیقت را بر همه آشکار ساخت و حجت را تمام کرد.
نتیجه این شد که زبیر به دلیل جاهطلبی و توقع بیجا از دستگاه خلافت و میدان مردانگی کنار گذاشته شد تا جایی که مقابل امام(ع) ایستاد. بر همین منوال امروز نیز طلاب میبایست خود را از زرق و برق دنیا که چشم صحابه را پر کرده بود، دور کرده و راه بزرگان راستین را در پیش گیرند.
2- طلحه: وقتی خلفا جیب او را از بیتالمال پر میکردند معلوم بود که چه آیندهای در انتظار اوست، زمان چنان سریع سپری شد که دوست و دشمن خود را به راحتی آشکار کردند، طلحه از جمله کسانی بود که دنبال هر بهانهای می گشت تا به ریاست و مقام دست پیدا کند، جنگ جمل از جمله این بهانه ها بود.
حب ریاست و کسب مقام و جایگاه چنان آتشی در جان ما روشن میکند که دیگر نخواهیم توانست فرق حق و ناحق را هم تشخیص دهیم.
3-فضاله بن عبید: از جمله کسانی است که در بیعت تحت الشجره حضور داشت اما بعدها به معاویه پیوست و در شام از طرف معاویه عهده دار قضاوت شد، در نهایت در جنگ صفین در مقابل حضرت علی(ع)شمشیر کشید. به راستی که باید همیشه خود را نسبت به حق هوشیار نگاه داریم تا مبادا با یک لحظه غفلت از راه به در شویم.
ب)رویش ها:
1- عمار یاسر: از جمله کسانی است که برای حفظ ایمان سخت مورد شکنجه قرار گرفت، او که راه حق را شناخته بود توانست تا آخرین لحظه حیات، حق را بر همه آشکار کند، عمار یاسر در جنگ جمل و صفین توانست بسیاری از حقایق را واضح کند و در نهایت در جنگ صفین به درجه رفیع شهادت رسید. سیر زندگی عمار یاسر نشان میدهد که شناخت حق برابر با سعادت دنیوی و اخروی است.
2- مالک اشتر:او اگر چه آنقدر مسن نبود که دوران پیامبر را درک کند و در جمله یاران ایشان قرار گیرد اما بعد آنچنان رویید و به عمق معارف و بصیرت دینی دست یافت که بسیاری از صحابه رسول(ص) را نیز پشت سر نهاد.
دین شناسی، شجاعت، گذشت از دنیا، بصیرت و زمانه شناسی از او عنصری کارآمد برای امیرالمومنین(ع) ساخته بود.
نتیجه آنکهیکی از اقدامات مؤثر در حوزههای علمیه برای جلوگیری از ریزش طلاب و فراهم آوردن شرایط رویش تطابق زمان حال با تاریخ است، اما این مبحث خود نیاز به فصلی طویل و نوشتاری جداگانه دارد تا به طور کارشناسی شده مسائل مهم تاریخی مورد بررسی قرار گیرند.
تفاوت حوزه و دانشگاه:
چه تفاوتهایی میتواند میان دانشگاه و دبیرستان با حوزه وجود داشته باشد؟ اگر این تفاوتها نباشند چه مشکلی به وجود می آید؟ وقتی فردی با همان نگرشی که در دبیرستان داشته وارد حوزه میشود قطعا با مسائلی برخورد میکند که تاکنون از فکر و خیال وی دور بوده است.
بر این اساس میبایست پیش از ورود شخص به حوزه، همه مسائل مربوط به طلبگی برای او روشن شود که مبادا ابهامی در ذهنش باقی بماند، وقتی متقاضی ورود به مدارس علمیه ببیند فرقی میان حوزه و دانشگاه نیست ترجیح میدهد در همان دبیرستان باشد که از نظر او از آزادی بیشتری برخوردار خواهد بود، اما اگر این فرد فرق بین این دو نهاد را متوجه نشود به راحتی همتاش کوتاه شده و ریزش روی میدهد.
ایمان الهی در برابر رسوخ شیطانی:
یکی از راههای بارور کردن ایمان در بین طلاب و امیدوار ساختن آنها به ادامه راه اجرای برنامههای فرهنگی متنوع در این زمینه است، بیتعارف بگوییم در حال حاضر متأسفانه اغلب برنامههای فرهنگی که در حوزهها اجرا میشوند، خالی از تأثیرگذاری هستند چرا که این برنامههای به اصطلاح فرهنگی تقریبا به طور کامل در حال تبدیل شدن به برنامههای آموزشی هستند در حالی که میبایست فرهنگی بودن و فرهنگی برگزار شدن آنها به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گیرد.
اگر غنابخشی به برنامههای فرهنگی در حوزههای علمیه جدی گرفته نشود، شیطان با نفوذ به دل و جان طلاب به راحتی میتواند چادر و خیمه خود را برای آنها برپا کرده و از آنجا یک طلبه را کنترل و هدایت کند لذا باید به برنامههای فرهنگی در مدارس علمیه توجه بیشتری شود.
سخن مطهر:
شهید مطهری میفرماید: «من خود میدانم گروهی این افکار و این آرزوها را بیهوده میدانند، به عقیده آنها سر و سامان دادن به سازمان روحانیت در این عصر و زمان چیزی شبیه زنده کردن مرده و لااقل نجات دادن یک بیمار محکوم به مرگ است.
اما من درست نقطه مقابل فکر میکنم و روحانیت را از لحاظ هسته اصلی زندهترین دستگاهها میدانم، عقیده دارم فقط غل و زنجیرهایی به دست و پای این موجود زنده و فعال بسته شده و باید او را از قیدها و زنجیرها آزاد کرد.
بنابراین نه تنها اصلاح این دستگاه را واجب و لازم میشمارم و عملا آن را مستبعد نمیدانم بلکه کاملا نزدیک و قریبالوقوع میدانم؛ انهم یرونه بعدا و نرئه قریبا».
محسن نامجو
فهرست منابع:
1- قرآن کریم.
2- نهج البلاغه.
3- ریزشها و رویشها، مهدی همازاد، زمستان 90، انتشارات الوان.
4- مدگرایی، سازمان تبلیغات اسلامی، بوستان اندیشه جوان، انتشارات نوای قلم، اول 85.
5- مجموعه آثار شهید مطهری، چاپ پنجم، چاپخانه عروج، انتشارات صدرا، ج24.
/702/9314/م