ترس از دشمن؛ مشوق متجاوز
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه رسالت، نویسنده این سرمقاله با اشاره به قدرت پوشالی آمریکا آورده است: آمريكاييها در دو جنگ جهاني اول و دوم از صحنههاي نبرد دور بودند. جنگ در اروپا، آسيا و آفريقا به خاطر تقسيم جغرافياي سياسي و طبيعي جهان براي غارت ملتهاي محروم بين ابرقدرتها بود. با آنكه جنگ جهاني دوم پايان يافته بود و آلمان و ايتاليا سقوط كرده و ژاپن نيز پرچم تسليم را به اهتزاز درآورده بود اما آمريكاييها ناكازاكي و هيروشيما را بمباران اتمي كرده و صدها هزار نفر را در آتش كينه و شرارت خود سوزاندند. فلسفه كار شرورانه آمريكاييها در ناكازاكي و هيروشيما همين بود كه از اين پس به هر دولت و ملتي «توپ» و «تشر» زدند، القاء كنند كه شوخي نميكنند. به همين دليل پس از جنگ جهاني دوم، بين ابرقدرتها «جنگ گرمي» رخ نداد و شاهد يك دوره «جنگ سرد» بوديم. چرا كه هيچ قدرتي حاضر نيست هزينه يك جنگ گرم بويژه اتمي را پرداخت كند.
ماجراجويي آمريكاييها در شبهجزيره كره به جايي نميرسد. زيرا كرهشمالي دسترسي به بمب اتمي براي نمايش در موزه نظامي خود را نميخواهد. آنها «هزينه» عظيم ساخت بمب را پرداختهاند و در حال حاضر به «درآمد» آن فكر مي كنند.
هيچ سياستمدار عاقلي در واشنگتن تن به يك جنگ اتمي نميدهد. به همين دليل در تمامي دوران بحران روابط شرق و غرب كسي دست به ماشه هستهاي نبرد. اخيرا جمعي از روانپزشكان آمريكايي در تحليل افعال و اقوال ترامپ گفته اند؛ «او ديوانه است و دچار بيماري خطر ناكي است.» اين نظريه يك نظريه پزشكي نبود، يك تاكتيك نظامي بود. آنها خواستند به مقامات پيونگ يانگ بگويند ممكن است ترامپ ديوانهبازي درآورد و آنجا را با بمب اتمي بكوبد. مقامات كره شمالي هم از زمان ساخت بمب اين پيام را به واشنگتن و ديگر كشورهاي صاحب بمب داده بودند كه ما هم در همين مسير ديوانگي هستيم. كرهاي ها اخيرا يك گام جلوتر نهاده و گفتهاند ممكن است ما در اين باره با اقدام پيشدستانه يا پيشگيرانه، شليك اوليه را داشته باشيم.
واقعيت اين است كه بمب هستهاي قبل از اينكه پيامآور جنگ باشد، پيامآور صلح است. چرا كه پس از دستيابي پاكستان و هند، ديگر جنگ خونيني بين آنها رخ نداد و قدرتهاي هستهاي جهان اكنون در فضاي صلح و سازش هستند و اصلا به فكر اين نيستند که در اوج اختلافات دست به ماشه هستهاي ببرند. در بحران اوكراين كه روسها و اروپاييها و آمريكاييها شاخ و شانه كشيدند، به يك جنگ هستهاي فكر نكردند و از ترس اينكه مبادا به آن سمت بروند، مسير ديگري براي ادامه تخاصم انتخاب كردند. آمريكاييها و اروپاييها به سوي «تحريمها» رفتند و روسها هم به سمت بازسازي اقتصاد و خودكفايي و يافتن راههاي خوداتكايي.
امروز در شرق آسيا همه نگاهها به «اون»، رئيس جمهور كره شمالي است. كرهايها فشار تحريمها را مهار كرده و دارند زندگي خود را ميكنند. آمريكاييهاي احمق و ديوانه اگر فشار را افزايش دهند خود را در معرض يك جنگ هستهاي قرار دادهاند. اگر از اين راه برنگردند ضربه اول را ممكن است دريافت كنند. چون راهي جز چكاندن ماشه هسته اي براي پاسخ به «توپ» و «تشر» آمريكا از سوي «اون» باقي نميماند.
