تازهترین میوه دیپلماسی انفعال
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، یک روزنامه آمریکایی دیروز در گزارشی فاش کرده که مقامهای دولت باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا رهبری تلاشهایی برای مصادره 1/6 میلیارد دلار از داراییهای بانک مرکزی ایران که در لوکزامبورگ نگهداری میشود را به عهده دارند. نیویورکتایمز میگوید گروهی از قربانیان «حملات تروریستی» که یک دادگاه آمریکایی در یک حکم غیابی به نفع آنها و علیه ایران رأی صادر کرده اکنون در اقدامی بیسابقه برای اجرای حکم به دادگاهی در اروپا متوسل شدهاند.
بار دیگر؛ دستدرازی به اموال ایران
منابع آگاه گفتهاند قاضی دادگاه لوکزامبورگ بر همین اساس، در اقدامی بیسر و صدا، 1/6 میلیارد دلار از داراییهای متعلق به بانک مرکزی ایران را توقیف کرده است.
نیویورکتایمز درباره علت توجه اندک به این اقدام دادگاه لوکزامبورگ نوشته، روند دادرسی این پرونده به صورت کاملاً محرمانه انجام شده است.
اما، جزئیات پرونده در نامهای که این روزها در واشنگتن دست به دست میشود تشریح شده است.
وکلای قربانیان یاد شده روز پنجشنبه با ارسال این نامه به نخستوزیر لوکزامبورگ خواستار کمک دولت وی در مخالفت با تلاش ایران برای رفع توقیف از اموالش شدهاند. رونوشتی از نامه هم به مقامهای ارشد کاخ سفید ارسال شده است.
اما موضوعی که ماجرا را پیچیدهتر میکند این است که شکایتنامهای که به صدور این حکم غیابی علیه ایران منجر شده را خانوادههای قربانیان حملات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 تنظیم کردهاند.
متهم ردیف اول 11سپتامبر
نیویورکتایمز در توضیح درباره روند صدور حکم علیه ایران در این پرونده نوشته در سال 2011 عدهای از قربانیان حملات 11 سپتامبر از یک قاضی فدرال در نیویورک به نام «جورج بیدانیلز» خواستند علیه ایران حکم صادر کرده و این کشور را به پرداخت غرامت به قربانیان این حمله محکوم کند. ادعای این گروه این بود که ایران به گروه تروریستی القاعده برای اجرای این حمله کمک کرده است.
پس از حوادث 11سپتامبر عربستان به عنوان مهد تروریسم تکفیری متهم ردیف اول به شمار میآمد. از طرفی دیگر بن لادن سرکرده القاعده یکی از شاهزادگان ثروتمند سعودی بود که تفکراتش ریشه در بستر وهابیت داشت. اما چندین سال است که جریان رسانهای غرب و خاصه آمریکا در یک بازی کثیف در تلاش هستند تا حملات 11سپتامبر را به ایران نسبت دهند. چرایی این موضوع نیز چندان دور از ذهن نیست. لابیهای صهیونیستی و سعودی به سبب ثروت بیشمار جزو با نفوذترین لابیهای آمریکا هستند. نزدیکی بیش از پیش رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی و اشتراک اصلی آنها که دشمنی با ایران است آنها را در مسیری واحد قرار داده است. ضمن آنکه رژیم آلسعود به عنوان متحد اول آمریکا در منطقه دلارهای نفتی را به شرکتهای سازنده جنگ افزارهای نظامی آمریکایی سرازیر میکند. شرکتهایی که از قضا در حاکمیت آمریکا نفوذ فراوانی دارند.
به غیر از این موارد، دشمنی ذاتی آمریکا با ایران نیز دلیل دیگری است که باعث شده است این کشور چشمان خود را بر متهم اصلی حملات 11سپتامبر ببندد و با این بهانه واهی و با هدف تحت فشار قرار دادن ایران و تخریب چهره انقلاب اسلامی به اموال ایران دست درازی کند.
سال 2012؛ صدور حکم دادگاه آمریکا به صورت یک طرفه و تنها با آنچه درخواست شماری از خانوادههای قربانیان 11سپتامبر عنوان شده است کشورمان را محکوم کرده و حکم صادر میکند. «جورج بیدانیلز» سال 2012 ایران را به پرداخت 2 میلیارد دلار خسارت به قربانیان این حملات و پرداخت 5 میلیارد دلار به عنوان جریمه محکوم کرد.
