عدالت را فدای مصلحت نکنید
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع پرس، خبرنگار ساجد، سردار شهید بینشان «علی تجلایی» 5 مرداد 1338 در تبریز به دنیا آمد. وی در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد، سپس برای مبارزه با نیروهای ضدانقلاب به کردستان رفت. شهید تحلایی در نبرد دهلاویه و حماسه سوسنگرد با عنوان فرمانده عملیات و معاون عملیاتی سپاه و اعزام به جبهههای پیرانشهر بخشی از فعالیتهای این شهید است؛ سرانجام در 25 اسفند 1363 با عنوان قائم مقام فرمانده قرارگاه ظفر و فرمانده طرح و عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در شرق دجله و طی عملیات «بدر» به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «علی تجلایی»
ای امام، ای رهبر امت، و ای پدر روحانی که با بیان خود نفوس طاغوتی ما را تزکیه نمودی، بدان تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم و تا آخرین دم حیاتم، مقلد و مأموم تو هستم. به خدا سوگند، یک لحظه از این عهد و پیمانی که با تو بسته ام، نظرم برنخواهد گشت و آخرین قطره خونی که از بدنم بیرون ریزد، نقش «خمینی رهبر» خواهد بست. زیرا که من این وفاداری را از مکتب کربلا، از پرچمدار اباعبدالله (ع) آموختهام و عینیت این وفاداری را از سیدمان و مولایم شهید آیت الله بهشتی آموختهام.
پدر و مادر عزیزم که غم و اندوه شهادت برادرم مهدی از دل شما بیرون نرفته، مبادا از شهادت من و برادرم متأثر شوید و هر چه گریه میکنید، گریه بر مصیبتهای سرور شهیدان و اهل بیت او بکنید.
خوشحال باشید که در سایه برنامههای تربیتی اسلام، توانستید فرزندانی را در خط ولایت و امامت بپرورانید. نه تنها برای مهدی و من و دیگر شهیدان گریه نکنید، بلکه گور و مزار ما را هم جستجو مکنید. به این بیاندیشید که ما برای چه شهید شدیم و چه راهی را برای رسیدن به مقصود و معبود خود برگزیدیم. دعا کنید که خداوند متعال از گناهانم درگذرد.
همسرم! میدانم پس از من بایستی مشکلات زیادی را در تربیت و بزرگ کردن فرزندان بدون پدر متحمل گردی. بشارت بزرگی است برای شما که خداوند رحمان - اگر توفیق شهادت نصیب این بنده گناهکار بنماید – آن چنان که وعده فرموده، سرپرست اصلی شما خواهد بود که این نعمت و رحمت، شامل کمتر خانوادهای میشود. شکرانه این نعمت، صبر و استقامت در برابر مشکلات و عبودیت کامل به درگاه خداوند متعال میباشد. به جامعه نشان بده که چگونه میتوان در عمل، پیرو حضرت فاطمه زهرا (س) و دخترش زینب (س) بود و هم مادری خوب بود و هم پیام رسانی آتشین که پیامش تاریخ بشریت را تکان دهد.
دخترم میدانم که حالا کوچکی و مرا به یاد نمیآوری ولیکن دخترم، وقتی که بزرگ شوی حتماً جویای حال پدرت و علت شهادت پدرت خواهی بود. بدان که پدرت یک پاسدار بود و تو نیز باید پاسدار خون پدرت باشی.
دخترم! میدانم یتیمانه زندگی کردن و بزرگ شدن در جامعه مشکل است ولیکن بدان که حسین و حسن و زینب (ع) یتیم بودند. حتی پیامبر اسلام (ص) نیز یتیم بزرگ شد. دخترم! هر وقت دلت گرفت، زیارت عاشورا را بخوان و مصیبتهای سرور شهیدان تاریخ، امام حسین (ع) را بنگر و اندیشه کن. امیدوارم که در آینده وارث شایستهای برای پدرت باشی. پروردگارا مرا و فرزندانم را برپا دارنده نماز قرار ده و دعایم را بپذیر.
