واکاوی اندیشهها و ریشههای حقوقهای نجومی/ چنین حقوقهایی ریشه در کدام تئوری و مسلک سیاسی دارد؟
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، انتشار فیشهای حقوقی سرسام آور برخی مسؤولان رسمی جمهوری اسلامی، گرچه خود به معنای حساسیت رسانهای و اشراف اطلاعاتی نیروهای اصیل حزب الله و در عین حال نشانی از ناکارآمدی دستگاههای نظارتی رسمی است، اما افشای این اتفاق شرم آور ضربههای جبران ناپذیری را به اعتماد عمومی نظام اسلامی و حیثیت بدنه مدیریتی مخلص و زحمتکش کشور خواهد زد.
اهمیت این اتفاق ما را بر آن میدارد که در ریشهیابی وقوع چنین مفاسد پردامنه و شرم آوری اندیشه کنیم. به راستی کدام تئوری مدیریتی و مسلک سیاسی، مجوز چنین باج خواهی از بیتالمال مسلمین را صادر کرده است؟ آیا این سرقتِ در سکوت و شبه قانونی، نسبتی با اندیشه سیاسی اصیل اسلام و آموزههای انقلاب اسلامی دارد؟ بی تردید باید در واکاوی جریان حقوقهای نجومی، فارغ از تعارفها و ملاحظات سیاسی غلط، در جستوجوی ریشههای فکری، فرهنگی و سیاسی این پدیده شوم باشیم.
پدیدهای که بیش از هر چیز به «وال استریت ایرانی» دامن زده و به ایجاد شکاف بین حاکمیت و تودههای مردم میانجامد. در ذیل، برخی از ریشه های حقوقهای نجومی را در ساحت اندیشه و مسلک سیاسی از نظر میگذرانیم.
مشی سیاسی امام راحل(ره) به تأسی از سیره سیاسی امیرمؤمنان(ع)، همواره بر اساس زهد و ساده زیستی استوار بود و این است که امامِ مستضعفین و کوخ نشینان هرگز در هیچ برج عاجی پای نگذاشت؛ چه آن وقت که در دوران تبعیدش در نجف، برای همدردی با محرومان از تجهیز منزل به امکانات ابتدایی استنکاف ورزید و چه پس از پیروزی انقلاب که در خانهای محقر در محله جماران تهران با سادهترین امکانات زندگی روزگار گذراند.
بدیهی بود که در زمان حیات حضرت امام(ره) کسی از مدیران ارشد و میانی جرأت آن نداشت که تظاهر به تجمل و اشرافیت کند، حتی در زندگی شخصیاش. این بود که نخستین صداها برای دعوت به اشرافیت و سرمایه سالاری در نخستین ماههای پس از رحلت امام و توسط یکی از روحانیون مبارز و از تریبون نماز جمعه، شنیده شد.
سخنرانی مشهور هاشمی رفسنجانی که رسماً مدیران نظام اسلامی و مردم را به مانور تجمل و اشرافیت فراخواند. کسی که بعدتر، له شدن بخشی از بدنه محروم و مستضعف در زیر چرخهای توسعه را امری بدیهی قلمداد کرد و مدتی بعد در مصاحبه با روزنامه کیهان ضمن عدم انکار زندگی سطح عالی خود، ساده زیستی مورد مطالبه مردم را به معنای «زهد فروشی» تعبیر کرد.
با تلاش سازمان یافته برخی از سیاسیون به منظور تغییر گفتمان اصیل امام، برخی از وابستگان نشاندار به اردوگاه قدرت و ثروت از لاک دورویی و دوگانگی سر برآوردند و رسماً از محاسن لیبرالیسم و سرمایه سالاری سخن به میان آوردند؛ مصاحبه معروف حسین مرعشی با نشریه شما، یکی از نخستین گامها در ابراز علنی وابستگی فکری به مکتب لیبرالیسم بود. این رویه البته در سالهای بعد توسط بنگاه رسانهای خاصی پیگیری شد و در نشریه مهرنامه از وابستگی رسمی به لیبرالیسم سیاسی سخن به میان آمد. نشریهای که با حمایت مالی مستقیم شهردار اسبق تهران، کرباسچی انتشار مییابد.
تأسیس مرکز تحقیقات ریاست جمهوری در زمان آقای هاشمی رفسنجانی و بعدتر تأسیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، یکی از جدیترین اقدامات سازمان یافته در تولید اندیشههای وارداتی بر مبنای توسعه غربی بود که برخی از محققین فعال در این مراکز، در تئوریزه کردن سکولاریزم و لیبرالیزم گامهای جدی و علنی مهمی برداشتند.
انتشار کتاب «ایران و جهانی شدن؛ چالشها و راه حلها» به قلم محمود سریع القلم ـ از محققین فعال در مجموعههای پیشگفته ـ یکی از بارزترین نمونههای ابراز علنیِ دگردیسی فکری و تئوریک در نظام اسلامی بود که در سال 84 و با مقدمه حسن روحانی ـ رئیس جمهور فعلی ـ انتشار یافت. در این کتاب از بسیاری از اصول اندیشهای ثابت انقلاب اسلامی از جمله استقلال و اسلامیت، عبور شده است.