****
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار فرماندهان ارتش مقوله «ترس از دشمن» را از يك نگاه راهبردي دقيق مورد واكاوي قرار دادند و فرمودند؛
- براي يك كشور بدترين حالت آن است كه مسئولان آن كشور از تشر دشمن بترسند زيرا اين كار، در را براي ورود تجاوز و تعرض دشمن باز ميكند.
- ترسيدن و دلهره از تشر دشمن و تحت تاثير اخم قدرتمندان قرارگرفتن، اول بدبختي است.
- اگر مسئولي ميخواهد از دشمن بترسد، بترسد، اشكالي ندارد، اما از طرف ملت و به حساب مردم نترسد، زيرا ملت ايستاده است.
راهبرد ملت ما و امام ما در برابر «توپ» و «تشر» استكبار جهاني و استبداد داخلي، منطق و راهبرد پيروزي «خون بر شمشير» بود. عاليترين ظهور اين منطق را تاريخ در محرم سال 60 هجري در كربلا در قيام امام حسين (ع) و ياران او ثبت كرده است. ما با همين منطق يك استبداد 2500 ساله را سرنگون و در نبرد با تفالههاي آمريكا در اوايل انقلاب و بعد در جنگ تحميلي پيروز شديم. اين منطق چه در جنگ و چه در صلح جواب ميدهد.
امام خميني (ره) در اوج شرارت پهلوي دوم و تهديدهاي شاه و جلادان او هرگز نترسيد. او شجاعت و دليري و نترسيدن را به ملت ما تعليم داد. به گونهاي كه شجاعت ملت ما زبانزد ملتهاي جهان است. امام ما و ملت ما اين تعاليم الهي را از قرآن آموختهاند كه فرمود؛
- كساني كه پيامهاي خدا را ابلاغ ميكنند از هيچ كس جز خدا بيم ندارند، خدا آنها را كفايت ميكند. (سوره احزاب، آيه 39)
- كساني كه مي گويند خدا براي ما بس است نه تنها از{ توپ و تشر عِدّه و عُدّه} دشمن نميترسند بلكه بر ايمانشان هم افزوده ميشود. (سوره آل عمران، آيه 173)
دستاوردهاي انقلاب، همه مديون نترسيدن از دشمن است. امام اول ما حضرت اميرالمومنين علي (ع) فرمود : «كسي كه ميترسد به مقصد نميرسد و زيان ميبيند.» (غررالحكم، صفحه 61)
امام حسين (ع) اسوه ايثار و شجاعت و سلحشوري و مقاومت فرمود : «بدترين ويژگي حاكمان، ترس از دشمن است» (مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 65)
ما نيازي به بمب هستهاي، به دليل ملاحظات فقهي و ديني، نداشته و نداريم.
ما خدا داريم و به او تكيه مي كنيم و از او استعانت ميجوييم. خدا ما را بس است.
متاسفانه دولت يازدهم كارنامه خوبي در سياست خارجي در مواجهه با قدرتهاي جهاني به ويژه آمريكا به جاي نگذاشت. به همين دليل به تعبير و اعتراف مقامات دولتي، در برجام به دستاورد «تقريبا هيچ» رسيديم.
ما در مذاكرات هسته اي، دشمن را قوي و خود را ضعيف انگاشتيم. به همين دليل دچار «بدعهدي» آنها شديم و همين رويكرد باعث شد دشمن، هم براي متن و هم براي روح برجام پشيزي قائل نشود و مسيري برود كه بازگشت به نقطه صفر اجتناب ناپذير است. نميخواهم اينجا مطالبي را كه رئيس جمهور يا وزير خارجه به آن تفوه كردند كه نشانه پذيرش ضعف ما و قدرت دشمن است، بياورم. بارها در مقالات به آن اشاره شده و ملالآور است، اما نميتوانم اين حرف را نزنم كه چرا كاري كردند كه سرنوشت برجام را به اينجا كشاندند كه دشمن نه تنها تحريمها را برنداشت بلكه به شدت آن افزود و ابايي هم از آن ندارد؟ چندي پيش كه سناي آمريكا در تدارك وضع تحريمهاي جديد بود، باب كروكر رئيس كميته روابط خارجي آمريكا گفت: «اروپاييها از تاثير تشديد تحريمها بر سرنوشت ميانهروها در انتخابات ايران نگرانند، بهتر است آن را به تعويق بيندازيم.» اهالي سناي آمريكا هم نظر او را پذيرفتند، فعلا به تعويق انداختند تا بعد از انتخابات، شرارت خود را دنبال كنند!
