به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، مرد درست نيست بلند بلند بخنده؛ اون زنه كه مغروره و نميتونه بگه اشتباه كردم تو بايد كوتاه بياي به خاطر بچههات؛ تو اين ترافيك وحشتناك، افتادم پشت سر يه راننده مرد! آخه كي به اين مردا گواهينامه ميده!؟، خُبه خُبه، مادر و پسر خوب خلوت كردين؛ از مرد كمترم اگه دروغ بگم!
جملات سادهاي كه براي هشتگگذاري كليشه بر عكس شروع شد و در نهايت به جملاتي چون حقه زنه كه دست رو مردش بلند كنه، طلاق حق زنه چون مرد ممكنه عصباني شه و نتونه درست تصميم بگيره، ما خانومها رفتن به استاديوم رو تحريم ميكنيم تا وقتي آقايون رو هم راه بدن رسيد.
به تصور عموم افراد جامعه اين هشتگ بعد از دست به دست شدن يكي از پوسترهاي قديمي شهرداري تهران كه در آن تأكيد شده بود «بهشت زير پاي مادران است و نه كارمندان» شكل گرفت، اما همه چيز از انتشار اسكرينشات مكالمه استخدامي يك آقا و خانوم شروع شده بود كه در آن خانم در نقش پيمانكار از آقاي جوياي كار موارد خلاف اخلاقي را به عنوان شرط استخدام مطالبه كرده بود.
بعد از اين بود كه فارغ از شوخيهاي اجتماعي در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي، شرايط مطلوبي جهت بهرهبرداري فراهم شد. بيبيسي اولين رسانهاي بود كه با اشتياق به سراغ موضوع رفت تا از آن بهعنوان يك جريان اجتماعي خلاقانه و هدفمند ياد كند. اين رسانه همچنين توانست مسئله را به چالش حقوقي و جنسيتي مطابق اهداف فمينيستي بكشاند: «كاربران زن و مرد با استفاده از اين هشتگ به موضوع تبعيض جنسيتي ميپردازند. آنها هرچه درباره زنان گفته ميشود يا هر محدوديتي كه درباره آنها اعمال ميشود را برميگردانند و در جملههاي روايي به جاي كلمه زن از مرد استفاده ميكنند، انگار كه اين تبعيضها عليه مردان، نه زنان اعمال ميشود.»
در اين رابطه بيان چند موضوع لازم است. اول اينكه شايد در برخي موارد با كليشه ساختن از موضوعي و بيان موارد نقض بتوان سليقه انتخابي خود را بر قوانين تحميل كرد، اما آيا ميتوان گفت كه همه كليشهها نادرست است؟!
منظور اين است چگونه ميتوان بعضي از كليشههايي را كه ذات زندگي محسوب ميشوند ، با بيان مثال نقض تغيير داد؟ حتي در مورد ضرورت تغيير كليشههاي زنانه، آيا ميتوان تفاوتهاي انكارناپذير بين خلقت زن و مرد را تغيير داد؟
دوم اينكه علاوه بر تفاوتهاي جسماني كه خاصيتهاي خاص خود را چون مادر بودن به دنبال دارد، بيترديد زن داراي خصوصيات رواني ويژهاي نيز هست كه با داشتن همانها از مردها متمايز ميشود و همين تفاوتهاي رواني و جسماني است كه سبب پارهاي تفاوتهاي حقوقي بين زن و مرد شده است.
سوم اينكه بر خلاف ساير اديان دقيقاً بايد گفت دين اسلام تنها دينى است كه شخصيت و حقوق زن را در ابعاد گوناگون و با توجه به توانمندىها و وظايفى كه دارد، منظور كرده است. اسلام نهتنها نگاه تحقيرآميزي در اين زمينه ندارد، بلكه با در نظر گرفتن تفاوتهاى بيولوژيك و حكمت آفرينش، مبنا را بر مساوات قرار داده است. در اسلام اختلافات حقوقى بين زن و مرد دقيقاً بر واقعيت و حكمت استوار است و هريك به ميزان برخوردارى از حقوق، به وظايفى نيز مكلف شدهاند.
اما امثال همين كمپينها و هشتگگذاريهاي زنگرايي افراطي و حركت در دايره چنين بازيهايي باعث تضييع حقوق اساسي زن خواهد شد و جايگاه ارزشمند آنها را در حد برابريهاي بيمنطق تنزل ميدهد. اتفاقاً همين افراد هستند كه به بهانه احياي حقوق زن از هويت و ارزش آنها ميكاهند.
در نتيجه اين موارد بايد گفت راهاندازي چنين كمپينها و هشتگگذاريهايي، پروژههاي برابريخواهانه فمینيستهايي است كه با توجه به نخنما شدن مستقيم افكارشان درصدد راهاندازي كمپينهايي برميآيند تا بازي جنسيتي خود را خلاقانه به ديگران القا كنند./۱۳۲۵//۱۰۲/خ