پس از صدور حکم با توجه به نبود امکان اخذ پول از ایران اجرای این حکم باج خواهانه دادگاه آمریکایی تا چند سال مسکوت ماند تا اینکه آشکار شد 1/6 میلیارد دلار از داراییهای بانک مرکزی ایران که به موجب تحریمها مسدود شده بود، در شرکت «کلیر استریم» در لوکزامبورگ نگهداری میشود.
لوکزامبورگ
چگونه وارد ماجرا شد؟
آن گونه که نیویورک تایمز گزارش داده است، سال گذشته وکلای خانوادههای قربانیان 11 سپتامبر یک قاضی را در لوکزامبورگ متقاعد کردند اموال بانک مرکزی ایران را بار دیگر مسدود کند. آنها در اقدامی به صورت همزمان شکایتی تنظیم کرده و خواستار صدور حکم درباره امکان استفاده از این اموال برای اجرای حکم غیابی دادگاه آمریکایی شدند.
بانک مرکزی ایران و شرکت کلیراستریم اکنون هر دو در تلاش هستند تا حکم توقیف جدید صادر شده را رفع کنند.
اما جالب توجه آنجاست که نیویورکتایمز نوشته دو وکیلی که رهبری این تلاشها را به عهده دارند مقامهای دولت باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا هستند. «لی اس وولوسکی»، یکی از وکیلان کاخ سفید در دوره اول باراک اوباما بوده و «مایکل جی گاتلیب»، نماینده دولت اوباما برای بستن زندان گوانتانامو بوده است. نکتهای که میتواند چشمان عدهای را در داخل ایران باز کند که تفاوت اوباما یا ترامپ تنها در شیوه است و در اصل ماجرا که دشمنی با ملت ایران است تفاوتی میان آنها نیست.
بلوکه شدن اموال پیش یا پس از برجام؟
«مجید تخت روانچی» معاون وزیر خارجه کشورمان دیروز پس از نشست «با آمریکای ترامپ چه باید کرد؟» در جمع خبرنگاران در خصوص مصادره یک میلیارد و ششصد میلیون دلار دارایی ایران در لوکزامبورگ گفت: «پول متعلق به بانک مرکزی و در زمان تحریمها در اروپا بوده و به دلیل تحریمها امکان دسترسی به آن را نداشتیم.»
روانچی در ادامه گفته است که «در آن فاصله و قبل از مذاکرات برجام هم افرادی که در جهت ضدیت با جمهوری اسلامی ایران در آمریکا و خارج از آن فعالیت دارند تلاش کردند مصوبه داخل آمریکا که از دید ما کاملاً غیرعادلانه و بیپایه است را به خارج از آمریکا تعمیم دهند. این مبلغ الان در اروپاست و هیچ تحول جدیدی در چند روز اخیر رخ نداده و وکلای بانک مرکزی با وکلای شرکت لوکزامبورگ در تماس و درحال انجام مشورتهای لازم هستند که بتوانیم به این پول دسترسی پیدا کنیم.»
معاون وزیر خارجه در پایان این بخش از سخنانش بار دیگر تاکید کرده است: «ولی همانطور که گفتم قبل از اینکه مذاکرات برجام شروع شود این اتفاق افتاد.»
آنچه معاون وزیرخارجه نسبت به آن تغافل میکند آن است که درست است حکم دادگاه آمریکایی پیش از برجام بوده اما توقیف 1/6 میلیارد دلار اموال ایران در لوکزامبورگ سال گذشته و حتی پس از روز اجرای توافق رخ داده است!
به عبارتی دیگر آمریکا حکم ناعادلانه و باج خواهانه دادگاه آمریکایی که در سال 2012 صادر شد دقیقا پس از برجام به اجرا درآمده است. سال گذشته گروهی از خانوادههای قربانیان 11سپتامبر قاضی دادگاهی در لوکزامبورگ را متقاعد کردهاند که حکم دادگاه آمریکایی را به اجرا درآورده و اموال ایران را که در این کشور به خاطر تحریمها مسدود شده بود را به عنوان غرامت به خانوادههای قربانیان 11سپتامبر اختصاص دهد.
