طلاب و روحانیون در ساحل شلوغ شمال/جای ما فقط مسجد و حسینیه نیست
به گزارش خبرگزاری رسا، روحانیونی که در تعطیلات نوروز سالهای گذشته در ساحل بابلسر تن با بازی و خنده مسافران مازندران همراه شدند، احتمالاً میدانستند که مشغول انجام امری به شدت غیرمعمول در تاریخ روحانیت در ایران هستند و اگر خبرش و به خصوص عکسهایش، عکسهای روحانیون خندان کنار دختران با حجاب ضعیف لب ساحل دریای خزر به برخی از افراد در قم برسد، بلوایی در کار خواهد بود. اما همزمان با شکستن یخ مردم در ارتباط با آنها، یخ دیگری هم شکست: یخ «حضور». تقسیم و خطکشی خودخواسته طیفی از مردم ایران برای مشخص کردن محدوده و قلمرو حکومت مذهب که عموماً از مسجدها و هیئات فراتر نمیرفت، حالا به دورترین نقطه ذهنی ممکن رسیده بود: سواحل شمال در عید نوروز.
با حجت الاسلام سیدمرتضی پورعلی، مسئول گروه تبلیغی «بقیهالله» و یکی از روحانیون حاضر در این اتفاق گفتوگو کردیم؛ او ۳۰ سال دارد و مشغول تحصیل درس خارج در قم است.
فکر میکنم در این قریب به ۴۰ سالی که از انقلاب گذشته است، این برای اولین بار است که یک گروه تبلیغی از روحانیون، ساحل دریا، آن هم ساحل شلوغ و کمی مغشوش بابلسر در عید نوروز را برای «حضور» انتخاب میکند. قبل از اینکه وارد این بحث شویم دوست دارم توضیحاتی مقدماتی درباره گروهتان بدهید. چه زمانی شکل گرفت و چه فعالیتهایی انجام میدهد و تا به حال چه بازخوردهایی داشته است؟
گروه تبلیغی «بقیهالله» در اسفند سال ۱۳۹۳ شکل گرفت و به طور رسمی در دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم ثبت شده است. فعالیتهای ما به دو بخشِ فعالیت دانشآموزی و فعالیت تبلیغی چهره به چهره تقسیم میشود. ما در این مجموعه ۲۵ عضو داریم که شامل ۲۰ طلبه آقا و ۵ طلبه خانم میشود. همه اعضای گروه ساکن قم، اما از اهالی مازندران و شهرهای اطراف بابلسر، بابل و امیرکلاه هستند. در ایام تبلیغی مانند ماه محرم، ایام فاطمیه، ماه رمضان و دهه آخر صفر، این دوستان علاوه بر اینکه در منطقه و در مساجد و هیئتهای مذهبی ورود پیدا میکنند، در مدارس نیز فعالیت تبلیغی دارند. یعنی مجموعه گروه تبلیغی ما با یک هدف در مدارس حضور پیدا میکنند و به سوالات و شبهات دانشآموزان پاسخ میدهند؛ مسائل روز دینی و شرعی در کلاس مطرح میشود. حضور ما نیز به این شکل است که اعضای گروه ما به صورت یک مربی و مبلغ وارد کلاس میشوند و به مدت یک ساعت تا یک ساعت و نیم با دانشآموزان مباحث مختلف را مطرح میکنند. در محرمی که پشتسر گذاشتیم، در ۲۵ مدرسه بابلسر حضور داشتیم و ۲۵۰ ساعت فعالیت تبلیغی در مدارس انجام دادیم. این بخش اول از فضای تبلیغی ماست. ناگفته نماند که ما با آموزش و پرورش همکاری داریم، یعنی سازمان تبلیغات و آموزش و پرورش دو نهادی هستند که در بخش دانشآموزی با ما همکاریهای خوبی را انجام میدهند.
