ضرورت بازگشت به فرهنگ قرآن و انقلاب
خبرگزاری رسا ـ آیتالله مصباح یزدی در دیدار با جمعی از بسیجیان مازندران و بانوان شهر کوهسار به تببین پرداخت.
متن این سخنرانی بدین شرح است:
دریک نوع ادبیات رایج در دنیا، کشورها به دو دسته توسعه یافته ودر حال توسعه (غیر پیشرفته) دسته بندی میشوند؛ هر چند چنین ادبیاتی فی نفسه، مشکلی ندارد، اما غالبا برداشتی که از چنین ادبیاتی میشود، این است که تمام هم و غم انسان، باید در این زمینه باشد و براساس این نگاه، جزء کشورهایی مانند آمریکا بودن که کشوری توسعه یافته است، افتخار به شمار میرود.
کوچک ترین مناقشه ای در خصوص چنین ادبیاتی، سبب میشود تا عدهای موضع بگیرند و آن را مخالفت با توسعه قلمداد کنند،ما به عنوان مسلمانی که فرهنگ قرآن را پذیرفته ایم، باید ببینیم آیا قرآن کریم نیز چنین ادبیاتی را تأئید میکند یا خیر؟
دسته بندیهائی در قرآن کریم وجود دارد. در یک دسته بندی، برخی انسانها، اهل نور و برخی اهل ظلمت معرفی شدهاند. هر چند این ادبیات در قرآن کریم، رایج است، اما در ادبیات سیاسی و اجتماعی جامعه ما رایج نیست و مثلا کسی در نطق انتخاباتیاش از نور و ظلمت سخن نمی گوید.
نوعی از ادبیات قرآن با ادبیات سیاسی و اجتماعی ما مشترک است،سعادت و شقاوت، تقسیم بندی دیگری است که قرآن کریم، مطرح کرده است؛ البته مراد قرآن از سعادت و شقاوت یا خوشبختی و بدبختی با آنچه که در ادبیات رایج جامعه وجود دارد، در معنی تفاوت دارد. مصداق خوشبخت در قرآن، رسیدن به قرب الهی و بهشت و مصداق بدبخت، کسی است که به عذاب الهی گرفتار میشود؛ اما مصداق خوشبختی در ادبیات رایج اجتماعی، کسی است که مثلا دچار نقص و بیماری نبوده و در رفاه مادی به سر میبرد و مصداق بدبخت کسی است که چنین نباشد.
عده ای از مردم، دنیا طلب هستند که سرانجام آنها، رسوایی، خجالت و جهنم خواهد بود و عدهای دیگر نیز آخرت طلب هستند؛ آنها ایمان دارند و سعی خود را انجام خواهند داد که طبق آیات، خداوند از چنین افرادی، شکرگزاری خواهد کرد.
خداوند متعال عده ای از انسانها را از چهارپایان نیز بدتر دانسته است،در یک تقسیم بندی، خداوند، عده ای را بدترین جنبندگان و عده ای را اولیای خود بیان کرده است. گروه اول را رها میکند تا چند روزی در این دنیا بچرند و بهره مند شوند و بر گروه دوم، درود و مغفرت میفرستد.
ما به این قرآن اعتقاد داریم و ادعا داریم که حاضریم جان خود را در راه زنده ماندن این کتاب آسمانی تقدیم کنیم،پس حداقل باید سعی کنیم که تفکر و ادبیاتمان نیز قرآنی باشد؛ در قرآن کریم، ادبیات توسعه یافته و در حال توسعه وجود ندارد، بلکه چنین ادبیات و دستهبندیهایی که ذکر شد، وجود دارد. حداقل بینیدیشیم که ما در کدام یک از دسته بندیهای قرآن قرار داریم؛ در گروه نور هستیم یا ظلمات؟ در گروه سعادت هستیم یا شقاوت؟ دنیا طلب یا آخرت طلب؟ اولیاء الهی یا بدترین جنبندگان؟
شرط ورود به جرگه اولیاء الهی
البته جزء گروه نور بودن، سعادتمند شدن و آخرت طلب بودن، دشواریها و سختیهای بسیاری هم دارد، اما اگر بخواهیم در گروه مطلوب در دسته بندیها، جای بگیریم باید روی هوی و هوسها، پا گذاشته و سختیها را تحمل کنیم.
اگر کسی، از اولیاء خدا شد، هرگز نمی ترسد. نمونه بارز آن امام خمینی(ره) است که خودش فرمود « به خدا قسم در زندگی، از هیچ چیزی نترسیده ام»؛ این مسئله وقتی محقق میشود که انسان به قدرت نامتناهی متصل شود و امام (ره) این اعتقاد را داشت.
