۳۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۵
کد خبر: ۵۲۷۰۸۸
یادداشت؛

سرکنگبین بارزانی!

به رسمیت شناختن همه‌پرسی از سوی رژیم صهیونیستی اگرچه فی‌نفسه ارزش ندارد ولی از آنجا که قرار گرفتن اسرائیل کنار اربیل جنبه توطئه اقدام بارزانی را برملا می‌کند، دارای اهمیت زیادی است.
استقلال کردستان

به گزارش خبرگزازی رسا به نقل از کیهان، سعدالله زارعی طی یادداشتی در این روزنامه نوشت:

آنچه در اقلیم کردستان ذیل عنوان «همه‌پرسی استقلال» در جریان است در واقع ادامه بحران‌آفرینی‌هایی است که طی حدود 20 سال گذشته در این منطقه با هدف خارج کردن تحولات آن از ریل طبیعی و انتقال به کژراهه‌هایی که منافع قدرت‌های خاص را تأمین می‌کند، صورت می‌گیرد به همین دلیل این ماجرا اگرچه یک «پرده» جدید به حساب می‌آید اما تکلیف ملت‌های منطقه و دولت‌های آن و بخصوص تکلیف جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت با آن کاملاً معلوم است.

تغییر عنوان از «آشوب‌طلبی فرقه‌ای» به «بحران‌آفرینی قومی» واقعیت را تغییر نمی‌دهد و از این رو همانگونه که ما در ماجرای داعش و النصره نه با «فرقه‌ای» از مسلمانان بلکه با «نقشه‌ای» از سوی دشمنان ملت‌های منطقه و مسلمانان مواجه بودیم در اینجا هم نه با «قومی» از اقوام منطقه بلکه با «توطئه‌ای» از سوی دشمنان شناخته شده مواجه هستیم و همانگونه که در صحنه قبلی عناوین ما را از واقعیت دور نکرد در اینجا نیز عنوان قوم کرد ما را فریب نمی‌دهد و نیز همانگونه که در صحنه‌های پیشین بر نقشه‌های دشمن غلبه کردیم در اینجا نیز قطعاً بر توطئه جدید دشمنان اسلام غلبه خواهیم کرد.

در خصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:

1- کشور عراق پس از غلبه بر نقشه جامع دشمنان که فقط عنوان بیرونی آن «داعش» بود، نیازمند همکاری مشفقانه همه اجزاء آن است تا بتواند به جراحات فراوان آنچه در فاصله سال‌های 1393 تا 1396 متحمل شده است، مرهم باشد. خسارات جنگ 40 ماهه اخیر در بیشتر استان‌های عراق بخصوص استان‌های سنی‌نشین نینوا، الانبار، کرکوک، دیالی و صلاح‌الدین و بخش‌های زیادی از استان بابل آنقدر زیاد و تأسف‌بار است که برگرداندن شرایط زندگی میلیون‌ها انسان به پیش از آغاز بحران بدون همراهی‌بخش‌های مختلف عراق امکان‌پذیر نمی‌باشد.

منطق سیاسی و انسانی حکم می‌کند که اگر یک گروه یا دسته یا قوم اگر اختلافی هم با حکومت مرکزی یا با دسته‌ها و اقوام دیگر دارد، حل و فصل آن را به زمانی دیگر موکول نماید. براین اساس طرح مطالبات کردی که پرچم آن را یک حزب سیاسی- دموکرات- برداشته است در شرایطی که خود آغازگر جنگ‌ها و درگیری‌های پرشدت دیگری در این جغرافیاست، نمی‌تواند ساده تلقی شود و قومیت‌های دیگر و گروه‌های مختلف که در این شرایط چشم به راه همکاری برادران کرد خود هستند نمی‌توانند این فتنه‌انگیزی را نادیده بگیرند و به مقابله با آن نپردازند. آنچه این روزها «مسعود بارزانی» دنبال می‌کند پیگیری مطالبات یک قوم نیست بلکه اقدام به آغاز یک درگیری پرشدت علیه همه اقوام از جمله خود قوم کرد است.

2- آنچه در این ماجرا روی می‌دهد، تحریک در یک موضوعی است که در ساده‌ترین تعبیر، درگیر کردن چهار کشور منطقه است با فرض اینکه تحریک قوم کرد به جدایی، بدعت‌گذاری یک حرکت جداگرایی در منطقه باشد. در واقع آنچه در این صحنه گویا در حال روی دادن است یک فتنه منطقه‌ای شبیه فتنه‌گروه‌های تکفیری تروریستی است و بر این اساس می‌توان با قاطعیت گفت‌ اگر این توطئه اجرایی شود یک درگیری منطقه‌ای طولانی مدت حداقل به اندازه طول فتنه داعش آغاز شده است.

3- برگزاری همه‌پرسی اقلیم بدون تردید جنگ در پی می‌آورد و این جنگ به یک منطقه خاص محدود نمی‌شود. همه می‌دانند که اگر برگزاری همه‌پرسی به سه استان دهوک، سلیمانیه و اربیل محدود شود، کردهای عراق دچار یک بحران پردامنه دراز مدت می‌شوند و از این رو همه‌پرسی این سه استان بدون همه‌پرسی دو استان- کرکوک و دیالی- ارزشی ندارد و از این رو بارزانی نمی‌تواند در سه استان شمالی همه‌پرسی برگزار کند و از برگزاری آن در دو استان محل نزاع خودداری کند چه اینکه چنین اقدامی کردها را در مقابل بارزانی قرار می‌دهد و از سوی دیگر بحران کنونی اقتصادی اقلیم را به اندازه‌ای که به انفجار بیانجامد، افزایش می‌دهد.

از سوی دیگر جداسازی کرکوک و دیالی و مناطقی نظیر سنجار و تلعفر در استان نینوا برای دولت مرکزی از یک سو و عرب‌ها و ترکمان‌ها از سوی دیگر خط قرمز به حساب می‌آید و اینجاست که تلاقی دو خط قرمز سبب بروز جنگی پرشدت خواهد شد. اما به این نکته باید توجه داشت که اگر براثر همه‌پرسی درگیری در مناطق متنازع‌علیه روی دهد این درگیری به این منطقه محدود نمی‌شود و دایره آن به سه استان سلیمانیه،‌ اربیل و دهوک می‌رسد چرا که نیروهای دولتی و مردمی عراق ناچارند برای خاموش کردن فتنه کانون‌های باثبات فتنه‌گر را مورد هدف قرار داده و نیروهای حامی جدایی را کاملاً از قدرت ساقط نمایند.

4- برخلاف تصور مسعود بارزانی، همه‌پرسی اربیل تکلیف کرکوک و دیالی را تعیین نمی‌کند بلکه جنگ کرکوک وضع آینده اربیل، سلیمانیه و دهوک را تعیین خواهد کرد چرا که همانطور که اشاره شد، ارتش و نیروهای مردمی عراق نمی‌توانند دیالی و کرکوک را از نیروهای شبه نظامی بارزانی پاکسازی کنند اما به قلعه‌های آنان در اربیل و سلیمانیه کاری نداشته باشند.

5- قمار همه‌پرسی اقلیم نمی‌تواند با باخت «عراق امروز» و یا با باخت هم‌پیمانان عراقی پایان یابد چرا که عراقی که توانسته است بر داعشی که نزدیک بود در یک نصف روز بر کل کردستان عراق مسلط شود، پیروز گردد، به راحتی می‌تواند بر مدافعان جدایی از عراق پیروز شود. هم‌پیمانان منطقه‌ای عراق نیز که نمی‌توانند به دلیل مخاطرات فراوان جداسازی اقلیم ساکت بمانند، می‌دانند که چگونه این توطئه را از سر راه بردارند بنابراین باید گفت بارزانی هم در محاسبه میزان قدرت عراق و هم درباره اندازه واکنش هم‌پیمانان منطقه‌ای عراق دچار خطا در محاسبه شده و اگر بازنگردد، مردم خویش را دچار بحران اساسی کرده است.

