تکلیف مداری؛ از مکتب حسینی تا مکتب خمینی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، نهضت عاشورا دانشگاهی است از سنخ کار هیأتی آکادمیک که در نوع خود بی نظیر است و جا دارد که حوزه و دانشگاه این مکتب بی رقیب را به گونه ای محققانه و تحلیل محور مورد بررسی و مطالعه قرار دهد و آن را در مسیر تمدن سازی مبنای نظریه پردازی و آینه ای برای عملگرایی خویش قرار دهد. دانشگاهی که در آن مشق ایثار، شهادت، ایستادگی، مقاومت، حقگرایی، حقیقت گویی، روشن گری، عقلانیت، حفظ آرمان ها و ارزش ها و در یک کلام مشق تکلیف مداری و سرسپردن به وظیفه و تکلیف شرعی می کنند. نهضتی که آرمان ها، اهداف و پیام های آن در نهضت خمینی بازتولید شد. شاید بتوان رمز عاشورا را در همین یک کلمه «تکلیف مداری» دانست. رمزی که انعکاس آن در تمام افعال و رفتار امام خمینی(ره) و مکتب وی تجلی یافت.
اندیشه تکلیف مدارانه در تقابل با اندیشه هدفگرایانه قرار دارد. مقتضی اندیشه تکلیف محور، انجام وظیفه شرعی و الهی و دست نکشیدن از تکلیف است حتی اگر بدانی که سرانجام به هدف مطلوب نمیرسی. در این نوع نگاه، تکلیف حقیقتی است که فی نفسه مطلوب و نیکو است و لازم الاجراء، چه اینکه منتهی به هدف بشود یا که نشود. و رسیدن به هدف، مطلوب ثانی است و یک خیر مزید محسوب می شود. در این نوع از نگاه استفاده از ابزار غیر مشروع جایز نیست؛ زیرا آنچه که مهم است انجام تکلیف است نه رسیدن به هدف با هر شرایطی. اما در نگاه هدفمحور، آنچه که مهم است هدف است نه وظیفه. و هر حرکتی که منتهی به هدف نشود لغو است و بیهوده. در نگاه هدفمحور است که استفاده از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف مشروع می شود و عبارت«هدف وسیله را توجیه میکند» کاربرد پیدا می کند.
تقابل این دو اندیشه در نهضت عاشورا
نهضت عاشورا تنها با اندیشه تکلیفمدارانه معنا پیدا میکند. آنجاکه ابوبکر عمربن حارث، ابن عباس، عبدالله بن زبیر، و حتی محمدبن حنفیه هرکدام بنحوی با امام سخن از ماندن میکنند و ایشان را از کشته شدن برحذر می دارند. و امام در جواب آنها اهداف قیام را متذکر می شوند. «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر...»، و کیست که نداند که اصلاح امت، امر به معروف و نهی از منکر همه تجلی پیروی از اصل تکلیفمداری است و در خیلی از موارد منتهی به هدف نمیگردند. آنچه که در نزد اباعبدالله الحسین اصالت دارد انجام تکلیف است لذا در نامهای که خطاب به بنی هاشم مینویسند متذکر میشوند که: «فإنّه من لَحِقَ بی منکم اُستُشهِدَ و من تخلَّفَ لم یَبلُغ مَبلَغَ الفتح والسلام؛ همانا هرکه که به من ملحق گردد به شهادت می رسد و کسی که تخلف کند به پیروزی نمی رسد». اما کسانی که نگاه تکلیفمدارانه نداشتند یا به نحو اکمل در آنها نبود امام را از رفتن به معرکه بر حذر میداشتند و به خیال خویش درپی حفظ جان امام و هدر نرفتن خون ایشان بودند.
امام حسین با علم به کشته شدن پا در میدان کرب و بلا می نهد چراکه در این برهه از زمان، تکلیف، به شهادت رسیدن انسان کامل است. و اگر نبود این شهادت، به یقین «علی الاسلام والسلام»، براین اساس این شهادت در آن مقطع زمانی خود بزرگ ترین پیروزی حق بر باطل است.
این مسیر یعنی اندیشه تکلیفمحور، مسیر همه اولیاءالله و ذوات عصمت بوده است. همه آنها به مثابه یک انسان 250 ساله اند که در هر برهه زمانی با توجه به موقعیت و شرایط آن زمان به تکلیف عمل کرده اند، این انسان آنگاه که تکلیف وی تحمل سکوتی 25 ساله بوده، خار در چشم و استخوان در گلو، سکوت اختیار می کند، آنگاه که شرایط تأسیس حکومت فراهم می شود افسار حکومت را به مقتضی تکلیفش به دست می گیرد و آن زمان که جامعه مسلمین دور وی را خالی و او را تنها می گذارد، تکلیف، او را به پذیرش صلحی مقتدرانه سوق می دهد و آن هنگام که اسلام برای حیاتش تشنه نثار خون در مسلخگاه کرب و بلاست بازهم به تکلیفش عمل می کند و قس علی هذا. این نگاه تمام شبهات را پیرامون عملکرد به ظاهر مختلف معصومین برطرف می کند.