واضح است که هم آمریکا و هم لوکزامبورگ (که یکی از اعضای اتحادیه اروپاست) در اقدامی هماهنگ هم در صدور حکمی ناروا علیه ایران و هم در اجرای آن و همچنین در نقض برجام مشارکت داشتهاند.
تفاوت قبل و بعد از برجام چیست؟
روزنامه نیویورکتایمز احکامی از این دست را که طی آنها رأی دادگاههای آمریکا اموال ایران در مناطقی مانند اروپا را در معرض خطر قرار میدهد موجب تضعیف اساس توافق هستهای دانسته که وعده داده بود پیوستن ایران به جامعه اقتصاد جهانی را تسهیل کند.
پیام محسنی مدیر ایرانی اندیشکده بلفر در آمریکا و از کارشناسان مسائل بینالمللی است. وی با خاطرنشان کردن اینکه همین حالا هم سرمایهگذاریهای مورد انتظار در دوران پسابرجام محقق نشدهاند میگوید موفقیت عدهای در توقیف داراییهای ایران، دست مخالفان برجام در این کشور برای انتقاد از این توافق هستهای را باز خواهد گذاشت.
محسنی گفت: «حکمهایی مانند این داراییهای ایران در اروپا را در معرض آسیب قرار خواهد داد و این برای ایرانیها اگر نقض نص صریح برجام نباشد، نقض روح آن است.»
پس از چنین رخدادهایی مهمترین سؤالی که به ذهن متبادر میشود این است که تفاوت قبل و بعد از برجام چیست؟ چرا که کشوری مانند آمریکا با وجود توافق برجام با صدور حکمی واهی به اموال ایران دست درازی میکند. این موضوع در دولت ترامپ رخ نداده تا موافقان داخلی برجام، مقصر را رئیسجمهور تازه به دوران رسیده آمریکا وانمود کنند بلکه در همان دولت اوباما و با مشارکت دو تن از دولتمردان وی به وقوع پیوسته است.
البته اگر واقع بین باشیم قبل و بعد از برجام تفاوتهایی با هم دارند. تفاوتهایی مانند تعهدات بسیاری که نقدا انجام دادن آنها را برای مشتی تعهد نسیه پذیرفتیم. اینکه در قلب راکتور اراک بتن ریختیم و غنیسازی را به زیر 3/5 درصد کاهش دادیم و یا پذیرفتن بازررسیهای بیسابقه در تاریخ آژانس انرژی اتمی.
دولت ایران باید به این تجربه رسیده باشد که با سیاست انفعالی و لبخند به لب داشتن در هر شرایطی دشمنان و بدخواهان ایران را از اعمالشان شرمسار و پشیمان نخواهد کرد بلکه آنها در این رفتار جریتر خواهند شد و وقیحتر رفتار خواهند کرد. عزت در توکل به خدا و ایستادگی در برابر استکبار است و این وعده خداوند در مصحف شریف است که در آن تخلف و تغییری نیست.
سیاست سکوت و انفعال دولت یازدهم در قبال مصادره 2 میلیارد دلار از داراییهای ایران در ابتدای سال جاری از سوی آمریکاییها باعث شده است تا کشوری همچون لوکزامبورگ نیز به قافله غارتگران اموال ایران ملحق شود.
اعلام نشدن اخبار این پرونده و افشاگری آن از سوی یک رسانه آمریکایی این سوال را به ذهن متبادر میکند که چند مورد دیگر از چنین پروندههایی وجود دارد که دولت حاضر به اطلاعرسانی درباره آنها نیست و علیرغم ادعای سیاست خارجی تنشزا و تعاملگرایانه، کدام کشورهای کوچک دیگر دنیا با آمریکا در غارت اموال ایران همراه و هم سفره شدهاند؟!
رهبر معظم انقلاب دو روز پیش (سه شنبه 16 اسفند) در دیدار دستاندرکاران راهیان نور فرمودند: « احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حمله به شما است؛ این یک قاعده کلّی است. اگر میخواهید دشمن را از تهاجم به خودتان منصرف کنید، سعی کنید اظهار ضعف نکنید.. اشتباه بزرگ بعضی از ماها در چالش اقتصادی بزرگی که امروز کشور دچار آن است -که ما امروز دچار چالش اقتصادی هستیم- این بود که در زمینه اقتصادی اظهار ضعف شد؛ دشمن دید که اینجا جایی است که میشود فشار آورد، [لذا] فشار را زیاد کردند.»/1325//102/خ