۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۵
کد خبر: ۴۴۳۴۵۷
به مناسبت تغییر مدیریت حوزه علمیه قم؛

جایگاه و نقش حوزه علمیه در شوون مختلف جامعه/ تحول حوزه علمیه زمینه‌ساز تحول جامعه

تحول مورد انتظار در حوزه این است که بتوان به فقه اجتماعی و حکومتی، اخلاق اجتماعی و حکومتی و همچنین اعتقادات اجتماعی و حکومتی دست پیدا کرد که در مرحله نخست باید تفاوت موضوع فهم شود، بفهمیم و به رسمیت بشناسیم که صورت مسأله‌ای جدید است.
حوزه علمیه حوزه علمیه

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، مکتب اسلام مبتنی بر سه اصل مبدأ، معاد و رهبری الهی برای همه ابعاد مادی و معنوی بشر به مقتضای جامعیت و در هر عصری به مقتضای خاتمیت و جاودانگی آن، برنامه و دستورالعمل دارد؛ در این میان، رهبری الهی به عنوان موهبتی الهی و پیوند دهنده دو اصل دیگر، هیچ‌گاه از انسان دریغ نشده است؛ روحانیت به عنوان جریان تداوم بخش رهبری الهی و نظام اسلامی به عنوان یکی از لوازم حیات اجتماعی، دو نهاد اسلامی دیرپا و متلائم هستند.

حوزه‌ علمیه‌ کانون و قلب اندیشه و تفکر شیعی است که در سده‌ گذشته با هجوم و فشاری که از ناحیه‌ دنیای مدرن به کشورهای اسلامی و جامعه‌ ما وارد شده ‌بود، در محدوده‌ خاصی عمل ‌می‌کرد و با مدیریت و رهبری مرجعیت شیعه در یک سطح خاصی توانست از سنگر دیانت حفاظت ‌کند.

اما در عرض این سه دهه، بسیاری از مسائل عالم دگرگون‌ شده و این تحوّلات، توقّعات فراوانی را در داخل و خارج از مرزهای نظام اسلامی و در سطح جهانی ایجاد کرده ‌است؛ قطب‌بندی دوگانه‌ بلوک شرق و غرب در قرن بیستم با تحمیل صد میلیون کشته بر جهان متعلق به فرهنگ و تمدن غرب بود؛ اما امروز دیگر ما شاهد دو قطب تمدنی هستیم که یکی دنیای غرب و مدرن و دومی دنیای اسلام است.

امروزه حرکت‌ها بسیار وسیع است؛ تحولات عالم به‌گونه‌ای باور نکردنی با سرعت و شتاب پیش‌ می‌رود که در سطوح مختلف، ظرفیت‌های جدیدی را به ‌وجود آورده است؛ این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها در عین نویدبخش بودن، خطرساز است؛ بنابراین حوزه‌ علمیه‌ که در سرنوشت دنیای اسلام و مکتب تشیع نقش تعیین‌ کننده داشته و دارد، با این وضعیت، اکنون خود به شدت نیازمند یک تحول مدبرانه و آگاهانه است.

برای دستیابی به فرهنگی پیشرو، پویا و غنی مبتنی بر ارزش‌های دینی، تاریخی و ملی و نیز ارزش‌ها و آرمان‌های زیربنایی جامعه به مدیرانی فرهیخته و توانمند در این حوزه نیاز است که در گام نخست به ابعاد، ماهیت و متغیرهای محیطی وقوف داشته و در گام بعد بر حوزه دانش مدیریت و اصول و تکنیک‌های آن اشراف داشته باشند.

مسؤولان حوزه علمیه با پیروی مطالبات رهبر معظم انقلاب می‌توانند در جهت جذب و سازمان‌دهی نسل جوان انقلاب و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و فرصت‌های موجود حوزه، هوشمندانه آینده‌‌نگری داشته باشند و با جذب و سازمان‌دهی این استعدادها در راستای دفاع از فرهنگ دینی و مسؤولیت حمایت از سیاست‌های کلی نظام اسلامی گام بردارند.

