۲۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۲
کد خبر: ۶۰۱۳۵۰
شعر؛

ای "دولت امید" قدری هم رجایی باش

ای
از قبض و بسطِ ژستِ مشروع سروشی‌ها، تحریف عاشورا برای دین فروشی‌ها.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | شاعر: محمد مهدی خانمحمدی

«نفاقِ زُهدها»

از خنده ها، از گریه ها، خون می‌خورد زخمم
زخمم تبسم می‌کند می‌خندد از اخمم

از گریه‌های التماسی، تلخ می‌خندم
از صورتک‌های سیاسی، تلخ میخندم

از حرف هایِ فحل هایِ خاله بازی‌ها
از بازی بی انتهای حرف سازی‌ها

از قبض و بسطِ ژستِ مشروع سروشی‌ها
تحریف عاشورا برای دین فروشی‌ها

وقتی علی تحلیل شد با دیدِ احساسی
غصب خلافت می‌شود نوعی دموکراسی

در قصه‌ی مجعولتان نقل جنونی نیست
در انتهای این روایت، «فتح خونی» نیست

من از نفاقِ زُهدها، از دلق می‌ترسم
من از مجاهد‌های راه خلق می‌ترسم

نام رجایی را به سود خویشتن بردیم
گفتیم مظلوم است و با ظالم غذا خوردیم

بودیم تنها فکر خود تا هر چه بادا باد
زخم رجایی کهنه شد پوسید در اسناد

چل سال هر زخمی که دیدیم از نفاقی بود
هی اتفاق افتاد و گفتیم اتفاقی بود

من خاطرات بهمنم گاهی مرورم کن
من راه‌های رفته ام، چندی عبورم کن

تحریفتان کج می‌کند راهی که رفتم را
تقویمتان پک می‌زند، پنجاه و هفتم را

هر قدر می‌سنجم تفاوت می‌کند قدری
از دین موسی صدر تا دین بنی صدری‌

ای رای من، سرشار از خوفی خدایی باش
ای دولت «امید» قدری هم «رجایی» باش

فردا صدایم را بدون سر صدا کم کن
من مصلحت‌ها را نمی‌دانم، خموشم کن

گفتنی است، برای مشاهده فیلم شعرخوانی به اینجا مراجعه کنید. /918/ی703/س

ارسال نظرات