پژوهشمداری در حوزۀ مطالعات دینی
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسین حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی به مراحل پژوهش در حوزه مطالعات دینی پرداخته است:
1 – پرسش
پرسش این یادداشت علمی آن است که در حوزۀ مطالعات دینی، به چه بایسته های پژوهشی می توان مُلتزم بود؟ و به بیان دیگر، یک پژوهشگر دینی، با چه الزامات پژوهشی در حوزۀ مطالعات دینی، روبرو است؟
2 – پژوهش
نقطۀ شروع برای تحلیل این سوال کجاست؟
به نظر می آید، سرآغاز تحلیل چنین پرسشی، دقت در مفهوم پژوهش و تحقیق است و برای تأمل در معنای پژوهش، شایسته است به مرزهای پژوهش با آموزش نظاره بیاندازیم.
پس با این پرسش روبرو می شویم که؛ تفاوت پژوهش با آموزش چیست؟
3 – آموزش
معمولاً در امر آموزش چند مسأله وجود دارد:
-انتقال معلومات از سوی معلّم به سمت شاگردان با هدف تعلیم و تعلّم.
-متن محوری یا موضوع محوری.
-امری پیشینی با نگاه به اطلاعات و دانش گذشته.
-نوعاً غیر نوآورانه.
-هدف آموزش، پاسخ به پرسشها و مربوط به مقام یادگیری است؛ غالباً سوالات، مسبوق به مطالعۀ نظاممند نیست، بلکه ابهاماتی اند که جواب آنها آماده می باشد.
این، در حالی است که انتظار میرود، امر پژوهش:
اولاً، فرآیند محور باشد و نه ارتباطی یک سویه یا یک جانبه،
ثانیاً، مسأله محور است،
ثالثاً، پژوهش، امری رو به جلو و پسینی محسوب می شود،
رابعاً، نوآوری در آن یک ضرورت است،
و خامساً، هدف پژوهش، تحلیل مسایل علمی است تا حلّ و پاسخ به پرسشها و از این رو مسأله، مسبوق به مطالعۀ نظام مند بوده و برای همین، تحلیل آن نیازمند تحقیق است و لذا مربوط به مقام پژوهشگری خواهد بود.
4 – تعریف
بدین ترتیب در یک تعریف ساده، پژوهش تلاش روشمند محقّق برای حلّ یک مسألۀ علمی است. مفهوم پژوهش را در مقالۀ "نقد و پژوهشگری" در نشریۀ علمی تخصصی کرسی اندیشه، شمارۀ 9، چنین تعریف کرده ام: فرآیند تجزیه و تحلیل و جستجوی متدیک (روشمند) در یکی از حوزههای علم پیرامون یک مسالۀ علمی برای کشف یا ابداع یا مرزافکنی دروازه های دانش.
5 – پژوهشگر
بر مبنای این تعریف و با توجه به مولفههای 6 گانۀ آن میتوان ویژگیهای پژوهشگر دینی را چنین برشمرد:
الف- مسأله مندی پژوهشگر؛ به معنای اصل قراردادن "مسألۀ علمی" به جای موضوع یا دغدغه محوری.
ب – نگاه متدیک به مسایل؛ به معنای نگاه روشمند و نظاممند علمی به جای نگاه عمومی و تحلیل عامیانۀ مسایل.
ج – به دنبال "حلّ" و "تحلیل" مسایل بودن؛ به معنای فهم تفاوت حل مسایل و پاسخگویی به پرسشها؛ با توانایی تجزیه و تحلیل مسایل علمی بوسیلۀ تبیین مسیر و چارچوب های پاسخ به مسایل علمی.
د – نگاه کاربردی به مسایل علمی؛ به معنای پیوند فعالیتهای علمی با هدفهای ویژه برای حل معضلات و چالشهای اجتماعی، در برابر دیدگاههای غیر کاربردیِ علم برای علم محض.
ه – نوگرایی و نوآوری در مسایل علمی؛ در برابر تکرار مطالب پیشینیان.
