از مک کارتیسم تا ترامپیسم
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «رسالت»، این روزنامه در سرمقاله امروز خود نوشت:
1- تئوری توطئه در میان رهبران آمریکا ، شیوعی باورنکردنی دارد و ریشه این رویکرد را هم باید در زمینههای تاریخی - اجتماعی شکل گیری ایالات متحده آمریکا جستجو کرد. پس از جنگ جهانی دوم که اندک اندک رهبران آمریکا خود را از زیر سنگینی امر و نهیهای دیپلماسی انگلیسی ها بیرون کشیدند، زود نشان دادند که "خیلی بیش از آنکه به راستی قهرمان جنگ جهانی باشند ، وحشت زدگان مواجهه با جهان جدیدند." 2- هنوز چیزی از جنگ نگذشته بود که تئوری توطئه آمریکایی ها خود را در لباس "مک کارتیسم" ظاهر ساخت ، آمریکاییها فکر می کردند ، همه جا را دشمنان پر کرده و شوروی ها هم پشت همه آنها بودند !در طول یک دهه از 1947 تا 1956 کمیتههای تفتیش عقاید در سرتاسر آمریکا تشکیل شد. تهیه لیست های سیاه ، دستگیری های گسترده ، تصویب قوانین غلاظ و شداد، بازجوییهای تند و خشن، پخش دائم سرودهای بیگانه هراس، تشکیل هیئت های خیریه برای کمونیست شناسی و دستگیری "توطئهگران سرخ" و "سوسیالیستها" (توطئه اندیشان آمریکایی هیچ فرقی هم بین کمونیسم و سوسیالیسم قائل نبودند!) ، برپایی کمیتههای "تفتیش میزان وفاداری" و بازرسیهای سرزده از شرکتهای بزرگ و کوچک - هم در سطح ایالات و هم در سطح فدرال - بازتاب دهنده وخامت باورمندی آمریکایی ها به تئوری توطئه بود. جریان برچسب زنی ، پرونده سازی و تسویه حسابها به حدی رسیده بود که مک کارتیسم باید با چند قربانی ، تشفی خاطر پیدا می کرد. نهایتا زن و شوهر جوانی (روزنبرگها) در سال 1353 به جاسوسی اتمی برای شورویها متهم شده و اعدام گردیدند فرزندان آن دو در دهههای گذشته بسیار کوشیدند نشان بدهند که پدر و مادرشان مستوجب مرگ نبودند، اما کسی وقعی ننهاد.
3- کمونیست هراسی ، سوسیالیست هراسی ، اسلام هراسی و به طور کلی بیگانه هراسی آمریکایی تنها محصول شرایط تاریخی - اجتماعی نیست بلکه فوندامنتالیسم مسیحیت آمریکایی نیز در پیدایش آن نقش داشته است. بنیادگرایان آمریکایی که از سال 1920 فعال شدهاند ، در اصل طرفدار مذهب آوانجلی (Evangelicalist) هستند که مانند ظاهرگرایان اسلامی به ظاهر کتاب مقدس ، متمسک می شوند و معتقدند که این ظاهر دیگر باطنی ندارد آنها هم بیشتر به ظاهر شریعت و احکام توجه می کنند و سعی فراوان بر تفسیر ایدئولوژیک از دین دارند (اساسا تفسیر ایدئولوژیک از دین ، گونه ای تفکر اکتیویتی "علم گرایانه" و تاکید بر عمل بدون داشتن نظر است.)
4- بیگانه هراسی ، وحشت از آینده ناامن ، اضطراب از تشدید تضادهای اجتماعی و فعال شدن گسلهای زیرینه اقتصاد سرمایهداری خشن ، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه رهبران هر دو جناح سیاسی آمریکا را در خود گرفته است. با این حال در پاسخ به این گرفتاری ، دو گونه واکنش را شاهد هستیم؛ جناح دموکرات میکوشد با درک شرایط دنیای در حال تغییر ، پیچیدهتر رفتار کند و توجه دارد که چینش رفتارها طوری باشد که توطئه باوری آنها در پشت شعار "ارزشهای دموکراتیک آمریکا" نادیده بماند. این درحالی است که جمهوریخواهان این گونه تساهل را بر نمیتابند و معتقدند که نظام آمریکا در تداوم این وضعیت رو به فرسودگی و فروپاشی است و اگر در شرایط کنونی ،مراکز احتمالی خطر ، قلع و قمع نشوند، دیگر فردایی برای مقابله در کار نخواهد بود./۱۳۲۵//۱۰۳/خ