برخورد با آیتالله صالحی نجفآبادی از روی تعصب بود/ نقد شهید مطهری از روی تعصب است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست نقد و بررسی کتاب «حماسه حسینی» نوشته شهید آیتالله مرتضی مطهری، روز گذشته با سخنرانی محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری در سالن آمفی تئاتر دفتر مرکزی بنیاد دِعبِل خُزاعی برگزار شد.
سنگری در ابتدای این نشست در مورد کتاب «حماسه حسینی» گفت: حماسه حسنی اثر استاد مطهری است که جلد اول آن مجموعه سخنرانیهای استاد است که از 23 سخنرانی پیش از انقلاب تهیه شده و این جلد در هفت فصل تنظیم شده است.
وی افزود: جلد دوم هشت فصل دارد که یادداشتهای استاد مطهری در مورد عاشورا است؛ استاد یادداشتهایی الفبایی و یادداشتهای موضوعی داشتند که جمعاً بیش از 10 هزار صفحه میشد.
این عاشوراپژوه در مورد ارزشهای کتاب «حماسه حسینی»، بیان کرد: این کتاب از چند منظر حائز ارزش است، اول اینکه از استاد مطهری است که دارای جامعیت علمی بوده است؛ نکتۀ دوم این کتاب، باز کردن زاویهای تازه در مورد عاشورا است و مانند لؤلؤ و مرجان است و باید ببینیم استاد بُعد حماسی کربلا را تا چه حد حفظ کرده است.
وی ادامه داد: نکتۀ سوم، روشمندی در کنار دانشمندی است، چرا که استاد مطهری بحثشان هندسه روشنی دارد و ایشان بسیار روشمند بودند به طوری که برای هر سخنرانی 30 ساعت مطالعه میکردند، نکتۀ چهارم، این است که شجاعانه به مقابله با تحریفها پرداخته است.
وی افزود: ویژگی پنجم این کتاب، این است که یک فیلسوف با یک زبان روان و قابل فهم و درک به موضوعات پرداخته است، اگر چه زبان فیلسوفان دیریاب است، اما این کتاب به گونهای است که همه جامعه از آن استفاده کردهاند.
وی ادامه داد: نکته ششم، تکاملبخش بودن نگاه پیشینیان است که کتاب «لؤلؤ و مرجان» را کامل کرده است، نکته هفتم، نقد نظرگاههای بزرگان در آن است که مرحوم آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی، دکتر علی شریعتی و دیگران را نقد کرده است.
تشکیک در وجود حضرت رقیه، عامل مخالفت مداحان با آیتالله مطهری است
سنگری در تبیین نقدی که بر کتاب «حماسه حسینی» شده است، گفت: این کتاب، بعداً نقد و نظرهایی را برانگیخته است، و شاید اولین کسی که آن را نقد کرد مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی بود که کتاب «نگاهی به حماسه حسینی» را ارائه داد که دارای چهار بخش است و 12 نمونه را نقد و بررسی کرده است؛ بعد تناقضات حماسه حسینی را طرح کرد که هفت تناقض را بیان کرده؛ بعد در 9 قسمت اشکالات را گفته و سرانجام چهار پیام دارد.
وی افزود: غلامرضا رحمدل استاد دانشگاه گیلان سعی کرد جوابی به نظرگاههای آیتالله صالحی نجفآبادی بدهد؛ بعداً نیز کسانی مثل سید جعفر عاملی به مسائلی از این کتاب پرداختهاند؛ بنده نیز در کتابی به آرامی به برخی مسائل این کتاب پرداختهام.
این عاشوراپژوه در مورد نگاه مداحان به کتاب «حماسه حسینی» آیتالله مطهری، اظهار کرد: کتاب حماسه حسینی در چند موضوع بین مداحان و ذاکران خیلی مطرح شد و آنان با تأکید بر اینکه استاد مطهری مورخ نبوده است در آن تشکیک کردهاند.
وی ادامه داد: یکی از مورادی که «حماسه حسینی» مداحان را به تشکیک در این کتاب واداشته، بحث تشکیک استاد مطهری در وجود حضرت رقیه(س) است، دیگری بحث نبودن حضرت لیلا(س) در کربلا است، موضوع دیگر، بحث اربعین است که استاد مطهری اربعین اول را باور ندارد و همچنین قضاوتی که استاد در مورد شعر محتشم داشته برانگیختگیهایی داشته است و موضوع دیگر، موضوع برگشت حضرت قاسم(ع) است.