همچنین با شناخت دقیق فرصت‌ها و تهدیدهای فراروی حوزه‌های علمیه و نظام اسلامی در بعد فراملی، الزامات و راهبردهای متناسب با شاخصه‌های سازمانی را جهت افزایش اثربخشی این نهاد جهت حضور تأثیرگذار در سطح جهانی ارائه کنند.

رهبر معظم انقلاب در پیام‌ها و سخنرانی‌های گوناگون، به ویژه در دیدار با حوزویان، فهرستی از مهم‌ترین موضوعات مرتبط با حوزه‌های علمیه را به تفصیل بیان فرموده‌اند که از زمره مهم‌ترین این موضوعات، توجه به فقه حکومتی، نظام‌سازی، پاسخگویی به مطالبات اجتماعی و سیاسی و هم‌افزایی مناسبات حوزه علمیه و نظام اسلامی است.

اهداف حوزه علمیه

هیچ نهاد و سازمانی بدون هدف تأسیس نمی‌شود؛ نهاد ریشه‌داری مانند حوزه علمیه نیز دارای اهدافی معین و مشخص با دامنه بین المللی است؛ اهدافی که تحقق بخشیدن به آن از رسالت‌‌های انبیاء الهی بوده و به علماء دین و حوزه‌‌های علمیه به ارث رسیده است. این اهداف به اجمال شامل شناخت صحیح دین(تفقه در دین)، ابلاغ صحیح دین، اصلاح طلبی در زمین و عینیت بخشیدن به دین و اجراء احکام دینی می‌شوند.

جهت اجرای اثربخشی این مأموریت، حوزه علمیه می‌بایست الزامات مناسب را در بعد استراتژی، ساختار، منابع انسانی و فن‌آوری را با توجه به فرصت‌ها و تهدیدات فراروی و ظرفیت درونی خود (نقاط قوت و ضعف) شناسایی نموده تا بتواند با طراحی راهبردهای مناسب، حضوری متناسب و مؤثر در عرصه جهانی داشته باشد.(رحمانی، جعفر، ضرورت‌های مدیریت استراتژیک فرهنگی در حوزه‌های علمیه در عصرجهانی شدن)

انقلاب اسلامی ایران، میدان حضور دین را از مقیاس محلی و ملی به سطح جهانی ارتقاء داده و اکنون صحبت از این است که جهانی‌سازی اسلامی چه جهت‌گیری‌هایی، سازوکارهایی و الزاماتی دارد و حوزه‌های علمیه هم به‌تبع در این میدان باید نقش خود را ایفا کنند.(حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، خبرگزاری مهر)

بررسی مفهوم تحول در حوزه علمیه

سخن از تحول به معنای تغییر جهت گیری حوزه نیست؛ بلکه به معنای ارتقای تأثیر در جهت گذشته است؛ این ارتقای تأثیر وقتی واقع می‌شود که حوزه‌های علمیه بتوانند از منابع اسلامی، معارفی را استخراج کنند که بتواند پشتوانه اسلامی‌سازی علوم، اسلامی‌سازی الگوی پیشرفت، اسلامی‌سازی تمدن سازی، اسلامی‌سازی ساختارسازی، اسلامی‌سازی جهانی سازی و امثال این‌ها باشد و این آن تحولی است که باید اتفاق بیفتد، یعنی پاسخگویی وارد شدن حوزه های علمیه به این مقیاس، معنای تحول مورد نظر در حوزه علمیه است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب نیز در این باره می‌فرمایند: «تحول به معنای رها کردن شیو‌ه‌های سنتى بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم و تبدیل این شیو‌ه‌ها به شیو‌ه‌های رایج دانشگاهى امروز نیست؛ این‌چنین تحول و تغییر و دگرگونی‌هایی غلط اندر غلط است؛ این عقبگرد است. امروز شیو‌ه‌های گوناگون سنتى قدیمی ما دارد در دنیا شناخته می‌شود؛ بعضی یا از روی تقلید یا از روی ابتکار دارند همین شیو‌ه‌ها را رایج می‌کنند.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