برادران پاسدار امیدوارم با بزرگواری خودتان این بنده ذلیل خدا را عفو و حلال کنید. سفارشی چند از مولایمان علی (ع) برای شما دارم، باشد که راهنمای شما باشد در امر پاسداریتان.
- در همه حال پرهیزگار باشید و خدا را ناظر بر اعمال خود بدانید.
- یاور ستمدیدگان و مستمندان جامعه و یاور تمامی مستضعفین باشید. مبادا یتیمان و فرزندان شهدا را فراموش کنید.
- در راه تحقق اهداف این انقلاب آزادی بخش، از جان و مال خود دریغ نکنید.
- سلسله مراتب و اطاعت از مسئولان را با توجه به اصل ولایت رعایت کنید.
- در هر زمان و هر مکان، با دست و زبان و عمل، امر به معروف و نهی از منکر کنید.
برادران مسئول اگر به طور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب، شبانه روز فعالیت میکنید، به عدالت در کارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. اگر این مرز شکسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حد و قانونی را برای خود نمیشناسد. عدالت را فدای مصلحت نکنید. پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات و نیازهای زیردستان بکوشید. در قلب خود، مهربانی و لطف به مردم را بیدار کنید. طوری رفتار نکنید که از شما کراهت داشته باشند. موفقیت شما را در جهاد درونی و جهاد آزادیبخش از خداوند متعال خواهانم. رفتن به جبههها و دفاع از کیان اسلام و قرآن، برای مردان خدا تکلیف و امتحان بزرگی محسوب میشود. زیرا جبهه آزمایشگاه مردان خداست. برای این آزمایش، بایستی از تمام وابستگی مادی و غیر خدا گسست و عاشقانه به سوی خدا شتافت.
از بدو انقلاب، رسیدن به لقاءالله و ریخته شدن خونم در پای درخت اسلام برایم اصل بوده و هست. جبهه آسان ترین و نزدیک ترین صراط برای رسیدن به این اهداف است. همه وقتی فهمیدهاند که میخواهم به عنوان تک تیرانداز در عملیات شرکت کنم، مرا نصیحت میکنند و مشکلات زندگی و فرزندانم را به من گوشزد میکنند و سعی میکنند تجربهام و مسئولیتم را برایم بزرگ جلوه بدهند و القا کنند که برای سپاه و انقلاب و جنگ لازم تر هستم. ولی، همه باید بدانند که حرف من چیز دیگری و هدفم، هدف والایی است. زیرا توفیق شرکت در مدرسه عشق و بسیج، با ارزش و نتیجهبخش خواهد بود، زیرا ارزشهایی که از شرکت در جنگ، به دور از مسئولیتهای دنیوی برای یک فرد رزمنده ساده نصیب میشود، خارج از بحث و فکر و عقل بشر خاکی است و بدانید که جبهه برای مردان خدا خیلی زیباست، زیرا هر چه در آن بینی، نور خداست و صحبت شهادت و ایثار. حرف، حرف شهادت و آنچه بینی چهره مردان مصمم و جوانان معصوم که با تمام وجودشان برای انجام تکلیف الهی، در رفتن به خط مقدم، سعی میکنند بر یکدیگر پیشی گیرند. حال، قضاوت کنید که انسان چگونه میتواند مصاحبت و برادری چنین انسانهایی را نادیده بگیرد؟
و اما نهایت سخنم، طلب رحمت از خداوند متعال برای شما، خانوادهام ، همسرم و پدر و مادرم است و درخواست حلالی این بنده گناهکار از تمام رزمندگان، به خصوص برادران لشکر عاشورا و سپاه منطقه پنج و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) میخواهم که مرا حلال کنند، زیرا دیگر برایم قلباً الهام شده که این بار اگر خداوند رحمان و رحیم بخواهد به فیض شهادت نائل خواهم آمد. لذا دیگر منتظر من نباشید چون من به دیدار معشوق خود و دیدار سرور آزادگان اباعبدالله (ع) و شهدای کربلا حسینی ایران شتافتهام./۱۳۲۵//۱۰۲/خ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.