بيان جناب باب كروكر از يك واقعيت نيز در ميان مسئولان رونمايي ميكند و آن، اين است كه آمريكاييها مايلند با «ميانهروها» كار كنند. ميانهروها چه كساني هستند؟ همانهايي كه دستور دادند تست موشكي و پرتاب ماهواره را فعلا متوقف كنند!
پس عمل به تكليف «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه ...» چه مي شود؟ قرار بود هر چه در توان داريم بياوريم تا دشمن را بترسانيم نه اينكه از دشمن بترسيم. اين ميانهروي كه خوشايند آمريكاييهاست را از كجا آورديم؟ مردم ما تا آخرين نفس و آخرين قطره خون ايستادهاند. شهداي مدافع حرم نماد و نمود همين طرز تفكر در مردم هستند. ميانهروها به نمايندگي از كدام مردم از دشمن ميترسند؟ چرا دشمن روي آنها حساب باز ميكند، به طوري كه طمع كند در امور داخلي ما و در انتخابات مداخله نمايد؟!
رئيس جمهور بر اساس اصل يكصد و بيست و يكم قانون اساسي سوگند خورده است «پاسدار و مروج دين باشد و در حراست از استقلال كشور از هيچ اقدامي دريغ نورزد و ...» قانون اساسي به عنوان ميثاق ملت، كجا به ما اجازه مي دهد در برابر دشمن، وادادگي داشته باشيم و آنها را اميدوار به «ميانهروي» در رفتار خودمان كنيم؟ چرا استقلال كشور را به مخاطره مياندازيم و با ميانهروي، كشور را در برابر تهديدهاي نظامي و تحريمهاي اقتصادي بيشتر قرار ميدهيم؟ رئيس دولت بايد فكري براي پاسخگويي به مداخلات اجانب در انتخابات بكند. سكوت يعني رضايت به اين مداخلات!
دور تا دور ايران از زمين، هوا و دريا را ناتو سرباز چيده ا ست، هر از چندي هم يك مانور نظامي برگزار مي كنند. بعد هم هيئت اقتصادي مي فرستند، نه قراردادي ميبندند و نه كاري را شروع مي كنند، فقط مي آيند زنبيل ميگذارند و ميروند. دولت هيچ واكنشي نسبت به اين شرارتها نشان نميدهد. اظهارات تحقيرآميز وزير خارجه فرانسه در سفر به تهران هنگام ضيافت شام در تفوه به اين سخن كه «براي برگزاري مانورهاي نظامي هيچ اعتراضي به ما نكردند» را چطور مي شود توجيه كرد؟
امروز ميليونها جوان در سپاه و ارتش و بسيج منتظر يك فرمان هستند تا در زمين و هوا و دريا دشمن را از اين تحقير كردنها پشيمان كنند. انگشت قدرت اين جوانان روي ماشه تفنگها، توپها و موشكهاست. آنها اعتقاد عميق دارند که خدا آنها را بس است و كفايت مي كند. چرا نبايد همين روحيه در مسئولان ما بويژه دستگاه ديپلماسي باشد؟ يكي از اساسيترين مطالبات مردم در اين انتخابات اعاده عزت و اقتدار و عظمت ايران اسلامي است. رئيس جمهور بايد فكري براي پاسخگويي به اين مطالبه كند. كمترين اقدام آن است كه مداخلات آمريكا را در انتخابات محكوم كرده و در كنار ملت از استقلال كشور و شرف ملي دفاع كند./969/د102/ب1