و در فراز دیگری از سخنان خود تأکید کردند: «اگر تحول را به معنای تغییر خطوط اصلی حوزه‌ها بدانیم - مثل تغییر متد اجتهاد - قطعاً این یک انحراف است؛ تحول است، اما تحول به سمت سقوط. شیوه اجتهادی که امروز در حوزه‌های علمیه رایج است و علمای دین به آن متکی هستند، یکی از قوی‌ترین و منطقی‌ترین شیوه‌های اجتهاد است؛ اجتهاد متکی به یقین و علم، با اتکای به وحی؛ یعنی از ظن به دور است و استنباط ما استنباط علمی و یقینی است.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

تفاوت تحول حوزه با دانشگاه

تحول در حوزه با تحول در دانشگاه متفاوت است؛ تحول در دانشگاه یعنی اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها. چون بنیان دانشگاه‌ها و نظام تربیتی آن و محتوایی که در آن تدریس و تدرس می‌شده، اسلامی نبوده است یا از منظر اسلامیت، حساسیت و اهمیتی به آن داده نمی‌شد، باید متناسب با انقلاب اسلامی، اسلامی شود. این هم تحول است ولی تحولی است که جهت گیری دانشگاه را باید تغییر دهد؛ اما در حوزه علمیه وقتی صحبت از تحول می‌شود، به این معنا نیست.(حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، خبرگزاری مهر)

تحول درونی و بیرونی حوزه علمیه

در الگوی تحولی که در کتاب «تحول حوزه علمیه و روحانیت در گذشته و حال، طرح الگو، چشم انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت» اثر حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند پیشنهاد شده، فعالیت‌های اصلی حوزه، موضوعات و غایات اصلی فعالیت‌های حوزه از دو مقیاس درون حوزه و بیرون حوزه بیان شده است؛ از این رو یک الگوی تحول درونی و یک الگوی تحول بیرونی ارائه و ارتباط این دو با همدیگر ذکر شده است.

منظور از الگوی تحول بیرونی، تحولی است که به واسطه حوزه در بیرون از محیط حوزه اتفاق می‌افتد؛ تحول درونی هم یعنی تحولی که در درون حوزه برای تأثیرگذاری بیرونی باید اتفاق بیفتد؛ تحول حوزه در فردسازی، سازمان‌سازی، نهادسازی و جامعه‌سازی، متغیرهای الگوی پیشنهادی است. در هر کدام از محورها، چشم‌انداز مطلوب فراروی حوزه ترسیم شده است؛ اتفاقی که بعد از انقلاب اسلامی افتاده، فرصت بی‌بدیل و در عین حال ابتلای بزرگ برای حوزه‌های علمیه و روحانیت است؛ به دلیل اینکه امکان حضور دین در مقیاس جهانی فراهم شده است.

فقه حکومتی لازمه تحول در حوزه علمیه

تغییر مورد انتظار در حوزه‌های علمیه این است که بتواند خود را از مقیاس فردسازی که عمده رسالتش در گذشته بوده، به مقیاس سازمان‌سازی و جامعه‌سازی ارتقا دهد؛ همان‌گونه که رهبری با تأکید بر این مسأله فرمودند: «امروز حوزه نباید در صحنه‌های متعدد فلسفی و فقهی و کلامی در دنیا غائب باشد، این همه سؤال در دنیا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چیست؟ نه باید غائب باشد، نه باید منفعل باشد؛ هر دو ضرر دارد.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

اسلامیت سازمان غیر از اسلامیت تک تک آحاد افراد آن سازمان است. به نظر می‌رسد که این التفات به انداره کافی اتفاق نیفتاده است، لذا ما سراغ دانش‌های لازم برای تحقق این حضور نرفته‌ایم و همچنان روحانی را با اطلاعات گذشته تجهیز می‌کنیم؛ اما وارد میدان جدید می‌کنیم.

بالاتر و سخت‌تر از این در مقیاس جامعه‌سازی است؛ وقتی روحانیت می‌خواهد در مسند سیاست‌گذاری کلی نظام مشارکت کند باید بتواند از منظر دین نسبت به تغییرات اجتماعی و اسلامیت تغییرات اجتماعی نظر دهد و از موضوعات دیگر، جامعه و تصرفات جامعه است که از سازمان هم فراتر است چه برسد به اینکه بگوئیم فرد؛ بنابراین تحول مورد انتظار در حوزه این است که بتوان به فقه اجتماعی و حکومتی، اخلاق اجتماعی و حکومتی و همچنین اعتقادات اجتماعی و حکومتی دست پیدا کرد و این دست پیدا کردن فرآیندی دارد؛ در مرحله نخست، تفاوت موضوع فهم شود، بفهمیم و به رسمیت بشناسیم که صورت مسأله‌ای جدید است.