و – آشنایی با تفاوتها و مرزهای حوزه های تخصصی علوم؛ به معنای امکان استفاده از رویکردها و روشهای تخصصی در مسائل علمی.
6 – فرآیند
بدین تریتب میتوان از تعریف سادۀ پیش، به سمت تعریفی فرآیند محور پیش رفت و پژوهش را، تلاش فرآیندی به جهت تحلیل متدیک مسایل علمی قلمداد کرد.
7 – مولفه ها
این تعریف، ما را به سمت مولفه های سه گانۀ پژوهش دلالت می کند که عبارتند از:
یک – مسأله محوری
دو – روش مداری
سه – نوآوری.
8 – انواع
اما ضروری است بین دو نوع پژوهش تفاوت گذاریم؛ پژوهش موضوع محور و پژوهش مسأله محور.
الف – پژوهش موضوع محور؛ به جمع اطلاعات متکثّر بر محور یک موضوع مبادرت ورزیده و صرفاً دغدغۀ جمعآوری اطلاعات را دارد که البته مانع ژرفنگری نیز هست؛ چرا که نه مسأله محور بوده و نه روشمند، به سمت اطلاعات پیش میرود.
ب – پژوهش مساله محور؛ بر محور یک مسالۀ علمی مشخص و متعیّن و با شیوهای نظاممند، تنظیم و ساماندهی میشود و پژوهشگر در درگیری با یک مسالۀ علمی، صرفاً به فهم آن مبادرت نمی ورزد بلکه عملاً آن را تغییر داده تا به تحلیل جدید و راه حل نوینی دست یابد.
پژوهشهای موضوع محور بر مبنای پرسشها (questions) و مشکلات (difficulties) شکل می گیرند در حالی که پژوهشهای مساله محور، بر مدار مسأله (problem) سامان می یابند و تلاش پژوهشگر آن است که معضلات اجتماعی را تبدیل به یک مسالۀ علمی کرده تا بتواند به درستی پیرامون آن به تحقیق بپردازد.
9 – تفاوتها
آنچه از تفاوتهای مشکل با مساله در کتابهای روش تحقیق مانند اصول و فنون پژوهش در گسترۀ دینپژوهی (قراملکی) اشاره شده، میتوان به: سطحی، کلّی، مبهم، ذهنی، غیرروشمند، غیر قابل حلّ، و عمومی بودن مشکل اشاره کرد و از طرف دیگر، یک مسالۀ علمی: ژرف، معیّن، روشن، عینی، روشمند، قابل حلّ، و تخصصی است.
10 – بایسته ها
با توجه به این مقدمات، هر پژوهشگر دینی در مسیر تلاشهای علمی خود بایستی به الزاماتی پایبند بوده و شرایطی را فراهم سازد که از آن جمله عبارتند از:
الف – آشنایی تخصصی با مجموعهای از روشها و فنون پژوهشی مانند: روش تحقیق، روش نقد، روش تدریس، روش مقاله نویسی، روش مطالعه، روش تفکر انتقادی، روش شناسی مطالعات دینی، انسان شناسی انتقادی، روش تفکر منطقی، الگوی خلاقیت، و روشهای P4C و PWC.
ب – مطالعۀ مستمر در دو مسیر؛ مطالعات علمی روشمند با هدف پژوهش علمی و نیز مطالعات آزاد با هدف برخورداری از لذّت مطالعه.
ج – تمرین عملی کار پژوهشی با مقاله نویسی علمی یا تحریر یادداشت علمی و یا تدوین و تنظیم کتاب علمی.
د – تعیین یا برگزیدن یک مسالۀ علمی مشخص دارای اولویت برای خود و جهت دهی تمامی تلاشهای علمی پیرامون آن، بانگاهی مسأله محور؛ و همچنین سعی مستمر برای تبدیل معضلات اجتماعی به مسایل علمی پژوهشی در حوزۀ تخصصی خود.