ما باید با خود بیندیشیم آیا دائم به فکر نور و آخرت و سعادت هستیم یا به فکر شکم و رفاه خودمان؟ آیا جزء کشورهای پیشرفته شدن را بیشتر دوست داریم یا جزء یاران ابی عبدالله (ع) شدن را افتخار میدانیم؟ البته طبیعی است که اگر قابل جمع شد، بهتر است.
اصحاب صفّه که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بودند و از اصحاب پیامبر(ص) به شمار میرفتند، به شدت در فقر قرار داشتند و در مسجد النبی زندگی میکردند؛ در واقع از دست مشرکان مکه، خانه و کاشانه را رها کرده و به مدینه آمدند؛ باید با خود بیندیشیم آیا واقعا این روش را برای خدا، میتوانیم تحمل کنیم و یا با خود میگوئیم باید با بت پرستان تعامل سازنده میکردند تا به این گرفتاریها و سختیها مبتلا نشوند؟
اسلام با تحمل سختیها و رنجهای بسیار به دست ما رسیده است،آیا تحمل این رنجها برای رسیدن به توسعه و برداشتن تحریمها بود؟ و آیا آنها، تعامل سازنده را بلد نبودند؟ آیا ما هم حاضریم سختیها را به خاطر اسلام تحمل کنیم یا تعامل سازنده را شیوه ای بهتر میپنداریم؟
همه سختیها و بلاهای الهی برای امتحان است تا افراد آزموده شده و رشد کنند،ادبیات قرآن این گونه است و دائما سعادت و شقاوت، شیطان و خدا و حق و باطل را مطرح میکند و نه ادبیاتی که امروز در مسائل سیاسی و اجتماعی رواج دارد. حتی خداوند متعال به پیامبر (ص) میفرماید که چشمان خود را به آنچه عده ای از آن بهره میبرند ( ازواج و اولاد و زینتها ) مدوز، چرا که آنها آزمایش الهی هستند.
خطر کم رنگ شدن فرهنگ قرآنی در جامعه
بر اساس ادبیات قرآن کریم، همه ما بر سر یک دو راهی هستیم که یکی به عرش و بهشت ختم میشود و یکی سقوط بوده و به جهنم ختم میشود،مهمترین عاملی که سبب شده است تا خداوند متعال، برخی از انسانها را از چهارپایان پستتر بداند، این است که آنها کسانی هستند که با عقل و قلب خود، حق را درک نمی کنند و نمی شنوند و تنها به دنبال هوی و هوس بوده و تحت تأثیر غرائز هستند. لذا باید دائما به این مسئله توجه داشته باشیم که چرا آمده ایم؟ به کجا آمده ایم و به کجا میرویم؟در مسائل سیاسی و اجتماعی، چنین طرز فکرهایی اثر دارد،برخی میگویند یکی از کمبودهایی که کشور ما دارد، نداشتن حزب قوی است! حال به فرض که دو حزب قوی در کشور وجود داشت؛ آیا غیر از این است که برای پیروزی حزب، باید کاری میکردیم که مردم خوششان بیاید و رأی بدهند؟ آیا هیچ وقت از لزوم رضای الهی و امام زمان (عج) سخن میگفتیم؟
در حال حاضر نیز کاندیداها برای اینکه رأی بیاورند، ارزشهای انقلاب و اسلام و راه امام (ره) و شهدا را شعار خود قرار نمی دهند، بلکه اموری مانند آشتی با جهان، رفع تحریمها و امثال آن را به عنوان شعار قرار میدهند تا بتوانند رأی مردم را جذب کنند. در واقع شعارهای انتخاباتی ما، همان شعارهای انتخاباتی است که در آمریکا نیز توسط حزب جمهوری خواه و دموکراتها مطرح میشود و دلیلش، کم رنگ شدن فرهنگ قرآنی در جامعه است.
امروز، عده ای که به فکر توسعه هستند، میگویند دلواپس آخرت مردم نباشید،فرهنگ جامعه ما در حال تنزل و رسیدن به همان نقطهای است که در دوران طاغوت بود. رشد فرهنگ نیز جز با رجوع به قرآن محقق نمی شود؛ البته صرف خواندن قرآن، کافی نیست، بلکه باید فرهنگ آن را در جامعه پیاده کرد.
باید به خاطر داشته باشیم که صدها هزار نفر جان پاک خود را فدا کردند تا فرهنگ قرآنی در جامعه پیاده شود و مبادا کاری کنیم که خون آنها را پایمال کنیم.
پس وظیفه اول ما شناخت دین و استفاده از عقل است که ببینیم از کجا آمده و به کجا میرویم و برای رسیدن به سعادت باید چه کنیم و در ادامه نیز براساس آن، عمل کنیم./998/102/ب3
منبع: روزنامه کیهان