انتخابات ۹۶ و پارادوکس دوست داشتنی روشنفکران
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام مهدوی زادگان است که در ادامه می خوانید؛
وقتی می گوییم این امر یا عقیده و نظر یا راه حل پارادوکسیکال است ، همزمان از مخاطبان خود می خواهیم گرد آن امر پارادوکسیکال طواف نکنند ؛ یعنی چنین چیزی دوست داشتنی نیست. ولی گمان می کنم بعضی پارادوکس ها هست که نزد برخی خیلی دوست داشتنی می شود. یک نمونه آن پارادوکس مردم سالاری دینی است. نظام اسلامی مدعی ابتکار مردم سالاری دینی در دنیای امروز است. اما عموم روشنفکران این دعوی را نادرست می دانند و در مباحث نئوریک خود برای پارادوکسیکال بودن مردم سالاری دینی استدلال می آورند. به زعم ایشان میان دین و دموکراسی رابطه تباین و تمایز بلکه تعارض آمیزی بر قرار است و می گویند در همین آموزه های اسلامی ومتون اسلامی ما باورهای ناقض دموکراسی کم نیست. حال بنگریم به تجربه مردم سالاری دینی در ایران.
آیا این تجربه پارادوکسیکال است؟ روشنفکران ما در مباحث نظری به این پرسش اساسی، پاسخ مثبت می دهند. اما در عمل چطور؟ آن گاه که هنگامه انتخابات به راه می افتد، حرف های دیگری بر زبان جاری می کنند. کمتر انتخاباتی بوده است که جریان روشنفکری اتباع خود را به شرکت در آن دعوت نکرده باشد. نمونه جدید آن انتخابات پیش رو ۲۹ اردیبهشت ۹۶ است. وقتی پیام های آنان را می خوانیم ، به راستی متحیر می مانیم که پارادوکس مردم سالاری دینی و این همه « ضرورت و فوائد »؟! بهتر است به برخی از این موارد اشاره کنم :
به زعم آنان « شک و شبههای نیست که در انتخابات پیشرو، بنده هم در انتخابات شرکت کنند . زیرا هیچ راهی برای دموکراتیک شدن یک کشور، وجود ندارد که هم مصلحتاندیشانهتر و هم اخلاقیتر از شرکت در انتخابات باشد. انتخابات یک امر سیاسی معطوف به قدرت نیست بلکه یک شیوه فهمیدن و احساس کردن است. انسان ایرانی از طریق انتخابات هویت خود را به بعنوان یک شهروند آگاه و مسئولیت پذیر شکل می دهد. انتخابات، بسیج منابع فرهنگی برای شکل دادن به یک جامعه انسانی و اخلاقی است.
انتخابات فرصتی برای توجه به دیگری و شنیده شدن صداهای مختلف است. صمیمانه و ملتمسانه عرض میکنم، مبادا با انتخابات قهر کنید! هیچ دموکراسی کامل و مطلوبی وجود ندارد ، همه دموکراسی ها در حال تکامل هستند حتی دموکراسی در آمریکا. ما هیچ راهی نداریم جز آن که از همین دموکراسی نوپای شکننده موجود دفاع کنیم . ما فقط و فقط یک راه داریم و آن مشارکت در همین دموکراسی محدود است! بیایید همه باهم تلاش کنیم و در نجات این کشور همگی با هم تشریک مساعی کنیم . بنابراین حتی آنانکه نظام را قبول ندارند ، گمان نکنند رای ندادنشان کمکی به بهبود اوضاع می کند.
انتخاب رئیس قوه مجریه نزدیک است و دانشجویان همچون آحاد دیگر مردم حق، بلکه تکلیف دارند که در این مسابقه عظیم شرکت ورزند گریختن از این مسابقه شرط خرد نیست، چرا که کار را به بیخردان وا نهادن است . ما اما در برابر آینده همه آنها مسئولیم. من امروز به همه علیهای بهار ۱۳۸۴ سربلند میگویم من هر چه در توان داشتم بهکار بردم، اما ما کاری از پیش نبردیم، زیرا دیگرانی بودند که بیتفاوت نشستند تا با رأی ندادن خود گزینه بدتر را انتخاب کنند » .
مطالب بالا متعلق به جریانی است که مردم سالاری دینی را پارادوکسیکال می داند و با وصف این، پیروان خود را به شرکت فعال در همین امر پارادوکسیکال فرا می خواند . آیا ما با پارادوکس روشنفکرانه مواجه نیستیم ؟ یعنی تعارض نظر و عمل ؟! باید جانب کدام طرف را گرفت؛ نظر یا عمل ؟ اگر بخواهیم جانب نظر ( پارادوکس بودن مردم سالاری دینی ) را بگیریم، چاره ای نیست که چنین دعوتی را انقلاب نرم بدانیم نه فعل « شرکت در انتخابات».
در این صورت، چرا می گویند ما دیگران را از راه حل انقلاب بر حذر می داریم؟ و اگر جانب عمل ( دعوت به شرکت ) را بگیریم؛ آن گاه باید پذیرفت که آن نظر مبتنی بر اراده معطوف به قدرت است؛ یعنی همه این نظریه پردازی ها برای تصاحب قدرت است و اصالت فلسفی و نظری ندارد . و الا معقول نیست که در امر پارادوکسیکال مشارکت کرد. بدین ترتیب، توهم پارادوکس مردم سالاری دینی علیرغم تلخ بودنش ، خیلی شیرین است ./۱۳۲۵//۱۰۲/خ