پایهریزی حوزه به گونهای شده که تنها فکر و ذکر طلبه درس است/ آیتالله بهجت میگفت: در نجف یک سال درس اخلاق میخواندیم سپس وارد حوزه میشدیم
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، آیتالله محمد ناصری، استاد اخلاق حوزه علمیه در دیدار با اعضای برگزار کننده همایش ملی «فلسفه اخلاق» با بیان اینکه حوزه باید به اخلاق توجه ویژهای داشته باشد گفت: پایهریزی حوزه را به گونهای کردهاند که احتیاجی به اخلاق نیست! مدیر به گونهای شده که برای درس خواندن تأکید دارد و میگویند که کتاب این اندازه است و باید آن را بخوانید.
در ادامه متن کامل سخنان این استاد اخلاق را از نظر میگذرانید؛
بسم الله الرحمن الرحیم. برای بنده سعادت است که در خدمت شما بزرگواران باشم و امیدوارم در سایه رحمت حضرت حق و حضرت ولی عصر(عج) باشید. خداوند متعال به شما طول عمر دهد.
انسان از خاک است و به خاک میرود. برهنه و پاک به این دنیا آمدهایم، ولی حالا با دو متر پارچه و آلوده باید دنیا را ترک کنیم. هر کسی قدرت کشیدن این کوله بار را ندارد. این مهم است، چه بکنیم، نمیدانم. چه بکنیم که خداوند متعال عنایتی فرماید و آثار اعمال، رفتار و غفلتهایی که عارض بر نفس خبیث است، از بین برود؟ راهش چیست؟ توبه درست، ولی این توبه آیا مقبول است یا خیر؟
البته خدا توبه را قبول میکند و میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ» ولی فرد دوباره گرفتار میشود. کارهای خود را تکرار میکند. با توبه کارهای قبلی را خداوند متعال با عنایت خود پاک میکند، ولی انسان از نو گرفتار گناه میشود و کوله بارش سنگین میشود.
خداوند تواب است، ولی یکی از ارکان توبه عزم و جزم است. «إن ندمت على مظان» و تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده است. توبه این دو رکن را دارد و اگر همراه این دو رکن باشد، حضرت حق مسلماً قبول میکند. وقتی این دو رکن باشد، فرد دیگر پس از توبه آلودگی ندارد. وقتی فرد «استغفرالله» میگوید، به این آسانی است که خدا بپذیرد؟ بنده خبر ندارم.
«استغفرالله» و اعمال ما نباید تنها در ظاهر باشد. امیرمؤمنان(ع) میفرمایند: «علم چهار رکن دارد؛ رکن نخست، شناخت خدا است. رکن دوم، فرد بداند خدا در وجود او چه چیزی قرار داده است. رکن سوم، بداند که هدف از خلقت چه بوده است. رکن چهارم، بداند که چه چیزی دین او را حفظ میکند.»
فرد باید بداند که خدا در وجود او چه چیزی قرار داده است. بداند در وجود او چه کارخانههای محیرالعقولی را قرار داده است، حیات داده است و آیا با این وجود باید از خدا طلبکار باشد؟ فرد باید بداند که خدا با چه هدفی او را خلق کرده است.
علم را نیز میگویند بر دو قسم لذاته و لغیره است. علم لذاته علمی که درباره مراتب توحید، مقام ربوبیت و ولایت باشد، عمل جوانحی است. عقاید حقه است که اصول دین را شامل میشود و فرد باید با تحقیق آن را پذیرد. علم لغیره نیز درباره فروع دین و للعمل است.
درباره این موضوعات مطالبی را شنیدهایم، ولی اصل عمل کردن است. دعا بفرماید که خدا از منجلاب طبیعت نجات دهد و بنده خدا باشیم. تا به حال بنده نفس، عناوین، هوا و هوس و شیطان بودهایم. نفس نیز اینگونه است.
میفرمایند: «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» ولی ما نشناختیم. نفس پنج حالت دارد؛ لوامه، اماره، مطمئنه، راضیه و مرضیه. اکنون نفس اماره حاکم است. باید تلاش کنیم نفسمان از اماره بودن خارج شده و لوامه شود، پس از آن نیز مطمئنه شود. حضرت حق نیز در قرآن به صراحت حالتهای نفس را بیان کرده است.
