نويد تحول در آرايش سياسي كشور
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، تأكيد يك ساله مقام معظم رهبري بر لزوم استمرار انقلاب اسلامي و روح اسلام انقلابي در كشور را ميتوان مؤيد انسداد گفتماني جريانات مستقر دانست. نارسايي مفاهيم موجود در همترازي با انقلاب اسلامي نقطه عطف در لزوم شكلگيري جريان فراگير انقلابي كشور است.
اصولگرايي و اصلاحطلبي اگرچه در مباني و رفتار گذشته خود هموزن و هم نسبت با انقلاب اسلامي نيستند، اما هيچ يك نتوانستند فراگيري خود را به اثبات برسانند. اصلاحطلبي هم در بعد آكادميك و هم در بعد رفتاري نقطه مقابل انقلاب است و اصولگرايان نيز متهم به تحولناپذيري در بستر زمان شدهاند.
مقام معظم رهبري تفسيري موسع از انقلابيگري ارائه كردند كه هيچكس براي ورود به آن بهانهاي نخواهد داشت. در تعريف جديد، مرزبندي سهگانه انقلابي، غيرانقلابي و ضدانقلاب كاملاً شفاف خواهد شد و به صورت طبيعي همه نخبگان كشور مدعي حضور در جريان انقلابي خواهند شد. استثنا در اين مسير طرفداران و نظريهپردازان نرماليزاسيون و سكولارهاي مشروطهخواه و جمهوريخواه خواهند بود.
بازتعريف آرايش سياسي كشور با دال مركزي گفتمان انقلابي، يعني بازگشت به اصل انقلاب اسلامي و زنده نگه داشتن فرمول معروف امام كه: «رمز استمرار انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است».
بنابراين با شكلگيري آرايش جديد كه برگرفته از علل محدثه انقلاب اسلامي است، تفسيرهاي برونگرا، واگرا و متحجرانه و... در تنگناي گفتماني قرار خواهند گرفت و مفاهيم تندرو و كندرو قلب ماهيت خواهند شد. حضور در جريان انقلابي كشور با تعريفي كه مقام معظم رهبري از شعاع آن ارائه كردند، داراي جامعيتي است كه هم توجه به مردم را دربر ميگيرد و هم استكبارستيزي را، هم آنان كه در پيمودن مسير انقلاب اسلامي نمره 20 ميگيرند را شامل ميشود و هم نمره 12 را، هم فداييان انقلاب را شامل ميشود و هم وفاداران را، اما شرايط براي «دوستداران محتاط» انقلاب اسلامي قدري سخت خواهد شد زيرا ممكن است در روز حادثه دچار ترديد و درنگ شوند و به جاي حضور در كربلا در مواجهه با عذاب وجدان به مرگ و شهادت در عينالورده تن دهند.
در اين ميان شرايط براي مولدان فكري جريانات سياسي سختتر خواهد شد. آنان بايد مفاهيم اصلي گفتماني خود را تطبيق دهند، بايد نسبت انقلابي بودن با اعتدال، اصلاحات، توسعه، رفاه مسئولان، نوع نگاه به غرب، نوع نگاه به جنبشهاي اسلامي و اجراي شريعت روشن شود. بازتوليد فضاي جديد توسط مقام معظم رهبري فرصتي ذيقيمت را براي بخش درون نظام جريان اصلاحات فراهم كرده است.
اين رهيافت زمينه را براي رهايي نئواصلاحطلبان از مهرههاي پدرسالار و سوخته فراهم ميآورد. آنان كه براي فرار از انگ اصلاحطلبي موجود، به دامن لاريجاني پناه ميبرند از اين فرصت استفاده نمايند و اين بهانه را براي انقطاع از مسير آلوده و غبارآلود گذشته مغتنم شمارند.
نميتوان هم انقلابي بود و هم دهها مانيفست و طرح و راهبرد و كتاب از گذشته اصلاحطلبان همچون جزوه «زيست مسلماني»، «مانيفست جمهوريخواهي»، «مانيفست مشروطهخواهي»، «سند تأملات پنجساله حزب مشاركت» و «جزوه حالا وقتش هست» را به عنوان انقلاب اسلامي قالب كرد.
بنابراين بازتعريف چيستي انقلابي بودن و شعاع وسيعي كه رهبري براي آن ترسيم كردند، ميتواند به عنوان فرصت و بهانهاي براي رهايي موجه از گذشته پراشتباه نخبگان سياسي باشد. با تعريف رهبري نه كسي ميتواند مردم را رها كند و به دنبال مبارزه با امريكا باشد و نه كسي ميتواند با كمك امريكا با انقلاب امام معارضه كند و نه لازم است همه صددرصد در قله انقلابيگري باشند.
سقف و كفي كه رهبري براي انقلابي بودن تعيين كردند ميتواند آستانه تحمل در درون جريان انقلابي را تنظيم كند و كساني كه در مسير امام نه در خط مقدم مبارزه كه در قاعده «شايعت و بايعت و تابعت» هم همراه انقلاب باشند محترم شمرده شوند. با شكلگيري دوگانه جريان انقلابي ـ غيرانقلابي بايد نخبگان معتقد به انقلاب اسلامي با هر درجهاي از اعتقاد، خود را تنظيم مجدد نمايند تا زمينه برطرف شدن نقارها و شكافها فراهم شود.
آنان كه به هم ريختن يك سخنراني را انقلابيگري ميدانند بايد خود را تنظيم مجدد كنند و آنان كه اصلاح انقلاب اسلامي را در متدهاي سياسي اجتماعي غرب ميدانند بايد تعيين تكليف شوند. فضاي جديدي كه رهبري ترسيم كردند مصداق واقعي «المتقدم لهم مارق، والمتأخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق» است. تندروها بايد برگردند و آنان كه عقب ماندهاند بايد برسند تا انقلاب اسلامي به خاستگاه اصلي خود كه صفآرايي جريان انقلابي در مقابل جريان غيرانقلابي و استكبار است برسد و مجدداً سردرگمي دشمنان را نظارهگر باشيم./998/د101/س
منبع: روزنامه جوان