من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه میگذرد ...
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، مهر ماه سال ۱۳۵۷ هجری شمسی، ۱۴ سال از تبعید امام از ایران می گذشت.
حضرت امام، سیزده سال از این ۱۴ سال را در نجف گذرانده بودند و علاوه بر اهتمام جدی به تربیت طلاب و فضلای حوزه، از فعالیت های مبارزاتی خود علیه رژیم پهلوی را هم اجتناب ادامه می دادند.
اکنون نهضت انقلابی خمینی کبیر به اوج خود رسیده و رژیم شاه هم از سکوت و عقب نشینی حضرت روح الله ناامید شده بود. در عین حال، عراق به عنوان یاریگر و همراه رژیم پهلوی، اقدامات انقلابی امام و همراهان را زیر نظر داشت و موارد لازم را به طور مرتّب به تهران گزارش می کرد.
چندی بعد و در همین راستا، حجت الاسلام محمود دعایی توسط دولت عراق به بغداد احضار و از او خواسته شد تا پیامی را به این مضمون به امام برساند:
"ما در عین اینکه به شما احترام می گذاریم؛ ولی به دلیل روابط حسنه متقابل با شاه ایران، محذوراتی داریم و از این رو از شما می خواهیم که رعایت بکنید و فعالیت ها به صورت علنی نباشد."
پیام به امام ابلاغ شد و عکس العمل امام شنیدنی بود:
"این آغاز کار است؛ شما به بعثی ها بگویید من چنین چیزی را نمی پذیرم. من نمی توانم ساکت باشم و در ایران کسانی که به من اعتقاد دارند، مبارزه کنند و خون بدهند.
اگر آنان نمی خواهند من اینجا باشم؛ می روم جای دیگر و حرفم را می زنم."
چندی بعد در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق، دو طرف بر اخراج امام از عراق توافق کردند تا به زعم خود، قیام انقلابی امام سرد و خاموش شود؛ اینگونه بود که منزل امام در نجف محاصره شد و رفت و آمدها محدود.
امام بلافاصله تصمیم به مهاجرت از عراق گرفتند. مقصد بعدی می توانست کویت، سوریه یا لبنان باشد. ویزای کویت اخذ شد و امام و همراهان به طرف مرز کویت حرکت کردند؛ اما دولت کویت اجازه ورود نداد و امام به بصره بازگشتند.
۱۳ مهر ماه ۱۳۵۷ امام با مشورت فرزند برومندشان، حاج احمد آقا، تصمیم می گیرند که به فرانسه بروند؛ نکته ای که امام در ضمیمه پایانی وصیت نامه سیاسی الهی خود نیز به آن اشاره فرموده اند.
اینک نوبت آن است تا امام این پیام را صادر فرمایند:
"اکنون که من به ناچار باید ترک جوار امیرالمومنین علیه السلام را نمایم و در کشورهای اسلامی، دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم که مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید، باز نمی بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه، ممانعت نموده اند، به سوی فرانسه پرواز میکنم.
پیش من مکان معینی مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است. مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.
ما و شما، امروز که نهضت اسلامی به مرتبه حساسی رسیده است، مسئول هستیم. اسلام از ما انتظار دارد."
در عین حال روابط دولت فرانسه هم با شاه، روابط مطلوبی است و این نکته مطرح است که آیا فرانسه به امام اجازه ورود می دهد یا خیر. نظر رژیم پهلوی البته مثبت است؛ چراکه به خیال خام خود فکر می کرد که امام با دورتر شدن از ایران و همچنین با مشکل شدن رفتن روحانیون از ایران به فرانسه به دلیل بُعد بیشتر مسافت و همچنین سختگیری دولت فرانسه، نهضت انقلابی امام رو به خاموشی خواهد گذاشت.
امام اجازه ورود به فرانسه را پیدا می کنند و پس از اقامتی کوتاه در پاریس، به منزل یکی از ایرانیان در دهکده نوفل لوشاتو می روند.
پس از آن است که حدود ۵۰۰ دختر و پسر ایرانی، به دنبال آگاهی از ورود حضرت امام به فرانسه، در اطراف محل اقامت ایشان تجمع می کنند تا ایشان را از نزدیک ببینند و البته جالب این است که دختران با روسری و با حجاب اسلامی در محل دیدار حاضر می شوند.
و اما در بدو ورود امام به فرانسه، نمایندگان کاخ الیزه به ملاقات امام می آیند و برای خالی نبودن عریضه، پیام دولت را مبنی بر ممانعت از فعالیت سیاسی به ایشان ابلاغ می کنند.
عکس العمل امام باز هم صریح و کوبنده است:
"اینگونه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است. ما فکر میکردیم که اینجا مثل عراق نیست.
من هر کجا بروم حرفم را میزنم.
من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر میکنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته اند تا مردم جهان، صدای ما مظلومان را نشنوند؛ ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند.
من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه میگذرد."
پس از آن است که دهکده گمنام نوفل لوشاتو به یکی از مشهورترین پایگاههای خبری دنیا تبدیل می شود و هر روز، خبرنگاران و عکاسان رسانه های گروهی برای مصاحبه با امام، تقاضای مُکرّر دارند.
رئیس جمهور وقت فرانسه در خاطرات خویش نوشته است که پس از گذشت چند روز از اقامت امام، تصمیم به اخراج ایشان گرفتیم اما با گسترده تر شدن نهضت انقلاب اسلامی در ایران، نمایندگان سیاسی شاه - که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشتند - ، خطر واکنش غیر قابل کنترل مردم را به او گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند.
همچنین در پی احتمال اخطار دولت فرانسه به امام، سیل تلگرافها و نامه های شخصیتهای سیاسی و مذهبی و جمعیتها و دانشجویان و علمای داخل و خارج کشور برای رئیس جمهور وقت فرانسه و مقامات فرانسوی سرازیر شد که مُصرّانه خواستار آزادی عمل امام بودند.
اینچنین بود که محبوبیت امام و فشار افکار عمومی سبب شد تا مسئولین فرانسوی بدون آنکه رسما موضع خود را اعلام کنند؛ اما در عمل از فشارهای خود بکاهند.
باید گفت تصمیم هوشیارانه حضرت امام در ۱۳ مهر ماه ۱۳۵۷ برای مهاجرت به قلب اروپا و استفاده از ظرفیت رسانه های گروهی برای رساندن پیام مظلومیت ملت ایران به جهان، نتیجه داد و پس از مدت کوتاهی، رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و با فرار شاه، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به پیروزی رسید؛ اتفاقی که همچنان به عنوان یکی از مهمترین انقلابهای جهان شناخته شده و تحلیل می شود./۱۳۲۵//۱۰۳/خ