از سوی دیگر از آنجا که پیامد اقدام بارزانی به همه‌پرسی یا استقلال از دولت مرکزی با هزینه بسیار زیاد توأم خواهد شد و این دو عمل آن را به شکست خواهد کشانید، این موضوع می‌تواند آینده حزب‌ دمکرات و احزاب هم‌پیمان آن را از بین ببرد همین الان این حزب از محبوبیت زیادی برخوردار نیست و به همین دلیل مسعود بارزانی طی 20 ماه گذشته اجازه فعالیت به پارلمانی که او در آن اکثریت قبلی را از دست داده است، نمی‌دهد. شکست همه‌پرسی پس از هزینه زیاد، خاندان بارزانی و حزب دمکرات را با سؤالات بسیاری از سوی کردها مواجه می‌گرداند به همین دلیل نه فقط فؤاد معصوم رئیس‌جمهور کرد عراق حساب خود را از جدایی‌طلبان جدا کرد بلکه بعضی از شخصیت‌های مهم حکومت اقلیم از جمله رئیس پارلمان را نیز به واکنش واداشت.

6- به رسمیت شناختن همه‌پرسی از سوی رژیم صهیونیستی اگرچه فی‌نفسه ارزش ندارد ولی از آنجا که قرار گرفتن اسرائیل کنار اربیل جنبه توطئه اقدام بارزانی را برملا می‌کند، دارای اهمیت زیادی است. همه می‌دانیم که موضع واقعی اسرائیل، انگلیس و آمریکا یکی است اما همانطور که در بسیاری از پرونده‌های دیگر نظیر پرونده ممانعت اسرائیل از تشکیل دو دولت در سرزمین فلسطین شاهد بوده‌ایم، انگلیس و آمریکا در گام‌های اول خود را مخالف نشان می‌دهند ولی درپشت صحنه همه مساعی خود را صرف تحقق آن می‌کنند و زمانی که محقق شد به طور علنی نیز با آن همراهی نموده و وانمود می‌کنند که موضوع یعنی جدایی کردستان از عراق را به عنوان «امر واقع» پذیرفته‌اند. واقعیت این است که بعد از شکست طرح امنیتی آمریکا در مرزهای شرقی سوریه، هیچ‌چیز به اندازه جداسازی کردستان از عراق برای رژیم صهیونیستی و دولت عنود آمریکا مطلوب نیست در واقع اسرائیل بعد از جدایی کردستان از عراق می‌تواند بگوید من با ایران به مرز مشترک رسیده‌ام و از هم اینک این منم که موازنه امنیت مرزها را به نفع خود و به ضرر ایران رقم می‌زنم.

با بررسی ابعاد و نتایج جدایی کردستان عراق که در واقع روشن شدن شعله‌های یک فتنه طولانی‌مدت در منطقه و جای پای محکمی برای کنترل دولت‌ها و نیروهای معارض آمریکا و اسرائیل در منطقه به حساب می‌آید، می‌توانیم بگوئیم آمریکا و انگلیس قطعا پشت این همه‌پرسی و مسائل پس از آن هستند. مگر غیر از این است که همین دو روز پیش دونالد ترامپ در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل با صراحت ایران را دولتی طغیانگر خطاب کرد و از تلاش آمریکا برای سرنگونی حکومت آن خبر داد؟ کدام روند به اندازه تحقق جدایی اقدام و درگیری‌های قومیتی می‌تواند کشوری با مختصات ایران را تهدید کند؟ پس می‌توانیم بگوئیم توطئه جداسازی کردستان از عراق اولا یک توطئه بین‌المللی با محوریت آمریکا و ثانیا یک دسیسه منطقه‌ای با محوریت رژیم صهیونیستی است و پرواضح است که ایران نمی‌تواند اجازه دهد چنین فتنه‌ای شکل بگیرد. کشوری مثل ایران که در طول این چهل سال هدف اصلی توطئه‌های پیچیده‌ای بوده که از سوی آمریکا و هم‌پیمانان آن طراحی و اجرا شده است، نمی‌تواند همه‌پرسی اقلیم را یک موضوع خارجی تلقی کند و منتظر بماند که چه خواهد شد. ایران به طور طبیعی این همه‌پرسی را در نقطه مقابل امنیت و ثبات خویش می‌بیند و متناسب با درک چنین خطری نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد./۱۳۲۵/۱۰۳/خ

ارسال نظرات