بگذارید حوزه اصیل باشد
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از تسنیم، محمود شریفی از طلاب حوزه علمیه یادداشتی در اختیار قرار داده است که متن کامل آن به شرح ذیل منتشر میشود:
اخیرا مطلبی با عنوان «بگذارید حوزه خودش باشد» در کانال تلگرامی یکی از فعالان عرصه رسانه منتشر شد که در آن اشاره شده بود: « حوزه قم چهل تکه شده با چهل شکاف و چهل جریان و چهل نهاد و چهل نظر و ایده و عقیده. توپی بزرگ که کسی نمیتواند آن را در هوا بگیرد، پاس دهد یا شوت کند و گل بزند....این حوزه فربه و چاق شده و نیاز به رژیم گرفتن دارد...حوزه گرفتار شده و راه چارهای دنبال نمیشود تا درمانش کند؛ جز تمرکز، کوچک شدن و بازگشت به گذشته خود»
فضای بلبشو و درهمی که از حوزه علمیه در این نوشته کوتاه به تصویر کشیده شده, تفسیری ژورنالیستی و روزنامهای و برشی از فعالیتها و تحرکات حوزویان در عرصه های مختلف فکری, فرهنگی, سیاسی و سازمانی میباشد و اینگونه درکنار هم قراردادن چندین مساله و اتفاق ظاهرا ناهمگون درعرصه فعالیتهای حوزوی و اینکه فعالیتهای مجزا از هم را اینگونه فشرده سازی نمودن و به اصطلاح, زدن و دررفتن چیزی غیر از تفسیر سطحی از فرآیند تحول و بازآفرینی حوزه علمیه نمیباشد.
در این باره گفتنی است:
1- حوزه علمیه که سالیان سال و ماقبل انقلاب, باساختاری ساده و بارویکرد غالبا تبلیغی, به دردها و نیازهای اسلام و مسلمین رسیدگی مینمود, بعد از انقلاب میبایست متناسب با ساختارهای حکومتی و نیازهای متعدد اجتماعی, فرهنگی, سیاسی, تغییر و تحول اساسی و سازمانی میداد و رویکردهای جدیدتر و کلان تری را اتخاذ مینمود تا بتواند بسیاری از آموزه های اجتماعی, سیاسی دین را که بدلیل فقدان حاکمیت دینی, تعطیل یا بیاثر شده بودند, احیا نماید.
2- برخی از ورود حوزه به مسائل جدید سخت دلگیرند. به اعتقادشان، فرقی ندارد که حوزه در حکومت اسلامی باشد، یا در حکومت طاغوت. برای هر دو دوره یک نسخه می پیچند که تنها اشتغال حوزه به فقه فردی و کلام قدیم است. حوزه را چه به اینکه در مسائل جهانی اظهار نظر کند، یا فکر نظام، دولت، جامعه و تمدن اسلامی در سر داشته باشد. برای طلبه مبتدیش فقط باید از همان صرف و نحو بگوید، نه از جهان پیش روی حوزه و نیازهایش. به همان مسائل قدیمی بیندیشد و به مسائل مستحدثه کاری نداشته باشد. نهایت فکر اقتصادی اش، حرمت گرانفروشی و انواع خیارات باشد، نه آنکه به نظام اقتصادی فکر کند. قاعدۀ «نفی سبیل» را فقط در حفظ کردن قرآن آموزش دهد و چشم خود را بر مصداق امروزش در سیاست خارجه ببندد. برای عاشورا و کربلا فقط روضه بخواند و گریه بگیرد، اما از حسین زمان و جبهۀ مقابلش حرفی نزند.
این دیدگاه ثمرۀ نگاه سکولار به حوزه است که سرنوشت کلیسای امروز را برای فردای حوزه آرزو می کند. منظورشان از برگشت حوزه به قبل، حوزه ای است سر در لاک خود کرده و بی سر و صدا، حوزهای که می نشیند تا نسخههای غربی و شرقی در تمام مسائل جاری شوند. این حوزه، نه دشمن دارد، و نه مبارزه برایش محلی از اعراب دارد. اما حوزۀ اصیل، سخنگوی دینی است که خود را ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان می داند. در برابر نظرات غرب و شرق، فعال است نه منفعل. حوزه و دانشگاه، مغز متفکر نظام اسلامی هستند که هر کدام در زمینهای میدان را خالی کنند، کار گره خواهد خورد.
