۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۷
کد خبر: ۴۹۲۹۲۵
توسط مدرسه علوم اسلامی صدرا؛

کارگاه «نقشه راه تحقق علوم انسانی اسلامی از منظر رهبر فرزانه انقلاب»، برگزار شد

کارگاه «نقشه راه تحقق علوم انسانی اسلامی از منظر رهبر فرزانه انقلاب»، از سلسله کارگاه های علمی «مدرسه علوم انسانی اسلامی صدرا» در تهران برگزار شد.
موسوی

به گزارش خبرگزاری رسا، کارگاه «نقشه راه تحقق علوم انسانی اسلامی از منظر رهبر فرزانه انقلاب»، از سلسله کارگاه های علمی «مدرسه علوم انسانی اسلامی صدرا» با حضور حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوی محقق حوزه و دانشگاه پنج شنبه ۳۱ فروردین ماه در تهران برگزار شد. این کارگاه یک روزه در سه جلسه ارائه شد که هر جلسه به یکی از این موضوعات «روند تاریخی شکل گیری علوم انسانی در تمدن اسلامی»، «آشنایی با دستگاه فکری آیت الله خامنه ای» و «نظریۀ علوم انسانی اسلامی آست الله خامنه ای» اختصاص یافت.

علوم انسانی اسلامی؛ زاده وجدان تاریخی مسلمین
 
حجت الاسلام سیدمهدی موسوی، پژوهشگر حوزه و دانشگاه در کارگاه «نقشه راه تحقق علوم انسانی اسلامی از منظر رهبر فرزانه انقلاب» گفت: اگر وجدان تاریخی در ما ایجاد نشود، ضرورت تحول در علوم انسانی مطرح نمی شود چرا که علوم انسانی اسلامی زاده وجدان تاریخی است.
موسوی در جلسه اول به روند تاریخی شکل گیری علوم انسانی پرداخت. وی در ابتدا به ضرورت توجه تاریخی به مقولات اجتماعی و انسانی اشاره کرد و آن را یک ضرورت مهم دانست.
موسوی در ابتدای این جلسه با اشاره به اهمیت بررسی سیر تحول در علوم انسانی گفت: ما اگر به دنبال تولید و تحول در علوم انسانی هستیم باید به سیر تاریخ آن نیز توجه داشته باشیم. ما اگر تاریخ و فرآیند تولید علم را نشناسیم نمی توانیم فهم درستی از بایسته ها و راهبردهای علوم انسانی داشته باشیم.  هدف از توجه و نگرش تاریخی، به دست آوردن آگاهی و وجدان تاریخی است.
وی افزود: اگر وجدان تاریخی در ما ایجاد نشود، ضرورت تحول در علوم انسانی مطرح نمی شود چرا که علوم انسانی اسلامی زاده وجدان تاریخی است. ما نگاه جریان شناسانه در تاریخ داریم و به اجزاء مختلفی که در زمان اتفاق افتاده توجه می کنیم بطوریکه قبل و بعد از پدیده ها مورد بررسی قرار می گیرد. علوم انسانی اسلامی هم پدیده ای است که دارای زمینه های تاریخی است. بطوریکه اگر نگاه جریانی به تاریخ نداشته باشیم نمی توانیم پی به اهمیت موضوع ببریم.
وی افزود: ویژگی دیگر نگاه جریان شناسانه دیدن مساله تاریخچه علوم انسانی به صورت جبهه ای است. با نگاهی به تاریخ ایران متوجه می شویم که مساله علوم انسانی، مساله ای تاریخی بوده است و از صدر اسلام متناسب با هر جامعه ای مطرح می شده است.
تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است، برای اینکه بدانیم علوم انسانی چگونه شکل گرفته و چه مراحلی را طی کرده است. برخی از کسانی که منتقد شکل گیری علوم انسانی اسلامی هستند از تاریخ شکل گیری علم در تمدن اسلامی کم اطلاع هستند و با روند تکاملی علوم آشنا نیستند
موسوی بیان کرد: ما اگر بخواهیم شخصیت مقام معظم رهبری را بررسی کنیم اولا باید ببینیم ایشان در کجای تاریخ ایستاده اند و چه میزان از متفکران قبلی تاثیر گرقته اند و با چه مسائلی روبرو شده اند. ثانیا برای شناخت نوع تفکر متفکر باید دستگاه فکری او را شناخت که در آن صورت می توان نگاه او را به علوم انسانی بررسی کرد. آیت الله خامنه ای در دستگاه فکری خود هم به ارتقا و هم به انحطاط فکری جامعه اسلامی توجه شده است.
ادوار سه گانه تکوین علوم اسلامی و علوم انسانی در تمدن اسلامی
موسوی با اشاره به جریان شناسی تاریخی علم، گفت: علوم انسانی در سه دوره در تمدن اسلامی شکل گرفته است:
دوره اول با نزول وحی و نبوت پیامبر آغاز شد و بر پایه قرآن و حدیث و تأملات مسلمین علومی  مانند کلام، اخلاق، فقه و اصول و تفسیر شکل گرفت. در دین اسلام، مهمترین مفاهیم انسانی و اجتماعی مانند (عدالت، صلح، جنگ، معیشت، رفاه، لذت، مالکیت و... ) وجود داشت و براساس آن علوم انسانی متناسب با جامعه اسلامی شکل گرفت.
دوره دوم علوم انسانی از اواخر قرن دوم با نهضت ترجمه آغاز می شود. در نهضت ترجمه مسلمانان به سوی علوم مختلفی مانند فلسفه (حکمت نظری و عملی) که در ملت های دیگر مانند یونان، ایران، هند و مصر وجود داشت، می روند.
وی افزود: مسلمانان در ترجمه آثار به صورت گزینشی عمل می کنند. همچنین از مفاهیم و واژگانی که بار معنایی بومی و اسلامی داشت استفاده کردند. ضمن اینکه بعد از نهضت ترجمه در کمتر از صد سال به سوی تولید علم می روند و فلسفه اسلامی را تاسیس می کنند، عده ای کندی و عده ای فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی می دانند. تأسیس فلسفه در ابتدلی قرن چهارم، تغییر کمی نبود بلکهبیشتر تغییر کیفی بود به نحوی که روح و معنای حکمت یونانی تغییر کرد و روح توحیدی در آن ریشه دواند. وی در ادامه چند نمونهازاین تغییرات رابیان کرد که مهمترین آن عبارت بود از: تغییر طبقه بندی وجود و اضافه شدن تقسیم وجود به واجب و ممکن؛ مراتب وجود و مسئله تجلی، اثبات تجرد نفس؛ تبیین برهانی مسئله اختیار؛ و تغییر فلسفه سیاسی از فیلسوف شاهی به نظریۀ امامت.
ایشان این تحول در فلسفه و سایر علوم وارادتی و ارتباط آن با معارف اسلامی و نیازهای جامعه اسلامی را درتمدن اسلامی، دوره دوم روند تاریخی علوم انسانی می داند که در قرون وسطای غربی وجود نداشت.
این استاد دانشگاه ادامه داد: به دلیل عدم وجود فلسفه کامل در جهان غرب و مسیحیت، مسیحیان در برخورد با مسائل مهم فلسفی و الاهیاتی با مشکلاتی مواجهه شدند که این منجر به تحول در معنای علم و شکل گیری علم مدرن شد. رهبری و شهید مطهری معتقدند که تمدن جدید غرب از ابتدا به دنبال ضدیت با اصل دین و دینداری نبود بلکه چون ارباب کلیسا دارای تبیین درست و نظام فلسفی کامل نبوند، نمی توانست از آموزه های خود تبیین درستی ارائه کنند و به نیازهای اساسی انسان مانند عدالت، پیشرفت و امنیت پاسخ دهد. غرب مباحث عقلی و تجربی را از مسلمانان گرفت و آنها را در دستگاه مبانی فلسفی مسیحی و یونانی فهم کرد اما بازخوردی که باید در جهان غرب می داشت، پیدا نکرد.
