«انقلابیگری» ضرورت سیاست امروز ایران
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، سخنی به گزاف نرفته است اگر گفته شود که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357، مهمترین رخداد سیاسی تاریخ معاصر جهان به شمار میآید و درست از این روست که با وجود گذشت قریب به چهار دهه از حیات انقلاب اسلامی، کماکان ارزشها و آرمانهای بلند این انقلاب مورد توجه بسیاری از متفکران جهان است.
وقتی صفحات کتاب قطور تاریخ معاصر ایران را ورق بزنیم و به گذشته باز گردیم متوجه میشویم که یک سال پیش از برکشیدن انقلاب اسلامی، جیمی کارتر در کسوت رئیسجمهور آمریکا، ایران شاهنشاهی را جزیره ثبات معرفی کرد و البته این تنها جیمی کارتر بادامزمینیفروش نبود که نسبت به تداوم نظام طاغوتی در ایران زمین ابراز اطمینان کرد بلکه اکثریت مفسران و صاحبنظران مطرح غرب و شرق آن برهه تاریخی نیز نسبت به تداوم حیات رژیم پهلوی ابراز اطمینان کردند؛ ولی در نهایت تمام پیشبینیها مبنی بر شکستناپذیری رژیم طاغوتی غلط از آب درآمد و علیرغم تمامی حمایتهای گفتمانی و مادی سردمداران شرق و غرب از رژیم پهلوی، این رژیم سرانجام تسلیم اراده ملت و روحانیت معزز شیعه شد و دست ناپاک اجانب از این کشور قطع شد.
به مجرد این رخداد سرنوشتساز، میشل فوکو جزو مطرحترین روشنفکرانی بود که به استقبال انقلاب ایران رفت و انقلاب اسلامی را نوعی استراتژی مقاومت در برابر استراتژی قدرت قلمداد نمود. فوکو که با ارائه استدلالهایی گزنده و جاندار تیشه به ریشه تمدن غرب زده بود این سخن را به میان آورد که مردم ایران با کارناوالی خروشان و جوشان تمدن غرب را به چالش گرفتهاند و انقلاب ایران میتواند نویدبخش افقی نو برای نوع بشر جهت برونرفت از جهان افسرده کنونی باشد. امام خمینی(ره) به عنوان معمار کبیر انقلاب اسلامی با ارائه قرائتی اصیل و ناب از اسلام خط بطلانی بر رویکردهای سازشکارانه از اسلام کشیدند و به جهانیان ثابت نمودند که تنها در پناه چنگ زدن به ریسمان تشیع انقلابی است که می توان قطار انقلاب را به سرمنزل مقصود رهنمون ساخت. از نظر امامراحل آن قرائتهایی از اسلام که توجیهکننده نظام سرمایهداری و مارکسیستی باشند و مردم را تشویق به مدارا و مفاهمه با مستکبرین نمایند، هیچ نسبت و نسبی با اسلام ناب محمدی ندارند.
در دوران پیش از انقلاب که کسانی چون شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی مردم را به مبارزه با رژیم طاغوت دعوت مینمودند، فرح پهلوی به عنوان نماینده اعلای جناح رفورمیست رژیم وارد گود سیاست شد تا به زعم خویش جلوی روند توفنده و پرشتاب انقلابیون جهت براندازی رژیم را بگیرد. وی به همراه شماری از کارگزاران رژیم جهت مقابله با روند سقوط شتابان سیستم طاغوتی دست به دامان عناصری چون سید حسین نصر، احسان نراقی و جریانهایی از این قبیله و قماش شد. اگرچه کسانی چون سیدحسین نصر مدافع مبانی اسلامی بودند اما قرائتی که امثال او از اسلام عرضه مینمودند قرائتی سکولاریستی و ضد انقلابی بود. سیدحسین نصر رسماً و علناً به دفاع از نظام شاهنشاهی میپرداخت و تنها ایراد و نقد او متوجه برخی کاستیها و نواقص جزئی در سیستم شاهنشاهی بود که از نظر او و همکیشانش با انجام و اجرای اصلاحاتی چند این کاستیها رفع شدنی بود. با وجود دود و دم بسیار و پروپاگاندای شبانهروزی دم و دستگاههای ایدئولوژیک رژیم و همپیمانان غربی و شرقیش برای جا انداختن پروژه اصلاحات، انقلابیون به رهبری امام خمینی دست رد به سینه سازشکاران و مماشاتگران زدند و با صدایی رسا و گویا اعلام کردند که تنها راه نجات ایرانیان، فروپاشی رژیم طاغوتی است.