دوم اینکه روش تفقه به معنای عام کلمه را به حدی ارتقا دهیم که بتواند پیچیدگی‌های مربوط به چنین موضوعاتی را پاسخ دهد و نسبتش را با دین مشخص کند؛‌ بعد از درک ضرورت و تکمیل روش فهم، نوبت به به کارگیری روش فهم می‌رسد که روش فهم از محصول به کارگیری روش فهم فقه حکومتی، اخلاق حکومتی و اعتقادات اجتماعی به دست می‌آید؛ بنابراین باید نظام آموزشی، پژوهشی و تبلیغی حوزه دچار دگرگونی شود و از نظر اولویت قاعدتاً باید نظام پژوهشی مقدم باشد. چون نظام پژوهشی وقتی فعال شد، خروجی‌اش در نظام آموزشی هویدا می‌شود.

نظام آموزشی که به اتکای نظام پژوهشی غنی شد، خروجی‌اش در نظام تبلیغی مشخص می‌شود و مورد بهره برداری قرار می‌گیرد؛ بنابراین نقطه کانونی تحول، نظام پژوهشی است.(رک، پیروزمند، علیرضا، تحول حوزه علمیه و روحانیت؛ در گذشته و حال؛ طرح الگو، چشم‌انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت، ص379-410)

دانش‌های حوزه در سه محور و گرایش اصلی قابل تجمیع است. باید در این سه دانش تحول مورد نظر اتفاق بیفتد تا تحول در حوزه ایجاد شود. این سه دانش عبارتند از علم کلام و فلسفه، علم اخلاق و عرفان، علم فقه و حقوق.

فقه و حقوق به تکالیف و رفتار، عرفان و اخلاق به ارزش‌ها و گرایش‌های مطلوب و کلام و فلسفه به باورها و اعتقادات می‌پردازد؛ بنابراین باید به تحول در این سه دانش محوری بپردازیم. ایجاد تحول در متون درسی حوزه‌های علمیه و پاسخگو نمودن نهاد دین و روحانیت در برابر مطالبات و پرسش‌های به روز اقشار و طبقات مختلف مردم از دیگر عوامل مهم و موثری است که می تواند در کارآیی، مقبولیت و پویایی حوزه‌های علمیه و در نتیجه تأثیرپذیری دینی و اخلاقی مردم نقش بسیار مفیدی داشته باشد.(رک، همان،ص472-491)

حوزه علمیه و عرصه تولید و ارتقای علم

از منظر تاریخی، حوزه علمیه همواره در جهت گسترش و ارتقاء علمی جامعه نقش به سزایی داشته است؛ چنان که ارتقاء علمی زمان خواجه نصیر‌الدین در موضوع‌های تعلیم و تربیت، تربیت کودک و روش‌های آن، برنامه تحصیلی، مواد درسی، ورزش و بازی، علوم و فن‌آوری قابل توجه است.

ارتقاء علمی آن زمان بدون شک حاصل موقعیت جدید اجتماعی حوزه‌ها و به ویژه خواجه‌نصیر‌الدین بوده که از آن برای رشد و گسترش علمی – فرهنگی جامعه سود برده است.(بهشتی، محمد و دیگران؛ آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت)

حضور فعال روحانیت در رویداد‌هایی نظیر پیدایش جریان روشنفکری دینی در جهان اسلام توسط افرادی همچون سید‌جمال‌الدین اسد‌آبادی؛ همچنین در جنبش مشروطه و آثاری که در این زمینه تألیف شد؛ مثل تنبیه الامه و تنزیه المله اثر مرحوم نائینی، تجربه دوران مرجعیت آیت‌الله بروجردی که حوزه با توجه به شرایط روز، در صدد کسب علوم تجدید برآمد و مدارسی را برای آموزش علوم سنتی و جدید تأسیس کرد و همچنین اعزام دانش‌آموختگان حوزوی در همین دوره تا زمان حاضر، به کشورهای غربی از سوی حوزه‌ها، مثل شهید بهشتی و آیت‌الله حائری، انتشار مجله‌های علمی، حضور علمی بعضی از حوزویان در دانشگاه‌های کشور مثل شهید مطهری و دکتر مفتح، شرکت در تدوین کتب دینیآموزشی مدارس مثل دکتر باهنر و شرکت در گفتگو‌های علمی بین المذاهب و ادیان، حکایت از پیوند ناگسستنی حوزه با ارتقاء علمی کشور دارد.