بخش دوم فعالیتهای ما فعالیتهای تبلیغی چهره به چهره است که به صورت گروهی انجام میشود. سال گذشته ما در سواحل دریای بابلسر حضور داشتیم، امسال هم همینطور. در اتاق فکرمان به این نتیجه رسیدیم که سالانه مسافران زیادی به استان مازندران سفر میکنند؛ بهخصوص به شهرستان بابلسر که حجم عظیمی از دریا را دارد، بنابراین، چرا نباید برای این حضور گسترده از مسافران با فرهنگهای مختلف که به این استان میآیند، برنامهای داشته باشیم و چرا نباید ما در جمع مسافران عزیزمان حضور پیدا کنیم؟ بنابراین، به این نتیجه رسیدیم که تابستان امسال دوستان طلبه به صورت چهره به چهره در سواحل دریا حضور پیدا کنند. هدف ما هم تبلیغ بوده است؛ به این روش که به صورت غیرمستقیم و زیرپوستی تبلیغ دین داشته باشیم و بتوانیم امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهیم. بازخورد مردم از حضور ما در سواحل بسیار زیاد بود، به طوری که به ما میگفتند ما از اینکه شما در کنار دریا حضور پیدا میکنید، خیلی خوشحال هستیم. شاید خیلی از آنها به روحانی و مسجد دسترسی نداشتند، اما وقتی ما را در کنار سواحل میدیدند، سوالات شرعی و مسائل زندگی خود و شبهاتشان در مورد مسائل اعتقادی را با ما طرح میکردند. به لطف خدا این اتفاق رسانهای شد و به گوش مردم هم رسید و بازخورد خوبی داشت. هدف ما تبلیغ بود تا بتوانیم وظیفه طلبگی خود را انجام دهیم. ما دنبال نتیجه نبودیم، که البته نتیجه خوبی هم داشت، اما هدف وظیفهای است که برگردن ماست که بازخورد مثبتی از سوی مردم و مسئولان داشتیم. امیدواریم با همکاری مسئولان استانی و کشوری فعالیتهای خوب با انسجام بیشتر را انجام بدهیم.
این حضور طلاب در سواحل دریا اقدام بهشدت پیشرو و بیسابقهای بود. بهخصوص در سالهای اخیر، محدوده ساحل، معمولاً محدودهای بود که خالی از هر نوع نشانه و شئون مذهبی بود، یک جورهایی انگار خط ورود به ساحل، خط پایان آرمانی ما بود. حالا عدهای طلبه جسارت کرده بودند و دل به دریا زده بودند. فکر میکنم این جرأت شما چند تا نشانه بود برای ما، که یکی یکی عرض میکنم. اینکه نشان داد که دیگر دوران پشت منبر و در کنج مسجد و پشت میز نشستن برای فعالیت روحانیون بهسر آمده است و باید بیایند وسط مردم. این تحلیل در تصمیم شما چه نقشی داشت؟
چند نکته را درباره حضورمان در کنار ساحل بیان میکنم. اولین نکتهای که برای ما خیلی اهمیت دارد این است که وظیفه ذاتی طلبه تبلیغ است، بنابراین، هر جا که احساس کنیم حضور ما در آنجا یک نیاز و ضروری است، در آنجا حضور پیدا میکنیم. عدهای فکر میکنند که دریا یک جای نامقدس و ناپاکی است، اما قبول نداریم که دریا محلی برای فساد و فحشاء باشد، دریا یک نعمت الهی است و نزدیک به ۴۱ بار واژه «دریا» در قرآن آمده است. آیات زیبایی در این باره وجود دارد که خداوند فرموده است دریا برای کسب روزی مردم آفریده شده است. نگاه به دریا عبادت است و انسان میتواند عظمت و خلقت خدا را در آنجا ببیند. بنابراین، دریا یک مکان مقدس و پاک است. ما نباید دریا را با دیگر مکانهایی که انسانها خودشان برای فساد و فحشاء ساختهاند، مقایسه کنیم.
