نگاه استراتژیک به شرق
به گزارش خبرگزاری رسا، ازجمله موضوعات موردبحث در روابط خارجی این است که برقراری ارتباط با کدام کشور یا کشورها حائز تأثیرات و فواید بلندمدت و بدون عوارض و تبعات منفی است.
در دو قرن گذشته و تا قبل از انقلاب اسلامی کشور ما از ناحیه عقب ماندن از کاروان علم و عدم تلاش برای تولید در همه زمینهها اعم از کالا، تکنولوژی، فناوری، علم، نظریه و .... متأسفانه محتاج خارج از مرزها شد و از این منظر که کشورهای غربی در بخشهای فناوری و علم از ایران جلوتر بودند، غربگرایی و در نهایت، غربزدگی به یک آفت بزرگ بدل گردید. مرض غربزدگی نهفقط پنجه بر روی ارزشهای دینی و ملی کشید، بلکه حتی از سادهترین تا پیچیدهترین امورات ازجمله تغییر در نوع تغذیه تا چارچوبهای اداری و حکومتی، تحت تأثیر این آفت قرار گرفتند.
عمده دلیلی که پیش از انقلاب برای پهن کردن فرش قرمز در مقابل فرهنگ غربی ذکر میشد این بود که اساساً ایران و ایرانی تا زمانی که از فرق سر تا نوک پا رنگ و بوی فرنگ نگیرد، پیشرفت و پیشتازیاش در عرصه علم و دانش محال است.
این در حالی بود که فرهنگ غربی نهفقط با سبک زندگی و عقاید جامعه در تعارض بود، بلکه حتی با منافع و مصالح عالیه کشور نیز سر جنگ داشت، لذا یکی از دلایل وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نفی هرگونه سلطه غربی، استقلال فکری و علمی و تنفر عمومی از رژیم فاسد و خائن پهلوی در تسری دادن فرهنگ بیگانه به بهانه عقبافتادگی از کاروان دانش بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این انتظار شکل گرفت که با بهره گرفتن از استعدادها و تواناییهای داخلی، اتکا به غرب و هر بلوک استعمارگر دیگر قطع شود. در برهههایی بحث خوداتکایی و وارد کردن دانشمندان جوان در میانه گود، چنان با عزم و پشتکار پی گرفته شد که ایران اسلامی برای اولین بار پس از چندین قرن، در میان کشورهای صاحبنام در عرصه علم و فناوری خوش درخشید و در فناوریهای پیشرفته به ردههای ممتاز صعود کرد.
ولی طی چند سال گذشته این روند معکوس شد و با توجیهات غیرمنطقی و طرد کردن نیروهای جوان و انقلابی، نگاه به غرب و غربگرایی دوباره در صدر قرار گرفت. برهانی که جماعت غربزده ارائه میکردند، عبارت بود از اینکه جمهوری اسلامی به مصداق حدیث شریف «اطلبوا العلم و لو بالصین» (علم را بجویید حتی اگر در چین باشد)، باید به سراغ کشورهای صاحبنام و صاحب سبک غربی در علم رفت و از تجربیات آنها بهرهمند و برخوردار شد ولی به این حقیقت اشارهای نمیکردند که اولاً غرب در هیچ برههای پیشرفت علمی و آبادانی کشورهای دیگر را نخواسته و اگر گردی از زرقوبرقهای دنیای مدرن روی برخی حکومتهای متحد آنان نشسته، با هزینهای گزاف بهدستآمده و ثانیاً همان مقدار هم با انواع و اقسام توهین و تحقیر همراه بوده است. بهبیاندیگر، کشورهای بهظاهر متحد غرب، کلید صندوقچه علوم پیشرفته را در اختیار ندارند و صرفاً مصرفکنندگانی هستند که باید از پشت ویترین به مظاهر پیشرفت و تمدن غرب نگاه کنند و مجاز به قدم زدن در حیاطخلوت آنها نیستند.
