حج با کدام تدبیر؟
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از وطن امروز، «حسین قدیانی» در این روزنامه نوشت:
«حج» آنقدر فریضه هست که به صرف این دلیل و آن دلیل، نتوان آن را تعطیل یا تعلیق کرد ولی چه کنیم وقتی شمار ادله فزونی میگیرد؟! خوب است اما تا تنور بحث گرم نشده، یادآوری کنم باری پیش از حج و باری پس از آن، اولی در «کیهان» و دومی در همین «وطنامروز» در لابهلای سطور 2 متن مستقل اما همسو، به شبهه جماعت منورالفکری پاسخ دادم که هنگام آتشزدن پول و سرمایه مملکت در سواحل نخنما و خز فلانتالیا، هیچ متوجه وجود فقر و فقیر در کشور نیستند لیکن خدا نکند که موسم حج فرا رسد! یا حتی هنگامه محرم و نذری ملت! در آن 2 متن نوشتم که آنچه مخل مبارزه با فقر و رسیدگی به فقراست، پاسداشت کنگره عظیم حج نیست که نمایش شکوه وحدت مسلمین گرد کعبه مقدس و مظلوم هم امری واجب و بلکه ناظر بر اوضاع روزگار، از واجبترینها و حیاتیترینهاست؛ تنها باری و تنها جایی که مسلمین میتوانند از همه جای دنیا، یکدل و یکرنگ و دوشادوش، همدیگر را ببینند و ضمن سر دادن ندای توحید و فریاد برائت، از نزدیک با آلام و آمال خود آشنا شوند! و در بعد فردی نیز آنجا که حاجی در مناسک حج که تماما فلسفهاش عبور از خود است، در سادهترین لباس ممکن از تعلقات گذر میکند، اتفاقا اوست که راحتتر از همه دستگیر محرومان خواهد بود. در آن 2 متن به خوبی توضیح دادم که باید از غیر ضرورها و غیر واجبها و ضد تدبیرها و سوءمدیریتها و بخوربخورها کم کرد و به فقرا داد، نه اینکه ضرورتی را معطل ضرورت دیگر کنیم!
این چند خط را نوشتم بدان امید که حتی یک مخاطب هم فکر نکند واقف به اهمیت فریضه حج نیستم! و هر چند به سبب چینش کلی متن و همصدایی بیشتر خواننده و رعایت قواعد ژورنالیسم، بهتر بود از آن صرفنظر میکردم اما اول خدا را و بعد هم همین سطور گذشته را شاهد میگیرم که در این متن، هدفی جز بیان حق ندارم! الغرض! امسال، فرستادن ملت را به عربستان، امری بخردانه نمیدانم و با این اوضاع موافق اعزام مردم به شبهجزیره نیستم! الباقی متن را اما جهت فهم بهتر، نکتهوار مینویسم.
1- به رغم تصورات، آنقدری که در حج، دولت دخیل است، اصل حاکمیت، دخیل نیست! عمده امور حج در سازمان حج و زیارت اتفاقا دست دولت است! قبلا هم اینگونه بود؛ الان هم اینگونه است! آنچه حاکمیت و مثلا جایی مثل بعثه در آن نقش دارد، عمدتا امور معنوی و فرهنگی و شرعی حج است و الا جایی مثل «سازمان حج» زیرمجموعه «وزارت ارشاد» یا جاهای دولتی دیگر، اصلیترین تکالیف اجرایی را در اینباره بر عهده دارند! با این حساب، سوال از دولت محترم این است که چرا سکوت؟! آیا قرار است سکوت گوشخراش 2 سال گذشته در قبال 500 شهید، باز هم تکرار شود؟! آقای روحانی! آقایان! حتما باید فاجعهای مثل جنایت قبل رخ دهد که شما بلکه متنبه شوید؟! یعنی عربستان، اینقدر دوست و برادر شماست که باز هم خلقالله را دست جماعتی بسپرید که اندک مسؤولیتی در قبال جان حجگزار ندارند؟! عجبا که نام دولتتان «تدبیر» است اما در اوج بیتدبیری، شاهد گوشخراشترین سکوت ممکن توسط شما هستیم! حتما باید حادثه مجددی رخ دهد؟!
2- شاید بگویید که ما با سران عربستان جهت حفظ کرامت و امنیت حاجیان خود به توافق رسیده و از ایشان تضمین گرفتهایم! ممکن است بپرسیم دقیقا با کدام دولتمرد سعودی؟! «بننایف» را میفرمایید؟! او که اصلا معلوم نیست الان کجای عربستان هست! و فیالواقع یکی باید به داد امنیت و کرامت خودش برسد!
3- وقتی دربار بوزینهبازان سعودی تا این حد متزلزل است که هر روز اخبار تزلزلش در رسانههای دنیا مخابره میشود؛ امروز، سومی علیه دومی قیام میکند و فردا دومی علیه اولی، و هیچ ولیعهدی به هیچ عهدی پایبند نیست، حکم تدبیر چیست؟!
4- وقتی قبیله سعودی، به استناد آنچه با «قطر» کرد، حتی به متحدان خود هم رحم ندارد و به استناد آنچه مثلا این روزها در «عوامیه» میکند، حتی به مردم خود هم رحم ندارد، حکم تدبیر چیست؟!