وی با بیان اینکه علم مدرن دارای چند ویژگی است، گفت: علم مدرن بر متافیزک ماده گراستوار است و در حوزه روش نیز تنها تجربه را ملاک قرار می دهد. جهت داری دانش را نفی می کند و آن را کاملا ابزاری معرفی می کند. لذا از شناخت لایه های مختلف انسان و هستی روی برگدان شد و فقط به سطح مادی بسنده کرد. این امر موجب دوری علم مدرن از ارزش های اخلاقی و معنویت شد. البته علم مدرن به پیشرفت های مادی فوق العاده ای منجر شد .
وی تصریح کرد: در همین ایام در جهان اسلام حاکمان سست عنصر بر سر کار بودند و جامعه با جنگ های داخلی پی در پی و ناآرامی های عمومی روبرو بود. از این رو سیاستگذاری کشورها به سمت پیشرفت و تولید علم نبود و نوعی غفلت از علم و دانش در ارکان قدرت ریشه دوانده بود. در حالیکه سران کشورهای غربی با استفاده از پیشرفت علم  به ذنبال لاستعمار کشوره بودند و با همین ابزار مهم توانستند بر کشورهای مسلمان مسلط شوند. در آسیب شناسی چرایی شکست ما و استیلای غربیان در طول 200 سال اخیر چند پیشنهاد از سوی روشنفکران و اندیشمندان جامعه اسلامی مطرح شد. و همین امر، دوره سوم تحول تاریخی علوم انسانی را در ایران و جهان اسلام رقم زد.
موسوی اظهار کرد: پروژه اول: تقلید از غرب بود؛ به دنبال این طرح، دانشجویان برای تحصیل علوم به انگلستان رفتند . مواجهه دانشجویان ایرانی با علم مدرن از سر «حیرت» و بیشتر با ظواهر و اثرات علم بود. ویژگی های این دوره از نهضت ترجمه در مواجهه با علم غربی هنری، نظامی و تکنولوژیکی بود. در جریان این نهضت مترجمان به ترجمه بی قید و شرط علم روی می آورند و گزینشی عمل نمی کنند و اوج این قضیه را در ملکم خان و آخوند زاده شاهد هستیم بطوریکه خودباختگی و حقارت مفرط در برابر غرب در این افراد دیده می شود. این افراد به بنیان ها و مبانی علم مدرن توجهی نمی کنند و هیچ کتاب فلسفی غربی تا دوران پهلوی اول ترجمه نمی شود.
آغاز بیداری اسلامی با سیدجمال الدین اسد آبادی
وی با بیان اینکه مواجهه دوم با علم مدرن طرح بیداری اسلامی است، گفت: بنیانگذار آن سید جمال الدین اسدآبادی و بعد از آن محمد عبده در مصر است و برخی از مشروطه خواهان در ایران هستند اما این جریان نتوانست به صورت جریان غالب فضای فکری شود. در این دوره مواجهه بیشتر با فلسفه سیاسی است.
وی اضافه کرد: بعد از محمد عبده جریان بیداری اسلامی به سه انشعاب تقسیم شد: اول گرایش به سوی علم غربی؛ دوم گرایش به سوی سلفی گری و سوم گرایشی که در نگاه اجتهاد و عقل گرایی ماند. سید جمال الدین اسدآبادی می دانست که اگر جهان اسلام به سمت مدرن شدن پیش برود باید بنیه های فلسفی و اعتقادی را محکم کرد و به همین دلیل جریان اجتهاد دوباره شکل می گیرد. اما سید جمال الدین در این راه تنها ماند و حوزه های علمیه شیعه هم نتوانستند کار او را در جهان اهل سنت ادامه دهند.
