سبک زندگی اصولگرایی چیست؟
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، محسن مهدیان از فعالان رسانه ای در کانال تلگرامی اش نوشت: سبک زندگی اصولگرایی یعنی چی؟ مگه اصولگرایی هم سبک زندگی دارد؟ اصلا پرداختن به این موضوع چه اهمیت دارد؟ چرا باید بین فعالیت های سیاسی با زندگی فردی سیاسیون پیوند برقرار کنیم؟ چه ارتباطی به نواصولگرایی دارد؟ یعنی شکست های انتخاباتی ما به سبک زندگی اصولگرایی مرتبط است؟
اجمالا باید گفت اصولگرایی را نباید فارغ از سبک زندگی اش تحلیل کرد. چرا؟
اگر تصور می کنیم اصولگرایی صرفا یک جهت گیری سیاسی است، آغاز اشتباه است. برای نواصولگرایی ابتدا باید همین تلقی ناصواب را اصلاح کرد. اساسا سیاست ورزی جوان متدین انقلابی جزئی از سبک زندگی اش است.
انقلاب را اگر درست معنا کنیم و جهت گیری های سیاسی را دقیق ببینیم ماموریت های ما در زندگی فردی مان نیز تغییر می کند. اساسا انقلابی گری فارغ از زندگی شخصی نیست.
به تاریخ رجوع کنیم. اوایل انقلاب و به اصطلاح بچه مکتبی ها، روزها مبارزه سیاسی می کردند و شبها برای اهل محل نفت می بردند و شب ها برای خانواده از سفره ایدئولوژی می گفتند.
به خانواده شان یاد داده بودند زندگی همراه با مبارزه چه سبکی است.
بعدها و در دوران جنگ نیز ماجرا همین بود. اساسا سبک زندگی بچه رزمنده ها شبیه به هم بود. پیکان خودروی انقلابی ها بود. بچه رزمنده را از دور اهل محل تشخیص می دادند. ریش مناسب و پیراهن سفید روی شلوار و تسبیح و غیره.
نقل است که شهید همت پوتین را دراورده بود و کتونی اسپرتکس می پوشید و می گفت می خواهم شبیه بچه های انقلابی باشم.
حزب الله هم برای خودش مد داشت. رفتارشان نیز با انقلاب جهت یافته بود. قناعت و ساده زیستی و احترام به بزرگتر و حضور در محله و کمک به مردم و غیره جزء طبیعت انقلابی ها بود.
روزگاری بزرگترهای انقلابی ما برای پیش بردن امر سیاسی شان در دل شب بلند می شدند و نماز شب می خواندند.
اما امروز اصولگرایی به چه سبک زندگی می کند؟ اصولگرا را چطور می توان از زندگی اش شناخت؟
باید گفت هیچ شاخصی روشنی وجود دارد. این روزها برخلاف انتظارمان با جامعه ای از اصولگرایان مواجهیم که تنها در سیاست اصولگرایند. اتفاقا در زندگی شخصی خیلی مبنای روشنی ندارند.
نوع پوششان همان مد های روزست. در مواجهه با جنس مخالف خیلی اهل رعایت حریم نیستند. لوکس ترین خودرو را هم سوار می شوند. گرانترین گوشی را هم دست می گیرند. برند هم می پوشند. و...
اما این حرفها اثر سیاسی اش چیست؟
جریان اصولگراهای ما برخلاف گذشتگان خود از انقلابی حرف می زنند که هیچ اثری در زندگی شخصی شان ندارد. فارغ از اینکه در بسیاری از شعارها دچار تزویر و دوروئی ناخواسته می شوند، انقلابی گری برای آنها اوقافت فراغت است.
وقت های بیکاری درباره انقلاب حرف می زنند و یا کارمند نهادهای انقلابی ند و حقوق می گیرند.
اصولگرایی بدون سبک زندگی، نمی تواند انقلابی گری را در زندگی تبدیل به یک "ماموریت" کند. انقلابی گری برایش یک "پروژه" است.
تفاوت ماموریت با پروژه چیست؟
ماموریت کل زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد و به خدمت انقلاب می برد. پروژه جزئی از زندگی را درگیر می کند.
مثلا شب انتخابات انقلابی می شود. ما به انقلابیونی نیاز داریم که همه زندگی شان را پای انقلاب بیارند نه فقط شعار دادن شان یا پست گذاشتن در شبکه اجتماعی و یا رای دادن شان پای صندوق.
اگر انقلابی گری ماموریت زندگی مان شود، با زندگی مان انقلاب را تبلیغ می کنیم نه صرفا با زبان و قلم مان . آنگاه شعارمان با عمل مان متفاوت نمی شود.
اما چه باید کرد؟
برای سبک زندگی انقلابی نیز به امام و رهبری رجوع کنیم.
بزرگترین خطائی که صورت گرفت این است که نگذاشتند امام و رهبری را جامع ببینیم. تصور کردیم این دو بزرگوار تنها در سیاست ظاهری خلاصه می شوند.
متوجه نشدیم زندگی شخصی این بزرگواران چطور به مسلک سیاسی شان پیوند می خورد. سیاست برای امام و رهبری تنفس است نه یک شاخه از امر اجتماعی.
به سبک زندگی شان رجوع کنیم. هنردوستی و عرفان شان و اخلاق شخصی شان و ورزش و دعا و توکل شان و باقی موارد را هم ببینیم و درس بگیرم.
یک نمونه
رهبری انقلاب یک سخنرانی درباره ورزش باستانی دارند که خوب است رجوع کنیم. آنجا رهبری نام فردی را می برند و تاکید می کنند احوالات ایشان را مطالعه کنید و درس بگیرید. این فرد نامش سید حسن رزاز است. سید حسن رزاز، مجتهدی است که قبل انقلاب پهلوان شهر بوده است و از بزرگانی چون سید حسن مدرس حمایت و حفاظت می کرده است. داستان زندگی این فرد، طوفانی است که سبک زندگی فردی و سیاسی ما را در هم می نوردد.
جمله آخر
البته امروز با نسلی از جوانان انقلابی مواجهیم که با همین خودآگاهی نسل جدیدی از اصولگرایی انقلابی را شکل دادند و بزودی آثارشان در سیاست نمایان می شود./۱۳۲۵//۱۰۲/خ