باری، تا حوزۀ مطلوب فاصله داریم، ولی نه اینکه به جای رشد و اصلاح، به یأس و نااُمیدی پناه بریم و کاسۀ چه کنم دست بگیریم؛ یا مدل سکولار را جلوی پای حوزه بگذاریم تا وابسته شویم. بلکه به جای دست اندازی در مسیر پیشرفت باید بر سرعت دست یازی به مدل جامع زندگی اسلامی بیفزاییم.
3- برخی هم از اختلاف نظر حوزویان نالان هستند. حال آنکه اولاً اختلاف در مسائل علمی، کاملا طبیعی است. اختلاف عقیده و مبنا، امروز شروع نشده که برای رفع آن به روش گذشتگان رجوع کنیم. حتی آنجا که مکتب و مبنا یکسان است، گاهی نتیجه متفاوت است. از دیگر سو، اختلاف، نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه نشانۀ قوت به حساب می آید؛ زیرا دلیلی بر عدم رکود نظرات علمی است.
ثانیاً، رشد حوزه به اندیشه ورزی است که در سایه حریت علمی و جرأت بر نقد و نظر رشد می کند. آیا این روش، چیزی جز همان آزاداندیشی است که باید در رگ های هر علمی جریان داشته باشد؟ اگر روزی حوزه از این ضرورت تهی شود، قلب علمی اش خواهد ایستاد. هیچ کس حق ندارد در برابر رشد و جهش مسائل علمی تابلوی ورود ممنوع نصب کند. فقه که اصلی ترین علم حوزه است، مکاتب کاملا متناقضی را تجربه کرده و با این حال همیشه درب آزاداندیشی به روی آن باز بوده است. از همین نقد و نظرها بوده که مسائل علمی ناب پدید آمدند.
ثالثاً، بعضی از رشته های حوزوی مثل فقه، جوانی هستند که ثبات پیدا کرده و دویدن می دانند. اما برخی رشتهها مانند علوم انسانی اسلامی، هنوز کودکان نوپایی هستند که دوران گذار خود را می پیمایند. اقتضای این دوران، تضارب اندیشه ها و نظرات است و توقع بی جایی است که همه یکسان بیندیشند.
ناگفته نماند این جماعت، هر روز سازی را کوک می کنند و مدلی را پیشنهاد می دهند. اگر اظهار نظرهای مختلف در حوزه رایج باشد، به اختلاف نظرها خرده می گیرند. اگر یک نظر و فکر هم حکم فرمانی کند، از نبود آزاداندیشی می نالند.
4- حوزه علمیه درحال تحول و گذر بوده و درصدد است که در شان و تراز انقلاب و حاکمیت اسلامی قدم بردارد و برنامه ریزی و فعالیت نماید و اینکه ناهماهنگیهای عملیاتی را دلیل بر بازگشت به عقب و رژیم گرفتن حوزه تلقی کنیم, جز یک نگاه سطحی اگر نگوییم خاینانه به ماموریتها و مسئولیتهای حوزه علمیه نمیباشد و راهکار حل مسایل, تقویت نگاه تشکیلاتی و سازمانی برای حل موازی کاری و درجازدن در برخی ماموریتهای حوزوی است و مدیریت شبکهای بایستی مبتنی بر رصد نیازهای خرد وکلان اجتماعی, تمامی ماموریتهای سطوح مختلف تبلیغی, فرهنگی, سیاسی حوزوی را تبیین و مدیریت و بهینه سازی نماید تا به غایت انقلاب اسلامی که رسیدن به تمدن اسلامی است دست یابیم./۹۶۹//۱۰۳/خ