نکته دوم این است که ما هر جا که بنا به ضرورت حضور پیدا کنیم، حضور ما جدی خواهد بود. دریا جایی است که بسیاری از هموطنان ما در کنار آن حضور پیدا میکنند؛ چه بسا به دلیل مشغلههای کاری، موقعیتها و یا اینکه شاید به مسجد و روحانی دسترسی نداشته باشند، احساس کردیم میتوانیم در کنار دریا یک کار تبلیغاتی جدی کنیم. خداوند در قرآن خطاب به حضرت رسول (ص) فرموده است: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل علیک»؛ یعنی شما به مردم برسان و شما به مردم تبلیغ دین را انجام بده و نگفته است که مردم به سمت پیغمبر بروند. پیامبر نزد مردم میرفت، مشکلات رفتاری و اخلاقی و دینی آنها را رسیدگی میکرد. بنابراین، این وظیفه طلاب عزیز است؛ این کار در جاهای دیگر انجام میشد، اما شاید ما از دریا غافل بودیم و با ارائه این فکر از سوی مجموعه توانستیم در کنار دریا حضور پیدا کنیم.
همان طور که حضرتعالی گفتید جای ما فقط در مسجد و حسینیه نیست که البته در آنجا هم حضور پیدا میکنیم، در مدارس، دانشگاه، دریا و هر جای دیگری که احساس کنیم حضور ما مثمر ثمر است و برای دین خدا و مردم فایده دارد، در آنجا حضور پیدا میکنیم. در مقابل، شخصی به ما گفت که این کار ریسک است و دل و جرأت به خرج دادید؛ باید بگویم درست است و از یک جهت، شاید بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی هنوز افرادی به این صورت وارد دریا نشدهاند، اما از یک جهت دیگر این کار ذاتی ماست و به فرموده خداوند در قرآن، کسانی که دین خدا را تبلیغ میکنند از احدی الی الله نمیترسند. البته شاید برای اولینبار کمی اضطراب داشتیم، آن هم به این دلیل که آنجا یک فضای جدید بود، اما ما با توکل بر خدا و مدد از رسول خدا و اهل بیت، در کنار دریا حضور پیدا کردیم و تبلیغ دین را انجام دادیم.
ما برای این کار چند هدف داشتیم: اول حضور خود ما در سواحل بود. چرا باید ما از دریا فاصله بگیریم در صورتی که دریا مکانی پاک و مقدس است؟! البته شاید عدهای در گوشه و کنار به دلیل عدم آگاهی، بدون رعایت شأن و شئونات اسلامی ورود پیدا کنند. بچههای مذهبی نیز مانند همه مردم حق استفاده از این نعمت الهی را دارند و ما و خانواده ما نیز میتوانند در کنار همه مردم از این نعمت الهی استفاده کنند. همانطور که در هر ۱۰۰ متر از ساحل دریا ناجیانی حضور دارند تا از غرق شدن مردم جلوگیری کنند، ما هم میتوانیم علاوه بر اینکه از این نعمت الهی استفاده میکنیم، به افرادی که مشکلات دینی دارند کمک کنیم تا از حضور ما در آنجا بهره ببرند و سوالات خود را مطرح کنند. خدا را شکر اتفاقات خوبی هم افتاد.