افزون بر موارد فوق نباید یک رشته علم را که در میان مردم ایران و بیرون از زمینه کار متخصصان، توسط حوزه‌های علمیه رواج یافته است، نادیده گرفت. حوزه‌های علمیه در عامه مردم، بیرون از علوم تخصصی که توسط اندیشمندان مسلمان گسترش یافت، زمینه دیگری از علم را به وجود آوردند که می‌توان آن را به علم توده‌ای تعبیر کرد. این زمینه علمی که با سنن و آداب اسلامی و فتاوای فقیهان و حوزویان پیوند استواری دارد، نه تنها کاربرد و کارکردی علمی داشته و بیشتر از سینه‌ای به سینه‌ای دیگر منتقل گردیده است، بلکه موجب پیدایش یک رشته نگارش‌ها و آثار مکتوب گشته است که بدون توجه به آنها نمی‌توان از نقش حوزه‌ها در ارتقاء علمی جهان اسلام در طول تاریخ سخن گفت.(میه‌لی، آلدو؛ علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان؛ ترجمه محمد‌رضا شجاع رضوی و اسدالله علوی؛ ص 24)

امروزه با گسترش جوامع، اقتضائات جدید زمانه و پیدایش نظریات مادی‌، بسیاری از نظریه‌ها و تولیدات علمی پوزیتیویستی با فرهنگ اسلامی سازگاری ندارد؛ از این رو نقش و رسالت اصلی حوزه علمیه در بومی‌سازی علوم، به عنوان یک متغیر مستقل را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد.

1.ارائه مُدل مابعد الطبیعه الهی علوم: همه علوم تجربی تحت یک نظام مابعد‌الطبیعه قرار دارند. مابعد‌الطبیعه یک نظام معنایی است؛ لذا هر علمی دارای یک نظام معنایی است که ایجاد و بقایش در گرو آن نظام است؛‌ یکی از مسائل علوم تجربی معاصر، اختلال در نظام مابعد‌الطبیعه علوم یا عدم توجه به آن است. حوزه‌های علمیّه می‌توانند با ارائه یک مدل مابعد‌الطبیعی الهی برای علوم تجربی، برای ارتقاء علمی کشور زمینه‌سازی کنند یا در آن سهیم باشند.

به عنوان مثال بعضی از باور‌های کلامی، مثل تفاسیر نادرست باور به قضا و قدر می‌تواند از موانع جدّی ارتقاء علمی کشور باشد. باورهای تقدیرگرایانه و تسلیم در برابر حوادث و عدم نیاز به شناخت طبیعت و جامعه نیز از این دست باور‌ها است؛ طبق این باور انسان باید تسلیم محض در برابر حوادث طبیعی و اجتماعی باشد و نیاز به شناخت و آگاهی از طبیعت و پدیده‌های جمعی نیست؛ از این‌رو وظیفه حوزه علمیه است که دستو‌ر‌های دینی و احادیثی را که در زمینه شناخت طبیعت، و اقوام و ملل گذشته وجود دارند، با استنادات عقلی برای معتقدان این باور‌ها تبیین و تفهیم کنند و نشان دهند که جوامع پیشرفته چگونه به وسیله علم از این حوادث جلوگیری می‌کنند.(باغستانی، اسماعیل؛ «حوزویان و توسعه، مورد نمونه؛ امام خمینی(ره)»، ص 24)

شهید مطهری به عنوان نظریه‌پرداز و متفکر شیعه و جهان اسلام در مبارزه با افکار التقاطی در زمینه‌های مختلف فلسفی، کلامی و عقایدی، صفحه جدیدی از پاسخ‌های روشن و مبرهن دین اسلام را به جامعه ارائه کرد که تا امروز در پاسخگویی به شبهات کاربرد دارد.