تکلیف محوری در مکتب امام خمینی
مکتب خمینی تبلور آموزه های مکتب حسینی است و تکلیفمداری یکی از آنها، بلکه مهمترین آنهاست. اصالت تکلیف اساس مکتب خمینی و حقیقتی محوری در منظومه فکری امام راحل است که تمام تصمیمات، عملکردها و موضعگیریهای ایشان را تحت شعاع قرار داده. عبارت معروف امام که «همۀ ما مأمور به تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه» گویای کامل این حقیقت است. در مکتب امام ترس از شکست جایی ندارد چراکه شکست واقعی عمل نکردن به مقتضی تکلیف است. «ما نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم ، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم. نگرانی ما ازخود ماست. اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین کرده عمل بکنیم باکی از این نداریم که شکست بخوریم چه از شرق و چه از غرب، چه داخل و چه خارج، و اگر به تکلیف خودمان عمل نکنیم شکست خورده هستیم، خودمان خودمان را شکست داده ایم»( صحیفه امام، ج 22، ص 71 ). رمز پیروزی و موفقیت حضرت امام در بسیاری از مقاطع را باید در نهراسیدن ایشان از هیچ خطری بعد از تشخیص تکلیف و وظیفه جستجو کرد. چنانکه درباره لزوم مبارزه با صدام چنین فرمودند: «صدام چه رفتنی باشد چه نرفتنی، ما یک تکلیف داریم ادا می کنیم، ملت ما، ارتش ما، سپاه ما و همه قوای مسلح ما یک تکلیف دارند ادا میکنند ... جنگ ما مثل نماز تکلیف است و برای ما اهمیتش از فروع دین بیشتراست.»( صحیفه امام، ج 20، ص 48 )
تکلیف مداری و وضعیت امروز جامعه اسلامی
اصالت تکلیفمداری بُعد مغفول و گمشدهی جامعه اسلامی است. گوهری که اساس و محور رفتاری و عملکردی انبیاء، ائمه و شخصیتهایی چون امام خمینی(ره) بوده، امروز به عنصری طردشده در جامعه اسلامی بدل شده است. حقیقت تکلیفمداری که مرکب از دو جزء تکلیف شناسی و عمل به تکلیف با انگیزه تقرب الی الله است زمانی در بستر جامعه اسلامی به فعلیت میرسد که افراد جامعه به اهمیت مسئله و سپس به مقوله تکلیف شناسی واقف شوند. و این خود یکی از شاخصههای مهم تشکیل دولت و جامعه اسلامی است که یکی از دغدغههای مهم رهبر معظم انقلاب است. در واقع باید این گونه گفت که جامعه اسلامی به جامعه ای خطاب می شود که حقیقت تکلیفمداری در تمام لایههای اجتماعی آن به فعلیت رسیده باشد و این محقق نمی شود مگر آنکه عناصر تکلیفشناسی به فعلیت برسد و کنشها و واکنشهای هر یک از عناصر این جامعه مطابق با شناخت وظیفه الهی و عمل به مقتضی آن با نیت الهی انجام شود.
البته نباید ناگفته بماند که در همین عصر غافل از اصالت تکلیف و درگیر در امور معاش و روزمره، در عصری که مردمانش به واسطه صاحبان قدرت و سرمایه و رسانه با شدت و سرعت به سمت و سوی دنیازدگی و لذات رنگارنگ دنیوی و درگیریهای وهمانی سوق داده میشوند، هنوز هم فرزندان خلف روح الله وجود دارند. همانها که با شناختی صحیح و به موقع از تکلیف الهی جانبرکفانه از قید و بند رنگ و لعابهای دنیوی گذشتند و به مقتضای تکلیف عمل کرده و جان شیرین را در کف دست گرفته، شهد جاودانگی نوشیدند و به رسم شهادت در زمین جبهه نبرد تمام کفر علیه اسلام آرمیدند.
اینک نفسی مسیحایی دوباره در نسل امروز دمید و فرزندان روح الله دوباره متولد شدند و با شناختی صحیح از موقعیت و وظیفه، این بار اما در جبهه های سوریه و عراق و در دفاع از حرم اهل بیت(ع) در مقابل حرامی های زاییده استکبار و تکفیر حماسه هایی بی نظیر خلق کردند و در اوج جوانی حجت هایی شدند برای کهنهکاران دنیای سیاست و مدیریت و برای همه آحاد جامعه اسلامی./۹۰۱/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام داود موذنیان، پژوهشگر حوزه قم