اسفندیاری در ادامۀ این نشست در مورد نقد علمی گفت: اینکه نهادی رسمی عهدهدار نقد کتاب «حماسه حسینی» است بسیار جای خوشبختی است و این نشان میدهد جایگاه علمی جامعه ما آنقدر رشد کرده است که بزرگان را نیز نقد میکند، زیرا سالهای پیش امکان نقد ایشان نبود تا جایی که دوست ایشان آیتالله صالحی نجفآبادی نیز وقتی ایشان را نقد میکرد کتابش جمعآوری و خمیر شد و سالها بعد مجدداً چاپ شد.
وی افزود: از دین تا دولت همه باید نقد شوند چون ما در علم، کتاب مقدس نداریم و حتی امامصادق(ع) فرموده است خدا رحمت کند آنکه عیبهای مرا به من نشان بدهد.
این اسلامپژوه در مورد کتاب «حماسه حسینی» بیان کرد: کتاب «حماسه حسینی» در ابتدا به عنوان جزوهای با عنوان «فریادهای استاد مطهری در مورد تحریفات عاشورا» منتشر شد و بعداً به صورت کتاب درآمد.
نقد اثر آیتالله صالحی نجفآبادی از روی تعصب بود
کتابشناس کشوری در مورد نقدهایی که بر کتاب «حماسه حسینی» نگاشته شده است، اظهار کرد: دو نقد با دیدگاه متفاوت بر این کتاب شده است؛ یک نقد نقدی است که دوست استاد مطهری، آیتالله صالحی نجفآبادی نوشت که عنوانش «نگاهی به حماسۀ حسینی» است و نقد دیگر، نقد عاملی با عنوان «کربلا، فوق عاشورا» نوشته شد.
وی افزود: نقد آیتالله صالحی نجفآبادی را را برخی برنتابیدند؛ من حداقل سه مقاله در نقد آیتالله صالحی نجفآبادی دیدم که جایگاه علمی ندارشتند و از سر تعصب بودند، در هر صورت کتاب «حماسه حسینی» کتابی ارزشمند است و اگر همه نقدهای مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی را درست بدانیم و به همان اندازه نیز این کتاب را مجدداً نقد کنیم باز هم از ارزش آن نمیکاهد.
فقه گذشتگان نمیتوانست امر به معروف و نهی از منکر در قیام امامحسین(ع) را نشان بدهد
سرپرست دانشنامه امامت در مورد ویژگیهای کتاب «حماسه حسینی» گفت: این کتاب پنج ویژگی دارد؛ یکی اینکه استاد مطهری عهدهدار ماهیتشناسی قیام امامحسین(ع) است و آن را معطوف به رسوا کردن یزید میداند؛ این الان از بدیهیات است اما در دهۀ 40 و 50 جزء بدیهیات نبوده است و نقدهایی هم که به کتاب «حماسۀ حسینی» شده در این مورد نیست.
وی افزود: دومین ویژگی این است که استاد مطهری خوب توانست عنصر امر به معروف و نهی از منکر در مورد عاشورا را نشان بدهد و استاد به خوبی این نکته را برجسته کرد، گذشتگان ما مطابق فقهشان نمیتوانستد قیام امامحسین(ع) را با امر به معروف و نهی از منکر تحلیل کنند اما استاد مطهری این کار را کرده است، آنچه استاد مطهری در کتابش برجسته کرده، این است که امر به معروف و نهی از منکر امام(ع) یک حرکت اجتماعی و سیاسی است و این امر و نهی به فرادستان است، نه فرودستان.
وی ادامه داد: ویژگی سوم این کتاب، این است که استاد مطهری عهدهدار تحریفشناسی عاشورا شده است؛ این عنوان برای نخستین بار از طرف خود استاد مطهری مطرح شده است اگرچه این مطلب از کتاب «لؤلؤ و مرجان» شروع شده اما اصطلاح «تحریفشناسی عاشورا» را اولین بار خود استاد مطهری مطرح کرده است و توانست بیتوجهیای که به «لؤلؤ و مرجان» شده بود را جبران کند.
وی افزود: «لؤلؤ و مرجان» به این دلیل مورد توجه قرار نگرفته است که محدث نوری اکثر آثارش ضعیف است، البته باید گفت به جز «لؤلؤ و مرجان»، بقیۀ آثارش ضعیف است که امامخمینی(ره) نیز گفتهاند کتب ایشان به هزل نزدیکتر است.
وی ادامه داد: ویژگی چهارم این کتاب، این است که استاد مطهری از اولین کسانی بوده است که نقش زنان را در نهضت عاشورا به خوبی نشان داده است، الآن نقش زنان در عاشورا از توضیح واضحات است اما استاد آن زمان به خوبی این مطلب را دیده است.
تاریخنگار کشورمان در مورد نقش زنان گفت: سال 1349 رضا براهنی «تاریخ مذکر» را نوشت که این هم کتابی استثنائی و همدلانه با اسلام است؛ براهنی در آن میگوید تاریخ ما تاریخ مذکرها است؛ اما آیتالله مطهری گفت تاریخ اسلام تاریخ مذکر نیست بلکه ما در اسلام با تاریخ مؤنث یعنی تاریخ مردان و زنان مواجه هستیم و در همان سدۀ اول، پنج زن نقش بزرگی داشتند البته قبل از استاد مطهری نیز دکتر ابراهیم آیتی و دکتر شریعتی به این نکته پرداخته بودند.
وی افزود: دکتر شریعتی بیان کرده که شام غریبان پایان کار نیست چون گذشتگان ما در مقاتل بعد از دهم عاشورا به قیام مختار میروند اما دکتر شریعتی میگوید باید بعد از آن به حضرت زینب(س) بپردازیم که چون پیام عاشورا را رسانده است.
اسفندیاری در مورد دیگر ویژگی «حماسه حسینی»، گفت: ویژگی پنجم این کتاب این است که استاد مطهری وارد در تاریخنگاری نبودند و دغدغۀ ایشان تحلیل تاریخ بوده است؛ مثلاً کار ویل دورانت هم تجزیه است و هم تحلیل است اما مثلاً یکی مثل تویینبی فقط تحلیل تاریخ کرده است، استاد مطهری نیز فقط تحلیل کرده است.
وی افزود: بنابراین تجزیههای تاریخی استاد مطهری چندان اهمیتی ندارد ولی باید اذعان کرد کار تحلیلی ایشان بسیار مهم بوده چون کتابهای تحلیلی در جامعه ما کم است، زیرا نویسندگان ما ذهن خلاق و زاینده ندارند و این در تمام نهادهای آموزشی ما چه حوزوی و چه دانشگاهی وجود دارد که استاد و دانشجوی ما ذهن تحلیلی ندارند به طوری که هزار صفحه کتاب میخوانند اما 10 صفحه هم نمیتوانند بنویسند.
وی بیان کرد: آقا مطهری ذهن خلاق داشتند و هرچه میخواندند را تحلیل میکردند حال آنکه در روایات ما تحلیل آمده است که علیکم بالدرایات لا بالروایات.
کربلا در عین تراژیک بودن، حماسه است
سنگری در ادامۀ این نشست در مورد هنر استاد مطهری در «حماسۀ حسینی»، گفت: نخستین کسی که در مجموعۀ روحانیت ما، رویکردمان نسبت به عاشورا را تغییر داد استاد مطهری است که ما را واداشت ببینیم نسبت ما با کربلا چه باید باشد و یکی از نکات درخشان در این کتاب همین است؛ استاد میپرسد کربلا تراژدی است یا حماسه است؟
عاشوراپژوه کشورمان در مورد حماسی بودن واقعۀ کربلا بیان کرد: واژۀ حماسه بیش از صد سال نیست که وارد زبان ما شده است و ما در عربی ملحمه را داریم که به معنای شورش و انتقام است. استاد اثبات میکند کربلا در عین تراژیک بودن، حماسه است؛ برخی فکر میکنند استاد با عنوان حماسه خواستهاند بعد تراژیک را نفی کنند که اینطور نیست.
سنگری در مورد جایگاه کتاب «حماسه حسینی» در میان دیگر آثار عاشورایی اظهار کرد: اگر بخواهیم 20 کتاب برتر عاشورایی را نام ببریم نمیتوانیم از حماسه حسینی بگذریم. استاد مطهری ابتدا مسأله را با سخنان خود امامحسین(ع) مطرح میکنند که اصلاً با برخی از آنها نمیتوان گریه کرد؛ مثلاً با «هیهات من الذله» نمیتوان گریه کرد چون حالت حماسی و مبارزه دارد تا اینکه مظلومیت را نشان بدهد.