راز موفقیت شهید مطهری در مبارزه با افکار التقاطی

مقام معظم رهبری درباره شخصیت شهید مطهری فرمودند: «مرحوم مطهری آرام نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانی‌هایی که خود او انجام داده بود، به دست آوردن شوائب گوناگون و نوبه‌نو در زمینه‌های فکر و اندیشه مذهبی و دینی و پاسخگویی به انحرافات بود؛ در این مرد اصلاً تنبلی وجود نداشت؛ لذا با آن ذخیره علمی و کارآمدى عملی توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً ریزه‌خوار سفره انعام فکر شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینه‌های گوناگون، چه در زمینه‌های فلسفی‌، چه در زمینه‌های اجتماعى دینی، و چه در زمینه‌های سیاسى دینی است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرف‌ها جدیدتر و تاز‌ه‌تر است؛ خیلی از شائبه‌ها و اشکالات و شبهات بعد از حرف‌های شهید مطهری به‌وجود آمده؛ باید برای این‌ها آماده پاسخ بود؛ لذا حوزه‌های علمیه وظیفه سنگینی برعهده دارند».(بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیان استان کرمان، 11/2/1384)

2. به روز شدن و مشارکت در فرایند تولید علم: همان‌طور که حوزه‌ها مسائل سنتی در باب عبادات و معاملات را بی‌پاسخ نگذاشته‌اند، باید با شرکت در فرآیند تولید علمی، علمی را پدید آورند که مسائل روز را نیز پاسخگو باشد. حوزه‌ها در حال حاضر با مسائل عمده و مهمی مواجهه‌اند که برای حل آنها، چاره‌ای جز، تولید علم ندارند؛ مثلاً امروزه مسأله «عدالت اجتماعی» اهمیت فراوانی یافته و درباره آن نظریه‌پردازی‌های فراوانی شده است؛ از طرفی، عدالت جزء تعالیم اصولی اسلام نیز هست؛ یعنی هم مسأله روز است و هم مسأله‌ای دینی؛ اگر حوزه‌ها نتوانند، اقتصاد اسلامی را تبیین کنند، نمی‌توانند عدالت اجتماعی را به‌وجود آورند.(باغستانی، اسماعیل؛ «حوزویان و توسعه، مورد نمونه؛ امام خمینی (ره)»؛ ص3)

رهبرمعظم انقلاب نیز در این باره فرمودند: «اولین چیزی که در حوز‌ه‌های علمیه لازم است، عمق بخشیدن به تحصیل دینی است؛ باید درس خواند، باید کار کرد. حوزه‌های علمیه باید صادرات فکری داشته باشند؛ باید روحانى عالم و فرزانه تربیت کنند؛ باید روحانى پاکیزه و پاکدامن پرورش دهند؛ باید روحانیونی پرورش دهند که با مسائل سیاسى عالم آشنا باشند و دنیا را بشناسند».(بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیان استان کرمان، 11/2/1384)

3. تولید و تحول در علوم انسانی و پاسخ به نیازهای نظام: حوزه‌ها باید موانع تعامل فکری میان مراکز علمی کشور را به عنوان یکی از موانع اصلی ارتقاء علمی کشور و تولید داده‌های علمی مستقلی و بومی از میان بردارند و بستر را برای جریان سالم رشد علم و اندیشه مهیا کنند؛ چنان که رهبر معظم انقلاب درباره تولید علوم انسانی بومی می‌فرماید: «من با ورود علوم انسانی به حوزه علمیه اصلاً مخالفتی ندارم؛ من می‌گویم حوزه علمیه باید پایه‌های علوم انسانی مبتنی بر تفکر اسلامی و جهان بینی اسلام را مستحکم بریزد... باید این پایه‌ها ریخته شود؛ و این ممکن نخواهد شد، مگر این‌که با علوم انسانی آشنا باشیم.»(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389)