تفکر تجمل گرائی و باج خواهی از بیت المال، در عرصه کنش گری و رفتار سیاسی نیز پیشینه و نمونههایی دارد که مرور برخی از آنها خالی از لطف نیست. اقدامات تعجب برانگیز شهردار اسبق تهران آقای کرباسچی یکی از نخستین نمونه از مفاسد اقتصادی پردامنه ایران بعد از انقلاب بود. صد البته از آنجا که کرباسچی با تمسک به تئوری خاصی به این اقدامات دست زده بود، در جلسات دادگاه ـ که ریأست آن بر عهده حجتالاسلام محسنی اژهای بود ـ تمام قد از انحرافات مالی کلان دستگاه تحت مدیریت خود دفاع کرد، پول های داده شده را حق افراد دانست و برای نخستین بار آبروی خود به عنوان یکی از مدیران میانی جمهوری اسلامی را با آبروی انقلاب و نظام گره زد و تلاش کرد جای متهم و شاکی را عوض کند.
گذشته از کرباسچی شخصیتهایی مثل بابک زنجانی نیز در دوران تصدی آقای هاشمی رفسنجانی با استفاده از فرصتهای ویژه که توسط بانک مرکزی برای وی فراهم شده بود، کم کم رخ نمودند و سالها بعد در یک قاب با ریأست مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر شده و از طرف او مورد تقدیر قرار گرفت.
پدیده شهرام جزایری نمونه دیگری از فساد کلان اقتصادی بود که در دامن اصلاحات از آن رونمایی شد و با استفاده از فرصتهای ویژه، مبالغ زیادی را برخی از اصلاح طلبان از وی با عناوین مختلف دریافت کردند که یکی از آنها مهدی کروبی از سران فتنه 88 بود.
پروندههای اقتصادی پیچیده نفتی از دیگر مقولههای فسادخیز در سالهای اخیر بود که در رأس آن قرارداد با شرکتهای استات اویل و شل مطرح است و متهم اصلی آن مهدی هاشمی و یکی از مسئولان ارشد دولت فعلی است. تشکیل حزب کارگزاران سازندگی توسط برخی از مسئولان رده بالای دولتی در دولت سازندگی، نخستین حزب سرمایه سالار بعد از انقلاب را پدید آورد.
اقدامات اقتصادی مشکوک برخی از مسئولان دولت سازندگی همچنان در تمام سالهای اخیر خبرساز شد و نشان از کلیشه شدن برخی اندیشهها و رویهها در عرصه اقتصاد دارد که غالب افرادی که در دوره سازندگی و با یک نوع اندیشه مدیریتی سرمایه سالار تریت شدهاند، ره آوردهایی از آن دوران به همراه دارند که نتیجهاش مفاسد اقتصادی و رانت خواری و باند بازی گسترده مالی است.
آقایان رحیمی و محمود احمدی نژاد به عنوان دو تن از استانداران هاشمی رفسنجانی نیز مشمول همین قاعدهاند که یکی به دلیل اتهامات مالی مورد پیگرد قضایی است و دیگری با اقدامات غیرضابطهمند اقتصادی و به کارگیری افراد با سابقه سوء مالی خصوصا در دولت دهم، مورد سوال جدی افکار عمومی است.
موضوع قرادادهای مالی صد البته محدود به موارد پیشین نیست و قرارداد پر حرف و سخن مربوط به شرکت پتروپارس(مربوط به بهزاد نبوی) و همچنین قراردادهای محرمانه دولت فعلی با شرکتهای ایرباس و پژو را نیز شامل است که با نامحرم دانستن مردم، یادآور قراردادهای ننگین قجری است!
حضور همزمان وزیر صنعت دولت فعلی در هیئت مدیره بیش از 15 شرکت که امری غیرقانونی و مورد اعتراض نمایندگان مجلس بود، نمونه مهم دیگر است که میتواند خود منشا مفاسد اقتصادی فراوانی گردد. اقدامات مالی غیرشفاف حسین فریدون برادر رئیس جمهور فعلی را هم باید اضافه کرد که چندی پیش به برخی از ابعاد آن توسط برخی نمایندگان مجلس پرداخته شد و امروز نیز حرفِ توصیه و حمایت ویژه وی در نصب مدیر عامل بانک رفاه، از زبان قاضی سراج مطرح است!
اقدام غیر اخلاقی و شبه رشوه اکبر ترکان در مواجه با مسئول یکی از برنامههای اقتصادی صدا و سیما ـ که از بخت بد ترکان رسانهای شد ـ نیز در همین پازل قابل تحلیل است! ماجرای اصرار برخی جریانهای ذی نفع و از نزدیکان رئیس سازمان محیط زیست در موضوع واردات بنزین، نمونه دیگری است که هرگز گزارش دقیقی از آن در اختیار رسانهها قرار نگرفت و دلایل ارجحیت بنزین وارداتی بر بنزین داخلی در یک گزارش علمی شفاف ارائه نگردید!
یکی از آخرین نمونهها از اقدامات سرمایه سالار که در تنافی با سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) است، افتتاح سازه مربوط به حرم مطهر حضرت امام بود که برخلاف سلوک زاهدانه ایشان، مظهر معماری اشرافی بود که مورد نقد بسیاری از پیروان طریقت آن مرد الهی ـ از مجامع حوزوی، دانشگاهی و تودههای مردم ـ قرار گرفت.
اقدامی که مقام معظم رهبری نیز با استفاده از زیلوهای ساده حسینیه امام خمینی(ره) بر فرشهای قیمتی حرم امام، مورد نقد تلویحی قرار داده و نشان داد امام که پابرهنگان و مستضعفین را ولی نعمت میدانست، به هیچ اقدامی در جهت مانور تجمل و تبرج اقتصادی، رضایت نداشته و ندارد./993/703/ر
نگارنده: عبدالحسن مسلمی شهیدانی