یک مشکل اساسی همه این سالهای بعد از انقلاب جدایی نیروهای آرمانگرا و انقلابی و حزباللهی ما از فضای حضور اجتماعی بود. ما در امور نظامی و سیاسی حضور پررنگی داشتهایم. اما در حوزه اجتماعی، حضور بچههای مذهبی خیلی کمرنگ بوده است. به نظر میرسد که این حرکت نمادی باشد برای بازگشت به سنتهای اولیه روحانیت در سنن دینی؛ سنت همراه بودن روحانیت با مردم در همه شئون زندگی و اجتماع. در سالهای اخیر ما عادت کردهایم که روحانیت طبقهای از مردم است که شأن و شئونی خودساخته دارد و این شأن باید همواره رعایت شود و همین شأن مانع ورود روحانیت به خیلی از حوزههای فعالیت اجتماعی در لوکیشنهای مختلف اجتماعی باشد. اما حالا ما داریم طلابی میبینیم که عبا به کمر زدهاند و با بچهها حلقههای بازی تشکیل میدهند و در دورترین نقطه در ذهن ما به میان مردم آمدهاند. با این زاویه دید، فکر میکنید که این حرکت، آغازی باشد برای شکستن این سدهای خودساخته؟
ما طلبهایم و افتخار میکنیم که در لباس روحانیت حضور داریم. اساتید ما و کتابهایی که خواندهایم، به ما یاد دادهاند که هر جا نیاز و به صلاح مردم است در آنجا حضور پیدا کنیم. اینطور نیست که ما از جای دیگری به حوزه آمده باشیم و تفکر جدیدی داشته باشیم. ما طلبه هستیم و به طلبه بودنمان افتخار میکنیم و هرچه هم داریم از بزرگان و اساتیدمان و افرادی داریم که طلبگی و آموزش تبلیغ دین را به ما یاد دادهاند. اینطور نیست که روحانیت خود را تافته جدابافته از مردم بداند و خود را از آنها جدا کرده باشد. در هر جایی از کشور طلاب شیعه و طلاب مسلمان حضور دارند. ما ۳۰۰ گروه جهادی در کل کشور داریم؛ اینها امسال شکل نگرفتهاند. در روستاها طلبهها از قم میروند بدون اینکه ذرهای چشمداشت مالی داشته باشند. آنها حتی از جیب خود خرج میکنند تا در کنار مردم در این مناطق حضور داشته باشند. بعضاً از این طلبهها در کارهای عمرانی فعالیت خوبی داشتهاند. بنابراین، اینطور نبوده است که فضای طلبگی و روحانیت از مردم فاصله گرفته باشد، بلکه حضور داشته است. به هر حال، انقلاب ما از روحانیت شکل گرفته است. امام ما یک طلبه بود. در قم یک جرقه زده شد و همین، بدنه طلاب را چه در انقلاب و چه در ۸ سال دفاع مقدس شکل داد. مثلاً در همین قضیه مدافعان حرم هر جا که طلبه احساس نیاز کند در آنجا حضور پیدا میکند و طلاب شهیدی داریم که در این بحث نظامی مدافعان حرم شرکت داشتهاند. بنابراین، اینطور نیست که طلاب از فضای مردم کشور دور باشند. الان هم فضای رسانهای کشور به گونهای است که همه میتوانند اطلاع پیدا کنند که چقدر طلاب خوشذوقی وجود دارند که به مسائل مختلف ورود پیدا میکنند. در شبکه «افق» مستندی درباره یکی از طلبهها نشان داد که ۱۵۰ زوجی که میخواستند از هم جدا شوند را شناسایی کرده بود و موفق شده بود ۱۳۰ زوج را به زندگی بازگرداند. این یک کار خیلی با ارزش است که از یک طلبه سر زده است. در استان مازندران هم اینگونه است و گروههای تبلیغی حضور چشمگیر و پررنگی دارند. البته باید بیشتر شود.
حرف ما این است که دشمن بیدار است، حتی اگر ما خواب باشیم دشمن نمیخوابد. حضور ما تا الان خوب بوده است، اما باید بیشتر باشد و باید توجه داشته باشیم که دشمن در فضای مجازی، در مدارس، دانشگاه و بین جوانان برنامههای متعددی دارند. همه برنامه و تلاش ما باید این باشد که هرچه بیشتر با جوانها در ارتباط باشیم. هرچه ما فاصله بگیریم دشمن بیشتر تبلیغ میکند. دشمن به آنها خوراک و حرف یاد میدهد. ما فاصلهای با مردم نداریم، اگر هم دشمن سعی میکند بین ما و مردم فاصله ایجاد کند با توکل بر خدا و توکل بر امام زمان، از مسائلی که از اساتید و علما درباره مسائل دینی و علمی آموختهایم استفاده میکنیم. از هیچکس هم ترسی نداریم و انشاءالله حضورمان را بیشتر میکنیم. در مدارس، دانشگاهها، کنار ساحل، جنگل، کوچه، خیابان و هر جای دیگری که احساس نیاز کنیم، دست در دست مردم حضور پیدا میکنیم، زیرا ما از مردم هستیم و مردم هم از ما هستند. ما و مردم، مردم و ما، وجود ندارد که مردم فکر کنند از ما جدا هستند، یا ما از آنها جدا هستیم، قطعاً ما کنار هم خواهیم بود و به هم کمک میکنیم که انشاءالله بتوانیم در مسائل اخلاقی، دینی و سربلندی کشور و نظام خود حرکت کنیم و شاهد موفقیت کشور عزیزمان، اسلام عزیزمان و نابودی کفار باشیم.