وی خاطرنشان کرد: دوران مشروطه ادامه جریان بیداری اسلامی است و افرادی مانند میرزای نائینی، شیخ فضل الله نوری، سیدمحمد طباطبایی ، مسیر را ادامه دادند. اما جریان مشروطه ناکام ماند. ویژگی طرح دوم با تمدن غرب و علم مدرن نیز عدم مواجه فلسفی با بنیان هایعلم مدرن است.
ایدئولوژی و مکتب اسلامی
موسوی مواجهه سوم با علم مدرن را مواجه ایدئولوژیک دانست و گفت: این دوران از پهلوی اول آغاز می شود و روشنفکران و اندیشمندان با ایدئولوژی مارکسیست و لیبرالیست روبرو می شوند. در مقابل این دو جریان، متفکران مسلمان مانند شهید مطهری و شریعتی، طرح ایدئولوژی اسلامی را مطرح می کنند و در این جریان مواجهه فلسفی با غرب شکل می گیرد زیرا فیلسوفانی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری و شهید به صحنه می آیند و کتاب اصول و روش رئالیسم و فلسفتنا نوشته می شود.
موسوی بیان کرد: ویژگی این دوره مواجهه با علم مدرن شامل بازسازی جهان بینی اسلامی، ارائه کلام جدید، رفتن به سوی فلسفه تطبیقی و توجیه رابطه علم با دین است.  اما دغدغه «علم دینی» نمی توانست برای متفکران این دوره مطرح باشد چرا که از مدیریت جامعه به دور بودند.
این استاد دانشگاه با اشاره به مواجهه چهارم با علم مدرن افزود: بعد از اینکه ایدئولوژی و مکتب اسلام ملت را به میدان کشاند و ملت فهمیدند نظام سیاسی پهلوی فاسد است، انقلاب اسلامی شکل گرفت جمهوری اسلامی را شکل دادند. در این زمان متفکران و اندیشمندان مسلمان با مسائل قانو گذاری، اجرایی و مدیریتی مانند نگارش قانون اساسی، قوانین اقتصادی، تین ساختار اجتماعی و سیاسبی جامعه، نحوه مدیریت و ... روبرو شدند. در اینجا به علمی نیاز پیدا می شود که بتواند به نیازهای جامعه و مدیریت اجتماعی به سمت پیشرفت و تعالی پاسخ دهند. بعد از پیروزی انقلاب مشکلاتی مانند جنگ و کودتا و شورش در کشور بوجود آمد و این فضایی نبود که بتوان در آن به سوی تولید علم حرکت کرد.
تولید علم امری زمان بر است
وی تصریح کرد: همه دولت های گذشته ضرورت تولید علم را احساس کردند اما چون تولید علم امری تدریجی و زمان بر است، اکثر دولت های پس از انقلاب برای تولید علم همراهی لازم را نکردند. اما در دو دهه اخیر با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری نهضت علمی و تولید علم به گفتمان فرهنگی و علمی تبدیل شد و سعی شد تا جامعه علمی ایران از نگاه تقلیدی صرف درآمده و به ترجمه آگاهانه و گزینش گرانه روی بیاورد و سپس به نوآوری و آزاد اندیشی در علوم انسانی روی آورند.
آشنایی با دستگاه فکری آیت الله خامنه ای
سید مهدی موسوی در جلسه دوم به تبیین «دستگاه فکری مقام معظم رهبری» پرداخت. وی با بیان اینکه شخصیت علمی رهبری بسیار قابل توجه است، اذعان کرد: یکی از ظلم های بزرگی که در حق رهبری شده است، تحت الشعاع قرار گرفتن شخصیت علمی ایشان در سایه شخصیت سیاسی شان است.
موسوی اضافه کرد: فهم اندیشه های متفکر، به عوامل متعدد و زمینههای مختلف وابسته است لذا باید به فهم جریان شناسانه روی آورد که «روش شناسی بنیادی نظریه» نامگذاری شده است. چند عامل در این روش شناسی اهمیت دارد از جمله شخصیت متفکر، توانمندی و استعدادهای متفکر و عوامل معرفتی و دستگاه فکری.
