مذاکره با دشمن در موضوعات غیرهستهای ممنوع است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مذاکره یا عدم مذاکره با دولت امریکا در موضوعات غیرهستهای، از جمله اموری است که در فضای سیاسی کشور مورد بحث و بررسی قرار دارد. در این خصوص دو دیدگاه کلی وجود دارد: 1 ـ مذاکره با امریکا در دیگر موضوعات ممنوع است. 2 ـ مذاکرات هستهای میتواند الگویی برای مذاکره با امریکا در دیگر موضوعات باشد.
دیدگاه اول، دیدگاه نظام و مقام معظم رهبری، جریانهای ارزشی و انقلابی و تمامی کسانی است که بر گفتمان انقلاب اسلامی، حفظ استقلال و عزت ملی تأکید داشته و امریکا را به درستی میشناسند.
دیدگاه دوم، دیدگاه برخی از احزاب و گروههای سیاسی است که غربباور بوده و رابطه با امریکا را به عنوان یک قدرت مؤثر و در جایگاه کدخدایی جهان، برای پیشرفت کشور ضروری ارزیابی میکنند. صاحبان این دیدگاه بر این اعتقاد هستند که مذاکرات هستهای، تابوی مذاکره با امریکا را شکسته و فرصت مناسبی برای حل مسائل فیمابین ایران و ایالات متحده به وجود آورده است. صاحبان این نگاه میگویند مذاکرات هستهای میتواند به عنوان یک مدل و الگو، مورد توجه قرار گیرد و دو کشور در موضوعات اختلافی دیگر از طریق مذاکره به توافق برسند و در نهایت از طریق نظریه و مدل مذاکره ـ توافق، دشمنیها را به دوستی تبدیل نمایند.
حال سؤال این است که آیا میتوان در چنین مسیری حرکت و براساس این نگاه رفتار کرد؟ برای پاسخ به این سؤال، توجه به دلایل صاحبان دیدگاه اول کفایت میکند؛ دلایلی که به آنها استناد شده و مذاکره با امریکا را منع میکند. قبل از مرور بر اهم این دلایل، توجه به ماهیت مذاکره مهم است. در ادبیات سیاسی امروز و عرف بینالمللی، مذاکره برای توافق، در واقع مذاکره برای رسیدن به یک معامله و داد و ستد است.
به عبارت دیگر، کسانی که با یکدیگر بر سر موضوعات و مسائلی اختلاف دارند، از طریق مذاکره و دادن و گرفتن امتیاز، به اختلافات فیمابین پایان میدهند. در این مدل رفتاری هر یک از طرفین میکوشد با گرفتن امتیازات بیشتر، حداکثر منافع را برای خود تأمین نماید. بدیهی است این نوع مذاکرات، در موضوعاتی قابل انجام است که مورد اختلاف، قابلیت مذاکره داشته باشد. موضوع هستهای از نوع موضوعاتی است که از این قابلیت برخوردار بود. امریکا مدعی بود که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است، در مقابل جمهوری اسلامی بر این نکته تأکید داشت که اساساً سلاح هستهای نه تنها در دکترین دفاعی ایران جایگاهی ندارد، بلکه براساس فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی، ساخت و تولید، نگهداری و استفاده از سلاح هستهای حرام شرعی است. در این سالها، امریکاییها با جار و جنجال و تبلیغات گسترده موفق شده بودند عدهای را با خود همراه ساخته و با متهم ساختن کشورمان به تلاش برای دستیابی به بمب اتم، ایران را تحریم نمایند.
بدیهی است که براساس عقل و تدبیر و از طریق مذاکره میتوان این اتهام ناروا را رد نمود. طی 12 سال گذشته جمهوری اسلامی براساس چنین منطقی وارد مذاکرات و سرانجام این مذاکرات طولانی، به برجام منتهی شد. حال آیا با چنین منطقی میتوان بر سر موضوعات دیگر با امریکا وارد مذاکره شد؟ برای پاسخ باید به موارد اختلافی توجه کرد. امریکا در چه موضوعات دیگری با جمهوری اسلامی اختلاف نظر دارد. آیا جنس این موضوعات مثل هستهای، قابلیت مذاکره دارد یا نه؟ مسائل منطقه، تروریسم و حقوق بشر، از جمله موضوعات مهم و اساسی اختلافی میان دو کشور است. آیا میتوان در این موضوعات با امریکا از طریق مذاکره اختلافات را حل کرد و به توافق رسید؟ پاسخ منفی است و دلایل مخالفان مذاکره در موضوعات دیگر، در عدم قابلیت مذاکره در این نوع موضوعات اختلافی میباشد.