در فراز دیگری از سخنان خود فرمودند: «این علوم انسانی که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است، متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد، وقتی این‌ها رایج شد، مدیران بر اساس آن‌ها تربیت می‌شوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسایل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت و غیره قرار می‌گیرند. حوزه‌های علمیه و علمای دین پشتوانه‌هایی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند و آن‌ها را در اختیار بگذارند». (همان جا)

بنابراین جایگاه مسأله تحول در علوم انسانی بسیار حائز اهمیت است. البته اگر بتوانیم در گفتمان‌سازی افق ایجاد تمدن نوین اسلامی، اقدام‌های لازم را انجام دهیم، اکنون تکلیف موضوعاتی از قبیل تحول در علوم انسانی روشن‌تر بود؛‌ بی‌توجهی در این موضوع، سبب چالش‌هایی در بیرون حوزه علمیه شده است، از جمله این‌که تا وقتی چرخ زندگی مردم و اداره جامعه ذیل عنوان حکومت اسلامی می‌چرخد و با این ‌حال نارسایی‌های فراوانی وجود دارد، خواسته یا ناخواسته بسیاری از نارضایتی‌ها و اشکال‌ها متوجه حوزه علمیه می‌شود؛ زیرا اگر نسخه مدیریت بر مدار دین باشد، نباید به این میزان مشکل وجود داشته باشد.

4. تحلیل و بررسی عالمانه بسیاری از مسائل بنیادی جامعه بر عهده حوزویانی است که در فهم منابع دینی متخصص هستند؛ آنان با فهم عصری و روز‌آمدشان می‌توانند بسیاری از موانع رشد و ارتقاء علمی کشور را که با بنیاد‌های دینی در تعارض نیست، برطرف کنند. همچنین می‌توانند با نقد و بررسی تجربه حضور دین در 35 سال گذشته کشور در عرصه‌های مختلف اجتماعی، قضایی، اداری، سیاسی، فرهنگی، هنری و علمی به ارتقاء علمی کشور کمک نمایند.(کافی، مجید؛ نقش حوزه‌های علمیه در زمینه‌سازی ارتقاء علمی کشور)

ضرورت ایجاد نظام پژوهشی مناسب در حوزه علمیه

بی‌گمان یکی از اوصاف آدمی «اندیشه‌ورزی» است و اندیشه‌ورزی و تولید گزاره‌های فکری جز در فرآیند پژوهش و کنکاش‌های روشمند علمی میسر نیست؛ امروزه آنچه ماندگاری و پیشرفت علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه را در پی می‌آورد، پژوهش، تولید و مدیریت دانش است.

حوزه علمیه به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تولید علم که بخش مهم و عمده‌ای از کار آنها پروراندن محققان است؛ برای طی این مسیر چاره‌ای جز ترویج اخلاق، روحیه علمی، حمایت از دانش‌پژوهان در جهت ارتقای بینش و منش علمی و دمیدن روح امید و نشاط در میان طلاب و پژوهشگران حوزوی ندارد.

عوامل فرهنگی مهم‌ترین عوامل بازدارنده مؤثر بر پژوهش‌های طلاب است که در رأس آنها نهادینه نشدن فرهنگ پژوهش قرار دارد؛ پس از آن، عوامل بازدارنده مربوط به سیاست‌گذاری‌ نظام تحقیقاتی با مهم‌ترین دغدغه، یعنی موظف نبودن مدرسان برای انجام کارهای تحقیقاتی و سپس عوامل فردی(فنی و تخصصی) قرار دارد؛ یعنی اشتغالات فکری مختلف برای امرار معاش، آشنایی کم طلاب با شیوه‌های بهره‌گیری از روش‌های تحقیق، استفاده از اینترنت، رایانه و منابع پژوهشی، عوامل اداری و ساختاری، نحوه ارائه خدمات پژوهشی و عوامل انگیزشی به ترتیب در رده‌های بعدی قرار دارند.

