هنوز کشور از کادریابی یک میلیونی حزب جمهوری استفاده میکند
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، واقعه هفتم تیر حادثهای تروریستی بود که نام یک حزب را در تاریخ انقلاب جاودانه کرد، حزب جمهوری اسلامی که برای ایجاد انسجام تشکیلاتی و مقابله با لیبرالها راه خود را در سپهر سیاسی پسا انقلابی گشوده بود، پس از برخی تحولات سیاسی دستخوش تغییراتی شد، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 60 اتفاقی بود که در حیات این حزب تاثیر بسیاری گذاشت.
حزب جمهوری اسلامی مهمترین حزب در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود، شماری از شخصیتهای علمی، مذهبی و سیاسی ایران که در پیروزی انقلاب نقش داشتند و از یاران امام خمینی بودند حزب جمهوری اسلامی را در سال 1357 تأسیس کردند. این حزب به خاطر حُسن شهرت مؤسسان روحانی آن، به شدت از سوی جامعه انقلابی ایران مورد استقبال قرار گرفت و «سید محمد حسینی بهشتی» نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی شد.
محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام حزب جمهوری اسلامی را نه یک حزب با تعریف امروزی بلکه تشکیلاتی میداند که تمامی اعضای حاکمیت با انواع دیدگاهها در آن جمع شده بودند.
به عقیده وی وظیفه اصلی حزب کادرسازی است هرچند معتقد است که حزب جمهوری به دلیل محدودیتهایی فقط کادریابی برای انقلاب کرد. کادرهایی که بعد از گذشت 38 سال از انقلاب اسلامی هنوز نقش تعیین کنندهای در آن دارند.
متن مصاحبه حوزه احزاب خبرگزاری فارس با محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخص ملحت نظام و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در ذیل میآید:
خبرنگار: اتفاقات 7تیر و ترور اعضای حزب جمهوری اسلامی با چه هدفی بود؟ آیا این ترور هم مانند سایر ترورها بود یا باید تمایزی قائل باشیم؟
باهنر: اتفاقات 7 تیر و 8 شهریور و ترورهای اوایل انقلاب ربطی به حزب نداشت چون اکثر افرادی که در حزب جمع شده بودند از اعضای حاکمیت بودند. یعنی شاید اگر در یک حسینیه هم دست گذاشته بودند آنجا را منفجر میکردند.
حزب جمهوری اسلامی به معنای امروز کلمه حزب نبود. تمام نیروهای حاکمیت یک حزب را اعلام کرده بودند. چون اول انقلاب نیروها را شناسایی نکرده و کادرسازی نکرده بودیم و تجربه نداشتیم یک حزب به عنوان سران انقلاب اعلام شد.
اعضای مؤسس حزب جمهوری اسلامی به اتفاق اعضای شورای انقلاب بودند. یعنی حزب جمهوری اسلامی عملا همان حاکمیت بود. این نیروها شناسایی شد و خیلی پربرکت بود.حدود یک میلیون نیرو از این طریق شناسایی کردیم. هنوز که هنوز است بعد از 38 سال از انقلاب از برخی از آن سرمایهها استفاده میشود. ولی اینها به معنای حزب امروزی که چند حزب باشند و با هم رقابت کنند، نبود.
خبرنگار: به نظر شما این اشکال به احزاب کنونی وارد نیست. یعنی این تکثری که در احزاب کنونی به وجود آمده مورد اشکال نیست؟
باهنر: در زمان حزب جمهوری اسلامی عملا کشور تک حزبی بود. گروهکهای معاند مثل حزب توده و منافقین بودند ولی بسیاری از این گروهها آن موقع در حزب بودند و با هم کار میکردند. عملا حکومت یک حزب داشت در حالی که احزاب باید زیرمجموعه حکومت با هم رقابت کنند. کشورهایی که تک حزبی هستند را ما حزبی نمیدانیم.
یک موقع صدام یک حزب به نام حزب بعث داشت و یا در زمان طاغوت حزب رستاخیز وجود داشت که اصلا اینها حزب محسوب نمیشدند. حزب کارکرد و تعاریف خود را دارد و خلاصه وظیفه حزب اول کادرسازی است. حزب جمهوری اسلامی کادریابی کرد نه کادرسازی؛ چون فرصتی برای کادرسازی نبود.
اول انقلاب اگر کسی میخواست رئیسجمهور شود نه سابقه ریاست جمهوری داشت و نه حتی بخشدار جایی بود و عموما قبل از انقلاب در زندان و تحت شکنجه بودند. حزب جمهوری اسلامی کادریابی کرد.
الان یکی از وظایف احزاب کادرسازی است. کادرها را دانشگاهها نمیسازند. در دانشگاه ممکن است دهها هزار دکتری جامعهشناس، روانشناس و علوم سیاسی باشند ولی اینها کادرسازی محسوب نمیشوند.
وظیفه دیگر حزب ساماندهی مطالبات مردم و دستهبندی کردن آنهاست. مطالبات مردم را به سه گروه تقسیم میکنند. یکسری مطالبات بسیار فوتی و فوری هستند و حاکمیت هم باید به دنبال آنها برود. برخی از مطالبات وجود دارد و واقعی است ولی اولویت نیست.حاکمیت ممکن است امکانات، پول و غیره نداشته باشد و نتواند آنها را تامین کند که باید آن مطالبات را تعدیل کرد.
ممکن است برخی از مطالبات مردم در راستای منافع ملی نباشد. به عنوان مثال در کشورمان 10 پالایشگاه نیاز داریم ولی تمام 31 استان کشور مطالبه پالایشگاه دارند. بنابراین برخی مطالبات همسو با مصالح ملی نیست که احزاب باید مردم را قانع کنند که دست از چنین مطالباتی بردارند.
پس کادرسازی و دستهبندی مطالبات و پیگیری و دنبال کردن آنها دو وظیفه احزاب است. مردم هم احزاب را از همین طریق میشناسند که آیا این حزب خوب میتواند مطالبات را دستهبندی کند و آیا کادرهای خوبی را تربیت کرده است؟
خبرنگار: شاید محوریترین شخصیت حزب جمهوری اسلامی بتوان شهید بهشتی قلمداد کرد. نقش ایشان در این حزب را چگونه ارزیابی میکنید؟
باهنر: شهید بهشتی واقعا یک نیروی استثنایی بود. ما شعار میدادیم که «دشمن در چه فکری است ایران پر از بهشتی است» ولی بهشتی واقعا فردی استثنایی بود. بسیار مدیر، منظم، مدبر و مسلط به چند زبان خارجی و آیتالله کامل بود. به همین دلیل بیشترین آوار تخریبهای قبل از شهادت ایشان روی سر بهشتی بود.
یعنی همه آنها که ضدانقلاب بودند از منافقین، لیبرالها، بنیصدر و ... تمام هم و غمشان را روی شهید بهشتی گذاشته بودند. امام راحل تعبیری داشتند که میگفتند چیزی جز شهادت نمیتوانست چهره شهید بهشتی را منزه کند. بعد از شهادتش امام میگفت چیزی که مرا بیشتر از شهادت بهشتی نگران میکند مظلومیت او بود./۱۳۲۵//۱۰۲/خ