ما فضای دریا را اینگونه نمیبینیم که محل فساد باشد و مردم از ما دور باشند. همه ما با هم دوست، رفیق و اهل یک سرزمین هستیم، همه خدا را میپرستیم، مسلمان و شیعه هستیم. همه به هم احترام میگذاریم و در کنار هم هستیم. اینطور نیست که فاصلهای باشد.
کمی از برنامههای آینده گروه و اهداف بعدی و چشماندازی که طراحی کردید هم برایمان بگویید.
برنامه خوب دیگری را به نام روضههای خانگی داریم که از فاطمیه سال قبل آغاز کرده بودیم. به این صورت که بنده و دوستان در ایام عزاداری مانند محرم، صفر یا فاطمیه در بابلسر حضور پیدا میکنیم و در خیابانها، کوچهها و نقاطی که محل سکونت مردم است، غیرمستقیم درِ یکی از خانهها را، به صورت از پیش تعییننشده میزنیم. در صورت حضور آقای خانه به آنها توضیح میدهیم که ما یک گروه تبلیغی هستیم و در صورت تمایل شما در یک ساعت مشخص در منزل شما مراسم روضهای را برگزار میکنیم. سخنران و مداح نیز از اعضای طلبه گروه هستند. پذیرایی نیز از سوی خود ما انجام میشود. صاحبخانه فقط مسئولیت چای و دعوت از میهمانان از ۱۰ تا ۲۰ نفر یا هر چند نفر که در منزلشان جای میگیرد را بر عهده دارد. ما از این کار چند هدف را دنبال میکنیم: اولین هدفمان این است که شغل و وظیفه ذاتی ما این است که همه جا حضور پیدا کنیم، حتی اگر خانه مردم هم باشد، در آنجا حضور پیدا میکنیم؛ «طبیب الدوار بالطب». در خانهها را میزنیم و مسائل اخلاقی و فقهی را مطرح میکنیم. نکته دوم، بحث برگزاری روضه خانگی است. ما میخواهیم بگوییم که میشود با تعداد ۱۰ و ۲۰ نفر یک روضه ساده برگزار کرد. نیازی نیست که انسان هر روضهای که برگزار میکند خرج زیادی برای آن انجام بدهد، زیرا خیلیها دوست دارند در خانه روضه بگیرند، اما چون چشم و همچشمی شده است و به سبب هزینههای زیاد، این کار را انجام نمیدهند؛ ما خواستیم بگوییم میشود با هزینه کم در یک زمان نیمساعته که وقتی هم نمیگیرد، مداحی و سخنرانی را انجام داد. همچنین هدف دیگرمان این است که به صاحبخانه بگوییم میشود آقایان را هم در روضهها دعوت کرد تا این روضههای سنتی خانگی در میان مردم باب شود. حتماً هم لازم نیست که مداح دعوت کنند، بلکه خودشان هم میتوانند روضه بخوانند. برگزاری این مراسم شیطان را از خانه دور میکند. ما این کار را محرم سال گذشته انجام دادیم؛ در دهه آخر صفر هم حتماً این کار را انجام خواهیم داد. البته اتفاق افتاده است که پاسخ صاحبخانه به درخواست ما منفی بوده است، ما نیز مؤدبانه قبول کردیم و درِ خانه دیگری را زدیم.
