خودخواهی و بدعت منشأ اختلاف و تفرقه است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محسن اسماعیلی عضو شواری نگهبان چهارشنبه شب در جلسه هفتگی تفسیر نهج البلاغه شهدای هفتم تیر گفت: خودخواهی و بدعت در دین منشأ اختلاف و تفرقه است.
وی افزود: بدعت از هوای نفس و خودخواهی انسان نشات میگیرد و به اسم خدا و دین به مردم ارائه میشود، کسی که بدعتی در دین وارد میکند هرگز موفق به توبه نمیشود اگر هم بشود توبهاش پذیرفته نیست، گاهی توجیهات دینی و شرعی و بدعتها به قدری اثرگذار است که خود فرد بدعتگذار هم فریب بدعت خود را میخورد و بعد از مدتی خود نیز به بدعت خود معتقد میشود.
نماینده مجلس خبرگان رهبری با اشاره به خطاب امام خمینی(ره) به طلاب نجف، ابراز کرد: امام در نجف قبل از ماه رمضان خطاب به طلبههایی که قرار بود عازم تبلیغ شوند فرمودند: «خود را بازی ندهید که تکلیف شرعی من چنین اقتضا میکند وظیفه شرعی من چنین و چنان است. گاهی شیطان برای انسان تکالیف و وظایفی تعیین میکند، گاهی هواها و خواستههای نفسانی به اسم وظیفه شرعی انسان را به کارهایی وامیدارد، این وظیفه شرعی نیست که کسی نسبت به مسلمانی اهانت کرده و از برادر دینی بدگویی کند، این حب دنیا و حب نفس است این تلقینات شیطان است که انسان را به این روز سیاه میکشاند این تخاصم، تخاصم اهل نار است. در جهنم نزاع و خصومت وجود دارد، اهل جهنم با هم دعوا میکنند و به صورت هم پنجه میکشند اگر شما در دنیا با هم دعوا دارید بدانید که برای خود جهنم تهیه میکنید و رو به جهنم میروید. امور اخروی که دعوا ندارد اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند قلبهایشان مملو از محبت خدا و بندگان خداست، محبت به خدا موجب محبت به کسانی است که به خدا ایمان دارند محبت بندگان خدا همان ظل محبت خداوند است که در سایه محبت الله قرار دارد. شما با دست خویش آتش روشن نکنید آتش جهنم را شعلهور نسازید جهنم با اعمال و کردار زشت انسان روشن میشود، این اعمال بشر چموش است که آتش افروزی میکند. اگر بشر با اعمال و کردار خویش آتش نیفروزد جهنم خاموش است باطن این طبیعت جهنم است اقبال به طبیعت اقبال به جهنم است.»
عضو شواری نگهبان با اشاره به کلام الهی اظهار داشت: خدواند در قرآن کریم میفرماید: «ان ذلک لحق تخاصم اهل النار» یکی از چیزهایی که در قیامت رخ میدهد این است که اهل جهنم به جان هم میفتند و با هم دعوا میکنند؛ حضرت امام در توصیههای خود به طلاب به این مسأله اشاره کردند و در کتاب چهل حدیث خود میفرمایند: یکی از افرادی که اهل مکاشفه است گفت من دیدم تخاصم اهل نار، بگومگو و خودخواهی اهل علم در این دنیا است.
وی نشانه دینداری و تقوا را پرهیز از اختلاف و درگیری دانست و گفت: انسان مومن و دیندار حقیقی نه راه خود را از مردم جدا میکند و نه مردم را به اختلاف میاندازد، هر چه انسان باتقواتر باشد بیشتر غصه وحدت مردم را میخورد، حضرت علی(ع) میفرمایند: در میان امت پیامبر(ص) هیچ کس حریصتر از علی به وحدت امت وجود ندارد.
نماینده مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه گسستن دوستیها و پیوندهای خانوادگی از بیتقوایی افراد است، اظهار داشت: انسان باتقوا خودخواه نیست از خود میگذرد و با دیگران بخشنده است، انسان باتقوا ایثارگر است از حق خود میگذرد و موجب جدایی و تفرقه نمیشود.
عضو شورای نگهبان ادامه داد: حضرت(ع) میفرمایند: «الایثار اعدل مکارم و غایه المکارم الایثار» اوج مکارم اخلاق ایثار است، نهایت و هدف نهایی اخلاق ایثار و گذشت است؛ منظور از ایثار آن است که شخص از حق خود با علم به این که حق با اوست بگذرد، حضرت علی(ع) میفرمایند: تا جایی که به من ستم میکنید من حرفی نمیزنم اما وقتی به دین خدا ستم میکنید من نمیتوانم سکوت کنم.
وی افزود: آن شش نفر که جمع شدند خلیفه را معین کنند بازیگری کردند شش نفر را طوری انتخاب کردند که نتیجه از اول معلوم بود، عباس عموی پیامبر انسان زیرک و سیاستمداری بود، به امام علی(ع) گفت در این جلسه شرکت نکن شان تو بالاتر از آنها است امیر فرمودند: میدانم چه میشود، اما من نگران اختلاف هستم.
اسماعیلی با اشاره به خطبه پنجم نهج البلاغه، گفت: حضرت در این خطبه میفرمایند: «فان اقل یقولوا حرص علی الملک و ان اسکت یقولوا جزع من الموت هیهات بعد التیا و التی والله لابن ابیطالب انس بالموت من الطفل بثدی امه» اگر من حرفی بزنم میگویند علی تشنه ریاست است اگر سکوت کنم میگویند از مرگ ترسیده است، هرگز من و ترس از مرگ، سوگند به خدا انس و علاقه فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا بسیار است.
عضو شورای نگهبان با تاکید بر اینکه انسان باتقوا باید فشارها را به خاطر محافظت از دین خدا تحمل کند، تصریح کرد: گاهی فشارها به قدری زیاد است که حضرت مجبور میشوند با چاه درددل کنند، حضرت علی(ع) هنگام دفن سید زنان عالم فاطمه زهرا(س) این جملات دردناک را خطاب به پیامبر بیان فرمودند: ای پیامبر خدا سلام من و سلام دخترت که اکنون در کنار تو آرمیده است بر تو باد، چه زود به تو پیوست، ای پیامبر خدا شکیبایی علی برای از دست دادن دختر شما کم است، پوست من طاقت این داغ را ندارد، اما وقتی به یاد میآورم که شما را از دست دادم شکیباییم بیشتر میشود، سر مبارک شما بر سینه من بود که جان به جان آفرین تسلیم کردید و من با دستان خودم شما را در قبر گذاشتم، امانتی که به دست من سپردی به سوی تو بازگرداندم، او در کنار شما آرمید اما غصه علی انتها ندارد، تا زمانی که من هم به شما بپیوندم، امشب دخترت به شما خبر خواهد داد که این امت با ما چه کردند، ای رسول خدا از او سوال کن، از او بخواه از وضع من به شما خبر دهد، این در حالی است که چند روزی از رفتن شما نمیگذرد خداحافظ ای پیامبر و خداحافظ ای دختر پیامبر، اگر میروم از صحبت کردن با شما خسته نشدم اما نمیتوانم دیگر اینجا بمانم اگر هم بمانم به این دلیل نیست که به وعدههای خدا سوء ظن دارم./813/پ202/ب1