دعا کنید خداوند متعال نفس حقیر را حداقل مطمئنه کند تا این در و آن در نزند. بداند جای دیگر خبری نیست و هر چه هست خدا و اهلبیت(ع) هستند. وگرنه نفس راضیه و مرضیه که برای اولیای الهی است. دعا کنید که خدا آدممان کند. آنچه خدا میخواهد باشیم. در هر مرتبه هستیم بنده خدا باشیم.
مقام عبودیت نیز مراتبی دارد؛ سلمان و اباذر هر دو بنده بودند، ولی سلمان کجا و اباذر کجا؟ ایمان و عقایدشان بسیار فرق داشت و هر دوی اینها نیز «مِنا» بودند، ولی با این حال فاصله میان سلمان و اباذر بسیار زیاد بود. فرد شاید به راحتی به این درجات نرسد، ولی حداقل بنده خدا باشد. بنده نفس نباشیم.
خدا آقای بهجت را رحمت کند، ایشان میفرمودند: «در نجف که بودیم، کسانی که میخواستند وارد حوزه شوند، یک سال درس اخلاق میخواندند و پس از آن امتحان میدادند و وارد حوزه میشدند.» اکنون جاهای دیگر را خبر ندارم، ولی اصفهان بسیار خالی است. بنده در کار نیستم و کنار هستم، ولی نشنیدهام که اینگونه باشد.
پایهریزی حوزه را نیز به گونهای کردهاند که احتیاجی به اخلاق نیست. مدیر به گونهای شده که بر درس خواندن تأکید دارد. میگویند: کتاب این اندازه است و باید آن را بخوانید. میگویند: درسها را باید تا فلان جا بخوانید و امتحان بدهید. طلبه چه کار کند؟ تمام فکرش درس است و به درس هم نمیرسد.
نجف که بودیم یکی از اساتید میفرمود: «یک درس برای طلبه کم است، دو درس برای او زیاد است.» ما یک مرکز تخصصی اینجا داریم که طلاب از صبح تا ظهر درس میخوانند و اساتید عصر برای بیان حواشی درسها میآیند.
طلبهها باید ملا شوند تا چهارتا استاد پیدا شود. ولی تنها به نمره اکتفا کردهاند. یک نفر از اساتید میگفت: «برخی از طلاب در کلاس درس نسبت به درس کم توجهی میکنند.» این یک آفت بزرگی است. دعا کنید که خدا عنایتی کند و حوزههای علمیه مورد عنایت خدا و امام زمان(عج) قرار بگیرند.
نجف که بودیم، بنده خدمت آسید محمد رضوی رسیدم. آسید محمد رضوی پسر آسید رضا کشمیری بود که قریب به 100 سالی میشود، فوت کرده است. خود آسید محمد نزدیک 90 سال داشت که فوت کرد. فرد ملایی بود؛ لکن در اواخر از منزل بیرون نمیآمدند(منزلش در اصفهان بود) و تنها دو نفر به منزل ایشان میرفت که بنده و آقای مولوی آشیخ حسن قندهاری بودیم. ایشان فوقالعاده بودند و برای نمونه با خواندن دعا، حمد و سوره میت را زنده کرده بودند. چنین سبکی داشتند.
وقتی میخواستم از منزلشان بیرون بیایم، تقاضا کردم یک چیزی بدهد. گفتند: فردا بیایید. فردا که رفتم، سفارش به توسل به امام زمان(عج) کردند و تابلوی ذکر «یا صاحب الزمان اغثنی، یا صاحب الزمان ادرکنی!» را دادند و میگفتند: «این اسم اعظم است.» بنده نیز مکرراً در مواردی استفاده کردم و کاملاً مفید بود.
توسل بسیار مهم است. امام زمان(عج) واسطه فیض در عالم وجود هستند. اکنون محور عالم وجود و بقا به عنایت حضرت حق به وسیله صاحب الزمان(عج) است. به حضرت باید بیشتر توسل کرد. نماز حضرت(عج) را باید خواند.
باید به فکر ذکر مصائب جد بزرگوارشان بود تا این توسل همیشه باشد. آسید محمد رضوی نیز به بنده درباره گفتن ذکر «یا صاحب الزمان اغثنی، یا صاحب الزمان ادرکنی» عدد نگفتند. نیز برای خودم تجربه کردهام و اگر عمل کردهام ولی نتیجهای نگرفتهام، به خاطر نفس خودم بوده است؛ ولی این ذکر أثر دارد./993/503/ر