این نویسنده ده تخصص را برای مقام معظم رهبری قائل شد و گفت: رهبری در این زمینه ها تخصص دارند: ادبیات فارسی، ادبیات عرب، ادبیات و هنر جهان، فقه و اصول، فلسفه و کلام، جریان شناسی روشنفکری، تاریخ (تاریخ اسلام، تاریخ علم و تمدن اسلامی، تاریخ معاصر ایران و روشنفکری و تاریخ جهان)، تفسیر قرآن و حدیث و نهج البلاغه، ارتباط با دغدغه های علمی و فکری دانشجویان و جوانان و مطالعه و کتابخوانی
وی افزود مقام معظم رهبری از شخصیت هایی هستند که برای تحلیل تفکر اندیشمندان، روش شبکه ای و منظومه ای را  پیشنهاد می دهند.  به گفته وی دستگاه فکری دارای مفاهیم کلیدی است که باید در کنار یگدیگر قرار گیرد تا منظومه فکری متفکر به دست آید.
وی با اشاره به سه نوع دستگاه فکری تفکر متفکران، گفت: اول روش تحلیل فلسفی است یعنی در آن فقط از عقل استفاده می شود و به تبیین منطقی و تحلیلی یک نظام فکری پرداخته می شود؛ ویژگی این روش انتزاعی و کلی بودن است. دوم دستگاه تاریخی و تفهمی است یعنی بر اساس داده های تاریخی و مردم شناسانه، تحلیلی از شخصیت و دستگاه فکری اندیشمند ارائه می شود. سوم روش نقل گرایانه است یعنی هر آنچه را متفکر به صورت صریح گفته است را محور تحلیل قرار می دهد.
وی با اشاره به ویژگی تفکر مقام معظم رهبری گفت: برای شناخت دستگاه فکری متفکر باید همه نکات فکری او با یکدیگر سنجیده شود نه اینکه بر یکی از نکات فکری او متمرکز شد. شناخت روش شناسی رهبر هم باید از دستگاه فکری او استنتاج شود. ایشان در رابطه با شناخت بنیادهای فکری امام خمینی (ره) می فرمایند: باید واژگان پرتکرار در همه دوره های حیات فکری امام استفاده شود. این روشی است که می توان برای تحلیل علوم انسانی اسلامی استفاده شود.
موسوی مفاهیم مهم در تفکر مقام معظم رهبری را برشمرد و گفت: انسان، آگاهی و اراده، جهان بینی، فرهنگ، ساختار، جامعه، نسبت بین عامل و ساختار، انحطاط فرهنگی، تهاجم فرهنگی، انقلابی بودن، ایدئولوژی اسلام، توحید، ولایت، تسخیر فرهنگی، تحول و تکامل در انقلاب. برای تحلیل علوم انسانی از منظر رهبری  باید تحلیل جامعی از این مفاهیم داشته باشیم.
موسوی با اشاره به کلیدواژه های تفکر مقام معظم رهبری، گفت: «انسان دارای آگاهی و اراده» پایه ای ترین کلیدواژه دستگاه فکری رهبری است. ایشان وجه تمایز انسان را با دیگر موجودات آگاهی و اراده او می دانند. مفهئم «حرکت» کلید واژه دیگر در تفکر رهبری است که انسان را مختار و آگاه را دارای حرکت می دانند. با این نگاه انسان دارای کنش می شود. این حرکت نیاز به جهان بینی مستدل دارد که طرح کلی از زندگی انسان ارائه دهد.
این نویسنده اظهار کرد: این جهان بینی نوعی ساختار فکری را پدید می آورد که باید به ایمان و عمل تبدیل شود. اگر شاکله فکری شکل گرفت ساختار اجتماعی بر اساس ساختار فکری شکل می گیرد. اگر این مبانی غلط باشند ساختارهای غلط اجتماعی شکل می گیرد. مقام معظم رهبری می فرمایند:  نوع فرهنگ ساختارهای جامعه را می سازد اگر فرهنگ دینی بود، ساختار بر همان اساس شکل می گیرد اما اگر فرهنگ غیر دینی باشد، ساختارها هم غیر دینی می شود.