5- وقتی آلسعود رسما و علنا علیه ما «رقص شمشیر» میکند و رجز جنگ میخواند، حکم تدبیر چیست؟! انشاءالله بخوانند این متن را آقای رئیسجمهور، آقای وزیر ارشاد، آقای وزیر امور خارجه! و به ما بگویند با این وضع، حکم تدبیر چیست؟!
6- وقتی ناظر بر جنایت تلخ 2 سال پیش که هرگز داغ آن التیام نمییابد، هنوز حکام سعودی یک عذرخواهی خشک و خالی از ما نکردهاند و در نهایت وقاحت، انگشت اتهام را هم سمت ما گرفتهاند، حکم تدبیر چیست؟! شگفتا! هم قبل و هم بعد آن فاجعه دلخراش، چندین و چند تحرک شوم از سعودی دیدیم، تا امروز با صدای رساتری از حضرات بپرسیم که حکم تدبیر چیست؟!
7- وقتی با گذشت 2 سال از آن رخداد دردناک، هنوز سعودی نابکار از روشنگری در قبال شبهات مطرح در نحوه شهادت دیپلمات ما، آقای «غضنفر رکنآبادی» خودداری میکند، حکم تدبیر چیست؟!
8- وقتی ما جایی به نام «شورایعالی امنیت ملی» داریم که رئیس آن «رئیسجمهور» است و وقتی از بدیهیترین تکالیف این شورا، رصد و چارهاندیشی همین مسائل است، و وقتی اوضاع تا این حد وخیم است، آیا فرستادن هموطنان عزیز ما به حج، مصلحت است؟! و آیا نباید در اینباره، برای مردم ذاتا علاقهمند به فریضه حج، تبیین واقعیت صورت بگیرد؟! هان ای اعضای شورایعالی امنیت ملی! هان ای جناب رئیس! حکم تدبیر چیست؟!
9- وقتی رژیم سعودی به لنج ماهیگیری ما هم رحم نمیکند و هر از چند ماهی چند صیاد بیگناه را به بند میکشد، چه ضمانتی برای فرستادن این همه هموطن به زیر دست این جلادان وجود دارد؟ اگر فردا روزی در حج، عدهای از حاجیان را به بهانههای دروغین بازداشت و اتهامات امنیتی بر آنها سوار کردند که در دنیا علیه ایران جار بزنند، حکم تدبیر چیست؟!
10- وقتی رژیم بینظام سراسر بربریت پوسیده و پلاسیده سعودی، اندک نظم و نسقی در دربار عاری از خرد خود ندارد و هر روز هم حال و روزش بدتر از دیروز میشود و تو هیچ نمیدانی که کرامت و امنیت حاجی خود را فیالواقع باید از کدام فرد و کدام دستگاه سعودی متقاضی باشی، حکم تدبیر چیست؟!
تمام کنم این نکات را که گمانم برای درک این جمله خمینی بتشکن که «ما از آلسعود نخواهیم گذشت» و نیز برای درک سخنان حضرت آقا درباره این حکام حقیقتا قبیلهای و حقیقتا خونریز، آلسعود خیانتکار که فجایع یمن، فقط یکی از فهرست بلندبالای جنایات او است، دهها مصداق روشن ارائه داده و گمانم با این وضعیت که امروز در آن قرار داریم، خیلی سخت نباشد رسیدن به «حکم تدبیر» درباره حج امسال! و اگر اوضاع بر همین منوال باشد، درباره حج سالیان بعد!
و در نهایت، چند کلامی هم با پروردگار عالمیان! خدایا! خداوندا! هیچ خانهای در این دنیا، مظلومتر از خانه خودت نیست! و غریبتر از کعبه ما مسلمین نیست! دیری است «مسجدالحرام» که در آن بقعه مبارکه، هر گونه ناامنی «حرام» است، افتاده دست حرامیانی مست که ابایی از بلندکردن سایه بتهای آسمانخراش بر سر آن نازنینبنای دیرین ندارند! یا الله! اگر حکم شرع و عقل و مصلحت و تدبیر، به سوختن دل ما در فراق «بیتالله» باشد، این داغ بزرگ را هم به داغ بزرگتر دوری از «بقیهالله» اضافه خواهیم کرد اما ما را بد دردی است درد این همه دوری و این همه جدایی و این همه هجران و این همه فغان! آیا وقت آن نرسیده که مردی از سلاله ابراهیم، تکیه بر دیوار خانه تو زند و بانگ انتقام سر دهد؟! خدایا! «کعبه» را در انتظار تماشای آن لحظه، چون ما عاشقان طوافش، بسی مشتاق میبینم!
برس به فریاد خانهات، به داد ما، به غریبی ما، به غربت فرزندان آدم، که تا آخرالزمان، ظهور صاحبالزمان را نبیند، گویی نه «نوح» سفینه نجاتی ساخته، نه «ابراهیم» تبری بلند کرده، نه «موسی» به ساحلی رسیده، نه «عیسی» مردهای را زنده کرده! آری! آن روز، به «بعثت دوباره محمد» که سلام و صلوات تو بر او باد، میماند! بخوان! این بار تو بخوان خدایا! که فقط هم تو میتوانی بخوانی و بخواهی امر مقدس ظهور را... و پایان این همه درد را! جز ما، کعبه را هم با تو، این سخن است! به یقین این سخن است! به «قرآن محمد» شک ندارم! به «ذوالفقار علی» شک ندارم! خدایا! رحمی.../۱۳۲۵//۱۰۲/خ