ه – ضَرب تحصیلات و آموزشهای علمی خود با نیازها و چالشهای روز جامعه، بوسیلۀ امر پژوهش؛ چرا که پُل ارتباطی اندیشمند با جامعۀ خودش، تنها از طریق پژوهش ممکن می شود و بدین سبب، پژوهش مسأله محور قادر است اندیشمند دینی را به نیازهای جامعه اش وصل کرده و وی را تبدیل به یک پژوهشگر دینی پویا سازد و این گونه می توان مقام ذهنیّت تجریدی را به مقام عینیّت تجربی نزدیک کرد.
و – تمرکز بر حوزۀ تخصصی با آمادگی تحصیلی و البته با نیم نگاهی به الزامات پژوهشی مطالعات میان رشته ای در دنیای علمی امروز.
ز – تمرین کارهای پژوهشی جمعی با مشارکت سایر پژوهشگران عرصۀ مطالعات دینی در جَنب تحقیقات فردی.
ح – حرکت در مسیر نظریه پردازی علمی در حوزۀ مطالعات دینی با ارائۀ نظریه های جدید (به معنای تدوین چارچوب های شکلی و محتوایی نظام مند علمی نوین جهت حل و تحلیل یک مسألۀ علمی) و به ویژه توجه به اهمیت نظریهپردازی جمعی که در مقالهای با همین عنوان در همایش نظریه پژوهی از آن سخن گفته ام.
ط – نظر به نظام مفهومی علوم انسانی و تحلیل نسبت علوم انسانی با نیازها و معضلات اجتماعی (که در کتاب نهضت تولید علم و کرسی های نظریه پردازی به آن پرداختم) و نیز فهم مسألۀ تحول علوم انسانی در جامعۀ علمی و بایسته های پژوهشی در حوزۀ علم دینی.
ی – اهمیت نگاه انتقادی داشتن به مسایل حوزۀ علوم انسانی؛ به خصوص در زمینۀ تخصصی خود با روشها و شیوههای علمی. در این مسیر، پژوهشگر دینی لازم است در حوزۀ کاری خود به نقد متون، نقد مقالات علمی، نقد کتب، نقد نظریههای علمی، نقد مکاتب و دیدگاهها، و در نهایت به نقد پارادایمهای علمی مبادرت ورزد.
ک – تاکید بر فراهم آوری اخلاق پژوهش و التزام به آداب علمی و اخلاقی در کار پژوهش برای یک پژوهشگر دینی، ضرورتی دوچندان دارد.
ل – واپسین نکته آن که پژوهشگر دینی نباید آنچنان در حلقۀ تحقیقات فردی، محدود شود که از ارتباط پژوهش خود با پژوهشهای دیگر و با نظام پژوهشی در جامعۀ علمی غفلت ورزد. حرکت در مسیر نقشۀ جامع پژوهشی کشور برای هر پژوهشگری یک بایسته است چرا که نه تنها سبب جلوگیری از کارهای تکراری و هدر رفتن توانمندیهاست که می تواند عاملی برای ضَرب پژوهش یک پژوهشگر با پژوهش های دیگر باشد و به این ترتیب، ارتباط پژوهشها با یکدیگر، به مسیر تکامل و روند رشد پژوهشها و جلوگیری از نقاط ضعف آنها، یاری رساند. این نظام پژوهشی می تواند به کارآمدسازی پژوهشگران و جهت دهی پژوهشها در جهت رفع نیازها و اولویتهای جامعه کمک کند.
اما افسوس که در شرایط کنونی جامعۀ علمی، از چنین نقشۀ جامع و نظاممندی برخوردار نیستیم تا هر پژوهشگری بتواند در نسبت سنجی کار علمی خود با نقشه اصلی، به رفع چالشهای اولویت دار اقدام کرده و کار خود را در نسبت با سایر پژوهشها و دیگر پژوهشگران تعریف کند تا مانند حلقه های یک پازل، به تکمیل نقشۀ جامع پرداخته و در نهایت، پژوهشهای فردی و جمعی متکّثر جامعۀ علمی، به معنای واقعی، در یکدیگر ضَرب شوند و محصول نهایی، به یک تلاش جمعی سامان یافته ختم شود./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: مهر