مهم‌ترین چالش پیش‌روی تحقیقات طلاب، فرهنگ‌سازی، ایجاد و نهادینه کردن روحیه تحقیق، تعاون، همکاری و تسهیم دانش‌، فعالیت‌های تیمی است؛ برآیندی که نرم، پیچیده و طولانی است، اما با ایجاد فرهنگ پژوهش می‌توان آموزش را دچار تحولی اساسی در راستای استقرار رویکرد پژوهش‌محور نمود. در این میان با رسیدگی به وضعیت معیشتی طلاب از طریق کم‌کردن فعالیت‌های غیرحرفه‌ای، می‌توان چرخه تولید دانش را تسریع نمود و با اختصاص بخشی از وظایف مدرسان به پژوهش، گام‌های بلندتری را در این زمینه برداشت.(فضل‌الهی قمشی، سیف اله؛ واکاوی عوامل بازدارنده مؤثر بر پژوهش‌های طلاب)

از سوی دیگر نظام پژوهشی حوزه ضعف‌هایی در عرصه پژوهش دارد که باید برطرف شود و از جمله آنها فقدان نقشه جامع در حوزه پژوهش، فقدان هماهنگی و انسجام میان مراکز پژوهشی، فقدان نظام اطلاع‌رسانی و بانک اطلاعات جامع، کاهش پیوند میان دانش‌های بنیادین حوزه با قلمروهای جدید تحقیق، انحصار آثار و تولیدات حوزه به زبان فارسی، کمبود پژوهش‌های کاربردی برای پاسخگویی به نیازهای نظام و فقدان طرح جامع در حمایت از نخبگان عرصه پژوهش است.(اعرافی، علیرضا، حوزه علمیه (چیستی/گذشته/حال/آینده)، ص443-444)

ادامه دارد...

/908/703/ر

مجتبی عباسی

............................

منابع و مآخذ

قرآن کریم

1. اعرافی، علیرضا، حوزه علمیه (چیستی/گذشته/حال/آینده)، قم مؤسسه اشراق و عرفان، 1395.

2. پیروزمند، علیرضا، تحول حوزه علمیه و روحانیت؛ در گذشته و حال؛ طرح الگو، چشم‌انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت، قم، کتاب فردا، 1391.

3. رحمانی، جعفر، ضرورت های مدیریت استراتژیک فرهنگی در حوزه های علمیه در عصرجهانی شدن، دانشگاه بین‌المللی جامعه المصطفی، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شدن، دوره2، شماره2، مرکز ملی مطالعات جهانی شدن.

4. حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند، معاون فرهنگستان علوم اسلامی قم و نویسنده کتاب «تحول حوزه علمیه و روحانیت در گذشته و حال، طرح الگو، چشم انداز و ارزیابی فعالیت روحانیت»، در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر.

5. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ مورخ 29/7/1389

6. بهشتی، محمد و دیگران؛ آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت، ج 2، تهران، سمت، 1379.

7. میه‌لی، آلدو؛ علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان؛ ترجمه محمد‌رضا شجاع رضوی و اسدالله علوی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1371.

8. باغستانی، اسماعیل؛ «حوزویان و توسعه، مورد نمونه؛ امام خمینی (ره)»، مجله نگاه حوزه، شماره 54.

9. بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از روحانیان استان کرمان، 11/2/1384.

10. بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید، طلاب و فضلای نخبه، 2/8/1389.

11.کافی، مجید؛ نقش حوزه‌های علمیه در زمینه‌سازی ارتقاء علمی کشور، پرتال جامع علوم انسانی، کنگره علوم انسانی 1387.

12. فضل‌الهی قمشی، سیف اله؛ واکاوی عوامل بازدارنده مؤثر بر پژوهش‌های طلاب، مجله معرفت، سال بیستم، شماره 160، فروردین 1390.

13. بیانات رهبرمعظم انقلاب در درس خارج فقه، 31/6/1370.

14. خبرآنلاین به نقل از وبلاگ فرید مدرسی و «خردنامه همشهری» 24/10/1389.

15. بیانات رهبرمعظم انقلاب در جمع طلاب خارجی، 3/8/1389.

16. صالحی امیری؛ سید رضا، عظیمی دولت آبادی؛ امیر، مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی، تهران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، 1387.

17. مظاهری، محمد مهدی، فرهنگ بالنده، باورها و اندیشه ها،خانه احزاب ایران، 1387.

18. رحمتی، حسینعلی؛ حوزه علمیه و مطبوعات، فصلنامه پیام حوزه، شماره 19، پاییز 1377.

مجتبی عباسی
ارسال نظرات