به عنوان مثال، از نظر امریکاییها، هر گروه و کشوری که خلاف منافع امریکا حرکت کند، یک گروه یا دولت تروریستی است و باید با آن مقابله کرد. به عبارت دیگر این منافع دولت ایالات متحده و متحدین آن مانند رژیم صهیونیستی است که تروریسم بودن یا نبودن یک گروه و یک دولت را مشخص مینماید. براساس این منطق، حزبالله لبنان، تمامی گروههای مبارز فلسطینی، انصارالله یمن و دولتهایی چون دولت سوریه که از مقاومت حمایت میکنند، در فهرست تروریستها قرار دارند و جمهوری اسلامی نباید از این گروههای تروریستی و دولت سوریه حمایت کند. اما در نقطه مقابل گروهکهایی چون منافقین که تأمین کننده منافع امریکا هستند در فهرست گروههای تروریستی قرار ندارند! آیا تا زمانی که منطق امریکاییها در تعریف تروریسم اینچنین است، میتوان با آنها در موضوع تروریسم مذاکره کرد؟ موضوع حقوق بشر نیز اینگونه است. امریکاییها با حقوق بشر، برخورد ابزاری دارند. براساس چنین برخوردی، امریکاییها بیشترین جنایتهای ضدبشری را در گوشه و کنار جهان انجام میدهند، لکن اسم آن را دفاع از حقوق بشر میگذارند. بنابراین تا زمانی که امریکاییها از حقوق بشر به عنوان یک ابزار تأمین منافع استفاده میکنند، چگونه میتوان با این کشور بر سر مسائل حقوق بشری مذاکره کرد؟
در موضوع منطقه وضعیت کاملاً روشن است. اهداف امریکاییها در منطقه راهبردی غرب آسیا، در نقطه مقابل اهداف راهبردی جمهوری اسلامی قرار دارد. به عبارت دیگر، در منطقه راهبردی غرب آسیا، هیچ نوع نفع مشترک یا تهدید مشترکی میان ایران و امریکا وجود ندارد که براساس آن بتوان مذاکره کرد. توجه به اهداف راهبردی دو کشور در این منطقه مهم تضاد منافع را آشکار میسازد. اهدافی که اهم آن عبارتند است از:
1 ـ امریکا به دنبال سلطه کامل بر منطقه راهبردی غرب آسیا است و از طریق تسلط بر این منطقه راهبردی، میخواهد رهبری خود در جهان را شکل داده و تثبیت نماید. لشکرکشی امریکا به افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم و خلع سلاح،با همین هدف انجام شد اما جمهوری اسلامی به دنبال دفع سلطه امریکا از منطقه است و سلطه امریکا بر منطقه را، با منافع ملی و در رأس آن با امنیت ملی خود و حقوق مسلمانان مغایر میداند.
2 ـ امریکا به دنبال تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و توسعه قدرت و نفوذ اسرائیل غاصب در منطقه است اما جمهوری اسلامی در نقطه مقابل، حامی مردم مظلوم فلسطین بوده و از مقاومت در برابر رژیم کودککش صهیونیستی حمایت و پشتیبانی میکند.
3 ـ امریکا در منطقه، در مقابل جریان بیداری اسلامی قرار دارد و تلاش میکند این جریان را سرکوب یا منحرف سازد، اما جمهوری اسلامی کانون الهامبخش و پشتیبان اصلی جریان بیداری اسلامی است.
4 ـ امریکا در منطقه تمامی گروهها و کشورهای عضو محور مقاومت را دشمن خود دانسته و با آنان مقابله میکند، اما جمهوری اسلامی خود در کانون محور و جبهه مقاومت قرار دارد.
با توجه و تأمل در موارد پیشگفته در موضوع حقوق بشر، تروریسم و مسائل منطقه، به خوبی این نکته آشکار میشود که جنس اختلافات ایران و امریکا در موضوعات اختلافی، اساساً مذاکرهبردار نیست. دلیل این امر نیز به تفاوتهای هویتی بر میگردد. ایران و امریکا دارای دو هویت متفاوت هستند.
امریکا کشوری مستکبر، زورگو و زیادهخواه است و منافع خودش را براساس میزان قدرتش تعریف میکند. جمهوری اسلامی کشوری سلطهستیز، طرفدار عدالت و کرامت انسانها بوده و براساس معیارهای انسانی و اسلامی عمل میکند. این دو هویت، یکی جبهه حق و دیگری جبهه باطل را تشکیل داده است. این دو هویت، یکی جبهه مستکبرین و دیگری جبهه مستضعفین را تشکیل داده است.
بنابراین، زمانی این دو جبهه میتوانند از طریق مذاکره به توافق برسند که یکی تغییر هویت بدهد. حال آیا امریکای گرگصفت و دارای خلقوخوی استکباری تغییر هویت داده که بتوان با آن مذاکره کرد؟ پاسخ روشن است. براساس همین پاسخ روشن مذاکره با امریکا در غیر از موضوع هستهای، ممنوع است./998/د102/س
منبع : روزنامه جوان