نمونه این اتفاق در کشورهای منطقه در حال روی دادن است. آمریکا، عربستان و کشورهای منطقه را به پیشرفتهترین تسلیحات و فناوریها مجهز کرده و درعینحال، سعودیها را گاو شیرده خطاب میکند. ایران اسلامی را به جرم اینکه به جرگه علوم پیشرفته در حوزههای هوا- فضا، نانو، سلولهای بنیادی، پزشکی و ... واردشده، تحت شدیدترین تحریمها قرار میدهد و بدون اخاذی و اغماض کشورها از استقلال خود، اجازه نمیدهد که قدم از قدم در وادی علم بردارند. از این منظر است که رهبر معظم انقلاب در دیدار هفته گذشته خود با نخبگان، کشورهای شرق آسیا را بهعنوان آلترناتیو غرب در بهرهگیری از تجاربشان مطرح کرده و فرمودند: «باید نگاهمان به شرق باشد نه به غرب، ضمن اینکه نگاه به غرب و اروپا جز معطل ماندن، منت کشیدن و کوچک شدن فایدهای ندارد.» (25 مهر 97) اما چرا شرق؟ دراینباره گفتنیهایی هست.
1. رشد جهشی در علم، عمدتاً در کشورهای شرق آسیا رخداده است. از باب مثال، چین حدود 4 دهه قبل، از رشد اقتصادی و علمی قابلتوجهی برخوردار نبود و درحالیکه بلوک غرب در بسیاری از بخشها پیشتاز بلامنازع بود، چین توانست با برنامهریزی صحیح و بسیار قوی، طی کمتر از 40 سال به دومین قدرت بزرگ جهان تبدیل شود و به پیشرفتهای حیرتآوری دست یابد.
افزون بر چین، دیگر کشورهای حوزه شرق آسیا نیز در 40 سال اخیر رشد چشمگیری در حوزه تکنولوژی داشتهاند و به سطوح بسیار پیشرفتهای از فناوری دستیافتهاند. هند، روسیه، ژاپن، کره جنوبی و اندونزی از کشورهای پیشرو در این حوزه بوده و هر یک در حال تبدیلشدن به غولهای تکنولوژی هستند؛ لذا با توجه به نزدیک بودن روابط سیاسی و فرهنگی ایران با کشورهای آسیایی، تعاملات گسترده با شرق بهجای غرب، میتواند مسیر هموارتری را در جهت انتقال تکنولوژیهای روز به کشور، ایجاد کند.
2. چنانچه فرایند انتقال فناوری از شرق و تولید علم در داخل (با توجه به ظرفیتهای فراوان در کشور) با شتاب صورت گیرد، رونق اقتصادی و درنتیجه، یافتن بازارهای خارجی برای محصولات داخلی، از اولویتهای دیپلماسی اقتصادی به شمار خواهد آمد و طبعاً، کشورهای شرق آسیا میتوانند بهترین عرصه برای عرضه تولیدات وطنی باشند، چراکه مجموع جمعیت اروپا و آمریکا چیزی قریب به 1،3 میلیارد نفر است اما قاره آسیا بهتنهایی با بیش از 4،5 میلیارد نفر جمعیت، ۶۰ درصد جمعیت جهان را در خود جایداده که نمایانگر ظرفیتی بزرگ در حوزه کشورهای آسیایی نسبت به حوزه غرب از حیث بازارهای متنوع برای اقتصاد ایران است.
افزون بر این، گره خوردن بسیاری از منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشورهای آسیایی با کشورمان به دلیل عواملی از قبیل همسایگی، قرابت فرهنگها، کم بودن هزینههای مبادلاتی و مواردی ازایندست، زمینه تجارت ایران را با کشورهای آسیایی افزایش داده که میتواند مناسبات اقتصادی بهتر و مقرونبهصرفهتری نسبت به غرب را رقم بزند.
تشکیل و تقویت پیمانها و مجموعههایی مانند «آسه آن»، «شانگهای» و ایجاد قدرتهای منطقهای جدید، میتواند ضمن کاهش هزینهها و رونق اقتصادی، به گره زدن بیشازپیش منافع کشورها به یکدیگر کمک کند و کاهش آسیبپذیری ایران از تحریمها را نیز به ارمغان آورد.
ذکر این نکته در پایان ضروری است که با توجه به سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا در راهاندازی جنگ تجاری و بیثباتی بیسابقهای که واشنگتن در اقصی نقاط جهان به راه انداخته در کنار مقرونبهصرفه بودن تعامل با کشورهای قدرتمند آسیایی همچون چین و روسیه و رشد خیرهکننده علمی آنها، باید نگاه استراتژیک کشورمان به سمت شرق معطوف باشد، زیرا رشد صنعت در روسیه و رونق اقتصاد در چین در حالی رخداده است که این کشورها برخلاف غرب، از تعمیق روابط دوجانبه علمپایه و اقتصادمحور با کشورمان استقبال کرده و همافزایی با ایران اسلامی را فرصتی مغتنم برای توسعه اقتصاد خود میدانند./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت