تصویرسازی به سبک ترامپ!
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «حمایت»، محمدصادق کوشکی در این روزنامه در یادداشتی نوشت:
دونالد ترامپ، رئیسجمهور جنجالی آمریکا که با شعار تمرکز بر اقتصاد ویرانشده این کشور و بازسازی داخلی بهجای صرف هزینه مالیاتدهندگان در مداخلات نظامی خارجی روی کار آمد، این روزها ساز جدیدی کوک کرده و بر تقویت و به روز رسانی سلاحهای اتمی این کشور تأکید کرده است. وی اخیراً در مصاحبه با رویترز گفته است که «اگر قرار است کشورها سلاح هستهای داشته باشند، ما قویترین و بهترینش را خواهیم داشت!» این اظهارات متناقض با وعدههای انتخاباتی در حالی است که ترامپ پیش از انتخابات ریاست جمهوری، در گفتگو با شبکه «راشا تودی» تصریح کرده بود: «تاکنون ما حدود شش تریلیون دلار برای این جنگها صرف کردهایم. با این پول میتوانستیم کشورمان را دو مرتبه بازسازی کنیم. نتیجه این وضع نیز آن بوده است که در موقعیت بسیار بدی قرار گرفتیم.»
وی پیشازاین اظهارنظر صریح، در شبکههای اجتماعی بارها از واژگان مرتبط با توان هستهای استفاده کرده بود که مرور مصاحبه وی با «راشا تودی»، رمزگشایی از قصد و نیت وی را آسان میکند، آنجا که میگوید: «ما از پانزده سال پیش درگیر این جنگ هستیم. به نظر میرسد این جنگ برای همیشه ادامه خواهد داشت و کل منطقه غرب آسیا را فرا خواهد گرفت.» کارشناسان معتقدند هیاهوی اخیر ترامپ، ناظر به دو رویکرد است که یکی مصرف منطقهای دارد و دیگری کاربرد داخلی و سرانجام هر دو رویکرد نیز سرپوش گذاشتن بر ضعفهای مفرط اقتصادی و سیاسی آمریکا است:
1. چرا ترامپ از یکسو اظهار میکند که باید هزینه نظامیگری آمریکا را صرف بازسازی داخلی و برطرف کردن موقعیت «بسیار بد» این کشور کرد و از سوی دیگر در همان مصاحبه تأکید میکند که آتش جنگی که اسلاف وی برافروختهاند، برای همیشه روشن باقی خواهد ماند ؟! این قطعه از پازل را وقتی در کنار راهبرد ارتقاء توان هستهای او قرار دهیم، بر اساس شواهد و قرائن، پاسخ این میشود که آمریکا قصد دارد سیاست «نه جنگ نه صلح» را در غرب آسیا حفظ کند؛ به این ترتیب که همزمان با تکرار مواضع قبلی خود در مورد تمرکز بر بازسازی اقتصادی در داخل، درصدد است تا شعلههای جنگ را با ابزار تروریستها به منظور رونق بازار کارخانجات اسلحهسازی آمریکا، همچنان گرم نگه دارد. تروریستهای دست پروده آمریکا که پروژه شکلدهی به آنها با القاعده در افغانستان شروع شد و امروز در عراق و سوریه با حمایت از داعش و جبههالنصره و دهها گروه تروریستی دیگر، سیاست حمایت از آنها در منطقه ادامه پیداکرده است در همین راستا مشغول به ایفای مأموریت خود هستند.
بر این مبنا، سه هدف کاملاً متقارن «ایرانهراسی»، «تروریسمپروری» و در نتیجه، «فروش سلاح به کشورهای غرب آسیا» در همین راستا ارزیابی میشوند و پیشنیاز افزایش فروش تجهیزات نظامی و رونق بازار کارخانجات تولید سلاح، رجزخوانی هستهای و تکرار ترجیعبند ابرقدرت بودن پوشالی آمریکا است.
در خبرها آمده بود امارات که از مشتریان دیرینه صنایع دفاعی کشورهای غربی است، هفته گذشته قراردادی را به ارزش بیش از 740 میلیون دلار با شرکت «ریتیون»، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تجهیزات نظامی آمریکاست، امضاء کرده است. عربستان هم در سال جاری قراردادی به ارزش 7 میلیارد دلار با آمریکا بسته و ترکیه، کویت و اردن هم مشتریهای دائمی تسلیحات آمریکایی هستند. اکثر این کشورها علیالدوام، ایران را به عنوان تهدیدی برای ثبات منطقه معرفی کردهاند و این ترس موهوم باعث شده که خریدهای کلان تسلیحاتی از واشنگتن داشته باشند، افزون بر اینکه، کاخ سفید از یکسو وانمود میکند که پرچم رهبری مبارزه با تروریستهای اجارهای را در دست دارد و از سوی دیگر، به کشورهای منطقه سلاح میفروشد تا توان مقابله آنها با تهدیدات تروریستی را افزایش دهد.
2. روی دیگر سکه رجزخوانیهای هستهای ترامپ، این حقیقت است که وی سعی دارد کمبودها و ضعفهای خود که متأثر از «چهره واقعی» آمریکا و ساختار رو به زوال و نابودی این کشور است را از طریق ارعاب، جنگ روانی و بلوف جبران نماید. در بسیاری از عرصههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی، ترامپ، مفری جز تعهد به سیاست «نظامیگری آمریکا» برای پوشاندن ضعفهای ساختاری ندارد چراکه نمیتواند از واقعیات غیرقابل انکار این کشور فرار کند.
کاخ سفید ترجیح داده که بهجای رویارویی با مشکلات داخلی و خارجی، حل بحران مشروعیت و چالشهای سنگین اقتصادی، فرافکنی از شرایط موجود را در دستور کار خود قرار دهد و با ایجاد موج رقابت تسلیحاتی، زخمهای اقتصادی را بهبود بخشیده و توجهات داخلی را به خارج معطوف کند. به همین دلیل است که ترامپ، پیمان «استارت جدید» با روسیه که بر اساس آن آمریکا متعهد شده سلاحهای اتمی خود را ظرف یک دهه بین 25 تا 30 درصد کاهش داده و تعداد آنها را به حداکثر 1550 کلاهک برساند، یک «توافق یکسویه» قلمداد کرده و آن را با توافق هستهای با ایران (برجام) مقایسه کرده است.
هم ترامپ و هم ژنرالهای پنتاگون به خوبی میدانند که هر اقدام نابخردانه کوچک و بزرگ آنها برای عملی کردن تهدیدات و یا پوشاندن جامه عمل به شعار مضحک جنگ جهانی، تا چه حد به اقتصاد آمریکا، نیروهای آمریکایی در منطقه، دوستان و شرکای مرتجع منطقهای، اقتصاد جهانی، ثبات و امنیت غرب آسیا و آبراههای آن، صدمات جبرانناپذیر وارد خواهد کرد و نشانه شکننده بودن شرایط اینکه با هر بار اظهار نظرهای هستهای ترامپ، بازارهای جهانی، دستخوش فراز و فرود قیمت میشوند.
واقعیت این است که ترامپ با فضای واقعی و رو به اضمحلال آمریکا رو به رو است و این واقعیات غیرقابل انکار موجب شده توان و جرأت اجرای هر سیاستی را نداشته باشد، چراکه بازیگران مهم دیگری همچون ایران و شرکای منطقهای آن در صحنه واقعی تعاملات جهانی حضور دارند که یا بر تصمیمات و اقدامات وی اثر میگذارند و یا مانع از اجرای آن خواهند شد./1325//102/خ