برای نمونه، ما درِ یکی از خانهها را زدیم و در مقابل درخواست ما گفتند که ما روضه خانگی برگزار نمیکنیم و اصلاً صنف روحانیت را قبول نداریم. حتی از من پرسیدند که از طرف کسی آمدید؟ که پاسخ منفی دادیم، او هم گفت که اگر میدانستید درِ خانه چه کسی را زدید، این کار را نمیکردید، زیرا سیستم ما با شما همخوانی ندارد. ایشان گفتند که اگر به عنوان مهمان میآمدید، شاید قبول میکردیم، اما اینکه مراسم روضهخوانی برگزار کنید، ما این مسائل را قبول نداریم. من هم از ایشان خواستم که ما را به عنوان مهمان در خانه بپذیرند. وقتی وارد خانه شدیم، نتوانستیم روضه بخوانیم، اما صحبتهای خوبی میان ما رد و بدل شد. ما در خانهای رفتیم که صاحب آن میگفت ما این مسائل را قبول نداریم، اما با رفتار گرم صاحبخانه و همچنین طلبههای ملبس تعامل خوبی میان ما ایجاد شد، بهطوریکه، وقتی از خانه ایشان بیرون آمدیم به ما گفتند که ما با شما مشکلی نداریم و دوستتان داریم.
بخش پایانی و گل کارهای ما همان حضور در ساحل است. طرح ما از ۲۴ شهریور در کنار ساحلها به پایان رسیده بود. از همان روز یک اتاق فکر تشکیل دادیم و از سال آینده با برنامه منسجمتر و قویتر حضور پیدا خواهیم کرد. در حال برنامهریزی هستیم که چه حرفهایی را بزنیم، چه برنامههایی برگزار کنیم و چه مسابقاتی را برای کودکان داشته باشیم. چه غرفههایی را در آنجا ایجاد کنیم و با چه گروهها و نهادهایی میتوانیم تعامل کنیم. دوستان ما روزانه در اتاق فکر هستند و با اساتید مختلف حوزه، دانشگاه و گروههای تبلیغی مشورت میکنیم تا بتوانیم برای سال آینده با یک برنامه خوب و منسجم در استان مازندران حاضر شویم. در این استان ۱۳ شهر ساحلی وجود دارد. برنامه ما این است که بتوانیم در همه شهرهای ساحلی استان مازندران حضور پیدا کنیم. یکی از برنامههای دیگر ما جذب نیروست، زیرا اگر قرار است کار بزرگی را انجام دهیم، تعداد نیروی موجود پاسخگوی ما نخواهد بود. باید برای نیروهایی هم که جذب میکنیم، برنامه داشته باشیم، زیرا هر طلبهای نمیتواند در کنار ساحل حضور پیدا کند، زیرا باید روحیات خاصی داشته باشد. به همین دلیل ما روی گزینش افراد دقیق هستیم و کلاسهایی را برای آنها برگزار میکنیم، زیرا باید دورههای خاصی را برای پاسخگویی به سوالات افراد در کنار ساحل بگذرانند.
با حمایت مسئولان برای داشتن ساحلی سالم و پاک و معنوی تلاش میکنیم تا بتوانیم شادی اسلامی را به مردم معرفی کنیم. یکی از اهداف ما همین معرفی شادی اسلامی بود، زیرا امام صادق فرمودهاند که در غم و اندوه ما غمگین و در شادی ما شاد باشید. همانطور که ما برنامه روضه خانگی را داریم، با شادی مردم هم شریک هستیم و شادی اسلامی، درست و حلال را به مردم معرفی میکنیم. جایی که لازم باشد روضه میخوانیم و ابایی از این کار نداریم، جایی هم که باید شاد باشیم، طبق آنچه که در اسلام است، شادی حلال و چیزی که گناه در آن نباشد را به مردم معرفی میکنیم. انشاءالله بتوانیم با همکاری و حمایتهای مادی، معنوی و همهجانبه مسئولان استانی و کشوری قدم خوبی در فعالیتهای تبلیغی برداریم.