وی با اشاره به تغییر در جامعه گفت: دو نوع تغییر در جامعه رخ می دهد اول تغییر در ساختار شروع می شود و به فرهنگ ها می رسد و بالعکس که تغییر در فرهنگ ها رخ می دهد و به ساختار می رسد. انقلاب اسلامی از جنس تغییر دوم بود به طوری که تغییر در باورها شکل گرفت و کنش انقلابی را هم به همراه داشت. انقلاب فقط تغییر ساختار سیاسی نیست بلکه تغییر در ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و … هم می بایست اتفاق بیافتد.
موسوی با طرح این سوال که آیا از علومی که در سایه تمدن های دیگر شکل گرفته می توان برای ادامه انقلاب اسلامیاستفاده کرد یا خیر؟ گفت: مقام معظم رهبری به «تسخیر فرهنگی» قائل هستند و معتقدند که باید بر پایه جهانبینی اسلامی و جهت گیری ارزشی اسلام با همه دست آوردهای بشری مواجه شد. این مواجه از سنخ «اقتباس» است.  همه سنت ها و دست آوردهای جوامع اروپایی و غیره غلط و باطل نیست. باید از بخشی که برگرفته از منطق و اراده صحیح انسان است و ما را به واقعیت می رساند، بهره برد اما آن بخشی که از جهان بینی صحیح و فرهنگ درست ارتزاق نمی کند پرهیز کرد چرا که نمی تواند الگوی صحیحی برای جامعه اسلامی باشد.
وی در پایان سخنانش گفت: در مواجهه با فرهنگ غرب باید خودمان گزینش کنیم که چه چیزی را اقتباس کنیم نه آنچه را که به ما دیکته می کنند. علاوه بر آن باید به تولید علم و نرم افزار جامعه توجه جدی شود.
الگوی تولید علوم انسانی اسلامی
جلسه سوم به تبیین مبانی و الگوی تولید علوم انسانی اختصاص داشت. موسوی با اشاره به دو نظریه اثباتی و تفهمی، به معنای علم در دستگاه فکری آیت الله خلمنه ای گفت: دو حیث برای علم وجود دارد. 1. حیث فراتاریخی؛ 2. حیث تاریخی و اجتماعی.
وی افزود از حیث فرا تاریخی، علم ذاتا دارای ارزش وجودی و حقیقی است و مستقل از ثمرات و نتایج مادی آن مهم و محترم است و موجب ارتقای وجودی انسان می شود. همچنین از این حیث، حقیقت علم در اکتشاف واق و حکایت گری آن است. بنابراین علمی بودن گزاره ها به صدق آنها و مطابقت با واقع است.
موسوی اظهار داشت که در دستگاه فکری آیت الله خامنه ای، حیث ذاتی و اکتشافی علم تنها حیث علم نیست بلکه حیثیت تاریخی و اجتماعی علم نیز امری مهم و جدی است. ازاین جهت، علم یک کنش اجتماعی است که در نسبت با عالِم، جامعه و نیاز تولید می شود و ثمرات اجتماعی و عینی دارد.
وی در ادامه به تبیین الگوی علوم انسانی آیت الله خامنه ای پرداخت و در پایان اظهر داشت از دیدگاه مقام معظم رهبری «علوم انسانی اسلامی فرآیندی ذوابعاد، جمعی، اجتهادی بر پایه ی جهان بینی اسلامی با استفاده از منابع وحیانی، علوم اسلامی و دستاوردهای علم بشری در راستای کشف واقعیت و ارائه ی الگویِ اسلامیِ پیشرفت، مدیریت و سبک زندگی برای دست یابی به دولت، جامعه و تمدن اسلامی است. /۸۰۷/۱۰۲/ب۱

ارسال نظرات