وی افزود: نکتۀ دیگری که استاد مطهری رویاش تکیه میکند سخنان حضرتزینب(س) است که متأسفانه درخشش حضرتزینب(س) سبب شده دیگر زنان مثل حضرات فاطمه، سکینه و رباب(س) کمتر دیده شوند با اینکه این بزرگان نیز خطبه دارند.
در حماسه حسینی، خود مطرح نیست
عاشوراپژوه کشورمان در مورد تفاوت حماسه عاشورا با دیگر حماسهها، گفت: حماسههای دیگر، مثل اودیسه از هومر یا حماسه زیگموند یا قدیمیترین حماسه که میشناسیم یعنی گیلگامش برای طرح خود و ملت است که قهرمانی ملی برای خود بسازد، از این رو ملت مغلوب آنان را جنایتکار میدانند؛ اما به قول استاد مطهری: «در حماسۀ حسینی خود مطرح نیست، پس حسین(ع) به تاریخ تعلق دارد».
وی افزود: نکتۀ دوم، جهت تقدسی حماسهها است، آنها در جهت الهی نیستند بلکه میخواهند از ملتشان دفاع کننند اما قیام اباعبدالله(ع) جنبه قدسی دارد.
وی ادامه داد: نکتۀ سوم این است که منطق اباعبدالله(ع) حتی مثل خردورزان عصر خودش نیست، امام(ع) منطق نیرومندی دارد که تن را دنبال خود میکشاند چون روح بزرگی دارد و تعبیر زیبایی میکند و میگوید: «اینها جریمه حقپرستی است».
وی افزود: نکتۀ بعدی در مورد حماسه حسینی این است که سبب بازسازی، خودباوری و حرکت جامعه شد که جامعه تحقیر شده را احیا کرد و به آنان توان داد، ملتی که توان نداشته باشد جذب دیگر ملتها میشود.
وی ادامه داد: تفاوت حماسه حسینی با دیگر حماسهها در این است که فضای حماسه حسینی فراانسانی نیست بلکه انسانفراتر است و ما با اسطوره دستنیافتنی مواجه نیستیم بلکه با اسوه دستیافتنی مواجه هستیم و خود امامحسین(ع) فرمودند من برای شما اسوه هستم.
وی افزود: ما حماسه عرفانی داریم؛ مثلاً وقتی وقتی رستم، رستم میشود که از هفتخوان عبور میکند و این خوانها، خوانهای آفاقی هستند اما در سلوک عارفانه نیز هفت خوان وجود دارد که انسان از آن عبور میکند و اینها در درون انسان است اما آیا کسی که از خویش عبور میکند نیز حماسه عرفانی است یا نه؟ این بعد در حماسۀ حسینی استاد مطهریمغفول مانده است که آیتالله جوادی به این موضوع اشاره داشتهاند.
«حماسه حسینی» بُعد عرفانی دارد
اسفندیاری در ادامۀ این نشست در مورد بعد عرفانی کتاب «حماسۀ حسینی» شهید آیتالله مطهری، گفت: استاد مطهری به بُعد عرفانی اشاره کرده است، البته شاید ناگفته مانده باشد اما نادیده نمانده است، چون امام(ع) شمشیر هم بزند نوعی عمل عرفانی است.
تاریخنگار کشورمان در مورد دائمی بودن جایگاه امامحسین(ع)، اظهار کرد: میگویند قهرمانان یک نسل، جنایتکاران نسل بعدی هستند؛ اما امامحسین(ع) استثناء است و شاهدش این است که همۀ کسانی که در شهادت امام(ع) نقش داشتند پشیمان شدند و هر یک گناه را به گردن دیگری انداخت و این جالب است که دشمنان نیز معترف به مظلومیت اباعبدالله(ع) شدند.
اسلامپژوه و سرپرست دانشنامۀ امامت در مورد نتیجهگیری شهید آیتالله مطهری در باب هدف امامحسین(ع) از قیام، بیان کرد: استاد مطهری در باب هدف امام(ع)، به هدف مشخصی نرسیده بود در جایی گفته امامحسین(ع) خونین شدن و شهادت یاورانش را میخواست که عموماً از جمله دکتر شریعتی نیز همین را میگویند یعنی امامحسین(ع) خواسته است با خون خودش سلب مشروعیت از یزیدیان کند.
وی افزود: اما استاد مطهری در جای دیگری از «حماسۀ حسینی» میگوید امام(ع) به دنبال گرفتن حکومت بود همچنین گفته امام(ع) میخواسته زمام امور را به دست بگیرد و بعد هم میگوید هیچکس نمیگوید امام(ع) دنبال حکومت نبوده است.
قاتلان امامحسین(ع)، کوفیان امویمسلک بودند
سنگری در ادامۀ این نشست در تبیین قاتلان امامحسین(ع)، گفت: از رجزها مشخص است که تقابل در عاشورا بین دو تفکر شیعه علی(ع) و شیعه عثمان است و واقعیت این است که کوفه شهری یکدست نبوده است و عمدۀ حاضران آنجا مهاجر هستند و ترکیب سپاه عمرسعد و امامحسین(ع) مشخص است که یمنیها و ایرانیان در هر دو سو حضور دارند و نشان میدهد کوفه شهر یکدستی نیست و نمیتوان گفت که امامحسین(ع) را شیعیان به قتل رساندند بلکه کوفیان امویمسلک این جنایت را کردند.
عاشوراپژوه کشورمان در مورد همیشگی بودن امامحسین(ع) به عنوان یک اسوه، گفت: باید ببینیم چرا نهضت اباعبدالله(ع) اسوه است و حتی امروز نیز میتوانیم از آن استفاده کنیم؛ یکی به این دلیل که خالصترین اتفاق تاریخی ما است، در مجموع یاران اباعبدالله(ع) سستی نمیبینیم و همه تیپ آنجا بودند گویی آیینهای است که هر کس میتواند خود را در آن بیابد.
وی افزود: وجه انسانی و جهانی نهضت اباعبدالله(ع) کاملاً پیامهای انسانی و جهانی دارد؛ عزت و آزادگی را در آن میبینیم.
وی ادامه داد: چندین سال پیش مقالۀ خواندم که عنوانش «آزادی از یا آزادی برای» بود، جالب است مرحوم آیتالله طالقانی نیز به این نکته اشاره کردند که ائمه(ع) معمولاً وقتی بردگان را میخریدند اول رهایی فکری و روحی در آنان ایجاد میکردند بعد آنان را آزاد میکردند. کما اینکه میبینیم در خود آمریکا، اولین کسانی که به بردهداری اعتراض کردند خود برگان بودند! از این رو میبنیم که اباعبدالله(ع) اول به دنبال آزاد کردن اندیشهها بودند و هنگامی که میخواستند خیمهها را بسوزانند آنان را به آزادگی دعوت میکردند.
شهادت حضرتمسلم(ع) مساوی شکست نظامی امامحسین(ع) نبود
سنگری در مورد امکان پیروزی امامحسین(ع) و یارانشان، گفت: نکتهای که در کتاب «نگاهی به حماسه حسینی» مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی نیز مطرح شده این است که بعد شهادت مسلم(ع)، شهادت امام(ع) قطعی شده بود و میگوید امکان پیروزی نظامی امام(ع) نبوده است؛ اما میتوان اینها را نقض کرد، اولاً از سوی خود دشمنان از جمله عمرسعد که میگفتند اگر ما به آنان امان میدادیم معلوم نبود ما پیروز میشدیم، ثانیاً پراکندگی و سستی موجود در سپاه عمرسعد وجود داشته است.
عاشوراپژوه کشورمان اظهار کرد: نکتۀ دیگر، تجربههای تاریخی است که مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی نیز اشاره کردند که لشکر بزرگی از لشکر کوچکی شکست خوردند که ماجرای جالوت یا ماجرای مروان حمار از امثال آن است، نظر سید مرتضی و شیخ طوسی نیز این است که امکان پیروزی امام(ع) در کربلا بوده است.
اسفندیاری در ادامۀ این نشست گفت: یکی از مغالطات در عاشوراپژوهی این است که با نگاه پساعاشورایی بخواهیم عاشورا را تحلیل کنیم که این تاریخوارانه است و ما نباید تاریخ را از آخر به اول تحلیل کنیم بلکه باید گام به گام جلو بیاییم تا به عاشورا برسیم.
وی افزود: مثلاً همین که میگویند مسلم(ع) پس از کشته شدندش مشخص شد امامحسین(ع) پیروز است همین نگاه وارانه به تاریخ است. حتی امکان صلح نیز وجود داشت و عمرسعد نامه برای صلح به ابنزیاد نوشت و ابنزیاد هم ابتدا پذیرفت اما شمر رأی او را زد./805/503/ب2