مردم ایران نیز با بصیرتی عماروار به ندای امام امت لبیک گفتند و با حرکتی هماهنگ و سراسری، یکی از فاسدترین رژیمهای خاورمیانه را به زباله دان تاریخ فرستادند. به فاصله کوتاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از نهضتهای آزادی خواهانه در سرتاسر جهان مبانی ارزشی و انقلابی جمهوری اسلامی را سرلوحه اقدامات خویش جهت رستن از چنگال استبداد و استعمار قرار دادند. البته استعمارگران بیکار ننشستند و به مجرد مشاهده موج عدالتخواهی در جهان که ملهم از آرمانهای انقلاب اسلامی بود بلادرنگ دست به کار شدند تا در خصوص نحوه مواجهه و مقابله با موج خروشان و جوشان انقلاب اسلامی چارهای بیندیشند.
از جمله اقدامات ایذایی و تخریبی جبهه استکبار جهت فشل نمودن نظام جمهوری اسلامی، تشویق رژیم بعثی عراق در حمله به ایران اسلامی بود. در طول هشت سال جنگ تحمیلی رژیم خونریز عراق علیه ایران اسلامی، دولتهای استعماری از هیچ تلاشی جهت حمایت و پشتیبانی از صدام حسین دریغ نکردند؛ ولی به فضل الهی و در سایه رهبری داهیانه امام راحل، مردم ایران، درسی فراموش ناشدنی به متجاوزان به خاک میهن دادند. به محض اینکه دشمنان انقلاب اسلامی در مصاف فیزیکال با نظام نوپای اسلامی به در بسته خوردند، به دیسیپلینها و تکنولوژیهای جدید قدرت که متضمن نوعی جنگ ایدئولوژیک و ارزشی با نظام بود متوسل شدند. برکشیدن جریان اصلاحات در دوم خرداد 1376، بسترها و زمینههای لازم جهت عملیاتی ساختن جنگ نرم و استحاله تدریجی نظام را فراهم نمود. در دوران اصلاحات بود که آرام آرام دولت وقت از استراتژی انقلابی گری در عرصه سیاست داخلی و خارجی کشور دست شست و در سایه حاشیه راندن نیروها و جریانهای انقلابی از عرصه مدیریتی و اجرایی کشور، جریان شبه سکولاری در کشور تکوین و گسترش پیدا کرد که گرچه به ظاهر کباده دفاع از امام و رهبری را میکشید اما در عمل آب به آسیاب دشمن میریخت. انتشار نشریات روشنفکری ضد اسلام و انقلاب، رواج فیلم فارسی در عرصه سینما و اشاعه عامدانه سبک زندگی غربی در تار و پود جامعه ایرانی از جمله اقدامات ضدانقلابی بود که در دوران اصلاحات به مرحله عمل و اجرا درآمد. اگرچه به روی کار آمدن دولت نهم و دهم تا حدی توانست قطار از ریل خارج شده انقلاب اسلامی را به مسیر اصلی خویش بازگرداند اما در دو سال آخر دولت دهم، شماری از عناصر وابسته به حلقه انحرافی، با انجام اقدامات ضد امنیتی و ضد انقلابی، بسیاری از اقدامات مثبت دولت در زمینه حمایت و دفاع از محرومین و ترویج رویکردهای انقلابی در عرصه سیاست خارجی را تحت الشعاع اقدامات خسارت آفرین و حاشیهساز خویش قرار دادند که همین امر موجبات دلسردی انقلابیون را فراهم ساخت.
هم اکنون نیز که قریب به سه سال از عمر دولت یازدهم میگذرد به نظر میرسد برخی جریانهای سیاسی که نقش مستقیم و فعالی در به راه انداختن فتنه 88 داشتند سعی دارند به واسطه نفوذ در دستگاه اجرایی کشور، صراطمستقیم انقلاب اسلامی را که همانا پافشاری بر سر اصول و آرمانهای انقلابی و ارزشی است به کژراهه سوق دهند. واقعیت این است که تجربه برجام به خوبی نشان داد که سیاست نولیبرالی آشتی جویانه با دولتهای مستکبر غربی، نتیجهای جز به خطر انداختن امنیت و آینده این مرز و بوم را در پی نخواهد داشت. بنابراین، تنها راه سعادت و رستگاری ایران و ایرانی، تأسی به آرمانهای بلند امام راحل و خلف بر حق او امام خامنهای است./998/102/ب3
منبع: روزنامه کیهان